هدایت شده از محبین
روضه خانگی - امام حسین(ع) - 1544.mp3
12.12M
با همه آلودگیام دوستت دارم حسین...
روضه امام_حسین(ع)
حاج احمد سلطانی
@ir_mohebin
غریبہ186
با همه آلودگیام دوستت دارم حسین... روضه امام_حسین(ع) حاج احمد سلطانی @ir_mohebin
علامه طباطبایی(ره): استاد ما میفرمودند باید دست به دامن امام حسین(ع) زد و به او متوسل شد ولی از طریق حضرت ابوالفضل(ع) یافرمودند: درب خانه امام حسین(ع) را باید زد و به وی توسل نمود؛ ولی از طریق حضرت ابوالفضل(ع).
ثمراتالحیات،جلد۱،ص۱۶۵_
«اگر شیعیانم را زیر و رو کنم جز ادعا چیز دیگری ندارند و اگر امتحانشان کنم آنها را جز مرتد و از دینبرگشته نبینم و اگر ایشان را تصفیه نمایم از هزار نفر جز یک نفر خالص و بیغش نباشد و اگر غربالشان کنم با من جز خواص و نزدیکان نمانند. فراوانند افرادی که بر بالش و پشتیها تکیه میزنند و میگویند: ما شیعه علی صلوات الله علیه هستیم اما شیعه علی علیه السلام کسی است که گفتارش گواه رفتارش باشد.»
• امام کاظم علیه السلام
الکافی، جلد ۸، صفحه ۲۲۸ •
نحن قتیل العبارات-
ما کشته عباراتیم
[شیخ شهاب الدین سهروردی]
بازی ندهد تو را اختلاف عبارات چرا که هنگامی که آنچه در قبور است بر انگیخته میشود و بشر در پیشگاه حق تعالی در روز قیامت حاضر میشود شاید از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر کشته عبارات و ذبح شده شمشیرهای اشارات مبعوث شوند که خونشان بر گردن خودشان میباشد.
آنها از معانی غافل شدند در نتیجه مبانی و اصول را گم کردند.
حقیقت خورشید واحدی است که با افزون شدن مظاهرش (نمودهایش) متعدد نمیشود.
شهر یکیست و دروازه های آن گوناگون و راههای آن افزون.
شیخ اشراق زیبا میگوید
که بسیاری از خلائق هلاک شده تنوع و گونه گونی عبارات هستند
مع الوصف جای این پرسش و بخصوص پاسخ آن خالیست که راه بسلامت بدر رفتن از آن چیست ؟!
کسی میداند ؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم: آقا، محرم دارد میآید و من یک ماه برای تبلیغ میروم.
سفارشی کنید که آویزهی گوشم کنم.
همانجور که وضو میگرفت،
تکیه داد به دیوار و آهسته گفت:
آسید!
سعی کن هر شبانهروزی یک مرتبه
برای امام حسین علیه السلام گریه کنی...
[آیت الله بهجت ]
غریبہ186
*صرفا جهت یادآوری .
«اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَاتَجَسَّسُوا»
از بسیاری از گمان ها در حقّ مردم بپرهیز که برخی از گمانها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پی جویی نکن.
*صرفا جهت یادآوری
هدایت شده از 🇮🇷وصیتنامه✌️🇵🇸
بعضیا اصلا آسِمونی اَن
موقتاً چند روزی پیشِمان،
زنْدگی رو برای نوکری،
مرگُ برای #شھید شدن میخوان.
.
صراط مستقیم راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم میشود، صراط در دنیا همان امام واجب الطاعه است و صراط آخرت پلی است که از دوزخ عبور میکند.
امام صادق علیهالسلام
غریبہ186
«اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَاتَجَسَّسُوا» از بسیاری از گمان
اُذکُروا إِنْقطاعَ اللّذّاتِ وَ بقاءَ التَّبِعات!
*صرفا جهت یادآوری
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
«بسم الله الرحمن الرحیم»
پیغمبر به اُسقُف یا همون کله گندۀ مسیحیهای نَجران، نامه نوشت و اونا رو به اسلام دعوت کرد.📜
۶۰ تا از مسیحیان که یکیشون اُسقُف اعظم بود، به نمایندگی مردم نجران اومدن مدینه تا ببینن حرف حساب پیامبر چیه⁉️
آقاجان ما هم گفتن من شما رو به خدا پرستی دعوت میکنم❕
اونا هم گفتن:
ما همین الآن هم خدا رو میپرستیم که :-/
پیغمبر جواب دادن که شما مسیح رو خدا میدونید و این شرکه⚠️
گفتن مسیح پدر نداشته پس خداست
وحی نازل که شد:
اگه اینطوریه بگو آدم باید خدا باشه که حتی مادر هم نداشته :-)
مسیحیها کم آوردن ولی قبول نکردن
خدا گفت بسمالله، مباهله کنید🤝
همدیگه رو نفرین کنید، هرکی دروغ بگه من بهش عذاب نازل میکنم💀😌
قرار مدارای مباهله رو گذاشتن و خدا گفت هرکس پسران و همسران و یکی از خودش رو بیاره❕
فرداش که شد، دیدن پیامبر امام حسین رو تو بغل گرفتن و دست امام حسن تو دستشونه
امیرالمؤمنین و مادرمون زهرا هم پشت سرشون!
مسیحیها که از دور نگاه میکردن و دیدن پیامبر واقعا با عزیزترین افراد خانوادهاش اومده قالب تهی کردن و جرأت نکردن مباهله کنن . . .😰
هیچی دیگه از اون جمعیتی که اومده بعضیاشون مسلمون شدن و فهمدین حق با کیه و بقیه هم قرار شد جزیه پرداخت کنن.📿💰
نکته قشنگش اینجاست که همسران و پسرانی که خدا گفته بود که معلومه،
اما کی از خود پیامبر بود ؟ یعنی مثل خود پیامبر ؟ از جان پیامبر ؟
آقاجانمون امیرالمؤمنین علیبنابیطالب✨
#مباهله مبارک 💐
📖 آیه مباهله : سوره آلعمران «۶۱»
خدایا از تو میخواهم ؛
به حق لطف و کرم بیپایانت
که سایه بر سر همھ موجودات
انداخته است ، به حق توانایی
و قدرت بینهایتت که داناترین
دانشمندان در مقابلش ناتوانند
به عزت و سربلندی بیمثالت
که معروفترین مقتدران دنیا
در مقابلش سر تعظیم فرو می
آورند و به سلطنت و پادشاهی
بیکرانت که تمام جانداران و
بیجانان را در سلطه دارد
و به نامهای مقدسی که هرکدام
حسنی را در عالم ظاهر کردهاند
و نور وحدانیت که خورشید نتوانسته
به جز اندکی از روشناییاش را منعکس
کند . .
| دعایکمیل |
غریبہ186
این خبر را برسانید به کنعانی ها بوی پیراهن خونین کسی می آید .. 『اباعبدالله الحسین 』
enc_16258647972806398524718(1).mp3
6.67M
من ِسر گردون نگرانم !
من ِبی سامون نگرانم ..
میفرمایند که
انسان، جهان و رابطه بین انسان و جهان را با توحید مشاهده میکند، لذا میبیند که همهٔ موجودات جهان مضطر صرفند و تنها موجودی که توان رفع اضطرار از آنها را دارد خداوند است، لذا به هیچ موجودی برای حل مشکل مراجعه نمیکند، حتی اگر برای رفع عطش، آب مینوشد، میداند این آب هم در اصل وجود و هم در رفع عطش، محتاج خداوند و مضطر اوست و وجودش در مظهریت وجود حق بسیار ضعیف است، بر خلاف انسان کامل که مظهریتش در وجود و ایجاد مظهریت کامل است.
هدایت شده از سدرة المنتهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیاهپوش شدن حرم سید الشهدا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـازمچـایروضهدمکـردی
حسینیههـاروحـرمکردی ..
『اباعبدالله الحسین 』
بوی سرخ نینوا به مشام اهل بیت میرسد .
مردی مسلح بر سوار اسبی تندرو مقابل شما میایستد.
پیک ابن زیاد است و حامل نامهای به حر .
حرنامه را میگشاید :
"به محض دریافت نامه بر حسین بن علی فشار بیاور
و در بیابانی بی آب و علف فرودش آور . !"
حر متن نامه را برای تو میخواند و تو را از ماموریت خویش مطلع میکند.
رو به حر میفرمایی:
" پس بگذار ما در بیابان دیگری فرود آییم!"
جواب میدهد :
"من نمیتوانم با این پیشنهاد موافقت کنم ،زیرا من دیگر در تصمیم گیری خود ازاد نیستم .
چون همین قاصد جاسوس ابن زیاد است
و جزئیات اقدام مرا زیر نظر دارد."
زهیر بن قین، جلو میآید وبا احترام میگوید :
"جنگیدن با این سپاه آسانتر است تا جنگ با عده زیادی که در پشت سر آنها هستند زیرا به خدا طولی نخواهد کشید که لشکریان زیادی به پشتیبانی این ها میرسند و ما دیگر تاب مقاومت نخواهیم داشت ."
تودر انتخاب جاودانی فرو میروی
میدانی که بوی کربلا به زودی در مشام عاشوراییان خواهد نشست .
زهیر سکوت کرده و منتظر پاسخ توست .
انتظار او و مردان قافله را میشکنی و با جمله آسمانی ات که:
"من هرگز شروع کننده جنگ نخواهم بود."
رو به حر میکنی .
انگار بغض فرشتگان در گلوی تو سر باز کرده اند.
میفرمایی:
" بهتر است قدری دیگر حرکت کنیم تا منزل مناسبتری را برای اقامت بیابیم."
حر سری تکان میدهد و لحظهای بعد، کاروان به سمت منزل بعدی راه میافتد ،در حالی که لحظه به لحظه ،خویش را به وادی همیشه سرخ کربلا نزدیکتر حس میکنی . . .
ادامه دارد
「ناخدای تشنه 」
May 11