eitaa logo
قصه ♥ قصه
112 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
398 ویدیو
70 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
پس از غذا ، سه مرتبه دندونامو می شویم و پاک می کنم یعنی که مسواک می کنم تا دندو نام تمیز بشه سفید بشه مانند مروارید بشه من نباید با دندونام فندق و پسته بشکنم یا نوک خودکار و فلز بر لب و دندون بزنم شیرینی و قند و نبات آب نبات و شکلات وقتی زیادی بخورم دشمن دندونام میشن خراب و پوسیده می شه دندونای قشنگ من اونوقت باید فوری برم به دکتر تا بشه دندونام پر 👈انتشار دهید 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️خانواده❤️ ای بچه نازنازی ، برات میگم یه رازی خورشید خونه باباست مامان یه ماه زیباست خواهر جون و داداش جون چند تا ستاره هستن تو آسمون خونه چه مهربون نشستن اینها یه جمع ساده به نام خانواده 👈انتشار دهید 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💠مسابقه پیامکی تواصی 🔰با محوریت: ✅ اهمیت و جایگاه تواصی ✅شناخت تواصی ✅ شیوه های تواصی ✅مصداق های عینی تواصی 🔷🔹با بیان حجت الاسلام و المسلمین دکتر آقا مرتضی تهرانی 🔶🔸در کانال آموزش مجازی مبشران به ادرسhttps://eitaa.com/mobasheran_org ❇️روزانه سه کلیپ کوتاه از 26 اردیبهشت لغایت 29 اردیبهشت به مدت چهار روز 🎖🎖هرروز 3 جایزه به قید قرعه ┈┈┈•✾🍃🌸🍃✾•┈┈┈• مارا در شبکه اجتماعی دنبال کنید: 🔷پیام‌رسان ایتا: 🆔https://eitaa.com/mobasheran_org 🔶پیام رسان روبیکا https://rubika.ir/mobasheran_org 🌐آدرس تارنمای مبشران www.mobasheran.org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه زنجیره تواصی با محوریت سخنان دکتر آقاتهرانی به مدت 4 روز هر روز 3 برنده به قید قرعه کانال سامانه آموزشی مبشران در پیام رسان ایتا: https://go2l.ir/232IN اداره کل آموزش سازمان تبلیغات اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥💥 فوری 💥💥 ❇️ تنهامسیر در انتخابات ۱۴۰۰ ⭕️ آخرین و مفید ترین اخبار مربوط به انتخابات رو در کانال انتخابات ۱۴۰۰در پیامرسان های مختلف دنبال کنید : 🔹ایتا 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3636330527Cd9abcc38a7 🔹تلگرام 👇👇 https://t.me/entekhab_t_masiri1400 🔹روبیکا 👇👇 https://rubika.ir/entekhab_t_masiri 🔹واتس‌آپ 👇👇 https://chat.whatsapp.com/IcbJDUHZIJC6a2ioxvNH6O 🔹سروش 👇👇 sapp.ir/entekhab_t_masiri ✅ پاسخ به شبهات روز ✅ استوری های جنجالی 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌈🍃 طوطی چهلم 🍃🌈 قسمت اول: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود. پسری بود که با مادرش زندگی می کرد. او به کوه و دشت می رفت و دامش را پهن می کرد تا پرنده بگیرد... پسر قصه ما هر روز به دنبال شکار پرنده ها می رفت و بعد آن را به بازار می برد و می فروخت. یک روز آخرهای زمستان، رفت تو دامنه ی کوه. برف روی زمین را زد کنار و یک مشت دانه پاشید. بعد دامش را پهن کرد و رفت پشت سنگی قایم شد. او صبر کرد و صبر کرد تا خوابش برد. همین موقع چهل طوطی از بالا، دانه ها را دیدند. تندی به طرف زمین آمدند و بنا کردند به خوردن که توی تور گیر کردند. یکی گفت: «باید از اول می فهمیدیم این همه دانه، بی خودی این جا نریخته!» طوطی ها خودشان را لعنت می کردند و بال بال می زدند تا خلاص بشوند. اما پا و بالشان بیش تر گیر می کرد. یکی گفت: «جیغ و داد و پر و بال زدن مشکل را حل نمی کند. باید فکر چاره باشیم.» طوطی ها آرام شدند و رفتند تو فکر، یک دفعه یکی از آن ها گفت: «فهمیدم چه کار کنیم.» همه گفتند: «چه کار؟» طوطی گفت: «مرده ی ما به درد شکارچی نمی خورد. بیاید خودمان را به مردن بزنیم، تا فکر کند مرده ایم و بیندازدمان دور.» آن ها قبول کردند و بی حرکت شدند. چند دقیقه ای گذشت و پسر از خواب بیدار شد. به تله نگاه کرد و دید یک عالمه طوطی قشنگ توی تور است. بدو رفت طرف پرنده ها. اما دید آن ها مرده اند. خیلی ناراحت شد. اما نمی توانست کاری بکند. برای همین لاشه شان را یکی یکی از لای نخ های تور درآورد و انداخت دور تا رسید به طوطی چهلم. او می خواست پرنده را دربیاورد که دید طوطی ها پرزدند و رفتند تو آسمان. پسر که باورش نمی شد گول خورده از تعجب دهانش باز ماند. از این طرف که پرنده ها فکر کرده بودند همه شان آزاد شده اند پر زدند به آسمان. آن وقت پسر طوطی چلهم را برداشت و رفت خانه. او پول سی و نه طوطی سبز قشنگ را از دست داده بود برای همین پرنده را با احتیاط گذاشت تو قفس. طوطی که اوضاع را این طوری دید زد زیر گریه و به حرف آمد و گفت: «مرا نفروش. آزادم کن تا بروم خانه. چون عروسی دخترمه. بعد عروسی بر می گردم.» پسر گفت: «با آن بلایی که دوستات سرم آوردند دیگه حرف تو را باور نمی کنم.» طوطی گفت: «قول می دم بعد از سه روز برگردم. اگر مرا بفروشی میندازنم تو قفس و تا آخر عمر گرفتار می شوم. اما اگر آزادم کنی می روم و دست پر برمی گردم.» خلاصه آن قدر التماس کرد که شکارچی دلش به رحم آمد. مادرش گفت: «به قول حیوانات اعتماد نکن. آن ها برای نجات جانشان هر کاری می کنند.» اما او به حرف مادر گوش نکرد و طوطی را آزاد کرد. این داستان ادامه دارد... ╲\╭┓ ╭ 🌈🍃 @ghesehayemadarane ┗╯\╲