eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
615 عکس
131 ویدیو
15 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
ترکیب بند مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها عاشق طواف کعبه ی آمال می کند اخلاص را چکیده ی اعمال می کند عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش با گریه مست می شود و حال می کند دیوانه ی حسین شدن اوج بندگی ست این کار را عقیله ی این آل می کند زینب همان کسی ست که نام معظمش هر قامت الف شده را دال می کند شاگردی کنیز خدا را نموده است این راه را چو فاطمه دنبال می کند آنجا که جبرییل امین هم حجاب بود او سجده روی تربت گودال می کند اشک است رزق اعظم و رزاق زینب ست فرمانروای کشور عشاق زینب ست ما را خدا ز حاصل زینب درست کرد از خورده هایی از گِل زینب درست کرد دلواپسِ ادامه ی راه حسین بود ما را خدا مقابل زینب درست کرد در پاسخ حسین که من اشک مؤمنم بنیاد گریه را دل زینب درست کرد خلاق روزگار گِل هرچه گریه کن با اشک های نازل زینب درست کرد عشاق سرشکسته ی بازار عشق را از چوبه های محمل زینب درست کرد هرگز کسی حقیقت او را ندیده است نوری عظیم ؛حائل زینب درست کرد نور حسین شد همه جا بهر او حجاب مسطوره بود عابده ی آل بوتراب وقت نماز شب که به حال قیام بود مانند کعبه جلوه ی نورش تمام بود پنجاه و هفت سال ز هر کجا گذر نمود گرم طواف قامت او سه امام بود پای حسین زندگی خویش را گذاشت او در مسیر عاشقی اَش مستدام بود جایی که احترام ِبه او وحی نازل است در پیش او قیام نکردن حرام بود گرچه علی شهیده ی خود زنده کرده است دانی که فرق زینب و حیدر کدام بود او از تن بدون سری حرف می کِشد با حنجر بریده شده هم کلام بود عقل این زبان بسته به زنجیر می کشد ورنه مسیر عشق به تکفیر می کشد آیینه دار صبر خدا دخت حیدرست زهرای روزگار تجلی کوثرست گویند در حدیث کساء نیست نام او زینب همان عبای یمانی دلبرست زینب خلاصه ی همه ی پنج تن شده شأن و مقام و مرتبه اش فوق باورست زینب غریب آمد و زینب غریب رفت آری ظهور جلوه ی او روز محشرست یک یا حسین گفت سپاهی عقب کِشید خاتون خانواده ی فتاح خیبرست در کربلاست معجر او مُحی الحسین تنها گواه گفته ی من نعش اکبرست داده نجات با نفسش نُه امام را تا دید روی ناقه امامی که مضطرست ما قائلیم یک تنه او یک سپاه بود دعوای عصر روز دهم پای معجرست این روزها که بیت علی ریخته بهم با دست های کوچک خود یار مادرست با دستمال خیس کمی پاک می کند خونابه را که بر لب بیمار بسترست با فضه گفت هر چه سر مادر آمده تقصیر داغ بودن مسمار آن دَر است @karimegharib
سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها به سبک: باز دوباره.. زینب اومد ، بانویی که قبله گاه عالمینه دختر ارشد فاتح حنینه صاحب بهشت بین الحرمینه هستی حسینه جبرئیل امین ، اومده تا زمین ، حامل این پیامه طبق امر خدا ، دختر فاطمه ، واجب الاحترامه زینب یعنی اولیا مخدره اومد اونکه خاتون محشره خون رگهاش از خون حیدره زینب زینب اخت الحسین مدد * با نگاهش ، دل هرچی دلبرو میبره زینب همه جا ایینه ی مادر زینب یک تنه حریف یک لشکر زینب دلاوره زینب گرچه اون یک زنه ، اما مثل یه مرد ، پایه کار حسینه هر نفس هرکجا ، شیرزن کربلا ، بی قرار حسینه بین خیمه چون درّ در صدف چون عباس با لشکری طرف زنده کرده نام شاه نجف زینب زینب اخت الحسین مدد * نام زینب ، هر قدم اذن دخول کربلا شد سائل این خونه حاجتش روا شد هرکسی به عشق بی بی مبتلا شد بنده ی خدا شد نیمه شب تو نماز ، جلوه ی صورتش ، مهربون مثل ماهه عیدی امشب ، ما همه کربلا ، پایین پای شاهه مثل دریا روح لطافته ابر چشماش غرق محبته اسم زینب باب زیارته زینب زینب اخت الحسین مدد *** نام زینب ، زینت نام امیر المؤمنیه خادمش شیر نر ام البنینه دست پنهان خدا روی زیمنه که حبل المتینه عصمت هرنگاش ، هیبت خطبه هاش ، چون یل هاشمیه نوکرا میدونن ، دست این خانمه ، روزی فاطمیه هرکی میشه مدافع حرم سیراب از سرچشمه ی کرم من هم آخر ناز تو می خرم @karimegharib
سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها چه دختری – که زینتِ به حیدر چه دختری – که بوده مثل مادر چه دختری – که هستی حسینه چه دختری – به کربلا پیمبر منکه * مستِ عنایتِ زینبم منکه *نامِ قشنگه اون برلبم منکه * دیوانه اش به روز وشبم جانانم زینب زینب ایمانم زینب زینب قرآنم زینب زینب ای جانم زینب زینب ********** چه دختری – که صاحب احترامه چه دختری – که رهبره قیامه چه دختری – شریکتُ الحسینه چه دختری – که نائبِ امامه منکه * مثلِ سیاهیه لشگرم منکه * نازِ نگاهِ اون می خرم آخر *میشم شهیدِ راهِ حرم خاتونم زینب زینب مجنونم زینب زینب در خونم زینب زینب مدیونم زینب زینب ****** چه دختری – که قبله گاهِ عشقه چه دختری – ملیکة دمشقه چه دختری – شفیعة قیامت چه دختری – که صاحبِ بهشته بی بی * مشگل گشای ما نوکراست بی بی * فرمانروای دلهای ماست بی بی * اذنِ دخولِ کرببلاست آئینم زینب زینب ای دینم زینب زینب مسکینم زینب زینب تسکینم زینب زینب درمانم زینب زینب @karimegharib
به بی نظیری تو اعتراف باید کرد شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد #حضرت_زینب #دمشق #زینبیه #قاسم_نعمتی @karimegharib
⚜پست ویژه ولادت⚜ سلام دختر حیدر شریکه الارباب بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب #قاسم_نعمتی #میلادمبارکباد #شهدای_مدافع_حرم @karimegharib
حاج_حسن_خلج_22_دی_97_حسینیه_حق_شناس.mp3
10.72M
السلام ای ملیکه دنیا اجراشده توسط حاج حسن خلج #حاج_حسن_خلج #قاسم_نعمتی #حضرت_زینب @karimegharib
غزل مناجات باخدا امشب ببخش ما را به احترام زینب با بنده کن مدارا به احترام زینب با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم اما مران گدا را به احترام زینب با دست گیری خود شرمنده کردی عمری این عبد بی حیا را به احترام زینب بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی طعم خوش شفا را به احترام زینب با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم تکمیل کن عطا را به احترام زینب آیا شود ببینم هنگام جان سپردن ارباب با وفا را به احترام زینب بادیده های گریان من آمدم بگیرم امضایِ کربلا را به احترام زینب از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان با پا عزیز ما را به احترام زینب بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه به احترام زهرا به احترام زینب با نعل های تازه کمتر بهم بریزید آقای سر جدا را به احترام زینب جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان یک تکه بوریا را به احترام زینب @karimegharib
مناجات شب طولانی هرسال زمان بیشتر است تاکمی فکر دعا؛ گرم عبادت باشیم ساعتی هم که شده گوشه سجاده خویش بنشینیم و به دنبال سعادت باشیم شب طولانی هرسال خدا منتظر است چشم یک عبد گنهکار کمی تر گردد رحمت واسعه آغوش خودش واکرده یک گنهکار مگر توبه کند برگردد شب طولانی هر سال امان ازغفلت چشمی آیا زدلی غمزده بارانی شد؟ شب طولانی هرسال کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! شب جمعه است نگاه همه سوی زهراست بوی سیب از حرم کرببلا می آید مادری با کمری خم شده و موی سپید بادلی سوخته از عرش خدا می آید می زند ناله «بنی» چه بهم ریخته ای هرچه میگردم عزیزم سر تو نیست چرا؟ هرچه می چینم عزیزم بدنت را بر خاک قسمتِ بیشتر از پیکر تو نیست چرا؟ چونکه با ضربه و از پشت بریدند سرت نیمی از حنجر تو روی زمین ریخته است چون کنار تن تو معجر زینب بُردند گیسوی خواهرتو روی زمین ریخته است @karimegharib
دورهم؛خنده به لب؛کرسی و فال حافظ شب یلدا شب زیبای غزل خوانی شد شب طولانی سال است کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! #قاسم_نعمتی #یلدا_مهدوى كانال رسمى @karimegharib
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔶پوستر ویژه شب جمعه @karimegharib
یا صاحب الزمان سِرِّ عٰاشِقْ شُدَنَمْ لُطْفِ طَبیبٰانهٔ توسْتْ #جمعه #قاسم_نعمتی
چند بیتی تقدیم به سپید پوشان زحمت کش؛ کادر درمانی کشور که عاشقانه برای حفظ سلامتی مردم تلاش می کنند : با لباسی سپید می آیی عاشقانه کنار هر بیمار می شوی با نگاه پُر مِهرت لحظهٔ سخت ؛ یار هر بیمار می برد غم زچهره ای رنجور چون نسیم بهار لبخندنت دست ِ رحمت نوشته روز ِ ازل نام زینب به روی سربندت ما به این صبر و استقامت تان ای بزرگان عشق مدیونیم باتمام وجود پیر و جوان از شما عاشقانه ممنونیم خستگی ؛دوری از عزیزان را به دل و جان خریده اید شما طعم ایثار و جانفشانی را چون شهیدان چشیده اید شما آرزو می کنیم این ایام از غم و غصه ها رها بشویم باز همراه خانواده شبی زائر مشهدالرضا بشویم @karimegharib
غزل امام زمان عجل الله فاطمیه و شب جمعه السلام علیک یا اباصالح المهدی رو بگرداني زِ ما دنيا جهنم مي شود روزيِ ما روز و شب اندوه و ماتم مي شود پلكهايت باز كن درهاي رحمت را نبند بي نگاه تو دل ما خانة غم مي شود عاقبت هركس دلش را شستشو داد از گناه در حريم آية تطهير ، مَحرم مي شود در سر و رويم شده پيدا دگر موي سپيد فرصت ديدار دارد روز و شب كم مي شود چون خَمِ گيسوي تو اي ليليِ صحرا نشين قامت چشم انتظاران شما خم مي شود با تکان ابرُوانت زود مي ريزم به هم نبض عالم با نگاه تو منظم مي شود يا ولي اله راضي مي شوي از دست من ؟ ! با رضاي تو رضاي حق فراهم مي شود هر كه زهرا مادرت را الگوي راهش كند وقت لبخند تو مشمول دعا هم مي شود خاك پاي مادر تو سرمة چشمان ماست دست بوسِ او رسول اللهِ خاتم مي شود شك ندارم كه حسين هم با دعاي مادرش صاحب كرب و بلا ، اربابِ عالَم مي شود گرية ما باعث تسكين قلبِ فاطمه است اين حسين جانها به زخم سينه مرهم مي شود فاطميه كربلا شبهاي جمعه ديدني ست مادرت صاحب عزاي ذبح اعظم مي شود اين پسر هم مثل مادر جاي تنگي گير كرد دنده ها اينگونه شكلش نا منظم مي شود روضة گودال مثل روضة مسمار شد ماجراي كوچه زير چكمه ها تكرا شد @karimegharib
یاصاحب الزمان با گریه مانوسم نه یک ماه و دو ماهی شد گریه ام باب فیوضات الهی هر روزو شب کارم سلام ِ برحسین است با این امیدی که کنی سویم نگاهی من بار ها دیدم که با یک قطرة اشک با آبرو گردید ، عبدِ رو سیاهی شرمنده ام یک عمر قلبت را شکستم در زندگی ام نیست روزِ بی گناهی اصلاً محبت های تو بد عادتم کرد تنبیه کن این بی ادب را گاه گاهی دردِ دلم را جز شما با که بگویم تنها تو هستی که برایم تکیه گاهی پایانِ کارم گشته و رویت ندیدم واکن ز قلبم رو به سوی خویش راهی آقاقسم بر صورت نیلیِ مادر آن چهره ای که دارد از سیلی گواهی آقا قسم بر خانه ای آتش گرفته آنجا که پشت در به پا شد قتلگاهی ای انتقام ِ کشتة مسمار بر گرد جانِ گرفتارِ در و دیوار برگرد @karimegharib
زمزمه روضه به سبک سلام آقا من الان روبروتونم مروزهرا... همه دار و ندار من مروزهرا... گل هجده بهارمن مرو زهرا مرو زهرا ... جوونِ مو سپیدِ من مرو زهرا....بمون تنها امید من مرو زهرا خداحافظ ... پناهِ حیدرِ بی یار خداحافظ... گرفتارِ در و دیوار خداحافظ خداحافظ... ببین میلرزه زانوهام خداحافظ ... ببین غربت رو توو چشمام خداحافظ حلالم کن ... زمین خوردی به پای من حلالم کن ... کتک خوردی برای من حلالم کن حلالم کن ... نشد کاری کنم زهرا حلالم کن ... دیدم افتادی زیر ِ پا حلالم کن خودم دیدم... که گیر افتادی زیر در خودم دیدم ... شدی زیر لگد پرپر خودم دیدم خودم دیدم ... مغیره خیلی بد میزد خودم دیدم ... که قنفذ با لگد می زد بگو زهرا ... چیه جریانه پیراهن چرا دائم ... می گی مظلوم حسین من حسین جانم برو اما... قراره ما دم ِ گودال همون لحظه ... که میشه پیکرش پامال سلام آقا . هوای کربلا دارم بدم اما . می دونی که دوست دارم حسین جانم مسیر ما . گرفته رنگ عاشورا بخرمارا . بحق مادرت زهرا حسین جانم در این کشور . به دست حق ولی داریم چونان مادر . تولای علی داریم حسین جانم چه عهدی با . امام و رهبری بستیم همه باهم . فدایی حرم هستیم حسین جانم برات ما به نام زینب امضا کن بیا امشب شهادت روزی ما کن حسین جانم @karimegharib
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها غزل مدح و مرثیه حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است شاهكار دست خود در خلقت تو ديده است ذكر « لا احصي ثنائُك » گوشه اي از وصف تو پايِ مدحت دست هر صاحب قلم لرزيده است با نفَسهاي تو اي آرامش جان علي بويِ سيب از عرش تا فرشِ خدا پيچيده است مانده روي صورت تو جاي لبهاي نبي بسكه اي حوريه با گريه تو را بوسيده است محور آل كسا و علت خلقت تويي دست بر سينه علي هم دورِ تو گريده است هاتفي از خلقت جنات پرسيد و شنيد فاطمه يك گوشه لب وا كرده و خنديده است خم به ابرويت نياور چون قيامت مي كند حق اگر آگاه گردد فاطمه رنجيده است شانه بردار و به داد ناز دخترها برس چند وقتي گيسوي زينب به هم تابيده است از شكاف پهلويت پيداست بد خوردي زمين در به سوي پهلوي تو بي هوا چرخيده است خوب شد فضه رسيد و پيكرت را جمع كرد بر در و ديوار خونِ سينه ات پاشيده است پيش زينب بي حياها دستِ جمعي مي زدند دخترت حق دارد اي بي بي اگر ترسيده است هر كجايي با علي تا شد مغيره رو به رو بر غلاف خود كشيده دستي و خنديده است @karimegharib
ای محرم اسرار مادر؛ فضه خانم دراوج غم ؛غمخوارمادر؛فضه خانم جای خدیجه مادری کردی برایش گشتی در آتش یار مادر؛فضه خانم بین درودیوار دیدی که چگونه خورده گره در کار مادر؛فضه خانم ازپشت در بیرون کشیدی باچه زحمت هم مادر و هم بارمادر؛فضه خانم تنها تو دیدی گیسوی آتش گرفته پیشانی تب دار مادر ؛فضه خانم دیدی شیار انداخته در باشتابش برنیمی از رخسار مادر؛فضه خانم چادر گرفتی دور او تاکه نبیند زینب تن خونبار مادر؛فضه خانم تاچندهفته پاک میکردی به گریه خون در و دیوار مادر؛فضه خانم در کربلا هم دور زینب را گرفتند گودال شد تکرار مادر ؛فضه خانم ☑️ كانال رسمى @karimegharib
مربع ترکیب شام غریبان براي شستن تو از كجا شروع كنم ز گيسُوانِ سرت يا ز پا شروع كنم ز جاي سيليِ آن بي حيا شروع كنم ؟ وَ يا ز پهلوي تو بي هوا شروع كنم كنار پيكر تو دست روي دست زنم كسي كه خانه شده بر سرش خراب منم چه خوب شد كه خودت رويِ سوخته شستي شكافِ گوشة ابروي سوخته شستي به احتياط دو پهلوي سوخته شستي گره به روي گرهِ مويِ سوخته شستي ولي هنوز عجب كار دارد اين بدنت چه گريه دار شده در تن تو پيرُهنت شبيه كعبه كنم ، فاطمه ، تنِ تو طواف ز شعله مويِ سرت تاب خورده مثل كلاف چگونه چينِ تنِ سوخته نمايم صاف رسيده دست علي عاقبت به جاي غلاف ز دستهاي يدالله ظرف آب افتاد به ياد چادر خاكي ابوتراب افتاد به پيش چشم يتيمان تنِ تو مي شويم من آخرين نفس این سيبِ سوخته مي بويم زِ زير پيرُهنت پيكر تو مي جويم شكايتت به پدر وقتِ دفن، مي گويم نگفتي عاقبت آمد چه بر سرت زهرا چه كرده داغيِ مسمار با پرت زهرا يتيم هاي تو را دورِ تو صدا كردم كبوتران حرم را ز غم رها كردم همينكه دخترت از پيكرت جدا كردم قسم به جان حسين ، ياد كربلا كردم پس از تو زخم دلِ دخترت نمك نزدند به دخترانِ عزادار تو كتك نزدند به كربلا همه بعد از بريدن سرها به خيمه حمله نمودند سوي دخترها چه تنگ شد وسط گير و دار؛ معبرها به دست لشگريان تكّه هايِ معجرها ميانِ تكِّة معجر چقدر گيسو بود تمام دختركان دستشان به پهلو بود @karimegharib
غزل بعد از شهادت همسايه ها ، مَردُم ، دگر راحت بخوابيد زهراي من رفته سفر راحت بخوابيد آن دختري كه باعث آزارتان بود مهمان شده نزد پدر راحت بخوابيد با دست خود هستي خود را دفن كردم شد پير خيبر بي سپر راحت بخوابيد ديگر نمي آيد صداي آه آهش از درد پهلو تا سحر راحت بخوابيد فكر خبر بوديد از بيمار بدحال جان داد زهرا بي خبر راحت بخوابيد بانوي من با سينة مجروح رفت و ... من ماندم و اين ميخِ در راحت بخوابيد حورية انسيه كه سيلي نمي خواست كشتند او را در گذر راحت بخوابيد باخنده هستيِ مرا آتش كشيدند دامان زهرا شعله ور راحت بخوابيد دل تنگم و ديدار يارم مي روم من هر نيمه شب با چشم تر راحت بخوابيد @karimegharib
یازهراسلام الله علیها سر تا سر وجود مرا غم فرا گرفت آتش کشید شعله و دور مرا گرفت شکر خدا که دود به داد علی رسید امکان دیدن رخم از مرتضی گرفت تا آمدم به خویش در افتاد و میخ در از بین دنده در وسط سینه جا گرفت چون سرخ گشته بود نیامد ز جا برون تا پــــــــــــــــاشدم زجا بغلم را خدا گرفت برخواستم زجا به هواخواهی علی برروی چادرم اثراز جای پا گرفت نفرین به این زمانه ی بی معرفت چه زود ضرب قلاف جای لب مصطفی گرفت تادید بین کوچه علی نیست همرهم راه عبور تنگ مرا بی حیا گرفت یک ضربه زد دو لاله گوشم شکاف خورد نور دو دیدگان مرا بی هوا گرفت این ضرب دست آمد و پنجاه سال بعد معجر ز موی دختر من کربلا گرفت @karimegharib
نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها بانویِ – دوعالمی – تکیه گهِ شیر خدا دست ما – به دامنت – شفیعة روز ِ جزا ای اولین مدافع حرم شبیه تو فدایِ رهبرم تمام فخر من همین شده هردو جهان توئی تو مادرم پشت و پناهِ مرتضی - سیدتی یازهرا پشت در – صدا زدی – به چشم تر – فضه بیا ای بانو– به راهِ دین – محسن تو –گشته فدا ز بسکه با تو وعلی بدند برای کشتن تو آمدند شکسته شد غرور شوهرت میان خانه تا تورا زدند چه آمده سرِ شما – سیدتی یازهرا حورایِ بهشتی و شدی اسیرِ شعله ها مانده بر صورت تو نشانه ای ز ضربه ها چه شد سفارشات مصطفی به چادر تو مانده جای پا شکسته بازوی تو باغلاف شدی چگونه از علی جدا افتادی دگر زپا – سیدتی یازهرا @karimegharib
نوحه کوچه خطاب به امام حسن علیه السلام ای جانم – به خطبة - حیدریِ - مادر تو در کوچه چادر او سایة رویِ سر تو لعنت ِ حق به غاصبِ فدک چگونه زد به مادرت کتک به ضربه ای غرور تو شکست نشد به مادرت کنی کمک کنم به گریه زمزمه – یا حسن بن فاطمه غوغایی- به پا شده - مقابل ِ چشم ترت نامردی - چه بی هوا- سیلی زده- به مادرت شبیه گل زساقه تا شدی تو از زمین به گریه پا شدی برای مادرت به چشم تر میان کوچه ها عصا شدی عرش خدا را قائمه – یاحسن بن فاطمه از داغی-که دیده ای-محاسنت-گشته سپید زبعدِآن-کوچه دگر-خندة تو-کسی ندید دلِ تو از زمانه خسته شد مسیرتان به کوچه بسته شد صدای ضرب سیلی آمدو بلور ِ شیشه ای شکسته شد در اضطراب و واهمه*یاحسن بن فاطمه @karimegharib