eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
11.9هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
18.5هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
✅نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد! ✍بخشی از کتاب "آن بیست و سه نفر"؛ کتابی که مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفت و خواندن آن را توصیه کردند. روز اعزام رسیده بود و قاسم سلیمانی که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند... قاسم میان نیروها قدم میزد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. او آمده بود نیروها را غربال کند. کوچکترها از غربال او فرو می افتادند. فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالاتر می رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارد. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم. این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ دلم میخواست حاج قاسم می فهمید من فقط کمی قدّم کوتاه است؛ وگرنه شانزده سال سنّ کمی نیست! دلم می خواست جرئت داشتم بایستم جلویش و بگویم: "آقای محترم! شما اصلا می دونید من دو ماه جبهه دارم؟.." اما جرئت نداشتم. با خودم فکر می کردم کاش ریش داشتم. به کنار دستی ام که هم ریش داشت و هم سبیل غبطه می خوردم! لعنت بر نوجوانی! که یقه مرا در آن هیری بیری گرفته بود. هیچ مویی روی صورتم نبود... باید صورت لعنتی ام را به سمتی دیگر می چرخاندم که حاج قاسم نبیندش. اما قدّم چه؟ یک سر و گردن پایین تر بودم؛ درست مثل دندانه شکسته شانه ای میان صفی از دندانه های سالم. باید برای آن دندانه شکستی فکری می کردم... از کوله پشتی ام برای رسیدن به مطلوب، که فریب حاج قاسم بود، کمک گرفتم...
♦️خاطره شنیدنی در مورد محل دفن سردار شهید سلیمانی 🔹یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی سردار سلیمانی تعریف میکند: به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید یوسف الهی حاضر شده بودم و می‌دانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد به شهید حاج قاسم عرض می کردم که حاج آقا فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود که حاج قاسم در پاسخ به من افزود، افضلی از من گفتن بود. 🔹حال که با پیکر تکه تکه شده شهید حاج قاسم روبه‌رو شده ایم و شواهد امر حاکی از این است که برای دفن پیکر مطهر سردار فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم شده‌ام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدتی که همسر شهید احمد گودرزی بودم، برایم مثل خواب و رویا بود که دیگر تکرار نمی‌شود.💔 وقتی برای بار نخست از سوریه برگشت، در خانه لباس‌های ضخیم می‌پوشید و به صورت چند لایه از لباس‌ها استفاده می‌کرد، در حالی که احمد به لباس پوشیدن زیاد عادت نداشت.❗️ وقتی علت این کار را از او پرسیدم، در جوابم گفت: هوای سوریه خیلی سرد است و ما چون آنجا مجبور هستیم چندلایه لباس بپوشیم، عادت کرده‌ام. بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، مجروح شده بود و حتی یک هفته در بیمارستان بقیةالله(عج) بستری بود. لباس زیاد می‌پوشید که من متوجه این موضوع نشوم😔 شهید گودرزی چند روز مانده به مرحله دوم اعزام خود گفته بود، بی‌قرارم، نمی‌توانم بمانم و طاقت ندارم💔. این شهید خیلی به فکر خانواده بود و تنها جایی که خودخواهی کرد بر سر رفتن به سوریه بود. این موضوع را برای خودش خواست و خدا هم مزد خوبی‌هایش را داد✨. احمد با دوستانش در محل کار رفاقت مثال‌زدنی داشت. بسیار زود با همه ارتباط برقرار می‌کرد و هیچ کس از دستش ناراحت نمی‌شد.👌 وی همیشه در سلام کردن پیشتاز بود و اجازه نمی‌داد در این باره به عنوان نفر دوم قرار بگیرد. شهیدمدافع حرم احمد گودرزی🌹
خواهرم چندتا از این جوونا باید پرپر بشن چندتا مادر باید عزیزشونو از دست بدند تا تو حجابت را رعایت کنی...😔 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«يا فرحةَ يعقوب بيوسف...!» ای شادمانیِ یعقوب ز بازگشت یوسف؛ سری هم به ما بزن... 🔻برای شادی روح شهدا 🔻
همیشه با وضو بود موقع شهادتش هم با وضو بود دقایقی قبل از شهادتش وضو گرفت و رو به من گفت: " ان شاءالله آخریش باشه!!!" آخریش هم شد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️إِنَّ مَعِيَ رَبّی(خدا با ماست) 🔹بی‌شک خدایی که جوابِ ایمانِ حضرت موسی(ع) را با آن معجزه‌ی بزرگ می‌دهد؛ او قادر است جوابِ امید و ایمان‌مان را با نجات از این ویروس دهد، تا ما نیز از این امتحانِ بزرگ، سربلند بیرون بیایم!
Taheri Milad Emam Javad 95-01.mp3
9.13M
🎼 امشب دلم دوباره شاده شاده... شب میلاد دو آقا زاده... 🌹
[صاحب‌خانه‌اش‌گفٺھ‌بود: طیبھ‌ڪھ‌بھ‌خانھ‌ماآمد، ماسرمان‌برهنھ‌بود، بےحجاب‌بودیم. این‌قدرپند ونصیحٺ‌ڪردوازقرآن‌و‌دعا گفٺ‌ڪھ‌مادیگریڪ‌تارموے‌مان رانگذاشٺیم‌پیداشود بهـ‌‌ساواڪ‌ڪھ‌گرفتھ‌بودش‌و دسٺبندزدهـ‌بودبھ‌دست‌هایش، گفٺهـ‌بود: «مرابُڪشیدولےچٰادرُم رٰابَرنَداریٖد».] {شهیدهـ‌طیبھ‌واعظےدهنوے}
✅یکی از دوستان نقل می کردند ✍روزی که حضرت آقا برای تسلیت به خانواده حاج قاسم به منزل ایشان تشریف فرما شدند دختر حاج قاسم سلیمانی خیلی بی تابی می نمودند. حضرت آقا نیز به ایشان دلداری می دادند بعد از اینکه حضرت آقا منزل را ترک می نمایند بمنظور تسکین قلوب خانواده سردار سلیمانی خصوصا زینب خانم مجددا به منزل حاج قاسم تشریف فرما می شوند. لکن همچنان دختر حاج قاسم بی تابی می نمودند حضرت آقا به ایشان می فرمایند زیاد ناراحت نباشید می خواهم نویدی به شما بدهم و آن اینکه زمانی که حضرت صاحب الزمان (عج) ظهور می نمایند پدر شما یکی از رجعت کنندگان و در کنار حضرت صاحب می باشد. بعد از کلام آسمانی مولایمان خانواده شهید سلیمانی بطور کلی از آن حالت قبلی خارج شده و همگی آرام می گیرند
📸 تصویری از شهید سپهبد قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب 🌷