eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
615 عکس
131 ویدیو
15 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها همسرم خدیجه.یاورم خدیجه گشته خاک غربت.برسرم خدیجه بی تو در دیار غمها میشوم غریب و تنها کن نظر به اشک زهرا گشته. خزان بهارمن بردی.زدل قرار من بی بی . بمان کنار من ای وای . غریب و تنهایم -------------------------- ازچه بانیابت کرده ای وصیت یارمن توبودی. درزمان غربت پیکر توسوزد درتب جان تو رسیده برلب میرسد کفنها امشب اما . غروب عاشور درزیر سم مرکب ها پرپر . شود گل زهرا بیسر.رهاشودپیکر آیدزخیمه ها خواهر بوسه.بگیرد از حنجر ای وای حسین مظلومم @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها 🎙نوحه قدیمی حضرت خدیجه سلام الله ای خدیجه مهربان یارم مرو من غریبم بی تو غمخوارم مرو مونس غمهای من مادر زهرای من وامصیبت زین عزا -------------------------- همچوشمعی هجرتو آبم کند اشک زهرای تو بیتابم کند بعدتو ای مونسم من غریب و بی کسم وامصیبت زین عزا -------------------------- مکه بی تو شهرکینه میشود وادی غمها مدینه میشود غم به دنیا میزنند دخترت را میزنند وامصیبت زین عزا -------------------------- میروی اما بدان دل مضطر است قتلگاه فاطمه پشت دراست خانه اش آتش کشند محسنش را میکشند وامصیبت زین عزا -------------------------- دروصیت کردنت هم باوفا کرده ای بی بی مراعات مرا حق به عشقت یارمن هدیه آورده کفن وامصیبت زین عزا @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها عمریست دل تو خانه ی غم باشد چشمان تو سر چشمه ی زمزم باشد امشب همه بر غربت تو گریه کنند بانیّ عزا رسول خاتم باشد دادی همه هست خویش در راه خدا پس هرچه دهد خدا به تو کم باشد تو مادری و شفاعت ما محشر بر یک نخ چادر تو محکم باشد روزی همهٔ جلالت صورت تو در چهره ی زینبت مجسم باشد این زود یتیم گشتن دخترها ارثیه ی مادر دو عالم باشد آن روز کجایی که ببینی زهرا در پشت در و اسیر ماتم باشد چون درد زنانه بود از فضه بپرس خوب است کنیزخانه محرم باشد امشب که برایتان کفن می آید بشمار گمانم که یکی کم باشد در این دهم ماه دل ما فکر عصر دهم ماه محرم باشد آن روز بدون سر تنی در گودال پاشیده ز هم ؛ چه نا منظم باشد یک مشت دهاتی و یک تکه حصیر تشییع تن شاه دو عالم باشد امشب همه یاد پیکری پا مالیم امشب همه یاد غارت گودالیم پیراهن دست دوز مادر بردند هرچیز که بردنی ست لشگر بردند خولی و سنان میان خورجین هاشان تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند دنبال سر بدون عمامه ی شاه سوغات برای خانه زیور بردند با گریه گلایه کرد یک دختر و گفت ای عمه ببین چگونه معجربردند انگشتر و انگشت ، زره ، پیراهن حتی به خدا لباس اصغر بردند @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها بی اضطراب، جان بده بانو، کفن رسید غیر از حسین... سهمیه پنج تن رسید احمد. علی و فاطمه با تو چهارتا این پنجمی به حکم خدا بر حسن رسید مادربزرگ ِکرببلا،جان تو قسم باهر فراز ِ روضه به لب جانِ من رسید گودال قتلگاه کجایی دمِ غروب کارِ کبوترِ تو به پرپر زدن رسید بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد بر تک تکِ سپاه کمی از بدن رسید تا نیزه دارها زِرِهِ او در آوَرَند صدها شکافِ نیزه به اعضای تن رسید از دور پیکرش همه بادست پُر روند بریک نفر عبا و یکی پیرهن رسید دنبال ِ شال ِ دور ِ کمر بود ساربان اما نگاه او به عقیق یمن رسید @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها 📍معارف و مقاتل آلُ الله: 🔴فقط یک زن سزاوار است،«امّ‌المؤمنین» باشد / که سر تا پای او حُبّ «امیرالمؤمنین» باشد... در روایت آمده است: 🔺 فَلَمَّا تَزَوَّجَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خَدِیجَةَ أَخْبَرَهَا بِوَجْدِهَا بِعَلِیٍّ علیه السلام وَ مَحَبَّتِهِ 🔻چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با خدیجه سلام‌الله‌علیها ازدواج کرد، او را از شدّت محبتش به مولا علی علیه‌السلام آگاه کرد. ▫️ پس آن بانوی مکرمه بر محبت خود نسبت به مولا علی علیه‌السلام می‌افزود و پیراسته و آراسته‌اش می‌کرد و جامه‌های نیکویش را می‌پوشاند و او را با کنیزکانش بیرون می‌فرستاد و خدمتکارانش به او خدمت می‌کردند. مردم می‌گفتند: 🔺 هَذَا أَخُو مُحَمَّدٍ وَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیْهِ وَ قُرَّةُ عَیْنِ خَدِیجَةَ وَ مَنِ اشْتَمَلَتِ السَّعَادَةُ عَلَیْهِ 🔻این برادر محمّد صلی‌الله علیه وآله و محبوب ترین کس نزد او و نور چشم خدیجه و کسی است که تمام خوشبختی برای وی فراهم گشته است. 🔺 وَ کَانَتْ أَلْطَافُ خَدِیجَةَ تُطْرِقُ مَنْزِلَ أَبِی طَالِبٍ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً 🔻در این حال الطاف خدیجه پیوسته و شبانه روز و صبح و شام روانه خانه ابوطالب می‌گشت. 📖کنز الکراجکیّ، ص ۱۱۵ 📖بحارالانوار، ج۳۵ ص۴۴ ▫️در آن هنگام که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای اولین بار از امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها برای نبوت خود بیعت گرفت، رو به حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها کرد و فرمود: 🔺 یَا خَدِیجَةُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاکِ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی 🔻ای‌خدیجه! این علی است که مولای تو و مولای تمام مؤمنان و پیشوای آن‌ها پس از من است. 📌 حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها عرضه داشت: 🔺 صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَی مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً . 🔻یا رسول الله! تصدیق دارم و بر اساس آنچه گفتید با علی هم بیعت کردم و در پیشگاه خداوند و حضور شما گواهی می‌دهم و خداوند شاهدی داناست 🩸یا رسول الله! کسی دخترم را سیلی نزند... در نقل‌ها آمده است: چون بیماری حضرت خدیجه علیهاالسلام شدت یافت، فرمود: یا رسول الله! چند وصیت دارم: ⚫️ أوَلًّا فَإنّي قاصِرَةٌ فِي حَقّكَ فَأعفِنِي يٰا رَسُولَ الله ▪️اول اینکه من در حق شما کوتاهی کردم، پس مرا عفو نما؛ ای رسول خدا. ▫️ پیامبر اکرم صلی‌الله‌‌علیه‌و‌آله فرمود: هرگز از تو کوتاهی ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانه‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا صرف کردی! سپس حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها عرضه داشت: ⚫️ أُوصِيكَ بِهٰذهِ وَ أَشارَتْ اِلٰى فَاطمةَ فإنَّها غَريبةٌ مِن بَعدي ▪️وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها اشاره کرد و فرمود: چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. ⚫️ فَلَا يُؤذِيها أحَدٌ مِن نِساءِ قُرَيش، وَ لَا يَلطِمَنَّ خَّدَها وَ لا يَصِحنَ فِي وَجهِها وَ لَا يَرَينَها مَكرُوهاً ▪️پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند... مبادا کسی به صورتش سیلی بزند... مبادا کسی بر سر او فریاد بکشد... مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته باشد... 📖الطُّرَف،سید بن طاووس، ص۶ 📖بحارالانوار ج۱۸ ص۲۳۴ 📖شجرۀ طوبی،حائری،ج۲ ص۲۳۵ 📖الوقائع والحوادث، ملبوبی، ج۱ ص۱۳۲ @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْشَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ،اَلسَّلامُعَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ،وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّه اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى‏ دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى‏ رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى‏ مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى‏ قَصْرٍ مِنَ الْیاقُوتِوَ الْعِقْبانِ، فى‏ اَعْلى‏ مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ . @ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها عمریست دل تو خانه ی غم باشد چشمان تو سر چشمه ی زمزم باشد امشب همه بر غربت تو گریه کنند بانیّ عزا رسول خاتم باشد دادی همه هست خویش در راه خدا پس هرچه دهد خدا به تو کم باشد تو مادری و شفاعت ما محشر بر یک نخ چادر تو محکم باشد روزی همهٔ جلالت صورت تو در چهره ی زینبت مجسم باشد این زود یتیم گشتن دخترها ارثیه ی مادر دو عالم باشد آن روز کجایی که ببینی زهرا در پشت در و اسیر ماتم باشد چون درد زنانه بود از فضه بپرس خوب است کنیزخانه محرم باشد امشب که برایتان کفن می آید بشمار گمانم که یکی کم باشد در این دهم ماه دل ما فکر عصر دهم ماه محرم باشد آن روز بدون سر تنی در گودال پاشیده ز هم ؛ چه نا منظم باشد یک مشت دهاتی و یک تکه حصیر تشییع تن شاه دو عالم باشد امشب همه یاد پیکری پا مالیم امشب همه یاد غارت گودالیم پیراهن دست دوز مادر بردند هرچیز که بردنی ست لشگر بردند خولی و سنان میان خورجین هاشان تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند دنبال سر بدون عمامه ی شاه سوغات برای خانه زیور بردند با گریه گلایه کرد یک دختر و گفت ای عمه ببین چگونه معجربردند انگشتر و انگشت ، زره ، پیراهن حتی به خدا لباس اصغر بردند @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها همینکه مادر زهراست در صف محشر خدیجه گردن ما حق مادری دارد @karimegharib
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها تو اولین زن در دیار مسلمینی منصوب حق بر نام ام المومنینی ✍قاسم نعمتی @karimegharib
قال الله تبارک و تعالی: «مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی، عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی، أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی، عَشِقَنی و مَن عَشِقَنی، عَشِقتُهُ. و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ.» این دوبیت تقدیم به تمام عشاق اباعبدالله می زنم روی سینه ام با مشت می نویسم به خاک با انگشت آنقدر گریه می کنم تاکه همه گویند روضه او را کشت 🖌قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir
یک درخواست عاشقانه یازدهم تا هجدهم ماه مبارک رمضان ازصمیم قلب درخواست دارم از تمام دوستان چه درجلسات ؛محله ها؛ نان صلواتی؛کمک های مومنانه و خلاصه تمام صفحات مجازی هرچه میشود و توان دارند یاد و نام این امام باکرامت را زنده هست بحمدالله زنده تر نمایند سهم هرکدام از ما لااقل یک پست در فضای مجازی @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/p/B_2rogplKzE/?igsh=MTNteTgwZWduaG1tcw==
در کرمخانه حق سفره بنام حسن است جشن میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام سخنران :شیخ محمد توحیدی زمان :سه شنبه شام ولادت ساعت ۱۹.۴۵ مکان :شهرری سه راه ورامین خ ابن بابویه ک ش علی اکبر صادقی منزل نعمتی کهف الحسن علیه السلام قدم به دیده قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir
سبک مناجات برای دعای مجرب الهی ...گدای این سرایم شنو سوز دعایم مکن از خود جدایم ولی تو... خریدار گدایی همیشه باوفایی منم که بی وفایم آمدم به درگاهت سر به زیر اجرنا من النار یا مجیر منم من ...گنه کار قدیمی ز بس که تو کریمی شدی با من صمیمی خدایا ... تو ستار العیوبی همیشه پاک و خوبی تویی مشکل گشایم بیا و ز بنده خرده مگیر اجرنا من النار یا مجیر ببخشا ... اگر دیدی گناهم به نزد تو الهی من و این رو سیاهی کرم کن... گناهم را بپوشان مرا یا رب مسوزان که عبد مرتضایم به حق علی مولای غدیر اجرنا من النار یا مجیر ندارم... به دل اصلا واهمه بود کار ما همه قیامت با فاطمه به قلبم ...ولای حیدر نشست گل من زهرایی هست مرید هل اتایم توهستی جابر العظم الکثیر اجرنا من النار یا مجیر خدایا.. گرفتار حسینم ببین یار حسینم عزادار حسینم من امشب... فقط با عشق ارباب شوم از گریه بی تاب مقیم کربلایم امیری حسین و نعم الامیر اجرنا من النار یا مجیر به کوفه... بانوی محل نشین چه دیده زار و غمین چکیده خون از جبین سر نِی... به گیسویی پریشان سر قاری قرآن اسیر آن صدایم دلم شد به نام زینب اسیر اجرنا من النار یا مجیر @ghasemnemati_ir
یا سیدی به بنده ی رسوا امان بده بر این گدای بی کس و تنها امان بده میترسم از حساب و کتاب تو یا مجیر(یاکریم) کن با اسیر خویش مدارا ...امان بده من خورده ام زمین تو دیگر مرا نزن این بنده ی فراری خود را امان بده کار مرا درست کن ای یُجبر المحیف پیش از حساب محشر کبری امان بده آن روز که پدر ز پسر میکند فرار دست مرا بگیر خدایا امان بده پیش تو آبرو که نمانده برای من امشب بیا به خاطر زهرا امان بده حب علی میان دلم موج میزند طوفانی است تا دل دریا امان بده این سینه نیز مثل نجف جای حیدر است دیگر بیا به حرمت مولا امان بده تضمین فاطمه ست به هر زائر حسین گوید به احترام من او را امان بده بر کربلا قبله ی شش گوشه اش قسم ما را میان عرش معلا امان بده تنها به عشق گریه برای تو زنده ام در آرزوی کرب و بلای تو زنده ام @ghasemnemati_ir
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می شود هستم به یاد تشنگی یار یا مجیر تا کربلای حضرت ارباب پر کشم با یک سلام لحظۀ افطار یا مجیر خواهم که بی حجاب تماشا کنم تو را در تحت قبۀ حرم یار یا مجیر آیا شود فدای علی اکبرم کنی پایین پای حضرت دلدار یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده @ghasemnemati
علیه السلام علیه السلام علیه السلام هرکس که بر کریم پناهنده میشود دلمرده هم اگر برسد زنده میشود آنقدر میدهند که شرمنده می شود آیا به روز حشر سرافکنده می شود واللهِ اعتقاد من این است تا ابد زین خانه نا امید گدایی نمی رود وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود بی یا حسن تجلی یارب نمی شود زلفی که باد خورده مرتب نمی شود هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود آتش زده هوای وصالت به جان من یا ایها الکریم و یا ایها الحسن مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم عمری سبو زجام کرم می زنم حسن نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن با نام تو به سینه حرم می زنم حسن باید مدینه محشر کبری به پا کنیم بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم از راه دور دست تمنا گرفته ایم عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند فرزندها ز مادرشان ارث می برند زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم در آسمان چشم سیاهت هوایی ام شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم قربان آن جگر که چهل سال پاره بود زخمی از آن شکستگی گوشواره بود در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟ لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست بادستِ بسته شخصیت یار او شکست از آن به بعد خنده به لبها حرام شد تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها دیدی ز مالیات مغیره معاف شد این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده آری چکیده ی علی و مصطفی توئی بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم خانه دوباره در نظرت ریخته به هم بیرون بریز خون جگر های خود حسن کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی از لشگری بدون حیا حرف میزنی گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست آهسته جان بده که ابالفضل زنده است در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند زنها و دختران همه آواره میکنند زینب پس از حسین گرفتار میشود آواره بین کوچه و بازار میشود @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه السلام علیه السلام همدم یار شدن دیده تر می خواهد پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست قدم اول این راه جگر می خواهد بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت: بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد هنر آن نیست نسوزی به میان آتش پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد زدن سکه سلطانی عالم، تنها یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست در کرمخانه حق سفره به نام حسن است عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است بی حرم شد که بدانند همه مادری است ورنه در زاویه عرش مقام حسن است بس که آقاست به دنبال گدا می گردد ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم این مسلمانی ایران ز کلام حسن است هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید غربت از روز ازل باده جام حسن است حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است او چهل سال بلا دید بماند اسلام صبر شیرازه اصلی قیام حسن است ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد تا که قرص قمر ماه علی کامل شد پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا هرکه آمد به در خانه تو آقا شد هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا گریه دار است چرا زمزمه قرآنت حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا وارث پیر مناجاتی نخلستانی این هم از ناله شبهای درازت پیدا محرم مادری و از سر گیسوی سپید درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا خون دلها وسط تشت به هم می گفتند جگری تشنه کجا سوده الماس کجا در چهل غمی که جگرت را سوزاند ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده ورم دست کجا گردش دسداس کجا ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی بوسه تیر کجا دیده عباس کجا داغ عباس چه آورد سر اهل حرم غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا چون دل سوخته و جگرم می سوزد تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد @ghasemnemati_ir