eitaa logo
قائمیه
29 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
130 فایل
پاسخگوی سوالات وشبهات سیاسی اعضای کانال👇 https://eitaa.com/ZaH530
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 برنامه ۴۵ روزه برای انتخابات 🍃🌹🍃 🔻انتخابات اسفندماه چون اولین انتخابات پس از سال ۱۴۰۱ است، می‌تواند محلی برای طناب‌کشی بین جریان برانداز و تجزیه‌طلب با نیروهای اصیل انقلاب اسلامی باشد. اما مهم‌ترین موضوعی که می‌تواند به مشارکت در این مدت کمک کند، دعوت چهره به چهره است. 1⃣ گام اول: لیستی از نزدیکان‌مان تهیه و تنظیم کنیم. مشخص کنیم که فرد یا گروهی که می‌خواهیم با او صحبت کنیم در چه پارادایم یا چارچوب ذهنی است. برای اینکه بتوانیم مخاطبان‌مان را اقناع کنیم، باید متوجه باشیم که افراد پیرامون ما ممکن است در چهار گروه قرار داشته باشند: 🔸۱ـ انقلابی باشند. 🔹۲ـ ارزشی و دغدغه‌مندانه فکر کنند، اما منتقد باشند؛ یعنی به روندهای موجود نقد داشته باشند. 🔸۳ـ مخالف باشند، اما نسبت به برخی موارد مانند ایرانی بودن، رهبری نظام، اقتدار کشور یا شهدایی همچون شهید سلیمانی و... تعصب دارند. 🔹۴ـ معارض هستند و فقط به براندازی و ابزارهای آن، مانند تحریم انتخابات می‌اندیشند. 2⃣ گام دوم: آماده شدن برای مخاطبان‌مان است. برای آنکه موفق باشیم چند نکته لازم است. اولاً تمرکزمان را بر کسانی بگذاریم که امکان موفقیت بیشتری وجود داشته باشد. سعی کنیم حرف‌های‌شان را بشنویم، پرخاش نکنیم، برای آنچه می‌گویند استدلالی به مقتضای پارادایم ذهنی‌شان آماده کنیم و.... ساده‌ترین و بی‌حاصل‌ترین کار این است که زیر میز بزنیم؛ ولی آشفته نشدنِ ما موجب می شود که بتوانیم برای پرسش‌ها و دغدغه‌ها جواب‌های منطقی بیابیم. عقلانیت و اخلاق به ما می‌آموزد که باید خودمان را در جایگاه طرف مقابل بگذاریم؛ برخی اوقات به او ظلم‌هایی شده است که ما درک نمی‌کنیم. همدلی و همزبانی گاه از صدها استدلال منطقی تواناتر است. 3⃣ گام سوم: باید مصداق «طبیب دوار» یا به اصطلاح عامیانه پزشک دوره گرد باشیم. گاه یک فرد با مسکنی التیام می‌‌یابد و فرد کناری با دارویی دیگر. در مواجهه با مخاطب هم باید فهمید که از چه دری باید وارد شد؛ گاه باید ناز خرید و همراهی کرد و گاه باید استدلال آورد و اقناع؛ جنس آدم‌ها فرق می‌کند. در این زمینه باید بیشتر بنویسیم و تأمل کنیم. ✍یعقوب ربیعی | https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️برگزاری اقامه نماز باران ▪️نماز استسقاء 🔸به امامت حضرت آیت‌الله مهدوی 🗓زمان : روز جمعه مورخ ۲۹ دی ⏱ساعت ۱۰ ▫️مکان:گلستان شهدای اصفهان •┈┈••••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾•••┈┈• https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 نشست برخط 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: آیین رونمایی از نشان‌واره نمایشگاه و جشنواره سراسری بچه‌های 🎙سخنران: سردار سلیمانی، رئیس محترم سازمان بسیج مستضعفین 🕘 زمان: سه‌شنبه ۲۶دی‌ماه ساعت ۱۰:۱۵ تا ۱۰:۳۰ ❌ لینک ورود به نشست👇👇 🆔 @basijmasajed_ir | https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💐 داستان شب 💐🌸 سلام علیکم؛ شبتون بخیر و برقرار.؛ الهی عاقبت همه ما ختم بخیر و فرجام و سرانجام زندگیمون ختم به رستگاری باشه...؛ الهی آمین ................................. داستان امشب را تقدیم میکنم. ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ "عاقبت بخیری" داستان سرایان راستگو آورده اند: مردی که خیلی مرد بود ؛ دقایق آخر عمرش داستان زندگیش رو تعریف میکرد که...! همسایه‌ها به مادرم می گفتند، ننه قیصرِ عباس؛ قیصر برادر بزرگترم بود که چند سال پیش عمرش رو داد به شما یک سال بعدش هم پدرِم سکته زده ، و ازغصه سکته کرد و مرد و ننه قیصر موند وعباس ناخلفش کهِ فارغ از مسئولیت همیشه دنبال عیش و نوش بود. به ناچار روزها میرفتم حجره و شب ها عشرتکده اشرف و پاتیل و برمی گشتم خونه غیر شب جمعه و خود جمعه ها که همیشه مهمون داشتیم . معمولا شب جمعه ها همه خیرات میدن اما ننه من غذا می پخت برا شعبون و چند تاخونه نشون کرده دیگه؛ و میداد به من که ببرم، سفارش هم می کرد - ننه جون یه وقت نگی فاتحه ست بگو نذره اونام هم خدا بیامرز میگن هم فاتحه می فرستند من که به این چیزااعتقادی نداشتم یه بار به شوخی گفتم، - ننه این وسط چی به ما می ماسه؟ عاشقانه یه نگاهی به قد و بالای من انداخت و گفت:می بینی حالا چی می ماسه!! یه چهارشنبه آخر شب که مست بودم تو گذر به پست حسن حلیمی خوردم که کیسه ایی هم دستش بود، پسر بدی نبود ؛باهاش دمخور نبودم فقط گاهی به هم تیکه می اومدیم. مستانه بهش گفتم: از ما بهترون این چیه دستت ؟ جواب داد: خرما خریدم فردا شب جمعه خیرات بدم برا آقام فاتحه بخونن - فاتحه چی می خونن؟ - فاتحه همونه که تو بلد نیستی - درسته حالا بگو ببینم معنیش چیه جون تو حوصله عربی ندارم معنیش رو که گفت جواب دادم این که حرفی یا دعایی برای اموات نزده ، همش واسه زنده هاست که تو هم اهلش نیستی خرما رو یه جا بده شعبون که وضعش خوب نیست آقا تو دعا کنه با کنایه گفت: اون کوره رو به اندازه کافی بعضی‌ها که چشم به دختر خوشگلش دارندمی برن براش - دخترش کیه؟ -یعنی تو نمی شناسی؟ آفاق همون که صدتا خاطرخواه داره، و به هیشکی پا نداده با این حرف انگار یکی یه چک زد تو گوشم مستی از سرم پرید ، با عصبانیت حسن حلیمی رو چسبوندم سینه دیوار و گفتم: من تا حالا یه بارم ندیدمش ولی به اسم عباس قسم یه بار دیگه پشت سر دخترمردم غیبت کنی دندوناتو می ریزم توحلقت . زد تخت سینم ولو شدم زمین حالِ بلندشدن نداشتم یه نگاه حقیرانه بهم کردو گفت: هرری تو برو دهنتو آب بکش که بوی گند میده و رفت..‌‌ غروب پنجشنبه که رسید به ننه که روی تخت مشغول غذا ریختن بود با اخم گفتم: - ننه من دیگه در خونه کسی نذری نمی برم، مایه حرفه نمیشه مادر، یه قسمت از نذر اینه که تو ببری وگرنه قبول نمیشه روی دو زانو ایستادم و دستشو بوسیدم - ننه تو رو روح داداش و آقا جون بگو نذرت واسه چیه؟ اشک کنج چشمای معصومش جمع شد و باگوشه چارقدش پاک کرد و جواب داد؛ - این نذر نیست یه عهده، وقتی قیصر وآقات از دنیا رفتند عهد کردم تا زنده ام کاری کنم که مردم از اونها به نیکی یاد کنند. - خوب این وسط من چیکارم، بده یکی دیگه ببره - نمیشه، عهد کردم که خودت ببری و ازخدا خواستم که یه روز دلتو بلرزونه واهل بشی. دوباره دو تا دستهاشو تند تند ماچ کردم و گفتم: - الهی عباس فدات ننه من که رام رام توام تو دعا کن زمین نلرزه ، آخه تو کی شنیدی عباس شر شده یا به ناموس کسی نیگا کرده که عرش خدا بلرزه. فرق سرمو بوسید و گفت: میدونم تو همیشه منو یاد جوونی های آقات میندازی حالا پاشو اینا رو ببر -- چشم ننه قیصر خونه شعبون از همه دورتر بود و آخرین منزل ، کلون درو که زدم مثه همیشه زودنیومد . شعبون با اینکه چشم نداشت اما قدم به قدم متر خونش رو حفظ بود وخودشو تندی می رسوند دم در غذا رو می گرفت و جلدی ظرفاشو پس می آورد. یه خورده این پا اون پا کردم که یهو در وا شد و یه دختر با چادر سفیدِ گل منگولی دندون به دهن درو وا کرد سرمو انداختم پائین و پرسیدم: ببخشید شعبون خان خودش نیست؟ - آقام مریض شده مادرمم دستش بند بود. یاد حرف حسن حلیمی افتادم و اینکه یه نظر که حلاله سرمو بالا گرفتم که کاسه رو بدم دستشو دراز کرد که بگیره چادرش واشد چشم به چشم شدیم در جا خشکم زد ،قرص قمر، ابرو کمونی چشماش عین شراب سرخوشم کرد زانو هام سست شد، به تته پته افتادم -- من عباس، نذر ننه همش ماسیدحالمو فهمید نتونست نخنده که چال لپشو نبینم گفت: دیدمتون عباس آقا چند دفعه اومدم حجرتون خرید توجه نکردید نجیب و سر بزیر مثه داداش قیصرتون هستید -- عیبی نداره با ننه قیصر عباس خدمت برسم ، یعنی واسه عیادت؟ با چادر نیم رخشو پرده کشید و گفت نه خوشحال میشم و رفت.. پشت به در شدم ، پهنای دو دستم روکشیدم رو صورتم و تو دل نجوا کردم کجایی ننه که ببینی خدا دل عباستو لرزوند و به عهد و نذرت رسیدی... و عباس آدم شد و عاقبت بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 روزمان را با آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۲۳۲ قرآن کریم شامل آیات ۸۹ تا ۹۷ سوره مبارکه هود 🍃🌹🍃 🌺 پیامبر اعظم (ص) می‌فرمایند: «نَوِّروا بُیوتَکُم بِتِلاوَةِ القُرآنِ» خانه‌های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید. (اصول کافی ۲/۶۱۰) 🎙استاد: پرهیزگار https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 اولین عملیات موشکی سپاه در دو‌منطقه متفاوت بصورت همزمان | هلاکت اصلی ترین مهره موساد در حمله موشکی به اقلیم کردستان 🍃🌹🍃 🔻داعش و‌موساد باهم نقره‌داغ شدند 🔹سپاه پاسداران برای اولین بار در دو عملیات موشکی همزمان، اهداف مورد نظر خود را در دو منطقه متفاوت مورد اصابت قرار داد. 🔸در این عملیات‌ها، مقرهای داعش و گروه‌های تروریستی در ادلب سوریه و‌ مقر موساد در اربیل عراق مورد حمله قرار گرفتند 🔹‏پیشرو دیزه‌یی بزرگترین رابط موساد در اقلیم کردستان و اصلی ترین منبع مالی جاسوسان آموزش دیده موساد جهت انجام ماموریت های اطلاعاتی و تروریستی در ایران بوده است. 🔺وی همچنین نقش‌ کلیدی در تامین انرژی رژیم صهیونسیتی ایفا می کرد که در حملات امشب ‎سپاه پاسداران به ‎اربیل به هلاکت رسید. | https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا