eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.8هزار دنبال‌کننده
607 عکس
123 ویدیو
15 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه حضرت موسی بن جعفر )علیه السلام( باب الحوائج هر کجا کار خودش را کرد در پاسخ آه گدا کارخودش را کرد با آنکه دستش بسته بود اما گره وا کرد این حضرت مشکل گشا کار خودش را کرد رقاصه ای را ناله هایش زیر و رو کرده درسجده ها یا ربنا کار خودش را کرد سادات روی مادر خود غیرتی هستند اصلا کتک نه ، ناسزا کار خودش را کرد وقت زمین خوردن به یاد مادرش افتاد تاریک بود و بی حیا کار خودش را کرد از چند جا رد کبودی بر گلویش بود از پشت گردن حلقه ها کار خودش را کرد سر دارد و او را کفن روی کفن کردند آن نیمه شب هم بوریا کار خودش را کرد هنگام دست و پا زدن زنجیر اذیت کرد چون نیزه ها که کربلا کار خودش را کرد خولی سنان اخنس همه تشویق میکردند درآن میانه شمرتا کارخودش را کرد @karimegharib
غزل مصیبت كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم ناخودآگاه فقط ياد رضا افتادم دشمنم كرد گمان تا كه ببندد دستم ديگر از مرحمت و جود و عطا افتادم آنقدر بزم مناجات مرا ريخت بهم با وجودى كه كليمم ز دعا افتادم وسط سجده چنان ضربه به پهلويم زد صورتم خورد زمين و ز نوا افتادم بعد از آنى كه ز سيلى دهنم پر خون شد مثل بانوى مدينه ز صدا افتادم بسكه پيچيده بهم ساق دو پايم، هربار خواستم تا كه بمانم سرِ پا افتادم تا كه سنگينى پا را به تنم حس كردم ياد گودال و شهِ كرببلا افتادم دست و پا مى زنم اما بخدا خوشحالم دخترم نيست ببيند كه كجا افتادم تا كه عمّامه كشيد از سرم آن پست يهود ياد معجركشى شام بلا افتادم جسر بغداد هم از غربت من مى گريد در مسير گذر شاه و گدا افتادم @karimegharib
غزل مصیبت سیاه چالِ بلا سایه بر پرم انداخت چه شعله ها به دلم دوری از حرم انداخت برای خندة معصومه ام دلم تنگ است غمی به سینه ى من هجر دخترم انداخت اگرچه واسطة رزق عالمین منم یهودی آمد و نان در برابرم انداخت ازآن شبی که نوک چکمه زد به پهلویم مرا به یاد نفس هایِ مادرم انداخت تمام واقعه ى کوچه خوب فهمیدم چنان به صورتِ من ضربه زد سرم انداخت میان ابروی من چند تا شیار افتاد زبسکه لطمه به این دیدة ترم انداخت برای اینکه ز سجده مرا بلند کند زپُشت پنجه به مویِ مطهرم انداخت زمانِ تنگیِ جا دست وپازدن سخت است تمامِ وزن خودش را به پیکرم انداخت میانِ گودیِ مقتل حسین زانو زد نگاه مضطربی جانبِ حرم انداخت صدایِ دختری آمد بیا عمو عباس غریبه پنجة غارت به معجرم انداخت به سر زنان دمِ گودال فاطمه میگفت: جدا نمود سروپیش دخترم انداخت @karimegharib
اَشعٰار قٰاسـِــــمْ نِعمَتی: کسی بدون دلیل از صدا نمی افتد لب کلیم ز سوز دعا نمی افتد کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود به دست بسته شده، از عطا نمی افتد اگرچه خاک نشسته به روی لب هایت عقیق، پا بخورد از بها نمی افتد مگر چه گفته به تو این زبان دراز یهود؟ همیشه از دهنش ناسزا نمی افتد چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟ به هر نفس، لب تو از ندا نمی افتد به سینه ای که لگد خورد پشت در سوگند بدون درد سر این ساق، جا نمی افتد کسی که در تن او پیرهن شده پاره به یاد بی کفن کربلا نمی افتد تو گیر یک نفر افتاده ای چنین شده ای تن تو در گذر گرگ ها نمی افتد پس از سه روز تو را عده ای کفن کردند سر بریده ی تو زیر پا نمی افتد سنان و شمر به هم با اشاره می گفتند: مگر که نیزه نخورده ؟ چرا نمی افتد؟   @karimegharib
یا باب الحوائج بازو،کمر،سر ،هرکجایم ضربه دیده بدتر زهرجا ساقِ پایم ضربه دیده جا باز کرده حلقه ها زیرِ گلویم با هر تکان ،راهِ صدایم ضربه دیده با پا مرا روی زمین مالید ورد شد چون چادر خاکی عبایم ضربه دیده در جایِ گودی مثل جدم گیر کردم باضربِ سنگین دنده هایم ضربه دیده سر بسته گویم بی ادب حرف بدی زد شخصیت درد آشنایم ضربه دیده با پا زدو واشد ترک های لبانم ارثیة کرب وبلایم ضربه دیده بر رویِ تخته پاره یادِ بوریایم از بسکه اعضایِ جدایم ضربه دیده در پیش زینب ار قفا سررا بریدند پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند @karimegharib
یاباب الحوائج دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد با دو دست بسته هم باب الحوائج بوده ام کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد ناله های ممتدم گویای این مطلب شده بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد تار می بینم ز بس که این حرامی یهود گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد صوت سیلی هم صدا شد با صدای خنده اش هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین آخر کار این کفن ها غربتم را لطمه زد  @karimegharib 
غزل مصیبت موسی بن جعفرعلیه السلام هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت حالات سجده های مرا در نظر گرفت می دید عاشقانه مناجات می کنم اغلب سراغی از من عاشق،سحر گرفت نفرین به ضربه ای که نماز مرا شکست رویم ز ضرب دست یهودی اثر گرفت پاره شده عبا به تنم بسکه با شتاب  این تازیانه حلقه به دور کمر گرفت جا خورده دنده ام به گمانم که پهلویم  چون پهلوی مدینه به تیزی در گرفت  فهمیده بود غیرت ما روی مادر است با حرف بد قرار مرا بیشتر گرفت دانستم از چه کودک جامانده حسین وقت فرار دست خودش روی سر گرفت در شام دختری که خودش ضربه خورده بود دامن برای روی کبود پدر گرفت هر چه شد عاقبت سرم از تن جدا نشد تشییع پیکرم به زیر دست پا نشد تیزی نیزه ای نرسیده به حنجرم سیلی نخورده دختر من در برابرم @karimegharib
غزل مصیبت موسی بن جعفرعلیه السلام در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود  بس که بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود  در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقهه صوت دعا گم می شود  چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود  تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه در سینه به ضرب بی هوا گم می شود  لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود  از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا ؟ گوشوارِ بچه ها در کربلا گم می شود @karimegharib
زمينه نوحه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام سبک منو اشکى مثل بارون پريشان و بى پناهم, شده زندان قلگاهم خدايا خسته شدم من, اجابت کن سوزو اهم چه گويم - از اين بى حرمتى ها قسم بر-پريشانى زهرا از اينجا- خلاصم کن خدايا رسيده جانم از غصه بر لب شده روزم تيره همچنان شب دعايم گرديده هر خلصنى يا رب واويلا غريبم من خدا من و زخم تازيانه, شکنجه هاى شبانه دگر جا واکرده زنجير, به روى پهلو وشانه بخوانم -دعا با دسته بسته زبسکه-نمازم را شکسته مسير -نفس در سينه بسته دگر تاخورده اين ساق پايم نمى ايد بالا اين صدايم زبسکه در زندان کرده با پا جا به جايم واويلا غريبم من خدا به روى يک تخته پاره, شدم چيده چون ستاره به هم ريزد استخوانم, نه با ضربه با اشاره اگر شد-پر از خون پيکر من نگشته- جدا از تن سر من نرفته-اسيرى دختر من سلام من بر آن سر بريده که با چشم خوداز نيزه ديده چگونه دختر شد در خرابه قد خميده واويلا غريبم من خدا @karimegharib
نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا کاروانی به راه افتاده- مادری ناله ها سرداده شد حسین راهیِ کربلا واویلا واویلا واویلا نسیمی جانفزا.... آمده بدرقه یک مادر-می زند شانه مویِ اکبر کن تماشا به چشمان تر وداعِ اکبر ولیلا را واویلا واویلا واویلا می کند گریه ام البنبن-گوید عباس من دلغمین همه حرفم به تو باشد این جان تو جانِ پورِ زهرا واویلا واویلا واویلا بِکِش ناز همه دخترها-جان ِ تو جانِ این خواهرها نشکند غرور معجرها لحظة بی کسی در صحرا واویلا واویلا واویلا دورِ گهوارة اصغر باش-دائما دورِ این مادر باش فکرِ این رباب مضطر باش پرنگهداری تو مشکش را واویلا واویلا واویلا شب جمعه شد وغوغا شد- روضه خوانِ حرم زهرا شد واویلا واویلا واویلا مادرت روضه بر پا کرده-برایت ظرفِ آب آورده کرده با گریه محشر بر پا واویلا واویلا واویلا بُنَی بُنَی جان من-دورِ تو حلقه میزد دشمن وای از آن غارت پیراهن بر سر جسم تو شد دعوا واویلا واویلا واویلا رویِ نیزه سرت را بردند-باکتک خواهرت را بردند معجر دخترت را بردند وای از آن غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا @karimegharib
دلنوشته؛ لبیک یا داعی الله در آخرین شب ماه رجب بیاییم برای یکبار دیگر این حدیث زیبای نبوی را بخوانیم شاید دلیلی شد نیمه های امشب برای دقایقی آخرین توشه را از فیوضات عظیم این ماه برداریم . آری؛ شاید که دگر میکده را درک نکردم ... متن و ترجمه " حدیث ملک داعی " عن النّبي (صلی الله علیه و آله ): أنّ الله تعالي نصب في السماء السابعه ملکاً، يقال له الدّاعي. فاذا دخل شهر رجب ينادي ذلک الملک کلّ ليلة منه الي الصباح: طوبي للذّاکرين، طوبي للطّائعين؛ يقول الله تعالي: أنا جليس من جالسني، و مطيع من أطاعني، غافر من استغفرني، الشهر شهري و العبد عبدي، والرحمه رحمتي، فمن دعاني في هذا الشهر أجبته، و من سألني أعطيته، و من أستهداني هديته، و جعلت هذا الشهر حبلاً بيني و بين عبادي، فمن اعتصم به وصل الیّ. ******************** از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) روایت شده است: همانا خداوند تعالی در آسمان هفتم فرشته‌ای را گماشته است ، که داعی نامیده می‌شود. پس هنگامی که ماه رجب داخل شود، آن فرشته هر شب تا صبح ندا می‌دهد که، خوشا به حال ذاکران، خوشا به حال اطاعت کنندگان. خداوند تعالی می‌ فرماید : من همنشین کسی هستم که با من بنشیند، و مطیع آنم که اطاعتم کند، آمرزنده‌ی کسی هستم که از من طلب بخشش کند. ماه، ماه ِ من است و بنده، بنده‌ی من، و مهربانی و رحمت از آن من است، پس هر کس بخواند مرا در این ماه اجابتش کنم، و کسی که بخواهد از من عطایش کنم، و هر کس از من هدایت جوید، هدایتش می کنم، این ماه را ریسمانی میان خودم و بندگانم قرار دادم، هر کس بدان چنگ زند به من می‌رسد. برای آنان که دوستشان دارید ارسال کنید. @karimegharib
باعرض سلام و احترام خدمت همه نوکران و ذاکران آل الله روز اول ماه شعبان نماز اول ماه دورکعت رکعت اول حمدو30مرتبه توحید و در رکعت دوم حمدو30مرتبه قدر و درآخرصدقه انشاالله این نوکری های بااخلاص زمینه ساز ظهورحضرت ولیعصر عجل الله باشد. التماس دعا یاعلی مدد @karimegharib
"رهبر عزیزم تولدت مبارک" بنا بر اطلاعات دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در 29 فروردین‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشودند. به همین مناسبت چندبیتی تقدیم به حضرتشان مینمایم: یابن زهرا؛سلام آقاجان جانشین امام آقاجان نور تو امتداد نور خدا دین حق را قوام آقاجان نخ تسبیح انقلاب تویی ای ستون نظام آقاجان سال تولید واشتغال شده حکم تان یک کلام آقاجان باوجود مشابه ملی خارجی اش حرام آقاجان گرچه آزرده خاطرید ازاین عده ای بی مرام آقاجان زخم قلب تو بااطاعت ما یافته التیام آقاجان ازیمن تا گلوی اسرائیل تیغ تو در نیام آقاجان کرده ای بادرایتی مطلق رهبری برقیام آقاجان یک سلیمانی شما شده است فاتح جنگ شام آقاجان کاش عمر سیاه آل سعود زود گردد تمام آقاجان کاش همراهتان شود قسمت طوف بیت الاحرام آقاجان تاظهور امام وصاحب مان سایه ات مستدام آقاجان @karimegharib
سرود میلاد ابیعبدالله علیه السلام سبک :بازدوباره اومد ارباب شب مستی تموم نوکرا شد قبله ماهمه سوی کربلاشد بانی جشن حسین خودخداشد محشری بپاشد کاش میشد که منم. گوشه ای ازحرم. تاسحرمینشستم پیمونه پیمونه. باده سرمیکشم. امشب و مست مستم مولی الکونین .ارباب باوفا پرکن امشب.دستای این گدا مجنون میشم.بااسم کربلا آقای من جانم حسین حسین ******************** بانگاهت بال و پرشکسته بال و پر میگیره هرکی برچشای مست تو اسیره آخرش مثل وهب برات میمیره عشقت بی نظیره نورقلب نبی .زندگی علی. هستی مادری تو سینه چاک حسن. عشق هرسینه زن .دلبرخواهری تو ماازاول سربازمکتبیم مثل عباس.پابندمذهبیم تاپای جان.قربان زینبیم آقای من جانم حسین حسین ******************** حرف آخر سینه چاکتم به جون هرچی مرده مادرم زندگیمو وقف تو کرده هرکسی که دور خواهرت میگرده شیره نبرده هرکی قربونیه. خواهرتومیشه. درعمل مردعشقه دلهااز کربلا .راهیه جانبه .قبلگاه دمشقه یعنی میشه حاجت روام کنی دلدادهء کرببلام کنی پیش پای زینب فدام کنی آقای من جانم حسین حسین @karimegharib
سرود میلادحضرت عباس علیه السلام به سبک بازدوباره کیه عباس حرمش خورشید بین الحرمینه بانگاش گره گشای عالمینه بچه شیره تک یله بدرو حنینه هستیه حسینه هرچی داشته خدا،داده امشب یه جا،برعلمدارارباب درکنارحسین،خورشیدعالمین،میتابه مثل مهتاب آئینهء فتاحه خیبره چشم و ابروش مانندحیدره قدوبالاش والله محشره مولا مولا یاابوفاصل مدد توی چشماش عکس چشمای امیرالمومنینه ثمر زندگیه ام البنینه وقتیکه به روی مرکبش میشینه قمره زمینه تاغضب میکنه ،این خمه ابروهاش،جلوهء ذوالفقاره اسم عباس میاد؛ازجلوی چشاش،لشگری در فراره میشه تنهابالشگری طرف تیره چشماش میشینه تو هدف زنده کرده یاده شیر نجف مولا مولا یاابوفاضل مدد تاقیامت پرچم کرببلا در احتزازه حضرت سقا همیشه سرفرازه کاشف الکربه و اسمش چاره سازه قبلهء نیازه آبروداره و ،پیش حق این آقا،خیلی خیلی عزیزه ازکنارعباش،از یه گوشه نگاش،استجابت می ریزه سفرش بازه آقامون همیشه هرچی بخوای اصلا رد نمیشه بااسم اون مرده زنده میشه مولا مولا یاابوفاضل مدد @karimegharib
ترکیب بند السلام علیک یااباعبدالله الحسین مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست بیدل از عشق شدن شیوة دلداری ماست مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم دردبیچارة این لذت بیماری ماست بیدلی اول راه است خدارا عشق است دل ز ما دلبری از یار ز همکاری ماست هو کشان قد علم اندر صفِ رندان کردیم چوبة دار فقط مسند سرداریِ ماست هرکجا جلوة یاراست همانجا عرش است نمک خانه اش اسباب گرفتاری ماست دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین می حسین باده حسین ساغروپیمانه حسین هنرِ عشق به تصویر کشیده آهی دلِ مارا به حریم تو نموده راهی نوکر خانة تو عارفِ بالله شود علی اکبربشود «جُونِ» سیاهی گاهی نوکرت پیر که شد دلبری اش بیشتراست ماجرایی شده این قصة خاطرخواهی زلف ِ خود پهن نمودی و شکارم کردی به هدایت برسد صید تو از گمراهی خاطرم نیست چه شد دل به تو دادم آقا بی سر و پا چو منی در ره تو شد راهی دردودل کردنِ با تو چقَدَر می چسبد چون کریمی و زاحوال گدا آگاهی خون من نذر نگاهت لک لبیک حسین شاهِ عاشق کُشی و حضرت ثارالهی چه کسی فکر غلام است به غیر از ارباب پسرِ فاطمه این سائل خودرا دریاب اثر بارش باران به چمن می ماند عشق بازی که سر افتاد ،سخن می ماند از گل تربت تو بوی حرم می آید عطر سجاده سحرگاه به تن می ماند خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدند بشود دوستی آن دم که کهن می ماند با گنهکاری من دیدن تو ممکن نیست بر ترانی دلم پاسخ لن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چواویس ،خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند؟؟ (به عشق مدافعان حرم: گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند) یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت گریه دار است عجب نام اباعبدالله جان فدای عطش کام اباعبدالله هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر با شهادت به سرانجام اباعبدالله غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم ما که جلدیم سر بام اباعبدالله کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من می شود حوله ی احرام اباعبدالله نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله @karimegharib
سرود ولادت امام حسين عليه السلام شب مستى شب عشق و جنونه دل من مثل زلفت پريشونه هرکى عشق تو رو داره به سينه تا سحر سرود مستى ميخونه باوفائى _ با صفائى _ خون رگهاى خداى خامس ال کسائى _شاه دشت کربلائى ثارالله ثارالله ثارالله خدا که تو تموم خلقتش يه دونه حسين که ببشتر نداره برا همينه خدايش پاى سلطان عشقش حسين مى زاره تو عشق دل بى تاب منى اقاى من و ارباب منى ثارالله مددى ثارالله باده ناب هر پيمونه اى تو به حريم قلبم صاحب خونه اى تو اوج مستى تازه اول راهه عشق هر عاشقى ديوونه اى تو غم سرابه_شب نابه_پياله پر از شرابه حال عاشقا خرابه _نوکرت پى جوابه ثارالله ثارالله ثارالله اگه برا يه لحظه ام شده کنار بزنى پرده از رو چشمات عاشقا صف کشيده ميان و ميريزن خون شون رو به زير پات هئيت ها شد بين الحرمين جون ميديم برا يک نگات حسين ثارالله مددى ثارالله دل من عاشقى از سر ميگيره سبو از جام چشم تر ميگيره بنازم از پر قنداقه تو فطرس سوخته بال و پر ميگيره من فقيرم _من حقيرم _دامن تو رو ميگيرم که توئى فقط اميرم_اخرش برات مى ميرم ثارالله ثارالله ثارالله روز محشرتموم ما سينه زنا صاحب لطف بى حد مى شيم حسين حسين ميگيم و دنبال تو از روی پل صراط رد مى شيم با نامت شفاعت معنا ميشه کى روزيم طواف کربلا ميشه ثارالله مددى ثارالله روى عاشق کشته بى بديله دل به يک تار موى تو دخيله چه صداى لالائى قشنگى گهواره جنبون تو جبرئيله اى دل ارا_ ماه زيبا_ کشتى نجات ماها ضربان قلب زهرا_هستى زينب کبرى ثارالله ثارالله ثارالله اسمون مدينه با لبخند فاطمه بوى گل ياس ميده خدا اين شب ها به ام البنين يه دست گل به نام عباس ميده اميده اخر حسين امد تيغ دار لشگر حسين امد ثارالله مددى ثارالله @karimegharib
بسم رب العشاق رب الارباب مسبب الاسباب حبیب الاحباب حسین حسین حسین هرکس که حسینی ست بکائی دارد تا عرش خدا برو بیائی دارد ارباب به گردن همه نوکرها والله قسم حق خدائی دارد الهم الرزقنی مرافقة الحسین فی الدنیا و الاخره @karimegharib
یاامام سجاد علیه السلام همه سرمستِ چراغانیِ بین الحرمین راستی با بقیع و قبر ِ خرابت چه کنم؟ #قاسم_نعمتی #میلادامام_سجادعلیه_السلام #بقیع @karimegharib
#ياعلى_بن_الحسين🌺 همه سرمستِ چراغانیِ بین الحرمین راستی با بقیع و قبر ِ خرابت چه کنیم؟ #قاسم_نعمتی #ولادت_سید_الساجدین #امام_زین_العابدین_علیه_السلام #مبارڪباد🌹 @karimegharib
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین هیأت ساعت ۲۱ کهف الحسن علیه السلام نثار حضرت ام لیلا سلام الله ۱۴ صلوات من نذر کرده ام که بمیرم برای تو خونین شدن برای تو سِرٓ محرم است @karimegharib
یاصاحب الزمان عج ترکیب بند ولادت دمی که سیر وجودم الی السما می شد تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد گمان کنم خبر از یار می رسد امشب که باب فیض الهی به سینه وا می شد به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر نگاه مرحمت دلبری دوا می شد چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم که بند بند وجودم زهم جدا می شد کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد به هر نسیم که در زلف یار می پیچد به هر کرشمه گره ها زکار وا می شد در این زمانه که مردم همه غریبه شدند در این سکوت کسی با من آشنا می شد چه بیقرار دلم میل سامرا کرده خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده حریم کوچک سرداب ، عرش اعلا شد نگار آمد و لبخندها شکوفا شد سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد به ریسمان محبت اسیر آقا شد خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود ز راه دور رسید و عروس زهرا شد عروس خانه غریب و امام خانه غریب چقدر شادی این خانواده زیبا شد نشسته یک پدری در کنار گهواره ترنم لب او نغمه های لالا شد شهادتین به لبهای او چه دیدن داشت در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد همه ذخیره ی حق در میان گهواره است عصا بدست نگهبان خانه موسی شد صدا صدای رسول خداست می آید طنین یارب او مثل پور لیلا شد ستاره ی سحر خانواده سر زده است خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است دل شکسته بداند قرار یعنی چه ؟ خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟ نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر تمام عمر غم انتظار یعنی چه ؟ بدست باد سحر بوی پیرهن آید نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟ فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ؟ ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟ کسی که طعم وصالت چشیده می داند نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟ بگفت سید بحرالعلوم کی دانید بغل گرفتن قد نگار یعنی چه دگر برای وصالت بهانه میگیرم اگر که دیر بیایی زغصه میمیرم ز درد دوریت ای دوست شکوه ها دارم خوشم اگرچه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من زناله های شماست ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم گدایی در این خانه آرزوی من است زنام توست اگر زره ای بها دارم الا امیر سحر ای مسافر زهرا امید وصل ترا بین هر دعا دارم بیا و نامه ی اعمال من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را امید رحمتی از یار آشنا دارم بیا میان قنوتت مرا ز یاد مبر که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم قرار ما همه تنگ غروب صحن حسین هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم چه می شود به نگاهی دلم تکان بدهی چه می شود شب نیمه رخی نشان بدهی رسیدی و دل ما غرق نور کردی تو کلیم گشتی و جلوه به طور کردی تو قسم به خون روی دستمال اشک تو برای روضه دلم را جسور کردی تو شبانه روز شده اشک تو شبیه به خون ز بس مصیبت کوچه مرور کردی تو همان زمان که لگد خورد مادرت زهرا ز کو چه های مدینه عبور کردی تو در آن دمی که به هم خورد گیسوان حسین دل شکسته مادر صبور کردی تو لبان تشنه ی زینب به خون حنجر خورد زمان بوسه کنارش ظهور کردی تو پی سری که بهم ریخته است ترکیب اش لسان عمه ی خود را شکور کردی تو میان کوفه شبی کنج خانه ی خولی چه گریه ها که کنار تنور کردی تو تمام حاجتم این است با دلی پر درد ترا به حق اسیری عمه ات برگرد @karimegharib
ترکیب بند میلاد امام زمان عجل الله تا که گردیدم آشنای سحر شددلم وادی صفای سحر بین سجاده تربتم گل شد بانم اشک وگریه های سحر دست خالی نمی رود هرگز آن کسیکه شده گدای سحر تو امام شکسته دلهایی صاحب سفره عطای سحر بوی وصل تو میکنم احساس از نفسهای جان فزای سحر چشم امید ما گنه کاران بوده بر سوز یک دعای سحر ریشه مشکلات ما این است دلمان نیست مبتلای سحر گره از کار واکند بی شک ناله های گره گشای سحر شب شب همزبانی یار است درد ما غفلت از تو دلدار است بی جهت نیست درنوایی تو ماچه کردیم ؟ تا بیایی تو این نشد رسم انتظار فقط نعره ها میزنم کجایی تو تو زاجداد خود غریب تری بیکس و یار و آشنایی تو بارها سرزدی به غفلت ما شاهد کوه ادعایی تو دست مارا گرفتی و رفتی چون کریم و گره گشایی تو همچونان مادرت تمام شب تاسحر دست بردعایی تو بر گنه کارها دعا کردی بسکه آقا و با وفایی تو شک ندارم که هر شب نیمه زائر دشت کربلایی تو تحت قبه چه ناله ها بکنی خودبرای فرج دعا بکنی جلوات پیمبری داری ازهمه خلق برتری داری بین اولاد حضرت زهرا دلربایی دیگری داری نقش بازوی توست جاءالحق تابگویی چه محوری داری ذوالفقار از تو جان بگیر باز چون تجلی حیدری داری کرم تو گدا نواز بود دست اکرام مادری داری ازتمام پیمبران خدا یک نشان بهر رهبری داری از همه برگزیدگان خلق در رکابت تو لشگری داری تو کجا و عزیز مصر کجا چون خداوند مشتری داری تویی حسن ختام اهل بیت دست بوست تمام اهل بیت سامرا از تو آبرو دارد حرف ناگفته در گلو دارد درودیوار خلوت سرداب با نم اشک تو وضو دارد کاسه چشم مانده بر راهت باده ای ناب در سبو دارد تو گل نرگسی و عرش دلم با نفسهات رنگ وبو دارد چه کنم ؟ این دل گرفتارم دیدن رویت آرزو دارد بین محراب نیمه های شب دل من با تو گفتگو دارد نیمه شد ماه ، ماه من برگرد رحم بنما به آه من برگرد پسر ناز حضرت نرجس قبله راز حضرت نرجس روزی خویش بردم عمری از سفره باز حضرت نرجس ذکر تسبیحتان به گهواره بال پرواز حضرت نرجس بارها دیده ام به زندگی ام دست اعجاز حضرت نرجس خواستگاری فاطمه سندی است بهر اعجاز حضرت نرجس آمد از عرش تک کنیز خدا تاکشد ناز حضرت نرجس روح توحید جلوه ای بنمود گاه ابراز حضرت نرجس مادرت همردیف لیلا شد آخرین نوعروس زهرا شد نیمه شب بود یا که وقت سحر مادر آمد به دیدگان تر چند روزیست گشته مانوس لب گرم تو سینه مادر امد و دید بین گهواره جای تو خالی است ای دلبر روبه سوی امام کرده و گفت : پسرم نیست چاره ای آخر پاسخ امد که غم مخور نرجس گشته مهمان حضرت داور بال جبریل بالش سر اوست در طوافش ملائکه یک سر جای او امن و کام او پر شیر االسلام علی «علی اصغر» مادری بین خیمه می چرخید دست برروی سر دل مضطر هاجر کربلا چه چاره کند سینه بی شیر...انتظار پسر ناگهان در حرم به خود لرزید میکند از چه هلهله لشگر چونکه هر بار هلهله کردند به هدف خورده تیر های سه پر دختری زد صدا رباب بیا پشت خیمه به پاشده محشر وقتی آمد که قبر حاضر بود غرق خون طفل روی دست پدر @karimegharib