eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
208 دنبال‌کننده
747 عکس
82 ویدیو
42 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚سربازان زبان‌بسته مجموعه داستان‌های پیامبران از زبان حیوانات ✍حامد جلالی 📃۱۷۰صفحه ✂️برشی از کتاب: 🐂یک روز صاحبم افسار من را به پسرش داد و گفت این گاو زیبا را به تو هدیه می‌دهم می‌دانم ارزش کاری که تو کرده‌ای بیشتر از این است؛ اما این با ارزشترین دارایی من و امیدوارم که برای تو پول خوبی داشته باشد.🤲 پسر اول خجالت کشید اما بعد دست پدرش را بوسید و تشکر کرد فردای آن روز من داشتم در دشت می‌چریدم، نزدیک خانه صاحبم رفتم که شنیدم مرد همسایه دارد با او حرف می‌زند همسایه از پیرمرد پرسید چرا این کار را کردی؟🤔 پیرمرد گفت:«چند روز پیش من حالم خوب نبود و خوابیده بودم مردی آمده بود تا با پسرم معامله ای بکند که هفتاد هزار سکه سود داشت.» همسایه با شگفتی داد زد: «هفتاد هزار سکه؟! 😳 پیرمرد آهسته گفت: «بله» پسرم کنار من نشست تا من بیدار شوم و بتواند از من اجازه بگیرد او من را بیدار نکرد تا من ناراحت نشوم و نخواست استراحتم را به هم بزند؛ اما مرد تحمل نکرد و رفت و معامله انجام نشد. وقتی بیدار شدم و از این ماجرا خبردار شدم برای تشکر از پسرم که اینهمه به فکر من بوده است تنها گوساله ام را به او هدیه دادم. همسایه خندید و گفت: پیرمرد نادان مگر گوساله تو چقدر ارزش دارد؟ پسرت اشتباه بزرگی کرده است😝 پیرمرد خندید و گفت: «نه به نظرم او کار درستی کرده و حتماً به خاطر این کار ،نیکش به او پول زیادی خواهد رسید😇 همسایه بازهم خندید و گفت: به همین خیال ،باش تو چقدر ساده‌ای مرد همسایه پس از گفتن این حرف راهش را کشید و رفت... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
📚زندانبان یهودی شکنجه‌گر امام‌موسی‌کاظم علیه‌السلام ✍سید‌ سعید‌ هاشمی 📄۲۶۸صفحه ✂️برشی از کتاب: جای شلاقها هنوز بر پیراهنش دیده می‌شد. شلاق به دست پشت سرش ایستادم. صدایش زیبا بود. همین صدای زیبا می توانست کلی آدم را به خودش جذب کند؛ صدای دعایش در سلول سنگی می‌پیچید و انعکاس پیدا میکرد. در صدایش ناله بود. انگار خسته شده بود! صدای دعا خواندنش در گوشم پیچید و مرا از خودم جدا کرد. 🥀 ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات میدهی! 🥀 ای خدایی که آتش را از بین آهن و سنگ رهایی میبخشی! 🥀 ای خدایی که شیر را از بین غذای هضم شده و خون ظاهر میکنی! 🥀 ای خدایی که نوزاد را از چفت رحم نجات میدهی! 🥀ای خداوندی که روح را از میان حجاب‌ها آزاد می سازی مرا از دست هارون خلاص کن!!😭 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚سیره نبوی ✍شهید مرتضی مطهری 📃۲۰۵صفحه ✂️برشی از کتاب یکی از ویژگی‌های پیامبر، نرمی در عین صلابت است: در مسائل فردی و شخصی و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملایم و باگذشت بود؛ گذشتهای بزرگ و تاریخی اش یکی از علل پیشرفتش بود؛ اما در مسائل اصولی و عمومی، آنجا که حريم قانون بود، سختی و صلابت نشان می‌داد و دیگر جای گذشت نمی‌دانست🚫 پس از فتح مکه و پیروزی بر قریش تمام بدی‌هایی که قریش در طول بیست سال نسبت به خود او مرتکب شده بود نادیده گرفت و همه را یکجا بخشید؛ توبه قاتل عموی محبوبش حمزه را پذیرفت🥺 اما در همان فتح مکه زنی از بنی‌مخزوم مرتکب سرقت شده بود و جرمش محرز گردید؛ خاندان آن زن که از اشراف قریش بودند و اجرای حد سرقت را توهینی به خود تلقی می‌کردند سخت به تکاپو افتادند که رسول خدا از اجرای حد صرف نظر کند؛ بعضی از محترمین صحابه را به شفاعت برانگیختند؛ ولی رنگ رسول‌الله خدا از خشم برافروخته شد و گفت: چه جای شفاعت است؟ مگر قانون خدا را میتوان به خاطر افراد تعطیل کرد!؟ 😡 هنگام عصر آن روز در میان جمع سخنرانی کرد و گفت:«اقوام و ملل پیشین از آن جهت سقوط کردند و منقرض شدند که در اجرای قانون خدا تبعیض می‌کردند، هرگاه یکی از اقویا و زبردستان مرتکب جرم میشد معاف می‌شد و اگر ضعیف و زیردستی مرتکب می‌شد مجازات می‌گشت!😞 سوگند به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای «عدل» درباره هیچ کس سستی نمیکنم هر چند از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد. ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امام آمد🌷 🇮🇷۱۲ بهمن ماه سالروز ورود امام خمینی و فرا رسیدن ایام دهه فجر گرامی باد🇮🇷 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚آسنا و راز کنیسه ✍سمانه خاکبازان 📃۱۵۵صفحه ✂️برشی از کتاب _ما همه چیز را می‌دانیم، بهتر است خودت بگویی. به علی چه پیامی دادی؟🤔😡 صدقیا چشمانش را بست، قیافه آسنا را به یاد آورد و دست نویسی که به او داده بود، چشمانش را باز کرد و گفت: «تو کاری را که میخواهی بکن من هرچه بگویم نتیجه یکی است.» مردخای نگاهی به شمعون کرد و زیرلب گفت: «او اینگونه زبان باز نمی کند.» شمعون با خشم نگاهی به صدقیا کرد و از جا بلند شد. با قدمهایی بلند، میز را دور زد و سیلی محکمی به صورت صدقیا زد و گفت: به علی چه گفتی؟»😡 صدقیا سرش را به سمت شمعون کرد و لبخند زد. شمعون از خشم لرزید. باز دست بلند کرد تا سیلی دیگری به صدقیا بزند که دستش روی هوا ماند. صدقیا دستش را گرفته بود و او هرچه تقلا می کرد نمی‌توانست دستش را از دست او رها کند، خشمگین تر شد و گفت:« می‌دانی کسی را پی آسنا فرستادم؟ گفته ام او را به اینجا بیاورند میخواهم آن قدر جلوی رویت او را شکنجه بدهم تا زبان بازکنی😈 صدقيا صورتش برافروخته شد، مچ دست شمعون را بیشتر فشرد و گفت: «تو برای شریعت موسی حکم علف هرز داری مرا به شکنجه کودکی بیم میدهی؛ در حالی که از هر آزار دادنی منع شدی؟»😒😔 شمعون با خشم دست خود را رها کرد و سیلی محکمی به صورت صدقیا زد آن قدر محکم که از ضرب سیلی‌اش صدقیا به زمین افتاد، بعد نگاهی به اشیر کرد و گفت:«وقت وفا به قولت نرسیده؟🤔... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
📙چغک 🖌جثه ام از همه ی انقلابی های مشهد کوچکتر است و هرکس مرا در جمع آن ها می بیند فکر می کند اشتباهی شده که من در جمع مبارزان درجه یک هستم؛ اما همین کوچک بودنم باعث شده بود بتوانم مثل مبارزان بزرگ سال، کارهای مهمی برای انقلاب انجام بدهم. به خاطر همین جثه ی کوچک و البته به خاطر زبر و زرنگی ام، بین بزرگان انقلابی مشهد معروف شده ام به چغک! این اسمی است که حاج آقا برایم برگزیده؛ چغک به زبان مشهدی یعنی گنجشک‌... ✳️ کتابخانه مسجد قبا @ghobalib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا