eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
674 عکس
166 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸مصیبت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... | وقتی‌که زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: 📋 ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ ▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. 🥀 زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: 📋 سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ 🥀 به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام‌الله‌علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کسی نماند. 🥀 در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🥀 امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند، لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. 📋 فَالْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... 📋 فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ ▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید.پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. 📋 فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه 🥀 زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. 🥀 پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه‌السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰ @ghasemnemati_ir
◾️ اگر گریه‌کنان می‌دانستند چه در گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام هست، آرزو می‌کردند که تا لحظه مرگ، دائماً بر آن حضرت گریه می‌کردند... عالم ربانی مرحوم «کفعمی» در کتاب «المصباح»، خطبه‌ای را برای روز عاشورا ذکر می‌کند که در فرازی از آن چنین آمده است: ... فَلَو عَلمَ الباكونَ أيَّ أجْرٍ يَحرُزون أو دَرِئَ النائِحونَ أيَّ ثوابٍ يَحصُلون لَتَمنَّوا دَوامَ هٰذا الحٰال حتّى المَألِ ▪️اگر گریه‌کنان بر سیدالشهداء علیه‌السلام می‌دانستند چه اجری را برای خود به دست می‌آوردند؛ اگر نوحه‌کنان بر او می‌دانستند چه ثوابی به آن‌ها می‌رسد، هر آینه آرزو می‌کردند که ای کاش تا لحظه مرگ پیوسته بر آن حضرت گریه می‌کردند و نوحه سر می‌دادند. 📚المصباح،کفعمی،ص۷۴۰ @ghasemnemati_ir
🩸آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. 📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. 🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ 📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: 📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. 🥀 ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶ @ghasemnemati_ir
◼️ چندین تن از اطفال آل الله، در حمله به خیام، جان سپردند... اندکی پس از شهادت حضرت امام حسین (صلوات الله علیه) سپاه دشمن با وحشیگری تمام سواره به خیام آن حضرت هجوم بردند؛ حَتّىٰ سَحِقَ سَبعَةٌ مِنَ الْأطفالِ تَحتَ حَوافِرِ الْخَيلِ... ▪️به گونه ای که هفت تن از کودکان در هجوم زیر سم اسب های آنان لگدکوب شدند؛ که تاریخ نام پنج تن از آنها را آورده است: دو دختر از حضرت امام حسن مجتبی (صلوات الله علیه) دو پسر از عبدالرحمان بن عقیل بن ابی طالب به نامهای سعد و عقیل، عاتکه دختر هفت ساله حضرت مسلم بن عقیل (صلوات الله علیه) محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب که او نیز هفت ساله بود. 📚معالي السبطين ج٢ص١٣۵ @ghasemnemati_ir
◼️ شتران را رَم می دادند تا نوامیس سیدالشهدا علیه السلام بر زمین بخورند... در زمان قیام مختار ، سهیل بن عریف خزاعی ملعون را به نزد مختار آوردند. مختار گفت : ای سهیل! تو آن نیستی که سیخ بر شتران می زدی تا رم کنند و اهل بیت «سلام الله علیهم» را از روی شتران بر زمین بیفتند ؟ سهیل انکار کرد. امیر مختار فرمود: اگر صد مصحف بسوزانی که من باور نمی کنم. پس دستور داد تا انگشتان چهار دست و پای او را بریدند و در آفتاب انداختند تا به جهنم واصل شد. 📚مخزن البکاء ص ٧۴٨ 📚بحرالمصائب ج۶ @ghasemnemati_ir
◼️ زن‌های کوفی، چادر و روسری برای نوامیس سیدالشهدا علیه‌السلام می‌آوردند... نقل کرده‌اند: و اِجتَمَعَ النّاسُ لِلنَّظَرِ إلىٰ سَبایا آلِ الرَّسولِ، و قُرَّةَ عَينِ الْبَتولِ ▪️چون اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به نزديكى كوفه رسيدند، مردم كوفه براى تماشاى اسيران گرد آمدند. راوى گفت: «زنى از زنان كوفه سر برآورد و گفت: «شما اسيران از كدام فاميل هستيد؟ » گفتند: نَحنُ اُسارىٰ مُحَمَّدٍ صَلّىٰ اللّهُ عليه و آله ▪️«ما اسيران از آل محمديم.» فَنَزَلَتْ، و جَمَعَتْ ملاءً، و إزاراً، و مَقانِعَ، و أعطَتْهُنَّ، فتُغَطّينَ، ▪️زن چون اين را شنيد، از بام خانه اش فرود آمد و هرچه چادر و روسرى داشت، جمع كرد و به اسيران داد و آنان پوشيدند و عَليُّ بنُ الْحُسينِ زَينُ الْعابدينَ مَغلولٌ مُكَبَّلٌ بِالْحَديدِ وكان مَريضاً، و إذا نِساءُ أهلِ الْكوفَةِ يَندُبنَ مُشَقِّقاتُ الْجُيوبِ، و الرِّجالُ مَعَهُنَّ يَبكون ▪️امام سجاد علیه السلام از سر تا پایشان در غل و زنجیر بودوبه شدت بیمار بودند، و زنان کوفه با دیدن این وضع، گریبان پاره کردند و مردانشان هم گريستند و نوحه سرايى كردند على بن الحسين عليه السّلام با صدایی نحيف، در حالی که بیماری بدنش را فرسوده کرده بود، فرمود: إنَّ هؤلاء يَبكون عَلَينا ، فمَن قَتَلَنا غَيرِهم؟! ▪️اين ها هستند كه بر حال ما نوحه و گريه مى كنند؟ پس آن كس كه ما را كشت، كه بود؟! » 📚الاحتجاج ج۲ ص۲۹(باکمی اختلاف) 📚 مثیرالاحزان ص۴۵ 📚مقتل الحسين علیه‌السلام الخوارزمي ج۲ص۴۰ @ghasemnemati_ir
◼️ حکایت تنور خانه خولی و همسر خولی، که چه از آن سر مطهر، در نیمه های شب می بیند... خولی ملعون، سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را به منزل برد. او دو زن داشت. یکی از قبیله مضریه و دیگری از قبیله ثعلبیه. سراغ آن زنی رفت که از قبیله مضریه بود و گفت این سر حسین بن علی علیهما السلام است که ثروت دنیا در آن نهادینه شده است. آن زن گفت :منتظر باش که روز قیامت دشمنت، جدّ او رسول خدا باشد. سپس گفت :نه تو شوهر منی و نه من زن تو و عمودی آهنین برداشت و با آن ضربه ای بر دماغ خولی زد و خولی از پیش او رفت. و به نزد آن زن ثعلبیه آمد. پس آن زن گفت:این سر کیست به همراه داری؟ گفت :یک سر خارجی که بر عبیداالله خروج کرده. همسرش گفت :اسمش چیست؟ پس ابا کرد از اینکه اسمش را بگوید و آن سر روی خاک و خاکستر در کنج تنور گذاشت. ‌ آن زن نیمه های شب از اتاق بیرون آمد و دید که از آن سر مطهر نوری به آسمان ساطع است. *فجاءت إلى الإجّانة، فسمعت أنينا، و هو يقرأ إلى طلوع الفجر، و كان آخر ما قرأ: و سيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون، و سمعت حول الرّأس دويّا كدويّ الرّعد، فعلمت أنّه تسبيح الملائكة.* ▪️پس به طرف آن سر آمد و شنید که دارد آیاتی از قرآن را تلاوت می کند و آخرین آیه را که تلاوت کرد این آیه بود :و سيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون. و صدایی همانند صدای رعد، دور سر مطهر شنید و فهمید که آن صدای تسبیح ملائکه است. پس به سراغ شوهرش آمد و گفت :اینگونه من دیدم. این سر کیست که تو در تنور گذاشتی؟ خولی ملعون گفت:یک سر خارجی که امیر عبیدالله آن را کشته و من می‌خواهم آن را برای یزید ببرم تا مال زیادی به من بدهد. همسرش گفت:اسمش چیست؟ گفت :حسین بن علی علیهما السلام. پس همسرش تا اسم حسین بن علی علیه السلام را شنید، فریادی زد و از هوش رفت. پس وقتی که به هوش آمد گفت :وای بر تو! ای بدترین مجوسی کافر! تو با این کارت پیغمبر را به خاطر عترتش آزردی! آیا خدای زمین و آسمان نمی ترسی که با سر پسر فاطمه، طلب جایزه کنی؟! *فلمّا قام رفعت الرّأس و قبّلته، و وضعته في حجرها، و جعلت تقبّله، و تقول: لعن اللّه قاتلك و خصمه جدّك المصطفى* . ▪️سپس با چشمی گریان بیرون آمد و وقتی که خولی بلند شد ( و از آن جا رفت) سر مطهر را از تنور برداشت و او را بوسید و روی دامنش گذاشت و پیوسته می بوسید و می گفت: خدا قاتلت را لعنت کند و دشمنش، جدّت مصطفی صلی الله علیه و آله باشد. پس وقتی که شب همه جا فرا گرفت، خوابش برد و خواب دید که گویی اتاق، دو نیم شده و نور آن را احاطه کرده است. سپس یک ابر سفید آمد و دو زن از آن خارج شدند و سر مطهر را گرفتند و روی دامن گذاشتند و گریه کردند. زن خولی به آن ها گفت :شما را به خدا، کیستید؟ یکی از دو زن گفت : من خدیجه دختر خُوَیلد و این دخترم فاطمه زهرا علیهاالسلام است. سپس مردانی را دید که وسط آن ها انسانی است که صورتش همانند ماه است. پس وقتی که از آن مرد نورانی سوال کرد به او گفته شد :او پیغمبر اکرم محمد صلی الله علیه و آله است و دست راستش حمزه و جعفر طیار و اصحاب او هستند. پس همه آن ها گریه کردند و سر مطهر را بوسیدند. سپس خدیجه کبری و فاطمه زهرا علیهماالسلام آمدند و فرمودند :هر چه میخواهی از ما بخواه که تو به خاطر این کاری کردی حقی به گردن ما داری و اگر می خواهی از رفقاء ما در بهشت باشی که صبر کن و نیکی پیشه ساز که ما منتظرت هستیم. پس زن خولی از خواب بیدار شد در حالی که سر مطهر روی دامن او بود. پس وقتي که صبح شد، شوهرش آمد تا سر را بگیرد ولی زنش سر را به او نداد و گفت :وای بر تو! مرا طلاق بده. به خدا من با تو در یک خانه نمی مانم. خولی ملعون گفت : سر را به من بده و هر کار میخواهی، انجام بده. زنش گفت :به والله آن سر را به تو نمی دهم. پس خولی ملعون، آن زن را کشت و سر را گرفت و برد. و خدای متعال به سرعت روح آن زن نجیب را در جوار سیده نساء عالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها ، جای داد. 📚 مدينة المعاجز، /ص 271 📚الدمعة الساکبه ج4ص384 📚معالی السّبطين ج2ص94 @ghasemnemati_ir
🔰 صلوات، نماز، حرز و توسل به امام سجاد علیه السلام 📿 صلوات خاصه حضرت: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیا مَهْدِیّا اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ. 📿 نماز حضرت: چهار رکعت است(دو تا دو رکعت) که در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و صدر بار سوره «توحید» خوانده میشود. دعای آن حضرت پس از نماز: یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی یَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا مُبْتَدِئا بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّنَا وَ سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا یَا غَایَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 📿 توسل به حضرت: اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ إلاّ کَفَیْتَنی بِهِ مَؤُنَةَ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ سُلْطانٍ عَنیدٍ یَتَقَوّی عَلَیَّ بِبَطْشِهِ وَ یَنْتَصِرُ عَلیَّ بِجُنْدِهِ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ یا وَهّابُ. 📿 دعای ساعت چهارم هر روز که متعلق به امام سجاد علیه السلام است: ساعت چهارم: از ارتفاع نهار[بالا آمدن روز] تا زوال شمس[هنگام ظهر شرعی] است: اَللّهُمَّ صَفا نُورُکَ فی اَتَمِّ عَظَمَتِکَ وَ عَلا ضِیآؤُکَ فی اَبْهی ضَوْئِکَ اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ الَّذی نَوَّرْتَ بِهِ السَّمواتِ وَ الاَرَضینَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ وَ اَحْیَیْتَ بِهِ الاَمْواتَ وَ اَمَتَّ بِهِ الاَْحْیآءَ وَ جَمَعْتَ بِهِ الْمُتَفَرِّقَ وَ فَرَّقْتَ بِهِ الْمُجْتَمِعَ وَ اَتْمَمْتَ بِهِ الْکَلِماتِ وَ اَقَمْتَ بِهِ السَّمواتِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام الذّآبِّ عَنْ دینِکَ وَ الْمُجاهِدِ فی سَبیلِکَ وَ اُقَدِّمُهُ بَیْنَ یَدَیْ حَوآئِجی اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...(حاجت خود را بگوید) 📿 حرز حضرت: (یکی از حرزهای حضرت) 📿 بِسْمِ الله الرَّحْمن الرَّحیمِ بِسْم الله وَ بِالله سَدَدْتُ اَفْواهَ الْجِنِّ وَ الاِنْسِ وَ الشَّیاطینِ وَ السَّحَرَةِ وَ الْاَبالِسَةِ مِنَ الجِنِّ وَ الْاِنْسِ وَ السَّلاطینِ وَ مَنْ یَلُوذُ بِهِمْ بِالله الْعِزیزِ الْاَعَزِّ وَ بِالله الْکَبیرِ الْاَکْبَرِ بِسْمِ الله الظّاهِرِ الْباطِنِ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الَّذی أقامَ بِهِ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لایَنْطِقُونَ قالَ اخْسَؤُا فیها وَلاتُکَلِّمُونِ، وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ خَشَعَتِ الْاَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ اِلاّ هَمْساً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ اَکِنَّةً اَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی اذانِهِمْ وَقْراً وَ اِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی اَدْبارِهِمْ نُفُوراً وَ اِذا قَرَاْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ اَیْدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهمْ سَدّاً فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی اَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا اَیْدیهِمْ فَهُمْ لایَنْطِقُونَ لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِی الاَرْضِ جَمیعاً ما اَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ الله اَلَّفَ بَیْنَهُمْ اِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ وَ صَلّیَ الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ 📿 تسبیح حضرت در روز ششم هر ماه قمری: سُبْحَانَ مَنْ أَشْرَقَ نُورُهُ کُلَّ ظُلْمَةٍ سُبْحَانَ مَنْ قَدَرَ بِقُدْرَتِهِ کُلَّ قُدْرَةٍ سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ عَنِ الْعِبَادِ وَ لَا شَیْءٌ یَحْجُبُهُ سُبْحَانَ الله وَ بِحَمْدِهِ @ghasemnemati_ir
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و آرزوی قبولی عزاداریها وقتی روز عاشورا مجری برنامه با چشمانی اشک آلود سوال کرد در تمام مسیر مدینه تا شام کدام صحنه برای شما جانسوز تر است ، ناخودآگاه یاد تصویر تنهایی و آغاز اسارت بی بی دو عالم حضرت زینب سلام الله علیها افتادم و در کنار آن مطلبی را عرض کردم. خواهش میکنم این دو دقیقه را با دل و جان و حال و هوایی عاشورایی ببینید و برای هرکسی که احساس می کنید ممکن است با دیدن آن به احترام علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها کمی به فکر فرو رود ارسال کنید . ارادتمند شما قاسم نعمتی
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و آرزوی قبولی عزاداریها وقتی روز عاشورا مجری برنامه با چشمانی اشک آلود سوال کرد در تمام مسیر مدینه تا شام کدام صحنه برای شما جانسوز تر است ، ناخودآگاه یاد تصویر تنهایی و آغاز اسارت بی بی دو عالم حضرت زینب سلام الله علیها افتادم و در کنار آن مطلبی را عرض کردم. خواهش میکنم این دو دقیقه را با دل و جان و حال و هوایی عاشورایی ببینید و برای هرکسی که احساس می کنید ممکن است با دیدن آن به احترام علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها کمی به فکر فرو رود ارسال کنید . ارادتمند شما قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir
هدایت شده از اشعار قاسم نعمتی
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و آرزوی قبولی عزاداریها وقتی روز عاشورا مجری برنامه با چشمانی اشک آلود سوال کرد در تمام مسیر مدینه تا شام کدام صحنه برای شما جانسوز تر است ، ناخودآگاه یاد تصویر تنهایی و آغاز اسارت بی بی دو عالم حضرت زینب سلام الله علیها افتادم و در کنار آن مطلبی را عرض کردم. خواهش میکنم این دو دقیقه را با دل و جان و حال و هوایی عاشورایی ببینید و برای هرکسی که احساس می کنید ممکن است با دیدن آن به احترام علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها کمی به فکر فرو رود ارسال کنید . ارادتمند شما قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir
در پاسخ به سخنان نفاق آلود و تفرقه انگیز «محمدجواد ظریف» یک روز به دور ِ کدخدا پیچیدند یک روز به ریش مملکت خندیدند با خنده و ژست های روشن فکری در کشور شیعه شیعه را کوبیدند ما کشور شیعه ایم رهبر داریم از قوم معاویه صفت بیزاریم 🖌قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir