غزل مصیبت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
قد رعنای تو چون سرو سپیدار شده
کربلا محو رخ احمد مختار شده
دور تا دور سرت آیینه می چرخانم
بسکه گیسوی بلند تو دل آزار شده
تا کمی راه روی این دل من می لرزد
قد طوبایی زهراست پدیدار شده
چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم
قامتت شانه به شانه با علمدار شده
گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا
تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده
تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا
گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده
نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم
وسط معرکه این یاس گرفتار شده
کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد
ماجرای تو شبیه درو دیوار شده
زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست
نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده
دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد
تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده
بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز
صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده
خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر
ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده
اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد
این عبا تا به ابد محرم اسرار شده
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مصیبت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
آمدم من ز حرم لحظه ی پر پر زدنت
شاخه ای نیست که نشکسته میان چمنت
گردنت را بکشم تا نفسی تازه کنی
صبر کن پاک کنم لخته ی خون از دهنت
کمرم خم شده بالای سرت با این حال
فزعت قاتل جانم چه کنم با بدنت
اربا اربا شده ای پیش نگاهم چه کنم
گل لیلا شده در هم زره تو به تنت
جگرم پاره شده یک کلمه حرف بزن
دلم آرام بگیرد شنوم گر سخنت
بین علمدارو علم را که علم بر دوش است
کمکم کرد کنم بین عبایم کفنت
حرمت معجر زینب کمرم راست نمود
مرده بودم به خدا ورنه کنار بدنت
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
اشعار حضرت علی اکبرعلیه السلام
گیسو به باد می دهی و دلبری علی
پا در رکاب می زنی و محشری علی
ابرو نهان کن از نظر خیرهٔ حسود
آیینه دار صورت پیغمبری علی
قامت مگو قیامت زهراست قامتت
از بس که قد کشیده ای و محشری علی
گرم طواف روی تو آل ابوتراب
غرق عبادتی و خدا منظری علی
وصفت همین بس است که در کوی رب عشق
شه زاده حرم، علی اکبری علی
وجه غیور هر غضبت وقت حمله ها
گاه رجز تو منتسب از حیدری علی
بین خطوط روی جبینت پر از خداست
ابن الحسین لیلی لیلای کربلاست
نور خدا ز صورت تو دیده می شود
پیغمبرانه بر همه تابیده می شود
شمشاد قامتی و به شمشیر کوفیان
گلبرگ ها ز ساقه تو چیده می شود
مثل بلور شیشه ای سنگ خورده ای
با بوسه ای وجود تو پاشیده می شود
مقراض اهل کوفه چه آورده بر سرت
هر گوشه ای ز دشت تنت دیده می شود
در زیر سم اسب تنت مثل زعفران
بر روی سنگ ها همه سابیده می شود
جسمی که زیر ضربه به هم ریخته چه سان
هر تکه ای به روی عبا چیده می شود
بر ناله های ممتد بابا کنار تو
از سوی لشگری همه خندیده می شود
قلبی که از تمام تنت پاره تر شده
با هر صدای قهقه رنجیده می شود
دنبال زینب آمده سقای عالمین
فریاد می زنند که وای از دل حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
حضرت علی اکبر(ع)
نازنین حالا که دیدی حرف حرف ناز شد
جان به لب کردی مرا تا که لبانت باز شد
دست بردم زیر جسمت تا در آغوشت کشم
ناگهان دادم درآمد برملا این راز شد
بس که جسمت ارباً اربا گشته زیر ضربه ها
تا کمی دادم تکانت پیکر از هم باز شد
حالت ترکیب جسمت شد علی در فاطمه
در شکاف فرق و پهلو بغضشان ابراز شد
زیردست و پای دشمن دنده های تو شکست
هرچه آمد بر سرت از کوچه ها آغاز شد
یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت
هر چه آمد بر سرم با یک نفس احراز شد
می شود از زخم هایت لشکر دشمن شمرد
باز کن بال و پرت را لحظه پرواز شد
ای مسیحا مرده بودم پای جسم پاره ات
حرمت گیسوی زینب بودتا اعجاز شد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت على اکبر (ع)
اى ميوه قلبم مرو اين سان به ميدان
تو مى روى و مى رود از پيکرم جان
اذان گوى بابا _ دل اراى ليلا
على اکبر من
از تيغ گرگان تا که شد جسمت دريده
اى يوسفم يعقوب تو شد قد خميده
جانم ز غم در پيش تو بر لب رسيده
جوابى بگويم _ بخر ابرويم
على اکبر من
بابا فداى تشنه لب جنگيدن تو
جولانگه شمشير و نيزه شد تن تو
گشته به پا اسباب جشن دشمن تو
تنت واشد از هم _ من و قامتى خم
على اکبر من
نشسته در کمين حنجر تو
روى زمين پاشيده شد بال و پر تو
بين عبا جمع سازم پيکر تو
شدى اربا اربا _ منم پير صحرا
على اکبر من
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
قدم بر میداری خرامان-بدنبال تو دیده گریان
محاسن بر دستم علی جان(عزیزم)
نگاهی بابا پشت سر کن- بیا و رحمی بر پدر کن
نطر بر این چشمان تر کن (عزیزم)
علی جان-برو سوی میدان ولی آهسته
دل اهل خیمه به سویت بسته-شدم دل شکسته
بروی مرکب ثانیِ حیدری
آینه دار روی پیمبری
شبیه سقا یک رکن لشگری
((یابن لیلا جانم علی علی))
ترک افتاده بر لبانت-بیاور بیرون این زبانت
فدای خشکی دهانت(علی جان)
دلم تنگ بوسیدن تو-نگاهم غرق دیدن تو
نبینم من پاشیدن تو(علی جان)
ولدی-خمیده شدم تا که قد کشیدی
پریشانیَم را پی خود دیدی-زمن دل بریدی
خدانگهدار پیغمبر حرم
نما مدارا با قلب خواهرم
چه آید آخر بعد تو بر سرم
((یابن لیلا جانم علی علی))
گرفتار لشگر شدی تو-چنان لاله پر پر شدی تو
چقدر شکل مادر شدی تو(علی جان)
برایت کوچه وا شد ای وای-به پهلو نیزه جاشد ای وای
سرِ اسمت دعوا شد ای وای(علی جان)
ولدی-به زانو کشیدم خودم را اینجا
مکش پای خودبر زمین ای بابا-علی ماه لیلا
کنار نعشت خورده پدر زمین
صدا زدم ای خواهر بیا ببین
ببین عبایم جسم علی بچین
((یابن لیلا جانم علی علی))
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمينه نوحه شب هشتم حضرت على اکبر (ع)
اى پسرم عزيزم چه خوش قد و بالا شدى
اى پسرم چقد شکل مادرم زهرا شدى
اى پسرم همه دارو ندار بابا شدى
قدرى اهسته يوسف ليلا
ميکنى بازى با جون بابا يوسف ليلا
پشت سرت گريه اهل حرم اى پسرم
دستم و بر محاسنم ميبرم اى پسرم
يواش برو عقده هام و واکنم اى پسرم
يک دل سير تو رو تماشا کنم اى پسرم
اى پسرم عزيز ليلا
اى پسرم عصاى بابا
اى پسرم ميگم واويلا
واى على على اکبر
يا ولدى پاشو دشمن داره ميخنده به من
يا ولدى پيش چشماى من دست و پا نزن
يا ولدى نمونده ديگه چيزى از اين بدن
اربا ارباى اکبر ليلا
با سر زانو اومدم اينجا اومدم بابا
لخته خونا راه گلوت رو بستم اى پسرم
نيزه ها رو تو بدنت شکستن اى پسرم
قد خميده روى زمين ميشينم اى پسرم
پيکرتو بين عبا ميچينم اى پسرم
سينه من زغم لبريزه
غصه من فقط يک چيزه
تکون بدم تنت ميريزه
واى على على اکبر
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
برخیز ای جوانم ماه اسمانم
داغت ای علی جان زد اتش به جانم
سوز ناله ات را از میدان شنیدم
خود را تا کنارت با زانو کشیدم
واویلا واویلا
گشته اربا اربا از سر تا به پایت
دل تنگم برای اهنگ صدایت
خیز از جا و بنگر داغت کرده پیرم
با دستم ز کامت خون لخته بگیرم
واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
شبیه پیغمبری تو – جوانیِ حیدری تو
تو هم چون عباس عمویت – ستونِ این لشکری تو
علی جان – کمی آهسته بابا
نمایم – جمالت را تماشا
دلم را – مبر ای ماهِ لیلا
شبیهِ مادر خوش قدّ و بالا
نمودی زنده نامِ علی را
یه رویِ سربند تو نوشته – نامِ زهرا
علی جان – علیِ اکبرم
کشیدم از سینه آهی – به پشت سرکن نگاهی
تمام دار و ندارم – تو راهیِ قتلگاهی
علی جان – محاسن رویِ دستم
پریشان – به دنبالِ تو هستم
ببین که – دگر از پا نشستم
خداحافظ ای رعنا جوانم
زده داغِ تو آتش به جانم
خودم را با زانو تا کنارت میکشانم
علی جان – علی اکبرم
تنت پاشیده به صحرا – گرفته خون خنجرت را
به پیش چشمانِ بابا – شده جسمت ارباً اربا
علی جان – زمین خوردم کنارت
فدایِ – لبان بیقرارت
ز هر سو – شده نیزه نثارت
زجا برخیز و ببین افتادم از پا
ببین میخندد لشکر به بابا
عبا آوردم تا که بَرَم این پیکرت را
علی جان – علیِ اکبرم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
موذن دشت کرببلا اکبر
کفن به تن کردی شبیه پیغمبر
علی گر میروی آهستهتر
علی عمه شده خونین جگر
علی جان(2)
شرر برجان زد لبان عطشان
ذبیح عشقی به عید قربان
علیِ اکبر(4)
تن توپاشیده دراین دل صحرا
عبای بابا شد بر این قد و بالا
علی اربا اربا تنت شده
علی زهرا گریه کنت شده
علی جان(2)
چگونه جسمت علی بردارم
گره افتاده ببین در کارم
علی اکبر
تن تو با بوسه جدا شود ازهم
تمام اعضایت جدا جدا ازهم
علی آبرویم درخطر است
علی پاشو که حرف معجراست
عفیف عالم رسیده اینجا
به حق عمه بلندشو ازجا
اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب هشتم حضرت علی اکبر(ع)
دیده از عالمی بستی اکبر
از جام وصل حق مستی اکبر
دومین رکن من هستی اکبر
بانفس تو لرزیده لشگر_جلوه نما شد شبه پیمبر
نازم به رزم ثانی حیدر
پیغمبر حرم اکبر_یوسف لیلا جانم علی جان(3)
برگرد و حال بابا نظر کن
گوشه چشمی تو بر پشت سر کن
رحمی بر حال زار پدر کن
مزن تو اتش بر حاصل من_شده فراق تو قاتل من
مکن تو بازی با این دل من
پیغمبر حرم اکبر_یوسف لیلا جانم علی جان(3)
بین صحرا عبایم گشودم
آرام آرام تنت جمع نمودم
صورت بر صورت تو که بودم
خواهرم آمد گیسو پریشان _ز دل صدا زد برخیز حسین جان
وگرنه سازم گیسو پریشان
پیغمبر حرم اکبر_یوسف لیلا جانم علی جان(3)
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
صحن کربلا غوغاست شور و نوا بر پاست
چونکه هر شب جمعه زائر تو زهراست
مادرت به سر میزنه میگه حسین بی کفنه ... وای وای وای
گیسو پریشون میکنه صحبت یک پیروهنه... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
تو عزیز لیلایی هستی بابایی
در لباس پیغمبر شدی تماشایی
تو که شاگرد حسنی مثل عموت صف شکنی... وای وای وای
موذن قافله ایی از بسکه زیبا سخنی... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
حیدر خیامی تو ماه تمامی تو
چون علی ولی الله نفس امامی تو
قد و بالات فاطمیه خال گونت هاشمیه... وای وای وای
هم نام بابای منی عزت تو دائمیه... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
حیدردشت کربلا
شبه النبی المصطفی
سبط علی مرتضی
آیینه ء خیرالنسا
هستی شاگرد مجتبی
زینب رسیدازخیمه ها
جمعت کنم بین عبا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوهٔ ارشد حیدر یل خیبر شکنم
جلوهٔ پنج تنم
دست پرودهٔ یک مرد بنام حسنم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
دوبیتی های حماسی برای شوروذکر جلسه
در کربلا شمیم گل یاس آمده
لرزه به جان دشمن خناس آمده
از میمنه به میسره طوفان به پا شده
شاگرد رزم حضرت عباس آمده
--------
هردم که لب به لعل لبت واکنم علی
اسرارعشق خویش هویداکنم علی
از بس شبیه مادرمان راه میروی
قدری قدم بزن که تماشا کنم علی
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شعر مدح حضرت #على_اكبر
قدري مِيِ طهور ز ته مانده سبو
بر لب زدم به نيت تر كردن گلو
تا آتش و شراره آن بر دلم نشست
بابى ز عشق وا شد از اين دل به سوى او
ديدم صداى هاتفى از غيب مى رسد
أُدخل الي الحرم كه شده وقت گفتگو
بالا بزن به عزم تقرب تو آستين
با اشك ديده وقت سحر ساز يك وضو
صورت بمال بر حرم و خاكِ پاى يار
تا از غبار مقدم او يابى آبرو
بر مِنبرى ز تور نشين ، وصفِ عشق كن
بي خود ز خویش گشته فقط از على بگو
امشب فقط به سوى حرم سجده جايز است
مستانه رو به روى حرم سجده جايز است
با يك سلامْ دل به هوايت روانه شد
تسبيح اشك پاره شد و دانه دانه شد
بر روى آب عكسِ ضريحى كشيده ام
درياى گريه هام عجب بى كرانه شد
گشتم دخيل گوشه اى از كَشتى نجات
ديدم كه صاحبش پسرى ناز دانه شد
از جانب بهشت نسيمى وزيد و بعد
با عطر سيب موى كمندِ تو شانه شد
بر بوسه هاى ممتد مولا ز صورتت
اين روزها نبودنِ زهرا بهانه شد
آهسته گفت گريه كنان اَيْنَ فاطمه؟
دردِ نبودنت به دلم جاودانه شد
تو آمدى و دوباره پيمبر ظهور كرد
قنداقه تو كعبه سيّارِ خانه شد
نازم به اين جمال و كمال و خصالِ تو
عاشق كُشَ است يك سحرى شرح حالِ تو
مرآتِ كبرياست جمالِ خدائى ات
بَدرُ المُنيرِ عشقْ رُخِ مصطفائى ات
چشم تمام اهل حرم خيره مى شود
بر شكل راه رفتنِ خير النسائى ات
كردى حقوق حضرت استاد را ادا
نازم به بخشش و كرمِ مجتبائى ات
گم كرده راه بودم و تا خانه كريم
من را كشانده جلوة نارُ القرائى ات
صاحب دعا حسين ، مُريدانه تا سحر
دل داده پاى زمزمه ربنائى ات
الگوى هر چه عابد لله مى شود
با اين وجود غرق به نور و خدائى ات
بِيْنِ خطوط روی جبينت پُر از خداست
اِبْنُ الحسينْ ليلى ليلاى كربلاست
گيسو به باد مى دهى و دلبرى على
پا در ركاب مى كنى و حيدرى على
ابرو نهان كن از نظر خيره حسود
آئينه دارِ صورت پيغمبرى على
قامت نگو قيامت زهراست قامتت
از بس كه قد كشيده اى و محشرى على
گرم طوافِ روى تو آلِ بوتراب
غرق عبادتى و خدا منظرى على
وصف تو اين بس است كه وقت تجلى ات
شه زاده حرم على اكبرى على
در كربلا تجلّى فتاح خيبرى
همنام شهريارِ عرب حيدرى على
برقِ عرق به روى تو الماسْ اكبرا
ای هم نشین حضرتِ عباسْ اكبرا
از باده تو مستى دلها فراهم است
كارِ دلم چو زلفِ تو پيچيده دَرهَم است
لشگر كشيده ام به هوا خواهى ات على
اين قطره اشكها چو سپاهي منظم است
تو وارث تمام اولوالعزم ها شدى
وصف تو امتداد رسولِ معظم است
تركيبى از حسن و حسين است رُوى تو
ريحانه بهشت بگويم به تو كم است
من نذر كرده ام كه بميرم براى تو
خونين شدن به پاى تو سِرِّ مُحرّم است
هر جا كه حرفِ پيرِ جوان مُرده مى شود
تصوير دست و پا زدنِ تو مجسم است
بالاي نعشِ تو پدرت پير شد على
دنبال تكه هاى تنت با قدى خم است
ديدند همچنان بدن پاره پاره ات
فريادهاى يا ولدي ، نا منظم است
امروز قدرتى به صدا جمع مى كند
فردا تو را ميانِ عبا جمع مى كند
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب جمعه پائین پای ارباب ...
شکر خدا زره زتنت در نیامده
با چنگ گرگ پیرهنت درنیامده
میخواستم باز ببوسم لبت ولی
دیدم که تیراز دهنت در نیامده
یک دشت اکبروپدری پیرویک عبا
حتی زعهده کفنت در نیامده
دارم زروی خاک جگرم را جمع میکنم
این چند نیزه از بدنت در نیامده
با یک فضع محاسن بابا خضاب شد
حرفی زدست و پا زدنت در نیامده
برخیز جانم امده از گریه برلبم
مدیون گیسوی پریشان زینبم
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
#قاسم_نعمتی
#على_اكبر
@karimegharib
غزل مصیبت علی اکبر علیه السلام
صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد
پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد
من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم
عمر ما قدوبالات منظم باشد
مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم
دیدن قامت تو لذت عمرم باشد
در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست
بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد
بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم
حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد
از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است
هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد
تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند
باغمت شادی این قوم فراهم باشد
چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد
صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد
تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند
دنده خورد شده شاهد حرفم باشد
کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی
جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد
پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی
عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
چقدر در کنار علی اکبری های به خون غلطان روضه حضرت علی اکبر علیه السلام به جان می نشیند.
روز هشتم محرم کنار یکی از پرچم داران روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
«شهید غلامعلی رجبی»
@ghasemnemati_ir
https://www.instagram.com/p/CEbO9zUg3Xm/?igshid=18t856oy56140
حضرت علی اکبر علیه به عشق شهدا
نسیمی جانفزا می آید
بوی کرببلا می آید
واویلا واویلا واویل
داغ تو کرده پیرم بابا
پیکرت گشته اربا اربا
واویلا واویلا واویلا
برسرت دست و پا گم کردم
مسیر خیمه را گم کردم
بین این همه تیر و نیزه
من لبان تورا گم کردم
یک علی اکبر و یک صحرا
واویلا واویلا واویلا
هر طرف یک علی میبینم
شاهد این غم سنگینم
تکه تکه تورا با عباس
در میان عبا میچینم
زینب آمد بجای لیلا
واویلا واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب هشتم
با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر
ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
تا ناله کردی . خود را ساندم
بهتر بگویم . خودرا کشاندم
بگو کجایی . توپخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربااربایی
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو
ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
مدح و روضه حضرت #علی_اکبر
از باده تو مستى دلها فراهم است
كارِ دلم چو زلفِ تو پيچيده دَرهَم است
لشگر كشيده ام به هوا خواهى ات على
اين قطره اشكها چو سپاهي منظم است
تو وارث تمام اولوالعزم ها شدى
وصف تو امتداد رسولِ معظم است
تركيبى از حسن و حسين است رُوى تو
ريحانه بهشت بگويم به تو كم است
من نذر كرده ام كه بميرم براى تو
خونين شدن به پاى تو سِرِّ مُحرّم است
هر جا كه حرفِ پيرِ جوان مُرده مى شود
تصوير دست و پا زدنِ تو مجسم است
بالاي نعشِ تو پدرت پير شد على
دنبال تكه هاى تنت با قدى خم است
ديدند همچنان بدن پاره پاره ات
فريادهاى يا ولدي ، نا منظم است
امروز قدرتى به صدا جمع مى كند
فردا تو را ميانِ عبا جمع مى كند
#قاسم_نعمتی
@karimegharib