eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
615 عکس
131 ویدیو
16 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
یاصاحب الزمان حضور سبز نگاه تو جان دهد مـا را در ایــن دیــار غریبی امان دهد مارا تـرنم ســر گـیسوی رفـته بـر بــاد ت بـرای نغمه سرایی زبـان دهـــد مارا ببین چه زود زهجران تو شکسته شدیم کسی جفاست که نام جوان دهد ما را خدا کند کسی آید ز دورهــم که شده فـقـط جمال تو دلـبـر نـشان دهـد ما را بــرای دردِ دل ِبـا تـو آمــدیـم ایـنجا اگرکه هق هق گریه امان دهـد مــا را میان گریه ز پروردگار می خواهیم هر آنچه تو بِـپَسندی هـمان دهـد ما را نوازش سحرت تا زغصه جان ندهیم دلی شکسته و اشکی روان دهد ما را نگــاه نـافــذ تو گـــر شـبی به ما افتد دلی به وسعت هفـت آسمان دهد ما را ز اهل عشق چو پرسیم وعده تو کجاست نشـــانی حرم جـمکــران دهـد مـا را اجازه از دلِ غمدیده تو می خواهیم که اذن گریه به قدّی کمان دهد مارا دوباره چشمه اشکم به جوش می آید صدای ناله مادر به گوش می آید
نوحة بستر فاطمیه افتادی- به بستر و گریه کنم کنارِ تو گیسویت – شده سپید خزان شده بهارتو نفس نفس نزن عزیز من زدرد سینه ات بگو سخن قسم به اشک دیده حسن مقابلم تو دست وپا نزن دعا کنم گریه کنان -تا نروی فاطمه جان آهسته –بوسه زند دختر تو به بازویت هرلحظه روان شود دوباره خون زپهلویت به جرم یاری ام تورا زدند چه ضربه ها که بی هو ا زدند شکسته شد غرور همسرت تورا میان کوچه ها زدند من چه کنم یارِ جوان -تانروی فاطمه جان شرمنده شدم زتو ای گل ریحانة من آخر شد مقتل تو ورودیِ خانة من ترحمی نما به غربتم به صورت تو مانده صورتم کنارِ بارِ شیشه ای تو شکسته شد فاطمه غیرتم چه سازم ای راحت جان-تانروی فاطمه جان @karimegharib
السلام علیک ِ یافاطمه الزهراسلام الله علیها درقابِ چشمهایِ همیشه بهاری ام تصویرِ بی صدا کِشم از بی قراری ام از ترس اینکه حالِ تو گردد وخیم تر در سینه حبس میکنم این آه و زاری ام باور نمی کنم که قرار است جان دهی در این دیارِ کینه تو تنها گُذاری ام آیا شود که باردگر پا شوی زجا با هر تبسمت بنمایی تو یاری ام تا آه میکشی زسرِ زخم هایِ باز من شاهدِ سه چشمه وصد لاله کاری ام دارد نفس نفس، بدنت آب میشود از دیدن نفس نفس تو فراری ام تکلیف بود زانویِ خود را بغل کنم ورنه همان امیر و یلِ ذوالفقاری ام اذنی بده که خون لبت شستشو کنم با اشکهایِ غربتِ ازدیده جاری ام با خانه ای خراب و یتیمان ِ بی قرار در این دیارِدرد ، به که می سپاری ام با گریه هایِ ساکت تو تیر میکشد مابین دنده ها و جناقِ کناری ام @karimegharib
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها نسیمی جانفزا .... مرو ای مهربانِ حیدر بمان یارِ جوانِ حیدر یازهرا یا زهرا یازهرا بزن گیسیوی زینب شانه مرو ای روشنیّ خانه ببین اشکِ یتیمانت را دلت می آید ای حنانه یازهرا یازهرا یا زهرا همینکه صحبت ِ هجران شد چشمِم از بی کسی گریان شد تا که تابوت تو حاضر شد خانه رویِ سرم ویران شد یازهرا یازهرا یازهرا مانده ازجسم تو تصویری دست ِ خود بر کمر می گیری چین ِ افتاده بر روی تو می دهد رنگ وبویِ پیری یازهرا یازهرا یازهرا مثلِ یک لاله پژمردی تو تاکه نامِ مرا بُردی تو فاطمه آبرو ریزی شد پیش چشمم زمین خوردی تو یازهرا یازهرا یازهرا @karimegharib
نوحة شام غریبان امشب شد-عرض وسما-زداغ تو-در اضطراب آخر شد-ازاین عزا-شیرخدا-خانه خراب ببین خودت لرزش دست من چکونه جسم تو کنم کفن به پیش چشم زینب وحسین به پیش دیدة تر حسن یاورقدکمان من – فاطمة جوان من دیدی که – خاکِ عزا-چگونه بر- سرم نشست زیر پا – مقابلم –نگین خاتمم شکست گره گشای من خودت بگو چگونه واکنم گره ز مو اگر چه ساقی ام ولی ببین ترک ترک شده همه سبو همسر مهربان من – فاطمة جوان من طفلانت –به سر زنان –دورِ تنت به شور وشین بر سینه گرفته ای گریه کنان سرِ حسین قرار بعدی من وشما کنار قتلگاه کربلا زمان سر بریدن حسین به کام تشنه زیر دست وپا شعله نزن به جان من – فاطمة جوان من @karimegharib
نوحه شب شهادت الوداع همسفر فاطمه فاطمه می روی بی خبر فاطمه فاطمه من با مدینه قهرم یازهرا مرد غریب شهرم یازهرا بی تو می میرم یازهرا بر غم اسیرم یازهرا کرده ای پیرم یازهرا ام ابیها یازهرا بانویِ مهربان فاطمه فاطمه می روی قد کمان فاطمه فاطمه اشک از دودیده ریزم یازهرا بی من مرو عزیزم یازهرا ابوترابم یازهرا در اضطرابم یازهرا خانه خرابم یازهرا ام ابیها یازهرا بهر یک بی کفن فاطمه فاطمه بافته ای پیرهن فاطمه فاطمه در این شب جدائی یازهرا بی تاب کربلایی یازهرا گرچه بی حالی یازهرا از غم می نالی یازهرا فکر گودالی یازهرا ام ابیها یازهرا @karimegharib
نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها این توئی مظهرِ عصمت*محورِ عالمِ خلقت هستی به قربانت ای امیدِ گنهکاران بهترین مادرِ دوران نامِ تو بر لبم آمد شدم گریان فاطمه جان مدد زهرا کوچه هاقتلگاهت شد*شانه ای تکیه گاهت شد خونین نگاهت شد مثلِ یک لاله پژمردی نامِ بابایِ خود بُردی پیشِ چشمانِ فرزندت زمین خوردی فاطمه جان مدد زهرا ضربة سیلیِ محکم*قامت تو نموده خم ای وای ازاین ماتم چادرت زیرِ پا افتاد باتکان بی هوا افتاد غرقِ خون شد لبانت از صدا افتاد فاطمه جان مدد زهرا ام الائمه فاطمه ای عرش حق را قائمه بررویِ لبها زمزمه جانِ امیرِ علقمه روزِ جزا در واهمه بگیر دستان ما همه همسرِ مولی الموالی آبرویِ محشری دخترِ پیغمبری قدرتِ زانویِ حیدر تکسوارِ خیبری @karimegharib
زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با جناب سلمان رحمت الله علیه بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بد زد مرا نامرد ؛ سلمان تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار ؛ درآورد ؛ سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان @karimegharib
نوحة بستر بستری یاور ِ حیدر*مثلِ لاله شدی پرپر حورایِ پیغمبر گشته حیدر پرستارت گریه شد روز و شب کارت منتظر تا عجل آید به دیدارت فاطمه جان مرو زهرا برده غمها توانت را*بسته ام استخوانت را واکن لبانت را دلخوشم با صدای تو برده صبرم دعای تو من نشد تا کنم کاری برایِ تو فاطمه جان مرو زهرا از چه اینگونه خاموشی*صورتت را تو می پوشی دائم توبی هوشی جای سیلی به روی تو گریه آب وضوی تو مانده از کوچه بُغضی درگلوی تو فاطمه جان مرو زهرا @karimegharib
نوحه فاطمیه محورِ آلِ کسا*عصمتُ اللهِ کبری اَمتُ اللهِ العظمی*سیدتی یازهرا پیچیده عطر و بویِ فاطمیه هرکجا حجت بن الحسن شد سفره دارِ روضه ها یازهرا یا فاطمه ریحانه ء بهشتی*بین دیوار و دری با همین بال زخمی*تنها یارِ حیدری چادرت خاکی شده خاکِ عالم بر سرم با ضربه های سنگین بازویت کرده ورم یازهرا یا فاطمه شکر خدا پشت در *با چادر فضه رسید بر روی روضه هایت*با گریه پرده کشید کسی نمی داند که چگونه خوردی زمین ماندی تا پای جانت با امیرالمومنین یازهرا یا فاطمه @karimegharib
حضرت زهرا(س)-تشییع-تغسیل آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت این ها همه درد سر شیر خدا بود هی دست روی دست میزد راه می رفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود یادش نرفته حیدر کرار روزی می دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر درد سری آخر کفن شد دلشوره ها بهر شهید کربلا بود پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود یک پیکر عریان و بی سر روی خاک منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند تشییع آقا بین تکه بوریا بود اهل القری آقای مارا دفن کردند آن آقایی که در بیبان ها رها بود فرمود فرزندش نشد او را ببوسم چون بند بند پیکرش از هم جدا بود @karimegharib
السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا زچشمم ، آسمانت را ، به ابری تار پوشاندی (چادر یا کبودی سیلی) زگلبرگِ گلت ، سرتاسرِ گلزار پوشاندی به صورت بر زمین خوردی وَ یا افتاد در رویت چه آمد بر سرت کز همسرت رخسار پوشاندی مگر چادر نبوده بر سرت ای عصمت کبری که خودرا در میانِ آن درودیوار پوشاندی سوالی دارم ای بانو ، میان ِ رفت و آمدها چگونه پهلویت را از نوکِ مسمار پوشاندی علی چشمانِ خود بست وصدایِ ضربه می آمد وَرم هایِ تنِ خودرا ز چشمِ یار پوشاندی مغیره قنفذ وخالد مرا از تو جداکردند چه شد آنجا ؟ میانِ پردة اسرار پوشاندی لگد یا داغی مسمار تقصیر ِ کدامش بود دلیلِ قتلِ محسن را زمن هربار پوشاندی @karimegharib
غزل مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها دلِ تو ، از دلِ آشوبِ من خبردارد مگر حبیبة من نیت سفردارد فلک ندیده علی رو به هیچکس بزند اگر که رو بزنم ؟ خواهشم اثردارد بجایِ من تو به تابوتِ خویش می خندی؟ مریضِ ما چه خیالی مگر به سر دارد چرا وضویِ خودت را جبیره می گیری؟ مگر برایِ تنت آب هم ضرر دارد دمِ تنور نرو فضه هست اسما هست برایِ سوخته این شعله ها خطر دارد حسین گفتنِ تو با تنور یعنی چه؟! مگر زخانة خولی شبی گذر دارد چه آمده سرِ تو فضه هم نمی گوید جوانِ خانه ، چرا دست بر کمر دارد زمانِ حمله به زهرایِ من نگفت کسی : که این صدف به درونِ خودش گوهر دارد پرت به چوبة در خورد ، محسنت افتاد خبر زسینة مجروح، میخِ در دارد تمامِ پیکرِ تو باغلاف زخمی شد نشانِ حداقل ضربِ چِل نفر دارد دوان دوان پیِ تو زینب آمده کوچه به حمله ها وگرفتاری ات نظر دارد به رویِ چادر تو جایِ پاست یعنی که همیشه یاریِ مظلوم درد سر دارد @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/tv/CKBXuhQhEgj/?igshid=nqgbmqgsapla
✴️روضه حضرت زهراء از لسان مبارك أميرالمؤمنين عليهماسلام✴️ ♦️يا عمّار إنّي لَمّا وَضَعتُها عَلى المُغتَسَل وَجَدتُ ضِلعَاً مِن أضلاعِها مَكسوراً، وَجَنبُها قَد اسوَدٌ مِن ضَربِ السّياط... وَكانَتْ تُخفى عَلَىَ مَخافَةً أن يَشتَدُّ حُزني . ♦️ای عمار وقتی فاطمه را بر جایگاه شستنش قرار دادم دریافتم که دنده ای از دنده هایش شکسته و پهلویش از ضربه تازیانه سیاه شده بود. اما او این موضوع را از ترس اینکه من غمگین شوم ، ازمن مخفی نمود. 📚 برگرفته از کشکول فاطمی ص۵۰ بنقل از 👈 انوار العلویه ، علامه شیخ جعفر نقدی ، چاپ سنگی ص ۳۰۶ ❎ واژگان کلیدی : *مُغتسل : جاى غسل *ضلع : دنده *جنب : پهلو ، ناحیه نزدیگ جگر *السياط : تازیانه ، شلاق چند پر کوتاه @karimegharib
مرو ای مهربان.جوان قد کمان ببین بی یاورم. کنار من بمان بیا بارفتنت قرارم را مبر تورا جان علی مرو ای همسفر مرو یا فاطمه خودم دیدم تورا.شدی نقش زمین چه خاکی بر سرم .شده زهرا ببین پس از تو میشود سلام َم بی جواب امیرالمومنین شده خانه خراب مرو یا فاطمه همه هیزم به دست.به کوچه آمدند چهل تایی تورا.به پیش من زدند حلالم می کنی؟ دو دستم بسته بود خودم دیدم شده همه صورت کبود مرو یافاطمه @karimegharib
مطلب سوم : شیخ عباس قمی در بیت الاحزان به نقل از ارشادالقوب از زبان بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها نقل میکند. زهراعلیهاالسّلام،: فَجَمَعُوا الْحَطَبَ الْجَزْلَ عَلی بابِنا وَ أتَوْا بِالنارِ لِیحْرِقُوهُ وَ یحْرِقُونا، فَوَ قَفْتُ بِعِضادَةِ الْبابِ وَ ناشَدْتُهُمْ بِاللهِ وَ بِأبِی أنْ ‌یکُفُّوا عَنّا وَ ینْصُرُونا.فَأخَذَ عُمَرُ السَوْطَ مِنْ یدِ قُنْفُذٍ ـ مَوْلی أبِی‌بَکْرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی، فَالْتَوی السَوْطُ عَلی عَضُدِی حَتّی صارَ کَالدُمْلُجِ وَ رَکَلَ الْبابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَی ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَـقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النارُ تَسْعَرُ وَ تَسْـفَعُ وَجْهِی، فَضَرَبَنِی بِیدِهِ حَتّی انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ اُذُنِی وَ جائَنِی الْمَخاضُ؛ فَأسْـقَطْتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرْمٍ فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَی؟!! وَ قَدْ تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهُمْ وَ تَبَرَّاْتُ مِنْهُمْ. . بر درب [خانه] ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند که آن را و ما را آتش بزنند. من در چارچوب درب ایستاده بودم و آن‌ها را به خدا و پدرم قسم می‌دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. پس عمر، شلّاق را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازویم زد. پس شلّاق، دور بازویم پیچید؛ به گونه‌ای که [دور تا دور] بازویم [ورم کرد و] مثل دُمْلُج ( زیوری از زیورآلات زنانه است همانندالنگو، با این تفاوت که النگو را در مچ دست قرار می‌دهند؛) ولی دُمْلُج را در بازو. شد ؛ و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من، به عقب راند و باز کرد؛ ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ ، پس به صورت به زمین افتادم، در حالی که آتش شعله‌ور بود و حرارتش صورتم را می‌سوزاند. پس با دستش مرا کتک زد به طوری که گوشواره‌ام تکّه‌تکّه شده، از گوشم جدا شد. و دردِ زایمان به سراغم آمد و محسن را ـ که بی‌گناه کشته شد ـ سقط کردم. پس این‌ها، مردمی هستند که می‌خواهندبر جنازه من نماز بخوانند؟ و حال آن که خدا و رسولش رشته پیوندِ خود را با آنان گسسته‌اند [و بین آن‌ها و رسولش هیچ رابطه و پیوندی برقرار نیست] و من [نیز] رشته پیوندم را با آنان گسسته‌ام بحارالأنوار، ج 30، ص 348 ـ 349، چاپ: دارالرضاعلیه‌السّلام @karimegharib
⚫️ زیارتنامه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔳 بسم الله الرحمن الرحیم ▪️یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‏ ▪️اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ‏ ▪️أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ ▪️أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ‏ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً @karimegharib
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها خانه خراب گشتن من با عزای توست زیباترین ترنم قلبم صدای توست دیدی چگونه زندگی ام را نظر زدند چشمانِ شور پشت سر بچه های توست دردم گرفته فاطمه جان گریه می کنم این قلب زخم دیده من مبتلای توست دستار بسته ای که نبینم سرت شکست جای شکستگی به خدا هر کجای توست تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد جایِ قلاف رویِ سرو دست وپایِ توست جایِ طناب مانده به دورِ گلوی من آثارِ تازیانه بر انگشت هایِ توست پایینِ هر دو گونه تو چاک خورده است دو گوشواره درد سر مجتبایِ توست مقتل نوشته از در ودیوار خورده ای دهلیزِ خانه شاهد این ماجرای توست مقتل نوشته خون همه جارا گرفته بود خون لخته ها به مویِ پریشان حنای توست مقتل نوشته است که چادر سرت نبود این ماندنِ تو پشت در هم از حیای تو ست مقتل نوشته خنجری از لایِ در زدند آثارِ پارگی به لباسِ عزای توست گودال هم لباسِ حسینِ تو پاره شد حالا زمان روضه کرببلای توست هرکس رسید نیزه خودرا شکست و رفت کُندی خنجر از اثر بوسه های توست @karimegharib
🍃◼️🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹 🍃🌺 ایام فاطمیه در 8 سال دفاع مقدس 1⃣ از 20 اسفند 59 لغایت 21 فروردین 60 2⃣ از 10 اسفند سال 60 لغایت 11 فروردین 61 3⃣ از 29 بهمن سال 61 لغایت 29 اسفتد سال 61 4⃣ از 18 بهمن سال 62 لغایت 18 اسفند سال 62 5⃣ از 7 بهمن سال 63 لغایت 7 اسفند سال 63 6⃣ از 26 دی سال 64 لغایت 26 بهمن سال 64 7⃣ از15 دی سال 65 لغایت 15 بهمن سال 65 8⃣ از 5 دی سال 66 لغایت 5 بهمن سال 66 9⃣ از 23 آذر سال 67 لغایت 23 دی سال 67 🍃🌺 🍃◼️🌷🌹🌷🌹◼️🌷🌹🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹 @alvaresinchannel
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است تمام عزت شیعه رهین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است که انتقام تو تنها دوای مادر توست ✍ قاسم نعمتی @karimegharib
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است تمام عزت شیعه رهین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است که انتقام تو تنها دوای مادر توست ✍ قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/ghasemnemati_ir/tv/CXlNiUiI578/?utm_medium=share_sheet
زمینه شور به سبک وصلی الله علی الباکین مرو ای مادر به چشمای تر ببین التماسم ببینم کم کم داری آب میشی عجب سخته واسم شده زخمی با تماشای تو تمام احساسم دو سه ماهه که تو زمین گیری دیگه انگار از زندگی سیری بسکه با زخم سینه درگیری الوداع مادر _________________________________ نگفتی آخر چی شد پشت در که اینجور تا موندی بگم بد میشه با بار شیشه به زیر پا موندی عجب نامردن در و هول دادن توو آتیش ها موندی میخ‌در داغ و ضربه سنگین بود ناله کردی در شعله ها و‌دود خوب شد اون لحظه فضه اومد زود آه و واویلا _________________________________ یه کوچه وا شد دیدم غوغا شد به دورت چرخیدند مغیره قنفذ دوتایی باهم غلاف و کوبیدند زمین خوردی تو تموم مردم به بابام خندیدند بسته شد دست فاتح خیبر ریسمان دورِ بازوی حیدر اون چهل نامرد رد شدن از در آه و واویلا ✍قاسم نعمتی @karimegharib
شور امام حسن علیه السلام به سبک وصلی الله و علی الباکین علی الحسین عطشان حسن ای آقا _عزیز زهرا_کریم آل الله زبس می بخشی _نگین عرشی_امام ثارالله ز بس تنهایی_نداری جایی _برای سوز و آه پا به پای حق -تو کرم داری این کرم رو تا -محشرم داری تو دل نوکر-ها حرم داری ای حسن جانم از اون روزی که _دیدی تو کوچه_زمین خورده مادر می لرزید دستات_جلوی چشمات_شده خاکی معجر توواون گیر و دار_به سنگ دیوار_چه بد خورده باسر با یه ضربه شد-هر دو گوش پاره رو زمین افتاد-دوتا گوشواره بعد از اون دیگه-شدی بی چاره ای حسن جانم مسیری باریک_یه وقت شدتاریک _جلوتون تا سد شد یه هو سیلی زد_گذاشت پا نامرد_روی چادر رد شد الا با غیرت_کبود شد صورت_برات خیلی بد شد چشمای مادر-بعد از اون تاره جای یک صورت -روی دیواره بردن مادر-درد سر داره ای حسن جانم حالاتوی تشت _ورق هابرگشت _چه حرفاریخت بیرون می گفتی لا یوم_به پیش زینب_بالب های پر خون میشه دلواپس_غریب و بیکس_اسیر و سرگردون مجلسی توو شام-جای زینب شد صورت آقا -نامرتب شد خیزران کوب اون-صورت و لب شد ای حسن جانم @karimegharib
مناجات شب طولانی هرسال زمان بیشتر است تاکمی فکر دعا؛ گرم عبادت باشیم ساعتی هم که شده گوشه سجاده خویش بنشینیم و به دنبال سعادت باشیم شب طولانی هرسال خدا منتظر است چشم یک عبد گنهکار کمی تر گردد رحمت واسعه آغوش خودش واکرده یک گنهکار مگر توبه کند برگردد شب طولانی هر سال امان ازغفلت چشمی آیا زدلی غمزده بارانی شد؟ شب طولانی هرسال کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! شب جمعه است نگاه همه سوی زهراست بوی سیب از حرم کرببلا می آید مادری با کمری خم شده و موی سپید بادلی سوخته از عرش خدا می آید می زند ناله «بنی» چه بهم ریخته ای هرچه میگردم عزیزم سر تو نیست چرا؟ هرچه می چینم عزیزم بدنت را بر خاک قسمتِ بیشتر از پیکر تو نیست چرا؟ چونکه با ضربه و از پشت بریدند سرت نیمی از حنجر تو روی زمین ریخته است چون کنار تن تو معجر زینب بُردند گیسوی خواهرتو روی زمین ریخته است @karimegharib
دورهم؛خنده به لب؛کرسی و فال حافظ شب یلدا شب زیبای غزل خوانی شد شب طولانی سال است کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! #قاسم_نعمتی #یلدا_مهدوى كانال رسمى @karimegharib