🌙 #رمضان_مبارک
🌸 #باهم_دعا_بخونیم
مهربون خدای من!
بچه ها وقتی لباسشونو کثیف می کنن مامانشون لباس رو میشوره تا تمیز شه!
کارهای بد هم دل ما رو کثیف می کنن...
لطفا من رو ببخش وکارهای زشت مرا از نامه اعمالم پاک کن و
دلم رو از زشتی ها تمیزکن !
🌼ای بخشنده ى اشتباهات گناهکاران
✨برگرفته ازدعای روز بیست وسوم ماه مبارک رمضان✨
🖤🖤🖤🖤🖤
@ghesehmazhbi
🌙 #رمضان_مبارک
🌸 #باهم_دعا_بخونیم
خدای مهربونم!
لطفا کمکم کن همیشه به حرفت گوش بدم یعنی کارهایی که خوشحالت میکنه رو انجام دهم واون ها که ناراحتت میکنه انجام ندهم.
ای بخشنده به نیازمندان
✨برگرفته ازدعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان✨
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi
#رمضان_مبارک
🌸 #باهم_دعا_بخونیم
ای خدایی که میتونی حال همه رو عوض کنی!
لطفا شبیه پیامبرمهربونمون من رو عاشق دوست های خودت و دشمن دشمن هات قرار بده✨✨✨
برگرفته از دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان✨
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi
#رمضان_مبارک
🌸 #باهم_دعا_بخونیم
خدای مهربونم ♥️
من تلاش میکنم که کارهای خوب انجام بدم. خداجونم تلاش هایم را قبول کن و بهم پاداش بده🎁
خدایا اشتباهاتم رو نادیده بگیر و کارهای خوبم رو ازم قبول کن.
خدای خوبم
نذار کسی عیبهای من رو ببینه و متوجه کارهای بدم بشه.
ای خدایی که تموم حرفهای دل من رو میشنوی
🌙 برگرفته از دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان✨
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi
#رمضان_مبارک
🌸 #باهم_دعا_بخونیم
ای خدایی که خواسته های مختلف بنده هات رو می شنوی وازشون خسته نمیشی!
کمکم کن تا یه عالمه کارهای خوب انجام بدم😊
لطفا با رسوندنم به آرزوهای خوبی که دارم؛هوامو داشته باش!آرزوهایی که من رو بهت نزدیکتر میکنن♥️
🌙برگرفته از دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان☀️
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi
امام صادقم تویی
تویی تمام آرزو
تو گفته ای کلام حق
به ما لطیف و مو به مو
تو گفته ای که می شود
پرید و چون پرنده شد
تو گفته ای که می شود
پر از امید و خنده شد
تو داده ای به قلب ما
امید و مهر بی کران
امام مهربان من
درون قلب من بمان
نشسته مهر پاک تو
به قلب ما،به جان ما
محبت تو لحظه ای
نشد از این دلم جدا
#شعر_کودکانه
#شهادت_امام_جعفر_صادق
@ghesehmazhbi
46.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبا در مورد شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام)🖤🖤
#پیشنهاد_دانلود
#شهادت_امام_جعفر_صادق
@ghesehmazhbi
17.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 تقدیم به ساحت مقدس شهیدان ، بخصوص شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی 🌼
❤️ برگرفته از داستان عمو سردار ❤️
#شعر_کودکانه
🌹بانوی مهربان شهر قم🌹
💥تو شهر قم خانمی است
💥که خیلی مهربونه
💥هر کی میاد شهر قم
💥تو خونهاش میمونه
💥مهمونای آشنا
💥از زن و مرد و دختر
💥حتی میبینی اونجا
💥مهمونای کبوتر
💥دور حرم میگردند
💥پرندههای دعا
💥دعاها رو میبرند
💥بیصدا پیش خدا
💥بانوی مهربون کیست
💥پیش خدا معلومه
💥حالا سلامی بده
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به حضرت معصومه (س)
@ghesehmazhbi
#شعر
#حضرت_معصومه
👇👇👇
👈امروز یه روز خوبه
یا حضرت معصومه
👈روز قشنگ عیده
یا حضرت معصومه
👈تبریک میگم بچه ها
یا حضرت معصومه
👈عید شما مبارک
یاحضرت معصومه
💐💐💐💐
👈سالم باشید شاد باشید
یاحضرت معصومه
👈گل های باغ امید
یاحضرت معصومه
👈خرّم و آزاد باشید
یاحضرت معصومه
👈کاشکی همیشه باشه
یاحضرت معصومه
💐💐💐
👈خنده روی لباتون
یاحضرت معصومه
👈شادی همیشه مهمون
یاحضرت معصومه
👈باشه توی دلاتون
یاحضرت معصومه
👈بازم میگم بچه ها
یاحضرت معصومه
👈عیدشما مبارک
یاحضرت معصومه
👈تمام روزهای خوب
یاحضرت معصومه
👈روز قشنگ عیده
#معصومــــــــــــــــــــــــــــــ🌷ــــــــــــــه
@ghesehmazhbi
#شعر_حضرت_معصومه🌼
🌺هوای توکردم باز
🌺به سوی توکردم ساز
🌻گره ام کن باز
🌻حضرت معصومه
🌷حضرت معصومه
🌷اسمتم درمونه
🌸مددی معصومه
🌸مددی معصومه
🌹هرکی پیشت مهمونه
🌹میگه خانوم مهربونه
🌸مددی معصومه
🌸مددی معصومه
💐بهشتت خانوم
💐چقدآرومه
💐مثل حرمه
💐امام رضا می مونه
#حضرت _معصومه
@ghesehmazhbi
#داستان
#حضرت_معصومه
نوک حنا و حضرت معصومه سلام الله علیها🥀🥀
با رویکرد مهدوی
🖼در یکی از روزهای قشنگ خدا، در شهر قم کبوتر کوچولویی🐥 به اسم نوک حنا با پدر و مادرش روی یه گلدسته🕌 بلند زندگی می کردند.
اون روز پدر نوک حنا🕊 از خونه رفته بود تا برای غذا دانه جمع کنه؛ برای همین نوک حنا حوصله اش خیلی سر رفته بود😞. آخه اون برادر و خواهری نداشت تا با اونها بازی کنه😢.
نوک حنا با بی حوصلگی از مادرش پرسید: مامان جون، من کی می تونم پرواز کنم؟ 🤔 آخه همیشه توی خونه هستم.
مادر نوک حنا گفت: عزیز من تو هنوز کوچیک هستی و برای تو زوده که پرواز کنی.
نوک حنا با خودش گفت که ایکاش منم زودتر بزرگ بشم و مثل مامان و بابام بتونم توی آسمون پرواز کنم🕊 تا همه جای این شهر رو ببینم😌 و دوست های خوبی برای خودم پیدا کنم...
نوک حنا توی همین فکرها بود که چشمش به گنبد طلایی🕌 روبرویش افتاد و از مامانش پرسید: مامان جون چرا ما اینجا زندگی می کنیم؟ چرا برای زندگی به مکان دیگه ای، مثلا به اون کوه های دور نرفتیم؟⛰🗻⛰
مادر نوک حنا گفت: آخه اینجا یه شهر خوب خداست که اسمش قم هست. نوک حنا پرسید: چرا اینجا خوبه و چه فرقی با بقیه جاها داره؟
مادرش گفت: به خاطر همین گنبد طلایی که هر روز داری نگاهش میکنی... نوک حنا با تعجب پرسید: مگه این گنبد چه جایی هستش؟
مادرش گفت: این گنبد، مزار یه خانم خیلی خوب و مهربون به اسم حضرت معصومه(س) هست😍 که خدا ایشون رو خیلی دوست داره و برای همین هم هرکس به زیارت ایشون بیاید، خدا بهشون پاداش بهشت رو میده.
حضرت معصومه(س) دختر امام هفتم یعنی امام موسی کاظم(ع) و خواهر امام رضا(ع) هستند و خیلی مقام بزرگی پیش خدا دارند. برای همین ما باید خیلی خوشحال باشیم و خدا رو شکر کنیم که داریم در کنار ایشون زندگی می کنیم.😍
نوک حنا از مادرش پرسید: چرا همیشه اینقدر حرم حضرت معصومه(س) شلوغ هستش؟ مادرش گفت: بخاطر اینکه مردم برای زیارت ایشون به حرم میان و از حضرت معصومه(س) می خواهند تا به آنها توجه و عنایت کنند.💐
نوک حنا پرسید: مگه ایشون صدای ما رو می شنوند؟👂مامان نوک حنا گفت: بله ایشون صدای همه رو می شنوند حتی صدای تو رو.
نوک حنا با خوشحالی گفت: مامان منم می خوام مورد توجه و عنایت حضرت معصومه(س) باشم. به من یاد میدی باید چه کاری انجام بدم تا ایشون رو خوشحال کنم و مورد توجه ایشون باشم؟😃
مامان نوک حنا گفت: حضرت معصومه(س) همه بچه ها رو دوست دارند؛ ولی اگر دوست داری ایشون رو خوشحال کنی کافیه کارهای خوب انجام بدی💝.
یکی از کارهای خوبی که ایشون خیلی دوست دارند، دعا کردن برای ظهور و فرج امام دوازدهم یعنی حضرت مهدی(عج) هستش.🙏
چون اگه امام مهدی(عج) که خیلی مهربون و خوب هستند، ظهور کنند تمام بدی ها از بین میره و تمام جهان رو خوبی و مهربونی پر می کنه. و همه موجودات جهان خوشحال و شاد میشن حتی ماهی های دریا و پرنده های آسمون.🐠🐟🐬🕊
نوک حنا وقتی این حرف ها رو شنید، با خودش فکر کرد که چقدر دنیا خوب و قشنگ میشه اگر امام مهدی(عج) ظهور کنند؛ 😍برای همین از مامانش پرسید: مامان جون اگر ما دعا کنیم واقعا امام مهدی مهربون ظهور می کنند؟
مامان نوک حنا سرش رو بلند کرد و همین طور که داشت به آسمون آبی نگاه می کرد گفت: آره کوچولوی قشنگم، حتما ظهور می کنند اگر ما بخواهیم و دعا کنیم.
نوک حنا از اون روز تصمیم گرفت تا همیشه برای ظهور و فرج امام زمان(عج) دعا کنه تا حضرت مهدی(عج) زود زود بیایند و دنیا 🌍 رو پر از خوبی و مهربونی کنند.😍🌸🌺🌸
📜 نویسنده: ن. علی پور
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi
یه گنبد طلایی🎉🌺
یه آسمون صداقت😍❤️
پنجره های فولاد🎉🌺
دستای استجابت😍❤️
یه گنبد و یه بارگاه🎉🌺
ستاره ها دور ماه😍❤️
شفا می ده به مردم🎉🌺
یه مرد خوب و آگاه😍❤️
زیارتش که کردی🎉🌺
با عشق و با طهارت😍❤️
نشون میده به دوستاش🎉🌺
یه عالمه کرامت😍❤️
از راه دور با شادی🎉🌺
با اون دلای کوچک😍❤️
همه می گیم رضا جان🎉🌺
💐🎊تولدت مبارک🎊💐
#شعر_کودکانه
#تولد_امام_رضا_ع
@ghesehmazhbi
دوباره یک غروب دلنشین✨🌸
دوباره یک صدا،🌸✨
صدای سبز✨🌸
دوباره می پرد کبوتری🌸✨
به دور گنبد حرم✨🌸
دوباره چشمهای من🌸✨
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود✨🌸
کنار حوض🌸✨
دوباره ذهن من✨🌸
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود🌸✨
نگاه کن!✨🌸
من آن کبوترم🌸✨
به دور گنبد طلایی اش🌸✨
چه عاشقانه می پرم✨🌸
#دکلمه
#تولد_امام_رضا_ع
@ghesehmazhbi
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
در در یک دشت سرسبز مامان آهوی مهربانی، با دو تا بچّه آهوی کوچکش زندگی می کردند. مامان آهو همیشه برای پیدا کردن غذا به دشت می رفت و به بچه های خود می گفت که در لانه خود بمانند و بیرون نروند تا او بازگردد.
بچه ها هم همیشه حرف مامان آهوی مهربان خود را گوش می دادند و تا برگشت مامان آهو در لانه می ماندند. روزی از روزها مامان آهوی مهربان برای پیدا کردن غذا به دشت سرسبز رفت اما زمانی که می خواست غذا جمع کند، پایش در دام شکارچی گیر کرد و در دام افتادمامان آهو که خیلی ترسیده و نگران دو بچه آهوی خود بود، در دل خود از خدا کمک خواست و گفت خدایا بعد از من چه بلایی بر سر بچّه های کوچکم می آید.
شکارچی مامان آهو را اسیر کرده و می خواست با خود ببرد اما با دیدن مردی که از آنجا عبور می کرد، آهو را زمین گذاشت.
در همین هنگام مامان آهو به سمت آقای مهربان رفت و پشت سر او پنهان شد. آقای مهربان رو به شکارچی کرد و گفت :این آهو را به من بفروش و مقدار زیادی پول بگیر.
شکارچی گفت:این آهو برای من هست و آن را نمی فروشم.
مامان آهو که دید شکارچی حاضر به فروش او نیست، رو به آقای مهربان کرد و گفت :من دو تا بچه دارم.
مرد مهربان که زبان حیوانات را می دانست شروع به صحبت با آهو کرد و وقتی آهو دید که مرد مهربان زبان او را می فهمد، ادامه داد:ای آقای خوب، من دو تا بچه کوچک دارم، از شما خواهش می کنم ضامن من شوید تا به نزد کودکانم بروم و به آنها غذا بدهم و سریع برگردم.
مرد مهربان قبول کرد و به شکارچی گفت :من ضامن این آهو می شوم و از تو خواهش می کنم اجازه دهی تا این آهو برود و به بچّه های کوچکش غذا دهد و برگردد.
شکارچی که تعجّب کرده بود، گفت:مگر می شود یک آهو برود و دوباره برگردد؟! اما من شما را به عنوان ضامن می پذیرم تا زمانی که آهو برگردد.
مامان آهو با سرعت به لانه اش برگشت و به بچّه هایش غذا داد وبه آنها سفارش کرد مواظب خود باشند و به خاطر قولی که به آقای مهربان داده بود، سریع برگشت.وقتی شکارچی دید آهو به قولش عمل کرده و برگشته است، خیلی تعجّب کرد و گفت:آقا من این آهو را آزاد می کنم. اما فقط شما بگویید شما چه کسی هستید؟ آقای مهربان خودش را معرّفی کرد و گفت:من امام رضا (علیه السّلام) هستم.
شکارچی با شنیدن اسم امام رضا خیلی متاثر شد و اشک ریخت و سریع به طرف شهر حرکت کرد تا خبر آمدن امام را به مردم بدهد.
مامان آهو هم وقتی نام امام رضا را شنید ، خود را به پای امام رضا انداخت و از او بسیار تشکر کرد. امام رضا مامان آهو را نوازش کرد و فرمود:
پیش بچّه های کوچکت برو و مواظب خودتان باشید. من هم دعا می کنم، که هیچ وقت در دام هیچ شکارچی دیگری نیافتید. آهو که از دیدن امام خوبی ها بسیار خوشحال شده بود ، به نزد بچه هایش برگشت و داستان ضامن شدن امام را برای آنها تعریف کرد.
بله بچه های خوبم ، امام رضا (ع ) مانند همه امامان ما بسیار مهربان بودند و وقتی می خواستند غذا بخورند؛ به پرنده ها و حیوانات هم غذا می دادند. بچه های عزیزم شما نیز مانند امام رضا (ع) با حیوانات مهربان باشید و گاهی در صورت توان برای حیووانات غذا ببرید.
#داستان
#تولد_امام_رضا_ع
@ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضا رضا
رضا رضا❤️❤️❤️
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلق تولوق
تلق تولوق
تلق توهوو
داریم می ریم زیارت ضامن آهو 😍
🌸🌸🌸🌸🌸
@ghesehmazhbi