eitaa logo
قصه های مذهبی
8.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
792 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
😭😭😭😭😭😭😭 👇جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته یادش رفته بود با خودش ببره!!! وقتی از منزل بیرون رفت  " قرآن یه سوالی از موبایل میکنه " * چرا اینجا انداختنت ؟ 📱موبایل: این اولین بار است که منو فراموش میکنه 📖قرآن :  ولی من را که  همیشه فراموش میکنه 📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم ،اونم با من 📖قرآن: منم همیشه با اون حرف میزنم ولی اون نه گوش میده و نه با من حرف میزنه * 📱موبایل: آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم.. 📖قرآن: منهم  پیام و بشارتهایی دارم و وعده های زیبا دادم ولی  فراموشم میکنند* 📱موبایل: از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه.. 📖قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ، از من دوری میکنه 📱موبایل: از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه 📖قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه.. در این بین صدای پای جوان آمد  که " موبایلم یادم رفته " 📱موبایل: با اجازه شما ، اومد منو ببره، من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه.... 📖 "" قرآن : من هم قیامت به خدایم شکایت میکنم و عرضه میدارم "یارب ان قومی اتخذو هذا القران مهجورا " امت محمد (ص) من را از زندگی روزانه‌ی خود دور نگه داشتند و مرا فراموش کردند . ای مسلمانان والله قرآن مهجور مانده... در نشر این پیام کوشا باشید.. اِن‌شاءالله دلهای هممون به نور قرآن منور باشه ❤❤ اگر این پیام در دل شما تاثیر گذاشت به بهترین دوستان تان هم بفرستین. https://eitaa.com/ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با بچه ها اینجور در مورد خدا صحبت کنید و استدلال بیارید🌸 @ghesehmazhbi
4_342117879115691216.pptx
2.47M
📳پاورپوینت مسابقه ای ، خورشید کربلا آشنایی کودکان با خانواده و مسائل مربوط به علیه السلام ویژه 9 تا 13 سال @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: 🌹 🕊💐 🔰 مروری کوتاه از زندگی شهید اسماعیل هنیه 🌷 بمناسبت ترور بزدلانه و ناجوانمردانه شهید @ghesehmazhbi
⚫️ ما با یاری حضرت مهدی (عج) راه امام_حسین(ع) را ادامه خواهیم داد🌷🌷 @ghesehmazhbi
🔸شعر « پاکیزگی نظافت » 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 باشد نشانِ ایمان 🌱 پاکیزگی نظافت 🌸 هر مؤمن و مسلمان 🌱 باید کند رعایت 🌸🔸 🌸 ما بچه‌های مؤمن 🌱 از روی عشق و عادت 🌸 حاضر شویم به مسجد 🍃 پاکیزه با طهارت 🌸🍃 🌸 اخلاقِ خوب و زیبا 🌱 همراهِ با عبادت 🌸 باشد نتیجه‌یِ آن 🍃 خوشبختی و سعادت 🌸🍃 🌸 ما عاشقِ طبیعت 🌱 هستیم بی نهایت 🌸 از جنگل و ز دریا 🍃 ما میکنیم حفاظت 🌸🔸 🌸 چون میشود سوال از 🍃 ما موقعِ قیامت 🌸 آب و هوا و این خاک 🌱 باید شود حمایت 🌸🍃 🌸 تا ما ز روی عادت 🌱 پاکیم و با نظافت 🌸 در صحت و سلامت 🍃 باشیم در نهایت 🌸🔸 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر :سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧎🕌🧎🕌🧎🕌🧎 شما می دونید چطور فرزندان عزیزمون؛ در نماز خوندن همراه می شوند و طعم خوش نماز؛ براشون دل نشین میشه.؟ ۴تا "ت"داره.... 🧎🕌🧎🕌🧎🕌🧎 @ghesehmazhbi
«تو بخور، او مداوا می‌شود» 🔹پاسبانی می‌گفت: 🔻«همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. 🔻بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم. 🔹خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. 🔹عرض کردم: عیالم مریض است. 🔹فرمودند: 🔻تو خرما را بخور او بهبود می‌یابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواسته‌اند که مرا ناامید باز گردانند. 🔻باری به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالیکه جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟ 🔹گفت: 🔻ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافته‌ام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم. 🔹پاسبان می‌گفت: 🔻درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود.» ✳️https://eitaa.com/ghesehmazhbi
ختم ۳۶۶۰۰۰ استغفار برای دفع بلا و رفع گرفتاری از جمیع مسلمان جهان خصوصا کشورمان ایران🤲🤲 🍀لطفا روی لینک زده و تعداد استغفرالله خود را انتخاب نمایید 👌🍀 👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/z329h ❤️استغفرالله ربی و اتوب الیه 👆👆 🤲👏لطفا قطع کننده زنجیر نباشین ودر گروه ها و کانالهای خود قرار دهید . التماس دعای فرج @atashbe_ekhtear
📒 دفتر نقاشی! در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیه‌س. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید... وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد. امام رضا گره سخت رو تو دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/ghesehmazhbi
🌼✨🏴🌼✨🏴🌼✨🏴🌼 فردا اول ماه صفر است. ماه سختی و مصائب اهل بیت علیهم السلام صدقه اول ماه را کنار بگذاریم. 🌼✨🏴🌼✨🏴🌼✨🏴🌼 @ghesehmazhbi
💠 احکام دانش‌آموزی: جنگ با دشمن 🔻توی مدرسه تصاویر بچه‌های غزه رو زده بودن، وقتی عکس‌ها رو نگاه کردم، همه‌شون همسن من بودن. به آقای تقوی گفتم: یعنی اگه جنگ بشه، ما هم باید بریم؟ مگه جنگ فقط مال بزرگترا نیست؟ ❓بچه‌ها! به نظرتون ما هم باید بجنگیم؟ 🔸 نه! بچه زورش نمی‌رسه بجنگه. 🔹 بچه‌ها باید برن قایم بشن. 🔸 اگه بزرگا نبودن، نوبت به بچه‌ها می‌رسه. 🔹 توی غزه بچه‌ها باید بجنگن، اما توی ایران نه. ✅ بچه‌های شجاع! اگه دشمنی به کشورمون حمله کنه، یا نقشه کشیده باشه تا مردممون رو فقیر کنه، یا برای برای قدرت نظامی ما برنامه‌ریزی کرده باشه، باید باهاش بجگیم. 🔻فرشته‌های مهربون! دفاع از کشور واجبه، همون‌جوری که محمدحسین فهمیده یه دانش‌آموز بود و از کشورمون دفاع کرد، همه ما بچه‌های ایران هم از کشورمون دفاع می‌کنیم. ✅ البته تا وقتی بزرگ‌ترا هستن، نوبت به بچه‌ها نمی‌رسه. ⭕️ وظیفه الان شما خوب درس خوندنه، آخه دشمن خیلی از سواد و تحصیلات شما ناراحت میشه و اگه دقت کنید، می‌بینید که همیشه برای دانشمندای ما نقشه می‌کشه. @ghesehmazhbi
🌕تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمیباشد اولین خونه‌مون پنجاه متر بود. یه اتاق داشت که کل اتاق رو فقط یه تخت پر کرده بود. جای زیادی برای چیز اضافه نداشتیم.‌ ویوی خاصی هم نداشتیم جز ساختمون روبرویی. اما «دوسش داشتیم» چون اون خونه «اولین خونه ی مشترکمون» بود. چون خونه کوچیک بود دوستهامون رو دو تا دو تا  دعوت میکردیم که کمبود جا کلافمون/ کلافشون نکنه. تو یکی از این دعوت کردنها، یکی از مهمون ها از در که اومد تو رفت سمت پنجره و چند ثانیه به بیرون نگاه کرد و گفت : چرا همسایه روبرویی تو حلقتونه؟! و خندید .. بعدم برگشت و یه نگاه به خونه و بعدم به من کرد و گفت:  اصلا نمیتونم تو خونه ی کوچیک زندگی کنم احساس خفگی بهم دست میده، تو چطوری میتونی؟ اون شب گذشت، اون ادم اومد و رفت ، ناراحت شدم اما بعداز مطالعه چند کتاب اخلاقی و روانشناسی نکته‌ای علمی و جالب به ذهنم رسید و آن این بود که من همونم که اگر برم تو یه  مرکز بیماری های روانی و کسی بهم توهین کنه ناراحت نمیشم، پس انتظار رفتار درست از یه بیمار روحی داشتن مسخرست. اما تو تمام این سالها هر وقت که یاد اون شب افتادم ازش یاد گرفتم: یاد گرفتم که اگر زبونم برای گفتن حرف مثبتی برای ادمها نمیچرخه، بهتره سکوت کنم. اگر چشمی برای دیدن زیبایی هاشون ندارم و فقط زشتی هارو میبینم بهتره سکوت کنم. اگر نمیتونم با حرفهام امیدی بدم و گره ای رو باز کنم بهتره سکوت کنم. اگر شرایط زندگی ادمها رو نمیدونم بهتره در موردشون قضاوت نکنم و سکوت کنم. اگر انتخاب و رفتار اون ادم به من و دیگران اسیبی نمیزنه بهتره سکوت کنم. اگر کسی ازم نظری نمیخواد بهتره نظر ندم و سکوت کنم. اگر یادم رفته دل شکستن آسون ترین کاره اما جمع کردنش خیلی سخته بهتره سکوت کنم. اگر حسادت چشمهام رو کور و زبونم رو تلخ کرد بهتره سکوت کنم . سکوت کنم و چشمهام رو ببندم و از خدا بخوام زشت دیدن رو از چشم هام و بد گفتن رو از زبونم و سیاهی رو از قلبم  بگیره تا بتونم بهتر زندگی کنم. https://eitaa.com/ghesehmazhbi