eitaa logo
قاصدک
102.4هزار دنبال‌کننده
67.5هزار عکس
47.2هزار ویدیو
139 فایل
👈ما نمیتونیم آینده رو انتخاب کنیم، فقط رقمش میزنیم همین...😉 . . . . آیدی ادمین تبادلات: @Maleka_ad تعرفه تبلیغات؛ https://eitaa.com/joinchat/3446669459Cc4cd1f4ae2 جهت رزرو تبلیغات به لینک بالا بپبوندین👆👆 🎎خیلی کانال خوبیه. @shapaarak
مشاهده در ایتا
دانلود
سخت ترین کار این روزا ... باور کردن آدماست! @ghaseedak
💖💖بهترین قلب ها در پیشگاه خدا متعلق به كسانیست كه بی هیچ توقعی مهربانند... @ghaseedak
از سه چیز کار بگیر: عقل، همت،صبر سه چیز را آلوده نکن: قلب، زبان، چشم! اما سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن: خدا، مرگ و دوست خوب. @ghaseedak
معجزه زمانی اتفاق میفته که تصمیم می‌گیری خودت رو اولویت قرار بدی . . @ghaseedak
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارون میزنه دونه دونه نم نم.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوشی زندگیتون مثل دونه های باران بی پایان👌❤️🤍👌💖 @ghaseedak
✍🏼 از پیامبر اڪرم ص نقل است که اگر در زندگی وفور نعمت دارید با مداومت بر ذکر شریف (الْحَمْدُلِلّٰه) وُفورش را بر خود تداوم دهید✨ @ghaseedak
💖💖گاهی برتر بودن را به دیگران واگذار کنید، @ghaseedak
هدایت شده از کانال تبلیغات(قاصدک و اخبار داغ)
📌حتما شماهم گرفتار دعواهای روزمره شدین؟! یا 😔 📌همش جروبحث🤬 سرمسائل بیخود وبی ارزش اما حقیقتا علت اصلی این اتفاقا چیزه دیگه است🧐 قراره تو فروشگاه سِلوا رو به زندگیاتون هدیه🎁 بدیم 🔸یکی از آثار آرامش بین زوجین هست بسیار بسیار مجرب وتجربه شده 🔹اگر حرز امام جواد میخوای تهیه کنی با کمترین قیمت روی این متن کلیک کنید. | عضو شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1228931131Cbb6b302718
📚 بهلول و عطار شیاد آورده اند روزي بهلول از راهی می گذشت . مردي را دید که غریب وار و سربه گریبان ناله مـی کنـد . بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت : آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی؟ آن مرد گفت : من مردي غریب و سیاحت پیشه ام و چون به این شهررسیدم ، قصد حمام و چند روزي استراحت نمـودم و چـون مقـداري پـول و جـواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاري به امانت سپردم وپس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود. بهلول گفت : غم مخور. من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت. آنگاه نشانی عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می کنم در دکان آن مرد بیا و با من ابداً سخن مگو. اما به عطار بگـو امانـت مرا بده . آن مرد قبول نمود و برفت. بهلول فوري نزد آن عطار شتافت و به او گفت : من خیال مسافرت به شهرهاي خراسـان را دارم و چـون مقداري جواهرات که قیمت آنها معادل ۳۰ هزار دینار طلا می شود دارم ، می خواهم نـزد تـو بـه امانـت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشی واز پول آنها مسجدي بسازي . عطار از سخن او خوشحال شد و گفت : به دیده منت . چه وقت امانت را می آوري ؟ بهلول گفت : فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه اي چرمی بساخت و مقداري خرده آهن و شیشه در آن جاي داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد. مرد عطـار از دیدن کیسه که تصور می نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شـد و در همـان وقـت مـرد غریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود . مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت : کیسه امانت این شخص در انبار است، فوري بیاور و به این مرد بده. شاگرد فـوري امانـت را آورد و بـه مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعاي خیر براي بهلول نمود. @ghaseedak
🔴 مشت خدا از همه بزرگ‌تره 🔹دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی رو به‌طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته رو لطفاً بهم بدین، اینم پولش. 🔸بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته‌شده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختربچه داد. 🔹بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به‌عنوان جایزه برداری. 🔸ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد! 🔹مرد بقال که احساس کرد دختربچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه، گفت: دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلات‌هاتو بردار. 🔸دخترک پاسخ داد: عمو! نمی‌خوام خودم شکلات‌ها رو بردارم، می‌شه شما بهم بدین؟ 🔹بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟ 🔸دخترک با خنده‌ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره! 🔹خیلی از ما آدم‌بزرگ‌ها، حواسمون به‌اندازه‌ یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدم‌ها و وابستگی‌های اطرافشون بزرگتره. @ghaseedak