eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
615 عکس
131 ویدیو
16 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست خیلی گران تمام شده ، مُلک خون بهاست هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست پشت قباله و سندش یک سر جداست زان روز که معامله شد سرزمین ما ری نیست نام آن و شده وادی البکاء ازآن به بعد فاطمه (س) زین خاک رو گرفت این سرزمین به گریه عشاق خو گرفت آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت از خانه امام حسن (ع) آبرو گرفت اوضاع را امام حسن (ع) رو به راه کرد زهرا (س) دوباره جانب ایران نگاه کرد عبدالعظیم آمد و عبد خداشدیم با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم همسایه عزیز دل مجتبی شدیم درهر طواف زائر کرب و بلا شدیم پیچیده باز در حرم یار عطر سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب یا ذالکرم عزیز حسن (ع) سید الکریم امشب زنام توست سخن سید الکریم پرده زرخ کنار بزن سیدالکریم سر می نهم به پای تو من سیدالکریم گریه میان صحن شما مستی آور است با گریه در حریم حسینی برابراست پرمی کشیم از حرمت محضر حسین(ع) پرواز می کنیم به دور سر حسین(ع) عمری شدیم با مدد خواهر حسین(ع) شبهای جمعه هم نفس مادر حسین(ع) فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید با قد خم به کرب وبلا فاطمه (س) رسید فریاد می زند پسرمن سرت کجاست قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست سیمین گلو عزیز دلم حنجرت کجاست خنجر که کند شد اثرش این گلو شود مانند گیسوان سرت مو به مو شود این شعر و هدیه میکنم به تمام نوکرای امام حسین که سالها در حرم سیدالکریم ناله زدند و الان مهمان ارباب هستن @karimegharib
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها اهل رى امشب در عزايند _ميزبان ال عبايند فاطمه مهمان اين حريم است چون عزاى سيدالکريم است صاحب روضه عبدالعظيم است آه و واويلا آه و واويلا ------------------------------------- از احد آيد ناله هايى_حضرت شد فدايى شد شکسته دندان پيمبر گشته خونين سر تا پاى حيدر پيکر حمزه در خون شناور آه و واويلا آه و واويلا ------------------------------------- چاره اى کن اى غيرت الله _خواهر حمزه امد از راه با عبايت پيکر را بپوشان از نگاه او سر را بپوشان صورته از خون تر را بپوشان آه و واويلا آه و واويلا ------------------------------------- کربلا خواهر قد خميده _بوسه زد رگهاى بريده جاى يک بوسه بر اين بدن نيست قابل غسل و دفن و کفن نيست بوريا هست اما پيرهن نيست اه و واويلا اه و وايلا @karimegharib
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها تمام آبروی خاک مایی ؛تویی که یادگار مجتبایی سلام ای آنکه هنگام طوافت ؛ دل مامی شود کرببلایی به شهرری مقیمی تو ، کریم ابن کریمی تو ز درد و غم سهیمی تو کنار تو اگر امشب پریشانیم فقط فکر بقیع و قبر ویرانیم وای واویلا ---------------------------------- نمایان جلوه ای ازکربلا شد ؛ مدینه غرق در شور و نوا شد علمدار احد از پا نشسته ؛ عزای حضرت حمزه به پا شد شده غرق بخون رویش ، زسینه تا به پهلویش پریشان گشته گیسویش اگرچه خواهرش صاحب عزا باشد ندیده یک سری بر نیزه ها باشد وای واویلا @karimegharib
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها تویی تو شیر سپاه من حمزه – همیشه پشت و پناه من حمزه پیش نگاهم چنین ، جسم تو نقش زمین ، ناله زنم اینچنین آه و واویلا -------------------------------------- امان ز بغض زن جگرخواره – میان صحرا شدم من آواره نیزه نثارت شده ، به تو جسارت شده ، تن تو غارت شده آه و واویلا -------------------------------------- خبر رسیده که میرسد خواهر – کشم عبای خودم بر این پیکر زند به سر زین عزا ، اگر ببیند خدا ، شکاف این سینه را آه و واویلا -------------------------------------- به کربلا خواهر از حرم آمد – کنار یاری که دست و پا میزد به پیش چشمان او ، بریده میشد گلو ، گرفته دورش عدو آو و وایلا -------------------------------------- همینکه خم شد گلوی او بوسید – میان صحرا صدای او پیچید غریب مادر حسین ، عزیز خواهر حسین ، بریده حنجر حسین آو و واویلا @karimegharib
روضه پایانی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام و روضه سیدالشهدا علیه… - حجة الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی.mp3
17.08M
﷽ 🔊 🚩 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ ♻️ 🎙 🔹 حضرت عبدالعظیم علیه السلام و سیدالشهدا علیه السلام 💠 سحر جمعه ۲۳ آذر ۹۷ 📿 کانال رسمی موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه السلام { @huddath_al_hussain_ir }
اشعار قاسم نعمتی
﷽ 🔊 #گزارش_صوتی_دعای_کمیل 🚩 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ ♻️ #م
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها ری قبله گشته با حرم سیدالکریم عزت گرفته با قدم سیدالکریم عقده گشای قبر خراب حسن شده صحن و سرای محترم سیدالکریم عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است اعجازها نموده دم سیدالکریم از کودکی شفای مرا مادرم گرفت وقت نماز با قسم سیدالکریم در روز حشر هم همگی قد علم کنیم در زیر بیرق و علم سیدالکریم هر کس که پیر گریه شده از غم حسین سیراب گشته با کرم سیدالکریم بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم حال و هوای کرببلا دارد این حرم عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم دنیا و آخرت همه ی فخر ماست این همسایه ی عزیز دل مجتبی شدیم شکر خدا که صاحب ما با کرامت است شکر خدا که بر سر کویش گدا شدیم یک بار اتفاقی از این صحن رد شدیم یک عمر چون نسیم سحر با صفا شدیم چون ریشه های پرچم سبزش بدست باد در هر طواف زائر کرببلا شدیم دانی زچیست این همه شان و مقام او دانی ز چیست ریزه خور این سرا شدیم فرمود امام شیعه که (( انت ولینا )) عبدالعظیم ما همه از تو رضا شدیم بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم حال و هوای کرببلا دارد این حرم اینجا چونان ملائکه در رفت و آمدیم مهمان خانواده ی آل محمدیم پای ضریح حضرت طاهر مدینه ایم پای ضریح حضرت حمزه به مشهدیم معصوم گفته بر در دیوار این حرم ما عطر سیب از حرم کربلا زدیم عشاق این دیار همه گریه کن شدند ما هم به این امید در این خاک آمدیم مدیون مهربانی زهرا شدیم ما ممنون این همه کرم و لطف بی حدیم جامانده ایم از سفر کربلا ولی در این دیار بر همه عالم سرآمدیم شب های جمعه گریه کنان کنج این حرم انگار صحن کرببلا رو به گنبدیم بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم حال و هوای کرببلا دارد این حرم ای شاه سر بریده عزیز خدا حسین این سرزمین گرفته شمیم تو را حسین با هر سلام در حرم سیدالکریم پر می کشیم تا حرم کربلا حسین این خاک بوی خون گلو را گرفته است این سرزمین برای تو شد خون بها حسین مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع رفته تن بدون سرت تا کجا حسین مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند حتما" شبیه مادرتان بی هوا حسین مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند چون از جلو بریده نشد از قفا حسین مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند یک عده گرگ های بی حیا حسین مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین هر ضربه را برای رضای خدا زدند شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین @ghasemnemati_ir
1839903.mp3
3.59M
﷽ 📆يكشنبه١٨خرداد١٣٩٩ (ع) 📜صحن و سراى تو... 🎙 (ع) @khamseh110
اشعار قاسم نعمتی
﷽ 📆يكشنبه١٨خرداد١٣٩٩ #روضه #حضرت_عبدالعظيم(ع) 📜صحن و سراى تو... 🎙#حاج_حيدر_خمسه #هيئت_احرار_ال
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی» مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی بوی حسن می آید از صحن وسرایت تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو «ری» را حسینیة زهرا می کنی تو ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری «تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری» از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی الحق زیارانِ امامِ هادی هستی مارا تو از دستان غم آزاد کردی از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی این سرزمین را تو حسین آباد کردی بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران مدیون تو هستیم وآقای خراسان خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم با نوکران بی قرارت گریه کردیم هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم شاید تسلایِ دل مادر نماییم شاید که از شرمندگی ها در بیاییم صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست دلداده و سرگشته ایم الحمدلله مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد @ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
#حضرت_عبدالعظیم سلام‌الله‌علیها #وفات_حضرت_حضرت_عبدالعظیم سلام‌الله‌علیها #مدح_مرثیه_حضرت_عبدالعظیم
سلام‌الله‌علیها السَّلامُ عَلَيْڪَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْڪَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى ری قبله گشته با حرم سیدالکریم عزت گـرفته بــا قــدم سیدالکریم عقده‌‌گشای قبر خراب حسن‌‌شده صحن و سرای محترم سیدالکریم @ghasemnemati_ir
نِجاهَ مِنکَ یا سَیِّدَالکَریمَ نَجِّنا وَخَلِّصنا بِحَقِّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم همسایهٔ عزیز دل مجتبی شدیم در هر طواف زائر کرببلا شدیم @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها المنت و لله که گرفتار تو هستیم ‎عمری ست که در حلقه ی زوار تو هستیم ‎ما را به صف حشر به نام تو ببخشند ‎همسایه ی دیوار به دیوار تو هستیم ‎این خاک به نام تو نظر کرده ی زهراست ‎ما آبروی خویش بدهکار تو هستیم ‎عبدالحسنی م و بخدا روز قیامت ‎ای پور حسن در صف انصار تو هستیم ‎اقای کریمم ز مرام تو همین بس ‎ما بی سرو پاها سگ دربار تو هستیم ‎پای نمک سفره ی تو گریه نوشتند ‎ما صاحب اشکیم ببین یار تو هستیم ‎ما را ز سرت باز نکن جان رقیه ‎با گریه ی خود گرمی بازار تو هستیم ‎بوی حرم کرببلا میدهد اینجا ‎با اشک سحر محرم اسرار تو هستیم ‎از دولت فرزند حسن عبد حسینیم ‎در صحن تو انگار که بین الحرمینی شب زيارتى حضرت برپا بشود محشر کبری شب جمعه آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم های دلش را تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونی شده بر دست بگیرد آشفته شود عرش معلّا شب جمعه مادر گره ی معجر خود باز نموده در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت گردد ته گودال هویدا شب جمعه این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه @ghasemnemati_ir
رهبر عزیزم؛ روزی که لباس سبز برتن کردی تکلیف جهاد را تو روشن کردی تا آخر راه با توراهی هستیم در لشگر اسلام سپاهی هستیم شیران سپاه آیه های نصر اند زیبایی لشگر ولیعصر اند تا صبح ظهور باولی می مانیم پای عَلَم سید علی می مانیم در کرببلا حسین برما آموخت ما عزتِ خویش را نخواهیم فروخت @ghasemnemati_ir
✍ آه یا رسول الله! حتی بعد از گذشت سال‌ها، طاقت دیدن روی قاتل عمویتان را نداشتید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی مخدّره‌ای که وقتی غروب روز یازدهم، از کنار قتلگاه او را عبور دادند،رو به سمت مدینه نمود و شما را خطاب کرد و فرمود: 📜 يا رسولَ اللّه! هٰذا حُسينُ الّذي قَبّلْتَهُ و ألصَقتَ صَدرَكَ عَلَى صَدرِه و تَلثِمُ نَحرَه ▪️اى رسول خدا! اين حسين همان است كه او را مى‌بوسيدى و سينه مباركت را بر سينه شريفش مى‌چسباندى و گلوگاه مباركش را مى‌بوسيدى. 📜يا جدّاه! نَحنُ أهلُ بيتِك بالذُّلِّ و الهَوان في دارِ غُربةٍ و في أَسرِ كَفَرةٍ و فَجَرة ▪️اى جدّ بزرگوار ما! ما اهل بيت توايم كه اين گونه در دار غربت گرفتار ذلّت و خواری شدیم و هر کافر و فاجری دور تا دور ما را گرفته است... 📚ناسخ التواریخ،حضرت زینب‌کبری علیهاالسلام، ص۵۴۰ @ghasemnemati_ir
🩸هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سخت نگذشت... در روایت آمده است: 🥀 روزى نگاه ِامام سجاد علیه‌السلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیه‌السلام افتاد و اشك در چشم إمام علیه‌السلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند: 📋 مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ ▪️براى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛ 📋 قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ ▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد. و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند. 🥀 امام سجاد علیه‌السلام به اینجا که رسیدند، فرمودند: 📜 وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیْهِ ▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات‌الله‌علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛ 📜 ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ ▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تصور مى‌كردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند... 📚الأمالى،شیخ‌صدوق، ص ۲۷۷ 📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴ ✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است: کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ... @ghasemnemati_ir 🩸آمدنِ صفیّه، خواهر حمزه، بر بالین پیکر مُثله شده برادرش ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 صفيّه، خواهر حمزه، خود را به اُحُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند، چون خبر به رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسيد، به پسر صفیّه دستور داد: 📋 أَلْقِها فأرجِعْها، لا تَرى ما بِأَخيها ▪️برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با اين وضع نبيند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱ ✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو... 📜 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها، ▪️وقتی‌که دیگر کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت. 📜 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ، ▪️وقتی‌که به هوش آمد، خرامان‌حالت به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد. 📜 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ. ▪️گاهی چادرش زیر پایش گیر میکرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به گودال قتلگاه رسید. 📜فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ، ▪️در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر یک جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 📜 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: ▪️خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود،زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: 📜 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟ أ أنتَ أبنُ اُمّي؟ ▪️تو حسین برادر منی؟ تو پسر مادر منی؟ 📜 أ أنتَ نورُ بَصَري؟ أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟ ▪️تو همان نور چشم منی؟ تو همان پاره قلب منی؟ 📜 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟ ▪️تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟ 📜أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟ ▪️تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟ 📚معالی السبطین ج۲ ص۳ @ghasemnemati_ir 🩸رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، بعد از سال‌ها نیز، طاقت نداشت قاتل حضرت حمزه علیه‌السلام را ببیند... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی‌که، «وحشی»، بعد از گذشت سال‌ها از جنگ أحُد، اسلام(ظاهری) آورد، به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و حضرت از او پرسیدند: آیا «وحشی» تو هستی؟ او گفت: آری. حضرت فرمودند: 📋 أخبِرنِی کیفَ قَتَلتَ عَمّی؟ ▪️به من بگو که چگونه عمویم حمزه را کشتی؟ 🥀 او ماجرای شهادت و مُثله‌شدن حمزه علیه‌السلام را شرح داد و حضرت گریستند و از آنجا که «رحمة‌للعالمین‌»اند، او را بخشیدند؛ اما در آخر به او فرمودند: 📋 غَیِّبْ وَجهَک عَنّی! ▪️فقط جایی برو که دیگر رویَت را نبینم. 📚سفینه البحار ج۷ ص۴۲۰
🩸کاش حمزه بود در آن کوچهٔ پُر واهمه تا نمی‌زد «دوّمی» سیلی به روی فاطمه... ➖ امیرالمومنین علیهالسلام به هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود: 📋 وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ ▪️ای حمزه کجایی که حال ما را ببینی! آه که امروز حمزه‌ای برای من نيست! 📚 شرح نهج‌البلاغه،ابن ابی‌الحدید، ج۱۱ ص۱۱۲ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ إمام باقر علیه‌السلام نیز در روایتی فرمودند: 📋 أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا ▪️اما به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر در ماجرای غصب خلافت حاضر بودند، آن دو نفر [ابوبکر و عمر] هرگز به آن چه که به آن دست یافتند، نمی‌رسیدند، حتی اگر می‌دیدند (آن دو نفر چه کردند) از جان خویش گذشته و آنان را به قتل می‌رساندند. 📚الکافی، ج۸‌ ص۱۹۰ @ghasemnemati_ir
🩸تنِ مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را عریان کردند اما در آخر، کفن شد ... مرحوم شیخ كلينى از امام صادق عليه‌السلام نقل مى‌كند که حضرت فرمودند : 📋 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ جُرِّدَ ▪️«پيامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر پیکر حمزه علیه‌السلام نماز خواندند و چون مشركان لباس از تن حمزه برگرفته بودند و پيكرش برهنه بود، دستور دادند بر عمويش كفن بپوشانند و لذا او را درميان نمدى قرار دادند و دفن كردند؛ 📚الکافی،ج۳ ص۲۱۱ 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: بدن مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را در پارچه‌ای که خواهرش صفیّه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند. 📚طبقات الکبری،ج۳ ص۱۵۱۶. ✍ آه... یا رسول الله! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن بدن عریانی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ @ghasemnemati_ir 🩸« آکِلَةَ الأَکبٰادِ » جنگ أحُد و بلایی که بر سر حضرت حمزه علیه‌السلام آورد ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در جنگ أحُد، هند دختر عَتَبه، به «وحشی» وعده‌ای داد و به او گفت: اگر محمّد یا علی و یا حمزه {علیهم‌السلام} را بکشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد. وحشی گفت: از پسِ محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر نمی‌آیم، علی (علیه‌السلام) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمی‌کنم. پس در کمین حمزه نشستم. 🥀 وحشی گوید: دیدم که حمزه به شدت به لشکر حمله می‌کند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن گاه، نیزه‌ام را برداشتم و پرتاب کردم. نیزه‌ام به پایش خورد و نقش بر زمین شد. 📋 فَأَتَیْتُهُ فَشَقَقْتُ بَطْنَهُ فَأَخَذْتُ کَبِدَهُ وَ جِئْتُ بِهَا إِلَی هِنْدٍ فَقُلْتُ لَهَا هَذِهِ کَبِدُ حَمْزَةَ ▪️من به سراغ او رفتم و شکمش را شکافتم و جگرش را در آوردم و آن را به هند دادم و گفتم: این جگر حمزه است. 🥀 هند ملعونه، آن را در دهان خود گذاشت و جوید. اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت. آن گاه، هند بر بالای جسد مطهر حضرت‌ حمزه علیه‌السلام آمد و گوش‌ها و دست و پایش را برید و بدن او را مُثله کرد. 📚 بحارالانوار ج۲۰ ص۵۵ 🔖 به روایت کتاب شریف «کافی» و «تهذیب‌الاحکام» : 📋 هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ 🔹 إمام صادق علیه‌السلام بعد از هر نماز واجب، چهار مرد (اولی،دومی،سومی و معاویه) و چهار زن (دختر اولی،دختر دومی،امّ‌حکم[خواهرمعاویه] و «هند»)، را لعنت می‌کردند... 📚تهذیب الاحکام ج۲ ص۳۲۱ 📚الکافی ج۳‌ ص۳۴۲ @ghasemnnemati_ir 🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... در نقل‌ها آمده است: 🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: 📋 ذُق يا عُقَق! ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاقّ شدى! 🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: 📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط «یک نفر» با «چوب‌دستی‌اش» به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، 📜 فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد ... چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند، 📜 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت:
📜 لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) 📜 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸ @ghasemnemati_ir 🩸فرق گریه‌کنانِ سیدالشهدای «أحُد» با گریه‌کنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا چه بود؟! پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانه‌هاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنى‌ظفر» عبور مى‌كرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مى‌گريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود: 📋ذلكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ ▪️ولى عمویم حمزه گريه‌كُنی ندارد. 🥀 چون اين سخن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛ آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیه‌السلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز قرار گرفتند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲ ✍ آه یا رسول‌ الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچه‌هایی که وقتی می‌خواستند برای عزیز از دست‌رفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیه‌السلام: 📋 إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ ▪️دشمنان با نیزه‌ها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان می‌شد، با کعب نیزه بر سر او می‌زدند... 📚اقبال الاعمال ص۵٨٣ 📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶ @ghasemnemati_ir
🩸نحوه جانسوزِ شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام ... در نقلی آمده است: 📋مِمَّن دُفِنَ حَیّاً مِنَ الطّالِبِیّنَ عَبدُ العَظیم الحَسَنِیُّ بِالرَّیِّ. ▪️از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب علیه‌السلام زنده زنده دفن شدند، عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام در شهر ری است. 📚مثالب النواصب، ص۲۴۸ 📚المنتخب،طریحی، ص۷. ✍ از شهر مدینه تاکه دورت کردند با ظلمت خود حمله به نورت کردند مأنوس ِ بلا قلب صبورت کردند در خانهٔ خود زنده به گورت کردند تاریخ به این نکته ارادت دارد جان دادن تو بوی شهادت دارد @ghasemnemati_ir
به مناسبت روز معلم چندبیتی به تمام کسانی که حق استادی به گردن ما دارند تقدیم می کنم : تعلیم به ما دادی، آداب عبادت را ای هادی راه ِ دین ، دلسوز تر از بابا هرگمشده ای داریم ، نزد تو شود پیدا تعظیم به تو‌ باشد، تکلیف برای ما روشن شده این مطلب در جمله ای از مولا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً» استاد به شاگردش حق پدری دارد نازم به مُرادی که بزم سحری دارد هنگام مناجاتش چشمان تری دارد از راز تقرّب هم ،بی شک خبری دارد اینجاست که این جمله قدری بشود معنا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً» چون کودک نو پائی آهسته بَری راهم بی راهنمائی ها یک طفلک ِ گمراهم در نیمه شبِ جهلم، نورِ سخنت ماهم با زحمت ِ تو قدری، از عاشقی آگاهم بوسیدنِ دستِ تو واجب شده، ای والا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً» از مرحمت زهرا با تو شده ام مانوس چون قطره ناچیزم در ساحلِ اقیانوس هربار حرم رفتم با دیده تر پابوس بهر تو دعا کردم در محضر شاه طوس نامِ تو از این باب است خواندم همه جا "آقا" «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً» @ghasemnemati_ir