یا علی اصغر علیه السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#غزل
#شب_هفتم
آبرودار تمام محشر است
پرچم مظلوم دست اصغر است
ای عروس فاطمه بنت اسد
باز کن قنداقه را این حیدراست
حرز یا زهرا به بازویش ببند
چون علی راهی فتح خیبر است
شأن این ششماهه در نزد خدا
از تمام انبیا بالاتر است
پای طومار حسین بن علی
خون این مظلوم مُهرِ آخراست
با سکوتش روی دستان پدر
چون رسول الله روی منبر است
حرمله کوچکتر از این حرفهاست
یک تنه اصغر حریف لشگر است
خطبهٔ مظلوم را تیری شکست
تا قیامت چشم آقایم تر است
مانده ام عمری چه نسبت بین آن
پهنی تیر سه پر با خنجر است
بی هوا با ضربه ای خونین شدن
از مدینه یادگار مادر است
گوییا تیر سه شعبه داغ بود
ریشه این ضربه جایی دیگر است
قبر این ششماهه پشت خیمه و
قبر محسن بین دیوار و در است
روی نیزه بست چشم خویش را
تا نبیند مادرش بی معجر است
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#مصیبت_عطش
#قاسم_نعمتی
@ghasemnematu_ir
تقدیم به حضرت رباب سلام الله علیها
زبان حال سیدالشهداء علیه السلام.
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم
ای رباب امروز دستان تو را پُر می کنم
مثل دریای نجف اشک تو را دُر می کنم
بابت تربیت ذبح عظیم کربلا
از شما بانوی با غیرت تشکُّر می کنم
عصمت دامان تو این طفل را معصوم کرد
خون این ششماهه تکلیف مرا معلوم کرد
با تن بی سر سند باشد به مظلومیتم
تاقیامت دشمنم را داغ او محکوم کرد
سفره این خانواده شیر میدان پرور است
طفل شش ماهه ندارد هرنفر یک لشگر است
بر همه عشاق این کودک بزرگی می کند
اکبر و اصغر ندارد کودک ما حیدر است
این پسر را هم چو مادر بی هوا زد دشمنش
لرزش دستم ببین جا خوردم از جان دادنش
پهنی تیر سه شعبه کار دستم داده است
کاش می شد با پرِ معجر ببندم گردنش
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_رباب سلام الله علیها
📌تقدیم به محضر حضرت رباب سلام الله علیها
رباب بودی با گریه رَبِّ آب شدی
در این یکی دوسه ماهه چقدْر آب شدی
بجای جعده شدی هدیه بر بنی الزهرا
دعای فاطمه بودی که مستجات شدی
بنا نبود که جلوه کنی در این عالم
کنار نور عقیله تو در حجاب شدی
زبسکه خاک سرت ریختی زداغ حسین
ترک ترک شده همرنگِ با تراب شدی
عروس فاطمه بودی که رفتی از یثرب
همین مدینه !!!کنیز حرم خطاب شدی
زگریه زیر دو چشمت شیار افتاده
بیاد لب لبِ ششماهه ات کباب شدی
چنان حسین عوض گشته شکل صورت تو
زبسکه سوخته در زیر آفتاب شدی
دمی که حنجرِ پاشیده را بغل کردی
توهم زخون گلوی علی خضاب شدی
به دست ِ خالی و لالایی تو خندیدند
به روی ناقه تو یک لحظه غرق ِ خواب شدی
زنی مقابل تو شیر داد؛ طفلش را
چقدر یادعلی اصغرت عذاب شدی
میان طشت، خجالت کشید از تو حسین
دمی که وارد آن مجلس شراب شدی
همینکه آن دهن چوب خورده بوسیدی
به پیش مادر ِ سادات، بی حساب شدی
اشاره کرد یکی بر سکینه دختر تو
برای حفظ امانت در اضطراب شدی
عروسِ حضرت زهرا زمانه با تو چه کرد
به شهر شام زنِ خارجی خطاب شدی
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
با سلام جهت استفاده بیشتر و رسیدن به فیض نماز جماعت شروع جلسه ساعت ۱۷.۳۰ میباشد .
ابتدا قرائت زیارت عاشورا
قرائت قرآن
فیض منبر رأس ساعت ۱۸
روضه و عزاداری تا ۱۹.۱۵
انشاءالله
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸چرا از بین تمام شهدای کربلا، سیدالشهداء صلواتاللهعلیه، فقط بدن مبارک علیاصغر علیهالسلام را به خاک سپرد؟!
عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» و همچنین مرحوم شبه جعفر شوشتری در «الخصائص الحسینه» مینویسند:
📝 اینکه سیدالشهداء علیهالسلام طفل رضیع را دفن کرد و سایر شهدا را دفن ننمود، چند جهت میتواند داشته باشد:
🥀 اول: به جهت آنکه به تنهایی امکان داشت آن طفل را به خاک بسپارد (اما پیکر دیگر شهدا را تنها نمیتوانست)
🥀 دوم: آن که مبادا سر آن طفل را مثل سایر سرها بِبُرند.
🥀 سوم: دفن کرد تا بدن وی مثل سایر ابدان سه شبانه روز برهنه نماند.
🥀 چهارم: دفن کرد که مبادا بدن نازک او زیر سم اسبها نابود شود.
🥀 پنجم: دفن کرد تا مبادا دفعه دیگر چشم خود آن حضرت و دیگر مخدّرات به قنداقه پر خون او بیفتد و داغ دلشان تازه شود.
📚ریاض القدس ج۴ ص۱۹۵
📚الخصائص الحسینیه،ص۱۱۵
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸«عطش» و «گرما» چه به روز ششماهه علیاصغر علیهالسلام آورده بود؟!
گزارشاتی در رابطه با این مصیبت عظیم به ما رسیده است که چند نمونه را ذکر میکنیم:
📋 هو يَتَلَظَّىٰ عَطَشَاً
▪️ از عطش مانند ماهی دست و پا میزد.(۱)
📋 عَينَيه غائرتَين في رَأسِه مِن شدّةِ العطش،
▪️از شدت تشنگی چشمانش در سرش فرو رفته بود.(۲)
📋 بَطنُه لازِقةٌ بِظَهرِه مِن شدّة الجوع ،
▪️از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود.(۳)
📋 يُغشىٰ عليه ساعةً بعدَ ساعةٍ مِن الحَرّ والظَمَأ
▪️از شدت گرما و عطش ساعتی از هوش میرفت و ساعتی به هوش میآمد.(۴)
📋 قَدِ احتَضَرَ مِن شِدَّةِ العَطَشِ
▪️از اوج تشنگی در حال جان دادن بود!(۵)
📚(۱)مقتل ابو مخنف ص٨۴؛ و معالي السّبطين ج١ص۴٢۴
📚(۲)(۳)(۴) امواج البکاء ص۱۲۲
📚(۵)خصائص الطفل الرضیع،ص ۱۹
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸 سیدالشهداء صلواتاللهعلیه از داغ علی اصغر علیهالسلام چنان نالهای زد که زمین کربلا لرزید …
در نقلها آمده است:
📋 فلمّا رَأى الحُسين علیهالسلام وَلَدَهُ مذبوحاً أنَّ أنَّةً اِرتَجَفَت لَها أرضُ كربلاء
▪️وقتی که سیدالشهداء علیهالسلام دید که علی اصغرش را ذبح کردند ، چنان نالهای زد که زمین کربلا لرزید. (نالهای را که از روی درد فراوان انسان میکشد، عرب، «أنّة» میگوید.)
📋 ... ثُمّ جَعَلَ يَبكي و يَنُوح، ثُمّ جَعَلَ يُعالِجُ السَّهمَ حتّى أَخرَجَه
▪️ بعد شروع کرد به گریه و زاری و سپس با دست مبارکش هرگونه بود آن تیر را از گلوی آن نازنین بیرون کشید.
📚امواج البکاء، ص۱۲۳
📚تذکرة الشهداء،ص۲۷
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸سیدالشهداء صلواتاللهعلیه به خیمهها برمیگشت در حالی که خون گلوی ششماهه بر سینه اش روان بود …
در نقلها آمده است:
📋 ثُمَّ رَجَعَ بِالطَّفْلِ مَذْبُوحاً وَ دَمُهُ يَجْرِي عَلَى صَدْرِهِ،
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه همراه با طفل ذبحشدهاش از میدان برمیگشت در حالی خون آن طفل بر سینهاش جاری بود.
📚مقتل ابومخنف، ص۹۱
📚تذکره الشهداء، ص۲۷
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸حضرت سکینه سلاماللهعلیها به استقبال پدر میرود و احوال برادرش علی اصغر علیهالسلام را جویا میشود …
در نقلی آمده است:
📋 استَقَبَلتهُ سَكينةُ و قالَت : يا أبَة لَعَلَّكَ سَقيتَ أخيَ الماء؟
▪️ حضرت سکینه سلاماللهعلیها جلو رفت و عرضه داشت: ای پدر جان! گویت برادرم را سیراب کردهاید؟!
📋 فَبَكى الحُسينُ علیهالسلام و قال:
▪️در این هنگام سیدالشهداء علیهالسلام به گریه افتاد و (علی اصغر را از زیر عبا بیرون آورد و) فرمود:
📋 بُنيّةَ هاكَ أخاكَ مَذبوحاً بِسَهمِ الأعدٰاء.
▪️ای دخترم! این برادر توست که اینگونه با تیر دشمنان ذبح شده!
📚امواج البکاء، ص۱۲۶
📚معالی السبطین، ج۱ ص۴۲۴
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
🩸سیدالشهداء صلواتاللهعلیه همراه مخدّرات، بلند بلند بر داغ علی اصغر علیهالسلام گریست…
در نقلها آمده است:
🥀 بعد از آنکه سیدالشهداء علیهالسلام همراه جنازه مطهر علی اصغر علیهالسلام از میدان برگشت؛ زنان و مخدرات از خیمه ها بیرون دویدند،
📋 و اجتَمَعنَ حَولَه حَلقةً ، و إرتَفَعتْ اصواتُهُنَّ بِالبُكاء و النّحيب و العويل،
▪️زنان و مخدّرات، دورتادور سیدالشهداء علیهالسلام را گرفتند و صدایشان به گریه و زاری، دشت کربلا را فرا گرفت.
📋و جَلَسَ الإمامُ علیهالسلام مَعَهُنَّ يَبكي بُكاءاً عاليا
▪️سیدالشهداء صلواتاللهعلیه هم با آنان نشسته و صدای بلند گریه میکرد
📚امواج البکاء، ص۱۲۷
📚تذکره الشهداء، ص۲۷۷
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸منادی ندا داد: «ایحسین! آن طفل را رها کن كه او را در بهشت، شير مىدهند!»
در نقلها آمده است:
📋فَجَعَلَ الحُسَينُ عليهالسلام يَبكي و يَقولُ:
▪️امام حسين عليهالسلام با مشاهده گلوی داره علی اصغر علیهالسلام مىگريست و مىفرمود:
📋 اللّهُمَّ احكُم بَينَنا وبَينَ قَومٍ دَعَونا لِيَنصُرونا فَقَتَلونا.
▪️«خدايا! ميان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را يارى دهند، امّا ما را كُشتند، داورى كن».
📋 فَنودِيَ مِنَ الهَواء: دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ.
▪️در اين هنگام، از آسمان، ندايى رسيد: «او را وا گذار اى حسين، كه او را در بهشت، شير مى دهند»
📚تذكرة الخواصّ، ص ۲۵۲.
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸به واسطه یک جرعه آب، بر حسین «علیهالسّلام» منت بگذارید!
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که زینب کبری سلاماللّهعلیها وارد شهر شام شدند، برخی از مصائب روز عاشورا را بر مردم شام بیان مینمودند؛ تا اینکه رسیدند به اینجا که فرمودند: برادرم حسین علیهالسلام در روز عاشورا در برابر آن لشگر نانجیب ایستاد و فرمود:
📋 مُنُّوا علی ابْنِ المصطفی بِشْرٍبة یُحییٰ بِهَا / أطفالنا مِنْ الظَّمَا حَيْثُ الْفُرَاتِ سَائِلٍ
▪️به واسطه یک جرعه آب بر پسر مصطفی صلیاللهعلیهوآله منّت بگذارید. تا بچههایمان که از تشنگی نزدیک است بمیرند، کمی جان بگیرند. فرات جاری است و چیزی از شما کم نمیشود!
📚 بحارالانوار ج۴۵ ص۲۸۷
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸ایکاش روز عاشورا بودید و میدیدید که با چه حالی برای طفلم آب طلب کردم ...
در نقلها آمده است:
🥀 بعد از آنکه سیدالشهداء علیهالسلام از گلوی پاره پاره به حضرت سکینه سلاماللهعلیها فرمود:«شیعتی ما ان شربتم ...»، در ادامه فرمود:
📋 لَيتكُم في يَومِ عاشُورا جَميعاً تَنظروني / كَيفَ أَسْتَسْقِي لِطِفلي فَأَبَوا أَنْ يَرْحَمُوني
▪️كاش همه در روز عاشورا بوديد و مىديديد كه چگونه براى كودكم طلب آب كردم و دشمن از دادن آب دريغ ورزيد.
📋 وَ سَقَوهُ سَهم بَغي عَوضَ الماءِ الْمُعِين / يا لَرزءٍ و مُصابٍ هَدَّ أركان الحُجُونِ
▪️آنها به جاى آب گوارا با تير ستم او را سيراب كردند، وه چه فاجعه غم انگيز و دردناكى است كه بر اثر آن كوه حجون ويران شد؛
📋 وَيْلَهُم قَدْ جَرحُوا قَلبَ رَسُولِ الثَّقَلَين / فالْعَنُوهُم مَااسْتَطَعْتُم شَيعَتِي فِي كُلِّ حِينٍ
▪️واى بر آنها كه دل رسول جن و انس را جريحه دار ساختند، شيعيان! در هر زمان هر چه در توان داريد آنان را لعنت كنيد.
🔖 مورّخان نوشته اند:
🥀 حضرت سكينه سلاماللهعلیها پس از شنيدن اين اشعار، هراسان و گريان از جاى برخاست و سيلى به صورت خود نواخت.
📚الدمعة السّاكبة، ج۴ ص۳۷۴
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۵۵
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸نوامیس او را به اسارت بردند و سر شیرخوارهاش را جدا کردند ...
در نقلی آمده است:
🥀 حضرت ام کلثوم سلاماللهعلیها خطاب به مردم شام فرمود:
📋 سَبُّوا نسائَهُ و قَطعَوا رَأسَ طفلِ رضیعِهِ.
▪️نوامیس او را به اسارت بردند و سر شیرخوارهاش را جدا کردند ...
📚مُبکی العیون، ص۱۹۲ (نسخه خطی)
📚بحر المصائب، ج۴ ص۳۵۴
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸سر مطهر علی اصغر علیهالسلام در طشت، محاذی رأس مبارک سیدالشهداء علیهالسلام ... | غوغای حضرت رباب سلاماللهعلیها در مجلس إبنزیاد لعین
در نقلی آمده است:
🥀 نانجیبی به نام ابوخلیق را وقتی به نزد مختار آوردند، به او گفت:
🥀 خودم در حضور ابن زیاد بودم که سر (مطهر) حسین علیهالسلام با سر (مطهر) علی اصغر علیهالسلام هر دو در میان یک طشت بود و نیز سایر سرها در میان طبقها و سپرها در حضور نهاده بود و دائماً صورت (مبارک) حسین علیهالسلام محاذی صورت (مبارک) علی اصغر علیهالسلام بود.
📚 ریاض القدس، ج۲ ص۱۰۴ (نسخه خطی)
🔖 و شاید همین صحنه دردناک را حضرت رباب سلاماللهعلیها در مجلس ابن زیاد ملعون دید، که مرحوم مقرّم مینویسد:
🥀 وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را در برابر ابن زیاد ملعون گذاشتند،
📋 فَلَم تَتَمالَكِ «الرُّبابُ» زَوجَةُ الْحُسينِ علیهالسلام دونَ أن وَقَعَتْ عَلَيهِ تَقَبَّلَهُ
▪️حضرت رباب سلاماللهعلیها ، دیگر نتوانست جلوی خودش را بگیرد و خودش را روی سر بریده انداخت و پیوسته آن را میبوسید ...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، مقرم، ص۴۲۵
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸کنیزکی که در شب دوازدهم محرم با دیدن قنداقه پر خون علی اصغر علیهالسلام بر سر و صورت میزد …
در نقلی آمده است:
🥀 یکی از بزرگان نصاری به همراه زن و کنیزش، در شب دوازده محرم از کنار شریعه فرات گذر میکردند که نگاهشان به بدنهای بیسر افتاده در صحرا افتاد.
🥀 کنیز آن مرد، تک تک بر بالای سر شهدا حاضر شد تا یکبار قنداقه پر خون شیر خوار حسین علیهالسلام، علی اصغر علیهالسلام را دید که بر روی خاک افتاده است .
🥀 کنیزک بر سر زد و گفت: آه مادرت بمیرد! قنداقه پر خون را برداشته و به ناله و فغان به زن آن نصرانی گفت:
🥀به خدا قسم قاتل اینها از مروّت دور بودهاند؛ زیرا که مقتولین دیگر با گناه بودند و ایشان را به قصاص رسانیدهاند چرا این طفل شیر خواره را شهید کردهاند؟ در هیچ ملتی شیر خواره گناهی ندارد.
📚انوار المجالس،شهرابی، ص۲۴۹
@ghasemnemati_ir
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸آه … از وقتی که بدن نازنین علیهالسلام را از قبر بیرون کشیدند و سر او را بریدند وبر نیزه زدند …
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که حرمله (و یا نقلی دیگر ابوخلیق) را به نزد مختار آوردند، گفت، مختار از نحوه شهادت علی اصغر علیهالسلام سوال نمود که در آخر حرمله نانجیب گفت:
🥀 به خدا قسم نگذاشتند بدن آن طفل صحیح و سالم بماند. روز یازدهم سر هر شهیدی به سرداری دادند که جهت افتخار بر نیزه کُنَد و به کوفه نزد ابن زیاد برد و جایزه بگیر.
🥀 به ابو ایوب غنوی که سرکرده بیلداران بود سری از شهدا نرسید. لذا به بیلداران دستور داد تا زمین کربلا را زیر و رو کردند و جسد آن طفل را یافتند و بیرون آورده و سرش را بریدند و بر سر نیزه زدند و به کوفه آوردند.
🔖 مقتل "مُبکِی العیون" نوشته است:
🥀 چون سر های شهدا را به نزد عمر ابن سعد ملعون آوردند،گفت یک سر دیگر باقیست. گفتند آن سر شیرخوار حسین علیهالسلام است که او را به دست خود دفن کرده است.
🥀 آن ملعون گفت: بروید به دنبال او و هر نحوی شده سر او را به نزد من بیاورید.
پس جمعی پیاده آمدند و با بیل و نیزه دنبال پیکر مطهر آن طفل گشتند و در نهایت آن پیکر مطهر را پیدا کرده و نعش او را از خاک بیرون آورده و سرش را جدا کردند و نزد ابن سعد لعین آوردند و با سرهای شهدا به شام بردند.
📚 مُبکی العیون،ص۱۹۲ (نسخه خطی)
📚 ریاض القدس ج٢ ص١٠۴ (نسخه خطی)
📚 سفینة النجاة ج٢ ص٢٧٣
📚 بحرالمصائب ج۴ ص٣۵۴
@ghasemnemati_ir
باذنک یا زهرا سلام الله علیها
اشعار شب هشتم
@karimegharib
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
غزل مصیبت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
قد رعنای تو چون سرو سپیدار شده
کربلا محو رخ احمد مختار شده
دور تا دور سرت آیینه می چرخانم
بسکه گیسوی بلند تو دل آزار شده
تا کمی راه روی این دل من می لرزد
قد طوبایی زهراست پدیدار شده
چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم
قامتت شانه به شانه با علمدار شده
گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا
تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده
تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا
گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده
نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم
وسط معرکه این یاس گرفتار شده
کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد
ماجرای تو شبیه درو دیوار شده
زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست
نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده
دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد
تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده
بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز
صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده
خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر
ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده
اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد
این عبا تا به ابد محرم اسرار شده
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مصیبت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
آمدم من ز حرم لحظه ی پر پر زدنت
شاخه ای نیست که نشکسته میان چمنت
گردنت را بکشم تا نفسی تازه کنی
صبر کن پاک کنم لخته ی خون از دهنت
کمرم خم شده بالای سرت با این حال
فزعت قاتل جانم چه کنم با بدنت
اربا اربا شده ای پیش نگاهم چه کنم
گل لیلا شده در هم زره تو به تنت
جگرم پاره شده یک کلمه حرف بزن
دلم آرام بگیرد شنوم گر سخنت
بین علمدارو علم را که علم بر دوش است
کمکم کرد کنم بین عبایم کفنت
حرمت معجر زینب کمرم راست نمود
مرده بودم به خدا ورنه کنار بدنت
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
اشعار حضرت علی اکبرعلیه السلام
گیسو به باد می دهی و دلبری علی
پا در رکاب می زنی و محشری علی
ابرو نهان کن از نظر خیرهٔ حسود
آیینه دار صورت پیغمبری علی
قامت مگو قیامت زهراست قامتت
از بس که قد کشیده ای و محشری علی
گرم طواف روی تو آل ابوتراب
غرق عبادتی و خدا منظری علی
وصفت همین بس است که در کوی رب عشق
شه زاده حرم، علی اکبری علی
وجه غیور هر غضبت وقت حمله ها
گاه رجز تو منتسب از حیدری علی
بین خطوط روی جبینت پر از خداست
ابن الحسین لیلی لیلای کربلاست
نور خدا ز صورت تو دیده می شود
پیغمبرانه بر همه تابیده می شود
شمشاد قامتی و به شمشیر کوفیان
گلبرگ ها ز ساقه تو چیده می شود
مثل بلور شیشه ای سنگ خورده ای
با بوسه ای وجود تو پاشیده می شود
مقراض اهل کوفه چه آورده بر سرت
هر گوشه ای ز دشت تنت دیده می شود
در زیر سم اسب تنت مثل زعفران
بر روی سنگ ها همه سابیده می شود
جسمی که زیر ضربه به هم ریخته چه سان
هر تکه ای به روی عبا چیده می شود
بر ناله های ممتد بابا کنار تو
از سوی لشگری همه خندیده می شود
قلبی که از تمام تنت پاره تر شده
با هر صدای قهقه رنجیده می شود
دنبال زینب آمده سقای عالمین
فریاد می زنند که وای از دل حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
حضرت علی اکبر(ع)
نازنین حالا که دیدی حرف حرف ناز شد
جان به لب کردی مرا تا که لبانت باز شد
دست بردم زیر جسمت تا در آغوشت کشم
ناگهان دادم درآمد برملا این راز شد
بس که جسمت ارباً اربا گشته زیر ضربه ها
تا کمی دادم تکانت پیکر از هم باز شد
حالت ترکیب جسمت شد علی در فاطمه
در شکاف فرق و پهلو بغضشان ابراز شد
زیردست و پای دشمن دنده های تو شکست
هرچه آمد بر سرت از کوچه ها آغاز شد
یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت
هر چه آمد بر سرم با یک نفس احراز شد
می شود از زخم هایت لشکر دشمن شمرد
باز کن بال و پرت را لحظه پرواز شد
ای مسیحا مرده بودم پای جسم پاره ات
حرمت گیسوی زینب بودتا اعجاز شد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت على اکبر (ع)
اى ميوه قلبم مرو اين سان به ميدان
تو مى روى و مى رود از پيکرم جان
اذان گوى بابا _ دل اراى ليلا
على اکبر من
از تيغ گرگان تا که شد جسمت دريده
اى يوسفم يعقوب تو شد قد خميده
جانم ز غم در پيش تو بر لب رسيده
جوابى بگويم _ بخر ابرويم
على اکبر من
بابا فداى تشنه لب جنگيدن تو
جولانگه شمشير و نيزه شد تن تو
گشته به پا اسباب جشن دشمن تو
تنت واشد از هم _ من و قامتى خم
على اکبر من
نشسته در کمين حنجر تو
روى زمين پاشيده شد بال و پر تو
بين عبا جمع سازم پيکر تو
شدى اربا اربا _ منم پير صحرا
على اکبر من
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
قدم بر میداری خرامان-بدنبال تو دیده گریان
محاسن بر دستم علی جان(عزیزم)
نگاهی بابا پشت سر کن- بیا و رحمی بر پدر کن
نطر بر این چشمان تر کن (عزیزم)
علی جان-برو سوی میدان ولی آهسته
دل اهل خیمه به سویت بسته-شدم دل شکسته
بروی مرکب ثانیِ حیدری
آینه دار روی پیمبری
شبیه سقا یک رکن لشگری
((یابن لیلا جانم علی علی))
ترک افتاده بر لبانت-بیاور بیرون این زبانت
فدای خشکی دهانت(علی جان)
دلم تنگ بوسیدن تو-نگاهم غرق دیدن تو
نبینم من پاشیدن تو(علی جان)
ولدی-خمیده شدم تا که قد کشیدی
پریشانیَم را پی خود دیدی-زمن دل بریدی
خدانگهدار پیغمبر حرم
نما مدارا با قلب خواهرم
چه آید آخر بعد تو بر سرم
((یابن لیلا جانم علی علی))
گرفتار لشگر شدی تو-چنان لاله پر پر شدی تو
چقدر شکل مادر شدی تو(علی جان)
برایت کوچه وا شد ای وای-به پهلو نیزه جاشد ای وای
سرِ اسمت دعوا شد ای وای(علی جان)
ولدی-به زانو کشیدم خودم را اینجا
مکش پای خودبر زمین ای بابا-علی ماه لیلا
کنار نعشت خورده پدر زمین
صدا زدم ای خواهر بیا ببین
ببین عبایم جسم علی بچین
((یابن لیلا جانم علی علی))
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمينه نوحه شب هشتم حضرت على اکبر (ع)
اى پسرم عزيزم چه خوش قد و بالا شدى
اى پسرم چقد شکل مادرم زهرا شدى
اى پسرم همه دارو ندار بابا شدى
قدرى اهسته يوسف ليلا
ميکنى بازى با جون بابا يوسف ليلا
پشت سرت گريه اهل حرم اى پسرم
دستم و بر محاسنم ميبرم اى پسرم
يواش برو عقده هام و واکنم اى پسرم
يک دل سير تو رو تماشا کنم اى پسرم
اى پسرم عزيز ليلا
اى پسرم عصاى بابا
اى پسرم ميگم واويلا
واى على على اکبر
يا ولدى پاشو دشمن داره ميخنده به من
يا ولدى پيش چشماى من دست و پا نزن
يا ولدى نمونده ديگه چيزى از اين بدن
اربا ارباى اکبر ليلا
با سر زانو اومدم اينجا اومدم بابا
لخته خونا راه گلوت رو بستم اى پسرم
نيزه ها رو تو بدنت شکستن اى پسرم
قد خميده روى زمين ميشينم اى پسرم
پيکرتو بين عبا ميچينم اى پسرم
سينه من زغم لبريزه
غصه من فقط يک چيزه
تکون بدم تنت ميريزه
واى على على اکبر
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
برخیز ای جوانم ماه اسمانم
داغت ای علی جان زد اتش به جانم
سوز ناله ات را از میدان شنیدم
خود را تا کنارت با زانو کشیدم
واویلا واویلا
گشته اربا اربا از سر تا به پایت
دل تنگم برای اهنگ صدایت
خیز از جا و بنگر داغت کرده پیرم
با دستم ز کامت خون لخته بگیرم
واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
شبیه پیغمبری تو – جوانیِ حیدری تو
تو هم چون عباس عمویت – ستونِ این لشکری تو
علی جان – کمی آهسته بابا
نمایم – جمالت را تماشا
دلم را – مبر ای ماهِ لیلا
شبیهِ مادر خوش قدّ و بالا
نمودی زنده نامِ علی را
یه رویِ سربند تو نوشته – نامِ زهرا
علی جان – علیِ اکبرم
کشیدم از سینه آهی – به پشت سرکن نگاهی
تمام دار و ندارم – تو راهیِ قتلگاهی
علی جان – محاسن رویِ دستم
پریشان – به دنبالِ تو هستم
ببین که – دگر از پا نشستم
خداحافظ ای رعنا جوانم
زده داغِ تو آتش به جانم
خودم را با زانو تا کنارت میکشانم
علی جان – علی اکبرم
تنت پاشیده به صحرا – گرفته خون خنجرت را
به پیش چشمانِ بابا – شده جسمت ارباً اربا
علی جان – زمین خوردم کنارت
فدایِ – لبان بیقرارت
ز هر سو – شده نیزه نثارت
زجا برخیز و ببین افتادم از پا
ببین میخندد لشکر به بابا
عبا آوردم تا که بَرَم این پیکرت را
علی جان – علیِ اکبرم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
موذن دشت کرببلا اکبر
کفن به تن کردی شبیه پیغمبر
علی گر میروی آهستهتر
علی عمه شده خونین جگر
علی جان(2)
شرر برجان زد لبان عطشان
ذبیح عشقی به عید قربان
علیِ اکبر(4)
تن توپاشیده دراین دل صحرا
عبای بابا شد بر این قد و بالا
علی اربا اربا تنت شده
علی زهرا گریه کنت شده
علی جان(2)
چگونه جسمت علی بردارم
گره افتاده ببین در کارم
علی اکبر
تن تو با بوسه جدا شود ازهم
تمام اعضایت جدا جدا ازهم
علی آبرویم درخطر است
علی پاشو که حرف معجراست
عفیف عالم رسیده اینجا
به حق عمه بلندشو ازجا
اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب هشتم حضرت علی اکبر(ع)
دیده از عالمی بستی اکبر
از جام وصل حق مستی اکبر
دومین رکن من هستی اکبر
بانفس تو لرزیده لشگر_جلوه نما شد شبه پیمبر
نازم به رزم ثانی حیدر
پیغمبر حرم اکبر_یوسف لیلا جانم علی جان(3)
برگرد و حال بابا نظر کن
گوشه چشمی تو بر پشت سر کن
رحمی بر حال زار پدر کن
مزن تو اتش بر حاصل من_شده فراق تو قاتل من
مکن تو بازی با این دل من
پیغمبر حرم اکبر_یوسف لیلا جانم علی جان(3)
بین صحرا عبایم گشودم
آرام آرام تنت جمع نمودم
صورت بر صورت تو که بودم
خواهرم آمد گیسو پریشان _ز دل صدا زد برخیز حسین جان
وگرنه سازم گیسو پریشان
پیغمبر حرم اکبر_یوسف لیلا جانم علی جان(3)
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
صحن کربلا غوغاست شور و نوا بر پاست
چونکه هر شب جمعه زائر تو زهراست
مادرت به سر میزنه میگه حسین بی کفنه ... وای وای وای
گیسو پریشون میکنه صحبت یک پیروهنه... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
تو عزیز لیلایی هستی بابایی
در لباس پیغمبر شدی تماشایی
تو که شاگرد حسنی مثل عموت صف شکنی... وای وای وای
موذن قافله ایی از بسکه زیبا سخنی... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
حیدر خیامی تو ماه تمامی تو
چون علی ولی الله نفس امامی تو
قد و بالات فاطمیه خال گونت هاشمیه... وای وای وای
هم نام بابای منی عزت تو دائمیه... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
حیدردشت کربلا
شبه النبی المصطفی
سبط علی مرتضی
آیینه ء خیرالنسا
هستی شاگرد مجتبی
زینب رسیدازخیمه ها
جمعت کنم بین عبا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib