فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به خواهر عزیزم 😍
@ghaseedak
💖💖بهترین قلب ها در پیشگاه خدا
متعلق به كسانیست كه بی هیچ توقعی مهربانند...
@ghaseedak
از سه چیز کار بگیر:
عقل، همت،صبر
سه چیز را آلوده نکن:
قلب، زبان، چشم!
اما سه چیز را
هیچگاه و هیچوقت
فراموش نکن:
خدا، مرگ و دوست خوب.
@ghaseedak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🤍 مال خود من باش ❤️🤍
@ghaseedak
معجزه زمانی اتفاق میفته که تصمیم میگیری خودت رو اولویت قرار بدی . .
@ghaseedak
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارون میزنه دونه دونه نم نم..
خوشی زندگیتون مثل دونه های
باران بی پایان👌❤️🤍👌💖
@ghaseedak
#شکر_نعمت_نعمتت_افزون_کند
✍🏼 از پیامبر اڪرم ص نقل است
که اگر در زندگی وفور نعمت دارید
با مداومت بر ذکر شریف (الْحَمْدُلِلّٰه)
وُفورش را بر خود تداوم دهید✨
@ghaseedak
هدایت شده از کانال تبلیغات(قاصدک و اخبار داغ)
📌حتما شماهم گرفتار دعواهای روزمره شدین؟!
یا #طلاق_عاطفی😔
📌همش جروبحث🤬 سرمسائل بیخود وبی ارزش
اما حقیقتا علت اصلی این اتفاقا چیزه دیگه است🧐
قراره تو فروشگاه سِلوا #آرامش رو به زندگیاتون
هدیه🎁 بدیم
🔸یکی از آثار #حرز_امام_جواد آرامش بین زوجین هست
بسیار بسیار مجرب وتجربه شده
🔹اگر حرز امام جواد میخوای تهیه کنی با کمترین قیمت روی این متن کلیک کنید.
#سِلوا | عضو شوید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1228931131Cbb6b302718
📚 بهلول و عطار شیاد
آورده اند روزي بهلول از راهی می گذشت .
مردي را دید که غریب وار و سربه گریبان ناله مـی کنـد .
بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت :
آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی؟
آن مرد گفت : من مردي غریب و سیاحت پیشه ام و چون به این شهررسیدم ، قصد حمام و چند روزي استراحت نمـودم و چـون مقـداري پـول و جـواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاري به امانت سپردم وپس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود.
بهلول گفت : غم مخور. من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت.
آنگاه نشانی عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می کنم در دکان آن مرد بیا و با من ابداً سخن مگو. اما به عطار بگـو امانـت مرا بده . آن مرد قبول نمود و برفت.
بهلول فوري نزد آن عطار شتافت و به او گفت : من خیال مسافرت به شهرهاي خراسـان را دارم و چـون مقداري جواهرات که قیمت آنها معادل ۳۰ هزار دینار طلا می شود دارم ، می خواهم نـزد تـو بـه امانـت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشی واز پول آنها مسجدي بسازي .
عطار از سخن او خوشحال شد و گفت : به دیده منت . چه وقت امانت را می آوري ؟
بهلول گفت : فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه اي چرمی بساخت و مقداري خرده آهن و شیشه در آن جاي داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد.
مرد عطـار از دیدن کیسه که تصور می نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شـد و در همـان وقـت مـرد غریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود .
مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت :
کیسه امانت این شخص در انبار است، فوري بیاور و به این مرد بده.
شاگرد فـوري امانـت را آورد و بـه مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعاي خیر براي بهلول نمود.
@ghaseedak
#پندانه
🔴 مشت خدا از همه بزرگتره
🔹دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی رو بهطرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته رو لطفاً بهم بدین، اینم پولش.
🔸بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشتهشده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختربچه داد.
🔹بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات بهعنوان جایزه برداری.
🔸ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد!
🔹مرد بقال که احساس کرد دختربچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه، گفت:
دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار.
🔸دخترک پاسخ داد:
عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، میشه شما بهم بدین؟
🔹بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
🔸دخترک با خندهای کودکانه گفت:
آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
🔹خیلی از ما آدمبزرگها، حواسمون بهاندازه یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدمها و وابستگیهای اطرافشون بزرگتره.
@ghaseedak