📚کف خیابون
رمانی در مورد وقایع فتنه ۸۸
✍محمدرضا حدادپور جهرمی
📄۳۱۶صفحه
✂️برشی از کتاب
قشنگ مشخص بود که دست راستش که در جیبش هست مسلح است و حتی انگشتش هم روی ماشه است😨
حسابی غافلگیر شدم، نمیدانستم چکار کنم، فقط به چشمهایش زل زده بودم. اصلاً حساب این را نمیکردم، فکر کردم راننده اول با آن چهار نفر رفته بالا؛ اما حدسم اشتباه بود😱
همه عملیات را لو رفته میدانستم دیگر خبری از دفاع از حیثیت کاری و جنم زنانگی و … نبود؛ چون الان یک مسلح در فاصله کمتر از یک متر خیلی حسابشده بهت زل زده و فقط یا باید هلش بدی و در بروی یا با او درگیر بشوی که البته این دو حالت، دقیقاً باید قبلاز این باشد که یکی دو تا گلوله در بدنت خالی کند!
بعضی وقتها حتی توسل هم یادمان میرود🥺 مثل من در آن لحظه فقط فکر میکردم چطوری از دست او خلاص بشوم؟ حالا فرضاً فرار کردم خب چلاق که نیست! میدود و میآید دنبالم و اینجوری هم به چشم دوربینهای خیابان میآییم و هم کلا همهچیز میرود روی هوا😫
نفهمیدم چی شد فقط بهش زل زده بودم منتظر معجزه بودم! نباید اون طوری در آن لحظه و در آن خیابان، یکی از مهمترین پروژههای امنیت ملی بهخاطر رو دست خوردن من میرفت هوا!
گفتم که اصلاً نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم که یکمرتبه مردی که جلویم ایستاده بود یک تکان خورد…
#کف_خیابون
#فتنه_۸۸
#رمان
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
ایجاد کتابخانه ی مسجدقبا📚📚📚
به همت پایگاه معراج،در فضایی کوچک ، با دوقفسه کتاب، کتابخانه ای ایجاد کردیم.
ثبتنام و عضوگیری انجام شد.✍
استقبال از کتابخانه خوب بود😃
ترغیب شدیم آن را گسترش دهیم
در کانال اطلاع رسانی کردیم برای پالایش کتابهای منزل 📣
اینکه هرکتابی در منزل بدون استفاده دارید به کتابخانه هدیه کنید تا اگر مناسب کتابخانه هست ازآن استفاده شود و اگر مناسب نیست با فروش آن برای کتابخانه کتاب خریداری شود.
و اینچنین شد که قفسه های کتابخانه تکمیل شد و آن را به ۴ قفسه افزایش دادیم ولی دوباره نیاز بود قفسه اضافه شود ولی برای قفسه های جدید، دیگر جا نداشتیم🤔
این بود که به فکر افتادیم فضایی که بعنوان طاقچه در اختیار داشتیم و بدون استفاده بود سرتاسر این فضا را قفسه بندی کنیم
ولی اینکار هزینه ی زیادی برایمان داشت،
بنابراین با اطلاع رسانی در کانال محله، توانستیم کتابهای بدرد نخور و کاغذهای باطله ی ساکنین را جمع کرده و با فروش آن هزینه ی ساخت قفسه ها را یکجا تسویه کنیم.🙏
الان خداروشکر کتابخانه ی مسجدقبا در پردیسان بیشترین کتاب را دارد👌
کتابخانه ای کوچک ولی با فضایی دلنشین با حدود ۳ هزار جلد کتاب مفید و بروز که از همه جای پردیسان عضو داریم.😍
برای اعضای کتابخانه، برنامه های دیگر هم داریم مثل:
معرفی کتاب در کانال کتابخانه و در نشست ها📖
مسابقات کتابخوانی و اهدای جوایز🎁
برگزاری کافه شعر و دعوت از نویسنده و شاعران📜
گعده ی کتابخوانی و مباحثه ی کتاب📗
میزکتاب در هر مناسبت📕
#ایده
#کتابخوانی
#پایگاه_معراج
#مسجدقباپردیسان
🇮🇷گرامیداشت دهه بصیرت و پنجمین سالگرد شهادت
شهید حاج قاسم سلیمانی در پایگاه معراج برگزار می گردد.
ویژه ی بانوان
🔹ترتیل خوانی قرآن کریم
🔹روایتگری حجة الاسلام انصاری نژاد
🔹غرفه فروش کتابهای تقریظی #خط_امین با ۵۰% تخفیف
🔹غرفه کمک به جبهه مقاومت
⏰زمان :
چهارشنبه ۱۲ دی
بعدازظهر ساعت ۱۵
🕌مکان: حسینیه مسجد قبا پردیسان
پایگاه معراج
#سرباز_وظیفه
#سرباز_قران
#محفل_شهدا
#پایگاه_معراج
#مسجد_قبا
کتابخانه مسجد قبا
🇮🇷گرامیداشت دهه بصیرت و پنجمین سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در پایگاه معراج برگزار می گردد.
یه فرصت عالی برای تهیه کتاب با ۵۰ درصد تخفیف😍
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📚آقای کتابخوان فرمودند:
👌با مطالعه کتب برجسته قدرت تحلیل خود را افزایش دهید.
شما احتیاج دارید بخوانید، بدانید... نهضت کتابخوانی باید راه بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید.
#آقای_کتابخوان
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi
... یکی از عشایر با شادمانی و هلهله کنان پرید وسط. 👳🏻چفیه دور سر می چرخاند و به عربی شعر میخواند. حسین دوید طرف او. چفیه را بالای سر گرفت و با او همراه شد. 🙋کم کم حال و هوای حسینیه عوض شد. این کار عشایر از قبل پیش بینی نشده بود.🤔
حسین با صدای بلند هلهله میکرد. دست حاج طاهر را گرفته بود و به دوره افتاده بودند. جشن و پاکوبی عشایر همه را به وجد آورد. حالا آن جشنی که ماهها صدام حسین از آنها درخواست کرده بود تا در برابر ورود ارتش عراق برپا کنند، در حسینیه جماران اتفاق افتاده بود! 🎉انگار حسین دنبال همین صحنه بود. گویی در میان هلهله خود صدام را به یک جنگ روانی دعوت میکرد. گاه در ذهن تا عمق منطقه شط علی میرفت و برمیگشت...
#سفر_سرخ
✍نصرت الله محمود زاده
بر اساس زندگی شهید محمدحسین علم الهدی
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib 📚
📚استاد عشق
خاطرات پروفسور محمود حسابی
✍ایرج حسابی
📃۲۱۶صفحه
✂️برشی از کتاب:
خیلی از شبها خوابم نمی برد، کتاب قصه ای برمیداشتم و میخواندم، بی آن که حواسم باشد که چه میخوانم زیرا از فکر کردن به زندگی و گذشتهی عجیب و طاقتفرسای پدرم فارغ نمیشدم. کتاب را میبستم چراغ را خاموش میکردم و به رختخواب میرفتم.
گاهی اوقات در سکوت شب صداهایی از اتاق ابزار شنیده میشد، گوش
میکردم نه اشتباه نمیکردم! صدا از همانجا می آمد. آهسته از جا بر میخاستم و پاورچین ،پاورچین به طرف اتاق میرفتم.
چراغ کارگاه پدرم طبق معمول روشن بود با خودم میگفتم چطور پدرم میتوانند با وجود خستگی و بعد از سه ساعت درس دادن به من و یک ساعت گفتن خاطرات، و بعد از سه ربع آلمانی خواندن تازه بیایند و مشغول کار آزمایشگاهی و پژوهشی بشوند!🤔
میخواستم بروم تو و صدایشان بزنم ولی فکر کردم بهتر است اول، از پشت در اتاق ابزار نگاهی به داخل بیفکنم و ببینم چه کار میکنند🧐
یکی از شبها، آهسته به پشت در نزدیک شدم، خوشبختانه پدر پشتشان به در بود راحت ایستادم و به داخل نگاه کردم با کمال تعجب دیدم مشغول سوار کردن یک پمپ تهیگر (وکیوم پمپ) بودند که به تازگی طراحی آن را تمام کرده بودند حتی برای سوار کردن این دستگاه سنگین که دقت زیادی برای این کار لازم بود مرا صدا نکرده بودند!🥺
به سرعت داخل رفتم سلام کردم و گفتم :«ببخشید چطور با مریضی و تب در ساعت ۳ بعد از نیمه شب این کار را انجام میدهید؟ آیا بهتر نیست شما بروید بخوابید تا هر طور که میگویید من این دستگاه را سوار کنم؟»
ایشان...
#استاد_عشق
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷#شهید_از_زبان_شهید
😔حاج قاسم عزیز: دلم میخواد همهی عمرم رو بدم، فقط یکبار دیگه صدای احمد رو بشنوم.
🥀چیزی تا آسمانی شدن فرمانده نمانده
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi