eitaa logo
قصه های مذهبی
8.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
792 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد سه ساله ابا عبدالله حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها🖤🖤🖤🖤🖤 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
گنجشکک اشی مشی رقیه ی سه ساله رو تو می شناسی؟ تو کاروان اُسَرا   🥀   کوچکترین بود بچه ها وقتی که جنگ تموم شد 🥀دلِ رقیه شاد شد با شادی گفت به عمه🥀 دیگه بابا برمی گرده دلش برای بابا    🥀    دیگه شده بود یه ذره رقیه نمی دونه    🥀   بابا حسین شهیده رفته پیش خدا اُ    🥀      اون دیگه پر کشیده از کربلا تا به شام   🥀 رقیه رفت بی کلامه به این امید که اونجا 🥀  ببینه روی بابا وقتی رسیدن به شام🥀 یه گوشه بود ویرانه همونجا خیمه زدن🥀 موندن توی خرابه یه شب دل کوچیکش🥀 بی صبر و بی طاقت شد دنیا دیگه تو فکرش 🥀 خیلی خیلی کوچَک شد  رقیه با خودش گفت 🥀 بابا دیگه نمی یاد  دنیای بی بابا رو 🥀کدوم بچه ای می خواد؟   رقیه گفت خداجون 🥀  ای خدای مهربون  می دونم که می تونی🥀  منو به بابا برسون  بچه ها جون رقیه 🥀 به آرزوش رسیده رفته پیش خدا اُ    🥀 اونجا بابا رو دیده خب گلهای مهربون و با خدا اسمش چی بود کوچکترین، تو کاروان اُسَرا؟ رقیه ی سه ساله...رقیه ی سه ساله🥀🥀🥀 🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
ارسالی از دختر وپسر عزیزمون 💞زهرا خانم وآقا مهدی مهدوی از شهرستان میبد @ghesehmazhbi
ارسالی از دیناخانم یوسفی❤️ از شیراز @ghesehmazhbi
زهراخانم❤️ وفاطمه خانم نصیری❤️ از میبد @ghesehmazhbi
ارسالی از دختر گلم ❤️ فاطمه زهرا خانم ثانوی۸ ساله از تهران @ghesehmazhbi
شاپرکها در باغ پیامبر عزیز ما ، به بچه ها علاقه داشت مشغول بازی که بودند ، اونها را آزاد میگذاشت بچه های محله شون ، می اومدند منزل او بازی میکردند همگی ، با خنده و با های و هو وقتی همه داد میزدند ، چه غوغایی به پا میشد وقتی همه میخندیدند ، خونه چه با صفا میشد پیامبر عزیز ما ، رد میشد از کنارشون خنده ی آرومی میکرد ، کاری نداشت به کارشون ❤️ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
پروانه هاي تشنه پیامبر عزیز ما ، کوزه ی آبی برمی داشت همیشه اون را پُر می کرد ، گوشه ی خونه می گذاشت بچه های کوچه اگر ، تشنه و بی تاب می شدند از آب سرد کوزه اش ، حسابی سیراب میشدند آب زلال کوزه اش ، شبیه آب چشمه بود همیشه دور آن پُر از ، پروانه های تشنه بود گاهی کنار کوزه بود ، پیامبر عزیز ما تو چشمهایش افتاده بود ، عکس قشنگ بچه ها ❤️ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
صدای گریه پیامبر عزیز ما ، یک روزی در سر نماز صدای گریه ای شنید ، گریه ی یک کودک ناز خیلی سریع و تند و تند ، بقیّه ی نماز را خوند سلام آخر را که گفت ، لحظه ای هم آنجا نموند فوری سوی بچه دوید ، او را گرفت در آغوشش دستی روی سرش کشید ، لالایي خوند در گوشش رو کرد به عدّه ای و گفت : گریه ی او را نشنیدید؟! از شما حتّی یک نفر ، چرا به دادش نرسید!؟ ❤️ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
آرامش گل پیامبر عزیز ما ، نشسته بود کنار در مادری هم اونجا اومد ، با پسری کاکل به سر مادر بچه ، بچه را ، فوری گذاشت رو پای او پیامبر عزیز ما ، خنده ای کرد برای او بچه با خوشحالی میکرد ، رو پای او اسب سواری امّا یک وقت دیدند که کرد ، رو پیرهنش خراب کاری مادر بچه ناگهان ، دادی کشید بر سر او پیامبر عزیز ما ، خندید و گفت : چیزی نگو ❤️ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
انگشتر یک روزی مردی رفته بود ، پیش پیامبرخدا دختر ریزه میزه اش، همونجا بود پیش بابا وقتی پیامبرشده بود، مشغول حرف وگفتگو دخترنازنگاه می کرد، به دست وانگشتر او یواش یواش دختر اومد، پیش پیامبر و نشست انگشترش را دخترک، باخوشحالی گرفت تودست حلقه ی اون را تاب می داد، بالا وپایین می کشید یا زیر دندون می گذاشت، نگین اون را می مکید مرد جوان به تندی گفت، بس است بابا چقدر بازی خندید وگفت پیامبر، کاری نکرده نازنازی صورت ناز دخترک، خندید وخیلی زیبا شد درآسمون چشم او، گل ستاره پیدا شد ❤️ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
نام قشنگ پیامبر عزیز ما ، تو خونه چند تا بچه داشت برای هر کدومشون ، نام قشنگ و خوب گذاشت نام قشنگ زهرا رو ، گذاشته بود رو دخترش بوسه میزد به روی او ، دست میکشید روی سرش میگفت : باید بچه ها را ، با اسم خوب صدا کنید از کودکی با کار خوب ، اونها را آشنا کنید ❤️ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز به مادر ســـادات💚 سلام می‌دیم و صلوات🤚 هرکسی که ســـــــــاداته💚 فرزند حضرت زهراست☺️ باهم بخونیــــم صلوات🌿 که بهترین ذکر خداست🌸 با صلــــوات خاصــــه⭐️ دنیا قشنگ و زیباست🌍 ✨اللهم صل علی فاطمه و أبیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک✨ 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
یکشنبه یادت باشه      خدابا بنده هاشه بازم دلت رو شاد کن     بخشندگیشو یاد کن بگو همین رو والسلام       یا ذالجَلالِ َوالاِکرام 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
آقا ابوالفضل واقف زاده ❤️از رکن اباد میبد @ghesehmazhbi
پنج نفر توی یک خانه زندگی می کردند. یک روز... اولی گفت: وقت نماز بچه ها، وقت دعا؛  دومی گفت: برای چی ؟ چرا نماز، دعا چرا؟؛  سومی گفت: برای تشکر از خدا؛  چهارمی گفت: خدای مهربونی که دست و دهان و چشم و پا داده به ما؛  انگشت شست  خم شد و سجده کرد و گفت خدایا دوست داریم  تو خیلی مهربونی،  ما بچه ها مثل گلیم تو مثل باغبونی. بعد از اجرای این بازی دستهای کودک را به حالت قنوت نگه دارید و از نعمتهای خدا سپاسگزاری کنید. 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج نفر توی یک خانه زندگی می کردند. یک روز... اولی گفت: وقت نماز بچه ها، وقت دعا؛  دومی گفت: برای چی ؟ چرا نماز، دعا چرا؟؛  سومی گفت: برای تشکر از خدا؛  چهارمی گفت: خدای مهربونی که دست و دهان و چشم و پا داده به ما؛  انگشت شست  خم شد و سجده کرد و گفت خدایا دوست داریم  تو خیلی مهربونی،  ما بچه ها مثل گلیم تو مثل باغبونی. بعد از اجرای این بازی دستهای کودک را به حالت قنوت نگه دارید و از نعمتهای خدا سپاسگزاری کنید. 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
716.4K
🌴اولین زایرای اربعین🌴 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi