🥀لَیْتَ شِعْرى أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى، 🥀کاش مى دانستم کجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد یافت؟ #دعای_ندبه #امام_زمان @Ghiammhdiyaran

. 👌 #پنجره متفاوتی به حضور امروز رهبر انقلاب در پای صندوق ۱۱۰؛ از حیاط بیت رهبری تا محل رأی‌گیری انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم @Ghiammhdiyaran

. ✅سه راه‌حل کاربردی برای مقابله با استرس‌های زندگی‌:👌🏻 ۱- هرگز عادت به بازگوکردن مسائل خود نزد همه نکنید؛ بازگو کردن مسائل ، وزن آنها را زیاد میکند.❌ ۲- فقط به زمان حال فکر کنید، گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید ، گذشته تمام شده است و آینده هنوز نیامده است. ۳- به خودتان استراحت بدهید استراحت های روزانه مانندخواب روزانه،فیلم دیدن واستراحتهای هفتگی مانندوقت گذراندن با دوستان و خانواده در آخر هفته‌ها و استراحت های ماهانه یا سالانه مانند مسافرت.🌱💫 🔷️بااین سه گام بعدازمدت کوتاهی ظرفیت روح تان افزون می شود و مسائل بدون استرس برای تان حل شدنی خواهد بود. امتحان کنید👌🏻   

💥‏وقتی حاج مهدی رسولی دولت روحانی رو با خاک یکسان می‌کنه . ‎#به_عقب_برنمی‌گردیم‌ ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─

▫️هواداران در دلهره و اضطراب‌اند که آیا کسی که هوادارش هستند، انتخاب می‌شود یا نه. ▪️برخی تا صبح خوابشان نمی‌برد و🤬 تا از نتیجه‌ها یقین پیدا نکنند، آرام نمی‌گیرند. ▫️آقا! ما چند شب جمعه از اضطراب آمدن و نیامدنت خوابمان نبرد؟ و چرا تا خبر آمدنت به گوشمان نخورده آرام می‌گیریم؟ ▪️تو غریب‌تر از آنی که در خیال ما بگنجد و ما ناعاشق‌تر از آنیم که بشود توصیفش کرد. ▫️ما را ببخش به خاطر این همه عاشق نبودن. وقتت بخیر امام تنها! ای همه هستم #امام_زمان ام کاش نتیجه این #انتخابات منجر به ظهور تو باشد اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج التماس دعا🤲 #امام_زمان 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

«صدقه هزار برابری» امام صادق علیه‌السلام الصَّدَقَةُ لَیْلَةَ اَلْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ وَ اَلصَّدَقَةُ یَوْمَ اَلْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ | در شب و روز جمعه، ــ پاداش و آثارِ ــ صدقه هزار برابر است. |مستدرک الوسائل: ج۶، ص۱۰۶

❇️ دیـــدار یــار .... قسمت دوم ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ در مسیری که می رفتند به یک سه راهی رسیدند که یکی از این راهها به طرف منزل شیخ محمد طه منتهی می شد. وقتی که این گروه به سه راهی رسیدند از راهی که بسوی منزل شیخ بود شخصی به شکل صحرانشینان عراقی، ولی دارای وقار و سکینه ای خاص که از صورتش هیبت و عزت نمایان بود بیرون آمد. آنها به طرف منزل شیخ روان گشتند، وقتی وارد منزل شدند هیچکس در آنجا نبود حتی آن کسی که از مهمانها استقبال می نمود و برای آنها آب و قهوه می آورد. ولی آن چیزی که توجه همه را به خود جلب نمود همانا نشستن شیخ به صورت غمناک، در گوشه اتاقش بود. ✨💫✨ او در حالی که قطرات اشک بر گونه اش سرازیر بود، مرتب با خود زمزمه می کرد و می گفت: «در دستم آمد ولی متوجه آن نشدم، وقتی متوجه او شدم از دستم بیرون رفت.» در ایت حالت بود که تازه واردین خیلی تعجب کردند و بعد از سلام، علت گریه شیخ را پرسیدند. البته چون شیخ در اواخر عمر، بینایی خود را از دست داده بود متوجه آمدن آنها نشد، مگر بعد از اینکه به او سلام کردند. ✨💫✨ شیخ بلند شد و به آنها خوش‌آمد گفت و در نزد آنها نشست و شروع نمود به بیان آن واقعه‌ای که او را غمناک ساخته بود و در حالی که اشکهایش را پاک می کرد گفت: همه شما می دانید که مردم برای سؤالات شرعی و قضاوتها و دیگر امورشان به من رجوع می کنند و من به آنها فتوی می دهم و ناراحتیهایشان را برطرف می سازم و خمس و زکات گرفته و آنها را صرف امور می کنم و مثل اینگونه امور را انجام می دهم. تا اینکه به فکرم رسید که آیا من در این فتواها و قضاوتها راه درست را پیموده‌ام و آیا اعمال من در نزد پروردگار و ائمه اطهار علیهم السلام مورد قبول واقع گشته است یا خیر؟ 🔺ادامه دارد...

🍃🥀از جمعه های بی تو چه دلگیر میشوم جانِ خودم ز جانِ خودم سیر میشوم 🍃🥀با هر نفس که میکشم اقرار میکنم از این نبودنت به خدا پیر میشوم 🍃🥀با این دلِ خراب رسیدم به محضرت زیرا فقط به دست تو تعمیر میشوم 🍃🥀از اینکه انتظار تو را میکشم ببین از مردمان شهر چه تحقیر میشوم 🍃🥀فکر ندیدنِ تو رهایم نمی کند... پس حق بده که اینهمه درگیر میشوم 🍃🥀تنها نه جمعه ها که تمامی طولِ سال از روزهای بی تو چه دلگیر میشوم 💔این جمعه هم گذشت و نیامدی ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ #شعر_مهدوی #امام_زمان 🌹

﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣ سلام امام خوب و مهربانم دوستت دارم🥰 السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ یاصاحِبَ‌الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُ‌ویاشَریکَ‌الْقُران وَیااِمامَ الْاُنسِ‌وَالْجان 🌿💌« صُبـــــح جُمـــــعہ أســـــت ...𑁍 » _بِہ گل نــَـــرگس بـــــرســٰـــان، ايـــــن پيغـــٰــام↡↡ ⇇سوخـــــت بےعَطـــــر تـــُــو، ايـــــن بـــٰــاغ، ◇◇كـَــــمے زود بيــٰـــا ...𔘓⇉ #صبحتون_مهدوی🌤 💞سلامتی امام زمان صلوا @Ghiammhdiyaran

*💢خبر فوری 🔶حمله به خودروی حامل صندوق اخذ رای در محور راسک به جکیگور* ♦️لحظاتی قبل و پس از اتمام رای گیری در مسیر بازگشت صندوق ها به فرمانداری اشرار مسلح ناشناس به یکی از خودروهای حامل صندوق اخذ آرای مردم در محور راسک به جکیگور حمله کردند که بر اثر این حمله دو نفر از ماموران بدرقه صندوق شهید و تعدادی از اعضای صندوق مجروح شدند. ♦️خبرهای تکمیلی متعاقباً اعلام خواهد شد. @Ghiammhdiyaran

محبوب من 💚 من هر روز با تو سخن می‌گویم؛ حتی به اندازهٔ یک سلام صبحگاهی، می‌دانم که جوابم را می‌دهی. 🙂 📖 #دلنوشته_مهدوی   (قیام مهدیاران...) درایتا @Ghiammhdiyaran

🎬 #کلیپ «وسط شلوغی‌های شهر» 💚 من همیشه به‌تو فکر می‌کنم به غربتت وسط شلوغی‌های دنیا چقدر آمدنت دیر شده... ڪانال‌های حوادث آخرالزمان و علائم ظهور♨️ *https://chat.whatsapp.com/IUgJQ19Rizo0BogG8R4m5C*

🔰ماجرای خواب شعر شهریار 💠آیت الله مرعشی نجفی: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. مولا فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند:شهریار شعرت را بخوان!  و شهریار این شعر را خواند: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا که به مـا سـوا  فکندی همه سایه هـما را وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی میکند، گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم بیاید. چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله می رسد خادم از او نامش را می پرسد میگوید من  سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمده ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند؛ آیت الله پس از دیدن شهریار  می گویند این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(ع) دیده ام. آیت الله می پرسند: این شعر «علی ای همای رحمت» را کِی ساخته ای؟  شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند که شما از کجا خبر دارید! که من این شعر را ساخته ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام. ولی من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام! آنگاه آیت الله مرعشی سری تکان می دهد و می گوید می دانم ولی تو ای: "شهریار شعرت را بخوان!" و او متحیر و حیران می خواند: و شهریار همان شعر بالا را می خواند. مرحوم آیت الله به شهریار شرح آنچه که گذشته بود را می فرمایند. شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید: من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم. تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام. آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام.  ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.