فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕
کاردستی گل نیلوفر
#کاردستی
🧸@gheseh_gheseh
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرندگان خشمگین
این داستان : حرف ، حرف منه
#پویانمایی
🧸@gheseh_gheseh
چگونه ميمون پلنگ را شكست داد..m4a
4.37M
🎧 قصه برای بچهها
«چگونه میمون، پلنگ را شکست داد»
گوینده: آزاده مقدم
#قصه_صوتی
🧸@gheseh_gheseh
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه بازی خیلی جالب برای بچهها با کمک نخ کاموا، دکمه و مقوا😍 خیلی جالبه حتما درست کنید❤️
🧸@gheseh_gheseh
🦔🌵کاکتوس و جوجه تیغی کوچولو🌵🦔
یک روز سولماز کوچولو و مادرش به بازار رفتند. سر راهشان یک گل فروشی بود. سولماز کوچولو جلوی گل فروشی ایستاد. دست مادر را کشید و گفت:« مامان... مامان... از این گل های خاردار برایم می خری؟»
مادر به گل های پشت شیشه نگاه کرد و گفت:« اینها را می گویی؟ اینها کاکتوسند.»
بعد هم به داخل گل فروشی رفتند و یکی از آن گلدان های کوچولوی کاکتوس را خریدند. مادر گفت:« هفته ای یکی دو بار بیشتر به آن آب نده. خراب می شود.»
آن وقت رفتند، خریدشان را کردند و به خانه برگشتند. سولماز کوچولو خوشحال بود. از گل کاکتوس خیلی خوشش آمده بود. او در خانه یک جوجه تیغی کوچولو هم داشت. جوجه تیغی سولماز را دید که گلدان کوچولوی کاکتوس را به خانه آورد و گوشه اتاقش توی یک نعلبکی گذاشت. بعد هم با یک استکان به آن آب داد. جوجه تیغی کوچولو با تعجب به گل کاکتوس نگاه می کرد. او نمی دانست که آن یک گل است. با خود گفت:« چه جوجه تیغی مسخره ای! چطوری آب می خورد!» دو روز گذشت. جوجه تیغی کوچولو گفت:« باید بروم نزدیک، شاید بتوانیم با هم دوست شویم. فکر می کنم خیلی خجالتی است!»
بعد هم یواش یواش به گل کاکتوس نزدیک شد. جلوی آن ایستاد و گفت:« سلام... من تیغی هستم. تو اسمت چیست؟» ولی هیچ جوابی نشنید.
جوجه تیغی کوچولو باز هم با کاکتوس حرف زد، ولی هر چه می گفت، بی فایده بود. جوابی در کار نبود. بالاخره جوجه تیغی عصبانی شد، جلو رفت، دستش را به کاکتوس زد و گفت:« با تو هستم... چرا جواب نمی دهی؟»
ولی ناگهان فریادش بلند شد؛ چرا که تیغ های نوک تیز کاکتوس توی پنجه های کوچولویش فرو رفته بود.
جوجه تیغی کوچولو آخ و واخ کنان گفت:« تو دیگر چه جور جوجه تیغی ای هستی؟ چقدر بد جنسی!»
سولماز از دور دید که جوجه تیغی کوچولو دستش را به کاکتوس زد و دردش گرفت. تیغی کوچولو با کاکتوس قهر کرده بود و خودش را مثل یک توپ، گرد کرده بود.
سولماز جلو رفت و گفت:« ناراحت نشو جوجه تیغی کوچولو... قهر نکن... این یک گل است. اسمش هم کاکتوس است. فقط گلی است که مثل تو تیغ دارد. تو با یک گل قهر می کنی ؟»
جوجه تیغی کوچولو دوباره مثل اول شد. سولماز خندید و جوجه تیغی کوچولو با خود گفت:«هر گلی می خواهد باشد. هر جوری هم که می خواهد، آب بخورد؛ ولی من دیگر فقط از دور نگاهش می کنم.» و راهش را کشید و رفت.
🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بازی فوق العاده است برای افزایش توجه و تمرکز و همچنین هماهنگی نیمکره های مغز و و هماهنگی چشم و دست🌱
#تمرکز
#بازی
🧸@gheseh_gheseh
🐯🌳🐻🌳🦊🌳🐇🌳🐸🌳
گوینده :#صاحبه_سالاری
امیدوارم بچه های گل و نازنینم دوست داشته باشن وآموزنده ومفیدباشه🍒
#قصه_تصویری
🧸@gheseh_gheseh
💕💕
لالایی
لالالالا گل مریم فدای تو میشم هر دم
لالالالا گل نازم خودم رو من فدات سازم
لالالالا گل یاسم تموم عمر به پات وایسم
لالالالا گل مینا به عشق توست چشام بینا
لالالالا گل شب بو تویی خوشرنگ تویی خوشبو
لالالالا گل گل پونه بابات میاد زودی خونه
لالالالا گل لادن همه خوبی به تو دادن
لالالالا گل نعنا فدای اون قد رعنا
لالالالا گل گل لاله دوست داریم من و خاله
لالالالا گل چایی دوست داریم من و دایی
لالالالا گل زیره چرا خوابت نمیگیره؟
لالالالا گل خشخاش بابات رفته خدا همراش
بابات رفته سوی کرمون
تویی درد مرا درمون
لالالالا گل فندق جهازت هست توی صندوق
لالالالا گل سرخم مبادا تو بشی سر خم
لالالالا گل سنبل عزیز من تویی، چون گل
لالالالا گلم هستی عزیز این دلم هستی
🧸@gheseh_gheseh