eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.7هزار دنبال‌کننده
221 عکس
39 ویدیو
9 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
همهٔ ما ✅ نگران آینده بچّه هامون هستیم. ✅ حداقل یه کتاب تربیت فرزند مطالعه کردیم. ✅ دین‌دار بودن بچّه‌ها برامون یه دغدغه بزرگه ✅ از اینکه بچّه‌هامون اسیر رسانه و بازیای رایانه ای شدن شاکی هستیم ✅نگران تاثیرات منفی محیط روی بچّه ها هستیم و یه عالمه نگرانی دیگه... حتما سخنرانی "پیچیدگی‌های تربیت در دوران مدرن" رو کامل گوش کنید. قسمت اول https://eitaa.com/abbasivaladi/12681 قسمت دوم https://eitaa.com/abbasivaladi/12690 قسمت سوم https://eitaa.com/abbasivaladi/12693 ‼️آدرس کانال ما رو به دوستاتون هم بدید 👇👇👇 @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانی به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س) مناسب بالای ۹سال نویسنده:زهرا محقق کاری از گروه و شعر و قصه درمسیرمادری منابع: داستان فرات: بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۲۶۶ داستان تولد امام حسین(ع): الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، جلد ۱، صفحه ۲۵۲ داستان دعای باران: من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد ۱،صفحه ۵۳۵ 🌿🌿🌿🌿🌿 این حسین کیست که عالم همه دیوانهٔ اوست؟! همه چیز از آن روز شروع شد. همان روزی که جبرئیل مأمور شد تا بهترین اسم را برای بهترین نوزاد روی زمین به خانواده اش برساند. ماموریت بزرگی بود. تنها که نمیشد بیاید، فرشته های دیگر همیشه منتظر چنین فرصتی بودند. هزارتایشان همسفر جبرئیل شدند تا باهم پرواز کنند و به خانه مولایشان بیایند. مگر اتفاق کوچکی بود؟ نوه پیامبر به دنیا آمده بود..... پسر امیر المومنین.... عشق فاطمه... در آسمان ها ولوله ای برپا بود. شده بود نور علی نور... همه از آمدنش به وجد آمده بودند... پدرش حیدر کرار بود و پدربزرگش پیامبر رحمت.... و نوازش مادرانه بانوی دو عالم در کنارش بود... و برادرش سرور جوانان اهل بهشت... چه عنایتی ازین بالاتر؟! پس جبرئیل به همراه هزار فرشته با شعف و شادمانی از آسمان به خانه امیر المومنین رسیدند. و نام حسین را که از طرف خدای بزرگ انتخاب شده بود برای نوه عزیز پیامبر هدیه آوردند. قرار بود حسین بشود ثارالله، بشود کشتی نجات. ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه. اما این سکان دار سفینه النجاه کیست؟! مگر کسی هست که حسین را نشناسد؟؟ حسین پسر علی بن ابی طالب است. پسر همان کسی که وقتی ظلم و ستم معاویه را که آن زمان حاکم شام بود، دید طاقت نیاورد و او را از کار برکنار کرد. و معاویه با شنیدن این خبر خشمگین شد و سپاهش را برای جنگ با علی بن ابی طالب به صف کرد. پادشاه حیله گری که برای بالا بردن جایگاه و موقعیت خودش دست به هرکاری می زد. فقط از دست چنین گرگ صفتی بر می آمد که آب رود فرات را بر علی و سپاهیانش ببندد. اما در سپاه امیرالمومنین چه خبر بود؟؟ حسن و حسین و مالک اشتر همه برای علی، جان می دادند. معاویه می دانست که با چه فرماندهان جنگی طرف است، برای همین می خواست ترس و نگرانی اش را از جنگ، با بستن آب به روی سپاه علی بپوشاند. حتی فکر روبرو شدن با این سه فرمانده شجاع، برایش وحشتناک بود. معاویه حق داشت. فرماندهان سپاه علی از تشنگی و گرسنگی هیچ هراسی نداشتند. برای آنها شکست معنایی نداشت، یا پیروزی در جنگ یا شهادت. اما علی بن ابی طالب قضیه اش فرق می کرد... درست برعکس معاویه از جنگ هیچ ترسی نداشت و می خواست همه افراد سپاهش هم کنار خودش قوی شوند، رشد کنند. پس در چند فراخوان از سپاهیانش خواست تا به جنگ با سپاه معاویه بروند و رود فرات را پس بگیرند. یک بار، دوبار، سه بار... تلاش کردند اما نشد که نشد. کم کم لشگر علی همه تشنه شدند. باید کاری می کردند. اما اصلا شما بگویید! مگر می شود حسین جایی باشد و طاقت بیاورد کسی تشنه بماند؟ با اجازه پدر، حسین بن علی سوار بر اسب شد و با چند حرکت، سپاه ستمگر معاویه را که راه آب را بسته بودند، از پای درآورد. فریاد الله اکبر که بلند شد، همه لشگریان علی فهمیدند که پیروز میدان کیست؟! و آن جا بود که شجاعت حسین بن علی هم مثل پدرش مثال زدنی شد. لشگریان علی از مردم کوفه بودند... همان مردمی که می دانستند وقتی گره کوری به کارشان بیفتد، تنها کسی که می تواند کمک شان کند امام جامعه شان است. پس آن هنگام که در کوفه خشکسالی شد و مردم از باریدن باران ناامید شدند، به نزد علی رفتند و خواهش و تمنا کردند تا برایشان دعای باران بخواند. علی بن ابی طالب درخواست شان را قبول کرد، حتی دستانش را برای دعا بالا برد اما یادش به حسینش که افتاد، تصمیمش عوض شد... ـــــــــ ادامه در پیام بعدی👇👇 ـــــــــــــ به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
ادامه داستانی به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س) مگر نه این است که اهل بیت همه کشتی نجات بودند؟ اما کشتی حسین سریع تر به مقصد می رساند... پس عجیب نبود اگر حسین برای مردم دعای باران میخواند... حسین بن علی اطاعت امر پدر کرد و زیر آسمان شهر، برای مردم شهر دعای باران خواند... و به برکت دعای ایشان بود که شهر کوفه بعد ازچند سال خشکسالی و قحطی، رنگ باران به خود دید. و مردم کوفه از شدت شادمانی و شعف شان، مدام حسین را در آغوش می گرفتند و روی او را می بوسیدند. اما آه... آه و امان از همین مردم کوفه... این مردمی که به برکت دعای حسین، بعد مدت ها رنگ آب را دیدند و لذت آباد شدن شهرشان را چشیدند اما.... اما وقتی دردانه ۳ ساله حسین، در کربلا از آنها قطره ای آب خواست، از او دریغ کردند. رقیه بنت الحسین دختر امام شیعیان بود... همان امامی که دعوت مردم کوفه را برای امامت قبول کرد. همان امامی که با همه وجودش، همه خانواده اش به میدان آمد تا مردم را از ظلم و ستم حاکمان برهاند و به آزادی مطلق برساند. اما امان از مردم کوفه که جان فشانی امام شان را دیدند اما وقت جان فشانی خودشان عقب نشینی کردند و امام شان را تنها گذاشتند... و حسین بن علی و یارانش با لب تشنه شهید شدند و خانواده عزیزش به اسارت ستمکارترین انسان‌های روی زمین درآمدند. رقیه بنت الحسین، دختر امام شیعیان بود... به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از لالایی خدا
همه ما دوست داریم 🔸 فرزندانمان براساس قاعده های درست تربیت بشوند. 🔸 افراد تاثیرگذاری در محیط اطرافشان باشند. 🔸به چیزهای مهم فکر کنند و دغدغه های بزرگ داشته باشند. 🔸ولایی باشند و به امامشان عشق بورزند. 🔸الگوهای مناسبی برای رشد و تربیت داشته باشد. 🔸دشمنانشان را خوب بشناسند و در زمین دشمن بازی نکنند. 🔸برای ساختن آینده و تمدن اسلامی برنامه داشته باشند. ✅استاد در سخنرانی امسال، با عنوان ، ده شب در هیئت نوجوانان ثارالله برای تمام این ها راهکارهای مطمئن و عملیاتی بیان کردند 👇👇👇 شب اول https://eitaa.com/lalaiekhoda/3276 شب دوم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3292 شب سوم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3319 شب چهارم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3351 شب پنجم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3396 شب ششم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3397 شب هفتم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3403 شب هشتم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3421 شب نهم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3437 شب دهم https://eitaa.com/lalaiekhoda/3442 🎧سعی کنید صوت‌ها را با نوجوانانتان گوش کنید. ‼️آدرس کانال ما را به دوستانتان هم بدهید 🔻🔻🔻 @lalaiekhoda
🏴📣🖤 قصه جدید داریم
🌧 قصه باران 🌧 (ویژه محرم و صفر) کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری منبع:من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد ۱،صفحه ۵۳۵ 🌿🌿🌿🌿🌿 یکی بود، یکی نبود. شهری بود به نام کوفه. شهری سرسبز که آدم های زیادی در آن زندگی میکردند. یک سال در این شهر، خشکسالی شد. یعنی مدت زیادی باران نیامد. رودخانه‌ها کم آب شدند. چاه ها خشک شدند. علف ها و سبزه ها همه زرد شدند. حیوانات از تشنگی داشتند از بین می‌رفتند. مردم تشنه و کلافه شده بودند. هر روز منتظر بودند یک تکه ابر توی آسمان ببینند ولی هیچ خبری نمی‌شد. تا بادی می‌وزید، می‌گفتند شاید باران بیاد، ولی باز هم خبری نمی‌شد. روزها گذشت، مردم خیلی ناراحت و ناامید شده بودند. زمین های کشاورزی از بی آبی ترک برداشته بودند. محصولات مردم کم کم از بین می‌رفت. همه نگران بودند و نمیدانستند باید چکار کنند. روزی تعداد از مردم توی میدان شهر جمع شدند تا راه حلی پیدا کنند. هر کس چیزی می‌گفت. یکی از آنها گفت: چقدر منتظر باران بمانیم؟ همه چیز دارد از بین میرود؟ دیگری گفت: با حرف زدن که به نتیجه نمی‌رسیم، باید کاری کنیم. یکی گفت: چکار کنیم؟ اصلا مگر می‌شود کاری کرد؟ جوانی از بین جمعیت گفت: تا حالا هر کاری کردیم به جایی نرسیدیم، کاش می‌شد پیش علی بن ابی طالب برویم و از او بخواهیم دعای باران بخوانند. مردم سکوت کردند و با ناامیدی به هم نگاه کردند. دوباره آن جوان گفت: من به خانه علی (ع) میروم. هرکس میخواهد با من بیاید . مردم کمی بعد هم نگاه کردند.بعضی ها گفتند: حالا که او می‌رود خوب است ما هم برویم تا ببینیم چه میشود. عده ای جمع شدند و به طرف خانه علی مولا رفتند. کم کم حدود پانصد نفر آدم جمع شدند. در خانه علی مولا را زدند. علی مولا در را باز کردند. مردم گفتند: ای علی بن ابی طالب! خشکسالی شده، دام ها دارند از بین می‌روند و باغ ها خشک شدند. از شما می‌خواهیم دعا کنید تا باران ببارد. علی مولا نگاهی به مردم کردند و دیدند جمعیت کم کم زیاد می‌شود و گفتند: دعا میکنم. مردم جلو آمدند و نگاهشان را به لب های علی مولا دوختند. علی مولا دستهایشان را بالا بردند تا دعاکنند. اما ناگهان دوباره دست‌هایشان را پایین آوردند و به داخل خانه برگشتند. مردم تعجب کردند. با خود گفتند: چرا علی بن ابی طالب پشیمان شد؟ چرا برگشت داخل خانه؟ ان روز علی مولا مهمان داشتند. امام حسین مهمان خانه پدرشان بودند و داخل خانه نشسته بودند. علی مولا آمدند پیش پسرشان و گفتند: حسین جان! ای نور چشمم! اهل کوفه از خشکسالی خسته و ناامید شده‌اند. آمده اند و میگویند که برایشان دعای باران بخوانم. میشود شما این کار را انجام بدهی؟ برای مردم دعای باران بخوانی؟ امام حسین بلند شدند. لبخند زدند و گفتند: چشم پدرجان! اطاعت میکنم. بعد هردو با هم آمدند بیرون از خانه. علی مولا رو به مردم کردند و گفتند: مردم! شما از من طلب آب و باران کردید. حالا پسرم حسین(ع) اینحاست. او برای شما دعای باران میخواند. کوفیان با تردید به هم نگاه کردند. خیلی ها حتی به استجابت دعای علی مولا هم شک داشتند چه برسد به دعای پسرشان امام حسین😔 اما امام حسین همینطور از بین جمعیت راهشان رو باز کردند و جلو رفتند. رفتند و رفتند تا رسیدند به آخر کوچه. شروع کردند به دعا خواندن. همینطور که دعا می‌خواندند چشم‌هایشان از اشک خیس شد. مردم با تعجب نگاه میکردند. با خود فکر می‌کردند آیا دعای او می‌تواند کاری کند؟ چطور میشود که خدا به دعای کسی باران بفرستد؟ چشم همه به طرف آسمان بود.آسمون هم صاف و آفتابی بود. خبری از ابر و باران نبود. کم کم عده‌ای ناامید شدند و میخواستند برگردند. امام حسین همچنان دعا میخواندند و قطره های اشک که توی چشمان امام حسین جمع شده بود، می‌ریخت روی ریش بلند و خرمایی رنگشان. با صدای بلند دعا را می‌خوانند. هنوز دعای امام حسین تمام نشده بود، که یک دفعه باد شدیدی وزید. هر لحظه شدیدتر میشد. مردم با تعجب گفتند: این باد دیگر چیست؟ همه سرها به سمت آسمان برگشت. باد شدید ابرهای سیاه را آورده بود بالای شهر کوفه. آسمانی که تا همین یکی دو دقیقه پیش صاف و آفتابی بود، پر از ابر های سیاه شد. ابرهای سیاه خوردند به هم و صدای رعد و برق همه جا پیچید. (صدای رعد و برق را تقلید کنیم) باران تندی شروع به باریدن کرد. قطره های درشت باران روی زمین می‌چکید و بوی آن کل شهر کوفه را پر کرده بود. جوی های توی کوچه ها پر از آب شده بود. به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
ادامه قصه باران (ویژه محرم و صفر) مردم کوفه حیرت زده و متعجب داشتند به باران نگاه میکردند. آنها هیچ وقت فکر نمی‌کردند که به خاطر دعای امام حسین باران ببارد. آنقدر شدت باران زیاد بود که در همان مدت کوتاه آب از سر و صورت همه می‌چکید. مردم هم تعجب کرده بودند و هم خوشحال بودند. به سمت امام حسین آمدند. سر و صورت و دست امام حسین را بوسیدند و بغلشان کردند. هرکسی میخواست به شیوه ای از امام حسین تشکر کند. همه میگفتند: ما نمی‌دانیم چطور این لطفی که در حق ما کردی را جبران کنیم. شما ما کوفیان را از تشنگی و هلاک شدن نجات دادید. مردم با خوشحالی به خانه هایشان برگشتند. بارون هنوز می‌بارید و فقط امام حسین و علی مولا توی کوچه بودند. علی مولا نگاهی به مردم کوفه کردند و نگاهی به باران و نگاهی هم به امام حسین. بغضی گلویشان را گرفت و چشمانشان پر از اشک شد. بله بچه ها آن روز امام حسین مردم کوفه را از تشنگی نجات داد اما توی قصه کربلا همین مردم کوفه جلوی امام حسین ایستادند. با اینکه خود مردم امام حسین رو دعوت کرده بودند که به شهرشان بیایند اما راه امام حسین را بستند. آب را به روی ایشان و خانواده شان بستند. همین مردمی که گفته بودند ما جبران میکنیم....😭 و این کارشان باعث شد که در کربلا بچه های قشنگ امام حسین، از جمله دخترشان رقیه خانم سه ساله، تشنه لب باشند. اونها بابای حضرت رقیه را تشنه شهید کردند و یادشان رفت همه ی خوبی ها و مهربانی هایی که خدا بخاطر امام حسین به آنها کرده بود. آدم بدا خیمه هایی که خانوما و بچه ها توش بودن رو آتیش زدن حضرت رقیه و دوستاشون خییلی ناراحت بودن غصه خوردن که آدم بدا چادرشون رو از سرشون کشیدن و خلاصه حضرت رقیه از غم و غصه دوری باباشون انقدر بی تاب شدن که شهید شدن و رفتن تو بهشت پیش بابا حسین. به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤شعرهای کودکانه عاشورایی🖤 شاعر: خانم فهیمه انوری 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت مسلم ابن عقیل https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/759 🏴🏴🏴🏴🏴 ورود کاروان امام حسین علیه السّلام به کربلا https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/761 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت رقیه سلام الله علیها https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/763 🏴🏴🏴🏴🏴 جناب حر ابن یزید ریاحی https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/766 🏴🏴🏴🏴🏴 عبدالله ابن حسن علیه السّلام https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/781 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت علی اصغر علیه السّلام https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/783 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت علی اکبر علیه السّلام https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/786 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت عباس علیه السّلام https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/790 🏴🏴🏴🏴🏴 امام حسین علیه السّلام https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/793 این اشعار زیبا رو به دوستانتون هدیه بدید🖤 به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
📣 قابل توجه پدرومادرها، فعالین فرهنگی، مربیان و... ✅بستهٔ تربیتی شخصیت محوری استاد عباسی ولدی 🌹 روی عبارات آبی رنگ ضربه بزنید👇 کلیپ معرفی بحث شخصیت محوری حتما کلیپ رو ببینید تا با اهمیت این بحث آشنا بشید 👌 ــــــــــــ جلسه اول جلسه دوم جلسه دوم پرسش و پاسخ جلسه سوم جلسه سوم پرسش و پاسخ جلسه چهارم جلسه چهارم پرسش و پاسخ جلسه پنجم جلسه پنجم پرسش و پاسخ پاسخ به یک پرسش مهم (از جلسات مبانی رشد و تربیت اسلامی) جلسه ششم جلسه ششم پرسش و پاسخ جلسه هفتم جلسه هفتم قسمت دوم جلسه هشتم(نهایی) شخصیت محوری و سوالات بچه‌ها دربارهٔ خدا پرسش و پاسخ ۱ پرس و پاسخ ۲ پرسش و پاسخ ۳ پرسش و پاسخ ۴ پرسش و پاسخ ۵ پرسش وپاسخ ۶ پرسش و پاسخ ۷ پرسش و پاسخ ۸ پرسش و پاسخ ۹ پرسش و پاسخ ۱٠ پرسش و پاسخ ۱۱ پرسش و پاسخ ۱۲ پرسش و پاسخ ۱۳ سوال: نشانهٔ موفقیت در پیاده سازی بحث شخصیت محوری ــــــــــــــــ و و متناسب با رویکرد شخصیت محوری در کانال شعر،قصه و معرفی کتاب درمسیرمادری (حاصل تلاشی مادرانه) 👇 @gheseshakhsiatemehvari 🛑این کانال ها زیرنظر استاد عباسی ولدی نیستند بلکه صرفا حاصل تلاشی مادرانه برای هرچه بیشتر عاشق شدن فرزندان این سرزمین هستند. 💚 رسانه باشیم... https://eitaa.com/shakhsiatemehvari
🔆 یه نمایشنامه داریم درباره‌ی امام رضا جانمون میتونید به صورت قصه هم برای دسته گلاتون تعریف کنید.🤩 لینک نمایشنامه https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari/712
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😣 دیگه خسته شدی❓ 😏از صبح که پا می‌شی باید بشوری و بسابی و غذا درست کنی و به بچه‌هات برسی❓ ☹️احساس می‌کنی عمرت هدر رفته و همش خرج شوهرت و بچه‌هات شده❓ ‼️ صبر کن..! 👇 💚 برای تغییر، هیچ وقت دیر نیست... 📣 برگزار می‌کند: دورِ پنجم دوره آموزشی_مطالعاتی«» 😲 بیش از ۳۰،۰۰۰ ثبت نامی و ۹۷ درصد رضایت در چهار دورِ گذشته.(نظرات‌شون رو اینجا بخون) 👤 با نظارت و تدریس: حجة الاسلام ✅ راستی کاملا رایگانه، تهیّه کتاب‌های دوره هم با تخفیف ویژه‌س و آخرشم گواهی شرکت در دوره می‌گیری. 🔹 پس تا دیر نشده بسم الله، ثبت نام کن: ktft.ir/40 🌹 اگه دوست داری تو خوب شدن حال دیگران سهیم باشی، این پیام رو حداقل به ده پونزده تا از رفیقا و گروه‌هایی که داری بفرست. ✍🏻 اگه مشکلی بود در خدمتیم: 🆔 @Madari40 🔰توضیحات بیشتر در کانال تربیتکده آیین فطرت: https://eitaa.com/tarbiatkadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹توضیحات حاج آقا در مورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020717 طوفان الاقصی.mp3
9.36M
سخنان بسیار مهم و طوفانی حاج آقا دربارۀ عملیات به نظرم گوش دادن به این فایل رو به فردا واگذار نکنید. همین امروز گوش کنید. با انتشار این فایل در روشنگری مردم عزیزمون سهیم باشید. @abbasivaladi
✊🌹✊🌹✊ 🌹✊🌹✊ ✊🌹✊ 🌹✊ 🌹 📣 تخفیف ویژهٔ ۳۵ درصدی مجموعه "" به مناسبت عملیات 🔹 ایلیا و حیفیا نام یک مجموعۀ داستانی است که تا کنون دو جلد از آن نوشته و چاپ شده است. 🔸 ایلیا و حیفیا را می‌توان از دستۀ داستان‌های راهبردی دانست. مقصد اصلی این مجموعه، نحوۀ تقابل جبهۀ طاغوت (مخصوصا یهود) با جامعۀ اسلامی است. ‼️ (برای دیدن توضیحات بیشتر هر کتاب، روی اسم آن کلیک کنید👇) 1⃣ جلد اول: دزدان راز ایلیا (نفوذ از سوی دشمن و رازداری از طرف مسلمانان) 2⃣ جلد دوم: سکه های ویرانگر (ربا و نقش آن در ویران کردن جامعه) 🌹 کد تخفیف: قدس ⏳مهلت: ۲۱ مهر ༺༻ ༺༻ ༺༻ 🌐 خرید کتاب 🌹کتاب های سبک زندگی را از ما بخواهید👇 ╭━━⊰ ❀ 💚 ❀ ⊱━━╮ @ketabefetrat ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام: زلزله ویرانگر ۱۵ مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامی برای رژیم صهیونیستی است 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیر قابل ترمیم خورده. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازه‌های اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازه‌ها به این آسانی امکان‌پذیر نیست. ۱۴۰۲/۷/۱۸ 💻 Farsi.Khamenei.ir