#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
🎙سبک زمزمه مناجات به سبک سلام آقا...
-----------------------------
خدای من – خدای من خدای من
خدای من . گنهکاری پشیمانم
نگاهی کن . براین چشمان گریانم
بدی هام و . به خوبی تو بَدَل کردی
دلم پُر بود . من و آروم بغل کردی
خدای من – خدای من خدای من
خطاکردم . ولی انگار ندیدی تو
روی کارام . همش پرده کشیدی تو
قسم میدم . تورو بر چادرِ مادر
قسم میدم . تورو بر غربت حیدر
خدای من – خدای من خدای من
شبه جمعه.بیا مارو ببخش امشب
قسم میدم.بحق دلبره زینب
حرم غوغا. میشه چون محشری برپا
میاد امشب. صدای مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
سلام آقا . هوای کربلا دارم
بدم اما . می دونی که دوست دارم
سلام آقا . ببین تو اشک نوکرها
بخرمارو . بحق مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
براتِ ما . به نام زینب امضا کن
اگه میشه .شهادت روزی ما کن
شب جمعه . رسیده کربلا مادر
زده ناله . کنار پیکری بی سر
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
لبِ تشنه . سر از پیکر جدا کردند
تورو عریان . روی خاکا رها کردند
به پهلوهات . یکی نیزه فرو می کرد
پیش چشمام . تنت رو زیرو رو می کرد
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
دیدم مادر . که گیسوهات پریشونه
لبای تو لگد خورده پر از خونه
شبیه من . زمین خوردی ،گیرافتادی
پیش چشمام. تو ذرّه ذرّه جون دادی
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
ای سفره دار ِ مهربان ای با محبت
امسال هم مهمان شدم با برگِ دعوت
در باز بود و آمدم اینجا نشستم
گفتی دعیتم ای کریم ِ با لطافت
از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم
دادی مرا بر مهربانی خود عادت
دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم
محتاج ستاری ات هستم قیامت
گفتی که اشکِ نیمه شب را دوست داری
با گریه هایم هر سحر کردم عبادت
دیگر رفاقت ها همه رنگ نفاق است
ما با دوروئی یادمان رفته صداقت
رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست
عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت
تهمت ، مَنیّت، ناسزا، غیبت ، تکبّر
تقوا ندارد این زبان ها وقت صحبت
با این بدی ها بازهم داریم اُمّید
امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت
پایین دعوت نامه ام امضای آقاست
دارد برای صاحب اش هر بنده ، زحمت
بالای سفره مهدی زهرا نشسته
بر ریزه خواران ِ حرم کرده کرامت
با اسم ، تک تک ، سائلانش می شناسد
سلطان نظر دارد به احوال رعیّت
مثل امیرالمومنین سائل نواز است
بر خاک زیر پای خود دارد عنایت
ما با دعای فاطمه عبدالحسینم
نام و نشان داریم هنگام ِ شفاعت
ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده
قسمت شود همراهِ با آقا زیارت
او روضه ها را با دو چشم خویش دیده
در ناحیه گودال را کرده روایت
دیده چگونه گرگ ها با چنگ و دندان
پیراهن ِ ارباب را کردند غارت
دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیدی
یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت
آقای مارا نیزه داران غسل دادند
باآب نه والله با خونِ جراحت
در پیش چشم خواهرش سر را بریدند
کُندی ِ خنجر ذبح را کرده اذیّت
پرده نشین ِ کبریا را دوره کردند
با شمر و خولی می رود زینب اسارت
آن محملی که پرده دارش بود عباس
در کوچه و بازار شد بر او جسارت
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
ای سفره دار ِ مهربان ای با محبت
امسال هم مهمان شدم با برگِ دعوت
در باز بود و آمدم اینجا نشستم
گفتی دعیتم ای کریم ِ با لطافت
از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم
دادی مرا بر مهربانی خود عادت
دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم
محتاج ستاری ات هستم قیامت
گفتی که اشکِ نیمه شب را دوست داری
با گریه هایم هر سحر کردم عبادت
دیگر رفاقت ها همه رنگ نفاق است
ما با دوروئی یادمان رفته صداقت
رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست
عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت
تهمت ، مَنیّت، ناسزا، غیبت ، تکبّر
تقوا ندارد این زبان ها وقت صحبت
با این بدی ها بازهم داریم اُمّید
امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت
پایین دعوت نامه ام امضای آقاست
دارد برای صاحب اش هر بنده ، زحمت
بالای سفره مهدی زهرا نشسته
بر ریزه خواران ِ حرم کرده کرامت
با اسم ، تک تک ، سائلانش می شناسد
سلطان نظر دارد به احوال رعیّت
مثل امیرالمومنین سائل نواز است
بر خاک زیر پای خود دارد عنایت
ما با دعای فاطمه عبدالحسینم
نام و نشان داریم هنگام ِ شفاعت
ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده
قسمت شود همراهِ با آقا زیارت
او روضه ها را با دو چشم خویش دیده
در ناحیه گودال را کرده روایت
دیده چگونه گرگ ها با چنگ و دندان
پیراهن ِ ارباب را کردند غارت
دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیدی
یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت
آقای مارا نیزه داران غسل دادند
باآب نه والله با خونِ جراحت
در پیش چشم خواهرش سر را بریدند
کُندی ِ خنجر ذبح را کرده اذیّت
پرده نشین ِ کبریا را دوره کردند
با شمر و خولی می رود زینب اسارت
آن محملی که پرده دارش بود عباس
در کوچه و بازار شد بر او جسارت
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
ای که با آلوده ای چون من مدارا می کنی
دردهایم را به یک ناله مُداوا می کنی
تو کریم ِ سفره داری من گدایِ دوره گرد
باگدایِ خود همیشه با کرم تا می کنی
منکه امروزم همیشه بدتر از دیروز شد
راحتم کن پس چرا امروز وفردا می کنی
تاجوانی دیده گریان عذر خواهی می کند
باملائک مینشینی و تماشا می کنی
هرکسی را دوست داری همنشین خود کنی
پایِ اورا یک سحر صحنِ نجف وا میکنی
لایق لطفت نبودم ، منکه میدانم اگر
لطف بر ما می کنی با عشقِ مولا میکنی
تاکه می گویم حسین، عرشِ تو میریزد بهم
گوئیا درسینه ام شش گوشه بر پا میکنی
هرکه بر پیشانی اش بنوشته «زوّارالحسین»
در قیامت زود میگردی وپیدا می کنی
گریه کن هایِ حسین محشر مُعَطّل نیستند
راهشان را جانب باب ُ الحسین وا می کنی
شک ندارم هرکسی شد بیشتر خرجِ حسین
عاقبت اورا جنان مهمان ِ زهرا می کنی
هرکه آمد صحنِ سلطان ، گوشة باب الجواد
کربلایش را همان لحظه تو امضا می کنی
یعنی امسال اربعین من هم خدائی می شوم؟
از نجف پایِ پیاده کربلایی می شوم
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
#گریز_شب_جمعه
آمده برگ دعوتی از عرش
ایهاالناس دعوتید همه
وقت درهم خریدن آمده است
غرق دریای رحمتید همه
سرِ شب تا سحر منادی حق
هر گنهکار را صدا کرده
منِ آلوده هم طمع کردم
«دائمَ الفضل»، سفره واکرده
باز کرده دو دستِ رحمت خویش
تا که شاید من و تو برگردیم
طعم آغوش ِ مهربانش را
سحر جمعه تجربه کردیم
مهربانتر ز مادر است خدا
ما که هستیم ، عبدِ فَرّاریم
با تمام گناهکاری مان
در جگر حب مرتضی داریم
سینه ام مثل حضرت زهرا
میدهد چون بهشت بوی نجف
وقت جان دادنم بچرخانید
جای قبله مرا به سوی نجف
قلب من با غم امام حسین
مثل تربت طهارتی دارد
بهتر از گریه بر امام حسین
چشم من چه عبادتی دارد
شب جمعه شب زیارتی است
می زنم ناله با دلی بی تاب
دست بر سینه رو به کرببلا
السلام علیک یا ارباب
تا سحر از کنار تربت تو
شب جمعه صدای آه آید
کوچه وا می کنند تا مادر
دم ِ گودال قتلگاه آید
می زند ناله ای حسین ِ عزیز
گیسوانت کجاست شانه زنم
یاد ِ هرضربه ای که خوردی تو
درد می گیرد ای حسین ، تنم
نیزه ها در قیام و سجده شان
اشهد حنجر تو را خواندند
عده ای آمدند در گودال
صورتت رو به خیمه چرخاندند
آتش افتاده بود بر جگرت
آسمان را چو دود می دیدی
خواهرت را محاصره کردند
خواهرت را کبود می دیدی
سر اینکه سر تو را نبُرند
رو زده خواهر تو بر دشمن
هرچه فریاد زد نزن نامرد
عمرسعد گفت که شمر بزن
دست و پاگیر سر بریدن شد
گفت بیرون کنید این زن را
با ته نیزه و قلاف زدند
بر سر و صورتش چنان زهرا
کار از سنگ و چوب و نیزه گذشت
پیر مردی عصا زنان آمد
شمر و خولی که غارتش کردند
نیمه شب تازه ساربان آمد
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_قاسم علیه السلام
#مدح_مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است
یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است
از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است
این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند
آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است
گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد
آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است
روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین
در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است
نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم
وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است
مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا
سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است
با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین
آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است
زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید
گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است
نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست
مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است
چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد
یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_قاسم علیه السلام
#مدح_مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
آيينه روى مجتبايى قاسم
مستغرق ذات کبريايى قاسم
مثل على اکبرى براى ارباب
چشم تو کند گره گشايى قاسم
حالا که پسر دار شده شاه کريم
داغ است بساط هر گدايى قاسم
از گوشه لبهات عسل ميريزد
مدهوش ز باده بقايى قاسم
دل ميبرد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صداى قاسم
قسمت نشده اگر امامت بکنى
معصومى و از گنه جدايى قاسم
تحت الهنکى که بسته اى شاهد بود
زيباى امام زاده هايى قاسم
سوگند به پينه هاى پيشانى تو
با سن کمت پير دعايى قاسم
در کرب و بلا همه حرم دار شدند
اخر تو خودت بگو کجايى قاسم
گويا که حرم نداشتن ارث شماست
بى مرقد و بى صحن و سرايى قاسم
پشت سر تو دعاى نجمه زيباست
از بسکه لطيف و دلربايى قاسم
تو وارث تکسوار جنگ جملى
الحق حسن کرب وبلايى قاسم
زير پر عباس کشيدى شمشير
شاگرد امير خيمه هايى قاسم
گردن زده اى ازرق و اولادش را
زيرا نوه ى شير خدايى قاسم
در عرش براى تو على کف زده است
تو وارث شاه لافتايى قاسم
اى واى گرفتند همه دورت را
چون گل به ميان خارهاى قاسم
پهلوى تو ضربه خورده مثل مادر
افتاده ميان دست و پايى قاسم
زير سم اسب نرم شد پيکر تو
بر داغ عظيم مبتلايى قاسم
بازيچه قاتل است اين کاکل ناز
گيسوى تو شد رنگ حنايى قاسم
از کهنگى نعل کفن پاره نشد
سر بسته شده چه روضه هايى قاسم
جان داشتى و تن تو را کوبيدند
فرق من و توست ماجرايى قاسم
نجمه همه گيسوان خود را مى کند
تو قاتل او به نيزه هايى قاسم
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_قاسم علیه السلام
#ولادت_حضرت_قاسم علیه السلام
عزیز کردهی شاهنشه مدینه سلام
بزرگ زاده ای و من غلام ابن غلام
میان سلسله اولاد حضرت زهرا
تویی که قاسمی و با ابالحسن همنام
مورخان ننوشتند روز میلادت
شب ششم به تو منصوب گشته در ایام
کسی که از تو طلب کرده رزق کرببلا
قسم به حضرت نجمه نمیشود ناکام
شفا گرفت به نام تو دردهای دلم
شدی همیشه برایم "مسکن الآلام"
تو نان سفرهی دو سفره دار را خوردی
شبیه بارش باران عنایت تو مدام
تو که مفسر اَهلیٰ مِنَ العسل هستی
کمی به ما بچشان یاکریم ازاین جام
بدون شک به تو آن لحظه وحی نازل شد
ز جبرئیل مقرب گرفته ای الهام
حسین تا بغلت کرد گفت آه حسن
ز سینهی تو کند بوی دلبر استشمام
تمام اهل حرم در پی تو گریانند
چه محشری تو به پا کرده ای میان خیام
به وقت رفتن اگر قامت تو کوته بود
به روی خاک شدی قد کشیده مثل امام
همه به حال پریشان نجمه خندیدند
نگاه او به سرت بود کربلا تا شام
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_قاسم علیه السلام
#مدح_مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم
دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم
سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم
ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم
هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن
بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم
سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند
پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم
روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن
ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم
چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع
ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم
سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟
روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم
جمله ی «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست
واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم
ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد
مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم
تاکه حرفِ دست وپاگم کرده آیددرمیان
یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم
چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش
همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش
دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود
عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش
زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید
باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش
نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد
پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش
مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم
هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_قاسم علیه السلام
مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا
به عقیده حقیر خانه امام حسن علیه السلام در کربلا خیمه گاه حضرت قاسم است
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
#لیست_دسترسی_سریع_مطالب_کانال
#شهادت_پیغمبر_اکرم (ص)
#فاطمیه
#مطالب_فاطمیه
#معارف_فاطمی
#فراق_پیامبر
#سقیفه
#کوچه
#هجوم_به_بیت_وحی
#در_و_دیوار
#مسجد
#غربت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#اذان_بلال
#بستر
#وصیت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#غسل_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#تدفین_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شام_غریبان_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پس_از_شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#جناب_سلمان
#فاطمیه
#مدح_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#امام_زمان_عج_گریز_فاطمیه
#گریز_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#مرثیه_حضرت_زهرا_گریز_کربلا
#زمزمه_فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
#بستر
#حضرت_فضه سلاماللهعلیها
#جناب_سلمان
#شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#غسل_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#تدفین_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شام_غریبان_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمزمه_شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمزمه_بستر_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمزمه_وداع_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمزمه_فاطمیه
#زمزمه_وداع_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_فاطمیه
#نوحه_طلیعه_فاطمیه
#نوحه_هجوم_به_بیت_وحی
#نوحه_کوچه
#نوحه_بستر_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_وداع_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_وصیت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_شام_غرببان_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نوحه_پس_از_شهادت
#زمینه_شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#واحد_فاطمیه
#واحد_بستر