#خاطراتسردارقلبمون
صحبتهای جلسه تمامی نداشت. قرار شد باقیاش بماند برای صبح فردا؛ ساعت شش.
هفت شب بود از جلسه زدیم بیرون. حاجی از آنجا کوبید رفت اصفهان، ملاقات یکی از جانبازهای نیروی قدس سپاه. بعد از حال و احوال و نشستن پای حرفهای آن جانباز یکراست برگشت تهران.
فردا صبح درست رأس ساعت شش نشسته بود توی جلسه.
فرماندهان حشدالشعبی نشستهاند. حاجی رو به جمع میکند و میپرسد: «شماها روزی چند ساعت کار میکنید؟» یکی سینه صاف میکند و زودتر از همه میگوید: «من روزی 16 ساعت کار میکنم.» حرفی از دهان حاج قاسم بیرون میآید که همه را شرمنده میکند: «من هرروز 19 ساعت کار میکنم. شما هم باید همینطور باشید.
منبع: کتاب سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 164