eitaa logo
💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
1.3هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
11.3هزار ویدیو
321 فایل
✨﷽✨ حسین جان❤️ سرخی شهادت تو ناپیدا بود عشق تو امام کربلا زیبا بود تنها سبب زندگی دین قطعاً پیغام نماز ظهر عاشورا بود
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5940749693825843742.mp3
3.8M
نوحه بی کلام... @gholchin5 کاروان رفته منزل به منزل قصه ی ساربان مانده دردل 👇 @gholch
26.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@gholch کاروان رفته منزل به منزل قصه ی ساربان مانده دردل بانوای دلنشین حاج صادق آهنگران 👌 @gholch 👈
✅ داستان قرآنی اصحاب فیل قسمت اول ❇️ الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل . الم یجعل کیدهم فی تضلیل . ( سوره فیل : 1 ) 🌴 نجاشی پادشاه حبشه در راه تبلیغ دین مسیح به فعالیت زد و به وسائل مختلف کوشید تا دین مسیح را به صورت اول برگرداند و نیروی از دست رفته اش را تجدید کند . 🌴 وقتی دید از همه کشورها مردم برای حج به سوی مکه می روند ، به اندیشه فرو رفت که کاری کند تا توجه مردم را از مکه و کعبه برگرداند و این تاج سیادت را از قریش و اهل مکه بر باید و دلهای مردم را به کشور خود متوجه نماید . 🌴 بدین جهت کلیسای مجللی در صنعاء ( یکی از شهرهای یمن ) بنا نهاد و در ساختمان آن منتهای دقت را بکار برد و پس از پایان ، آن را به بهترین زینتها تزئین کرد و عالی ترین فرشها و پرده ها را در آن فراهم نمود به طوریکه زیبائی آن چشم را خیره و بیننده را مبهوت می ساخت . 🌴 او تصور می کرد با بودن چنین کلیسای معظمی دیگر کسی به سوی مکه نخواهد رفت و همه مردم حتی قریش و اهل مکه به آن کلیسا خواهند آمد . 🌴 اما بر خلاف تصور او ، نه تنها اهل مکه په آنجا توجه نکردند بلکه اهالی یمن و حبشه هم مکه را فراموش نکردند و بازبرای حج ، به سوی مکه رفتند . 🌴 اینجا دیگر کاری از نجاشی ساخته نبود . زیرا تصرف در دلهای مردم با زور سر نیزه محال است و عقیده ، قابل تحمیل نیست .اتفاقا یک کاروان تجارتی از مکه به حبشه آمد ، کاروانیان همه عرب و برای تجارت به آن کشور آمده بودند . 🌴 چندین تن از کاروانیان عرب ، در یکی از اطاقهای آن کلیسا منزل کردند و چون هوا سرد بود آتش افروختند . ولی وقت رفتن ، فراموش کردند آتش را خاموش کنند . آتش به آن کلیسا رخنه کرد و حریق مدهشی بوجود آورد . 🌴 وقتی خبر سوختن کلیسا و علت پیدایش آن را به اطلاع نجاشی رساندند ، سخت غضبناک شد و با خود گفت عربها از راه دشمنی کلیسای ما را آتش زده اند و قسم یاد کرد که کعبه را ویران کند و آن را نابود سازد . ادامه دارد... @gholch ♥️
مداحی آنلاین - ام المصائب زینب - حجت الاسلام عالی.mp3
1.38M
♨️ام المصائب زینب(س) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام السلام_علیک_یا_بنت_ولی_الله_ع @gholch 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خدایا 🌙به حرمت این شبهای محرم ✨عزیزانم را دربهترین 🌙و زیباترین و پر‌آرامش ترین ✨مسیر زندگیشان‌ قرارده! 🌙مسیری که ✨خوشبختی و آرامش 🌙و خوشحالی قلبی را ✨درلحظه لحظه 🌙زندگی‌شان بچشند.. شبتون بخیر 🌙🌟 @gholch
به نام آنکه در جان و روان است توانایی ده هر ناتوانست با توکل به اسم اعظم الله شروع میکنیم روزی نو را☀️ بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ الهی به امیدتو نه خلق روزگار.. @gholch
شروع صبحی پربرکت باذکرصلوات برمحمدو آل محمد(ع)💐 به رسم ادب هرصبح السلام علیک یابقیة الله(عج)🌹 السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)🌼 وصلی الله علی آل رسول الله جمیعاو رحمة الله وبرکاته @gholch ♥️
سلام..✋ 🌸سلام به یکشنبه 🌿سلام به زندگی 🌸كه برای 🌿بودنش ‌زنده‌ایم 🌸سلام به مهربانی 🌿كه همه ‌ 🌸بهش محتاجیم 🌿سلام به شما دوستان خوب😊 🌸روزتـون بی نظیر 🌿صبحتون بخیر☀️ @gholch ♥️
[WWW.FOTROS.IR]Nohe-HazratAbbas[07].mp3
5.09M
💠 زمینه آسمون چرا نمی باره 💠 نوحه حضرت ابوالفضل علیه السلام 🎤 حاج محمود کریمی 🌷 @gholch 🏴
✅ داستان قرآنی اصحاب فیل قسمت دوم ❇️ الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل . الم یجعل کیدهم فی تضلیل . ( سوره فیل : 1 ) 🌴 نجاشی فرمانده سپاه خود ( ابرهه ) را طلبید و با لشگری مجهز به انواع تجهیزات ، از اسب و فیل و سواره و پیاده به سوی مکه فرستاد . 🌴 ابرهه با آن سپاه عظیم ، مانند سیل بنیان کن به محل ماموریت خود رهسپار شد . در بین راه غارتگری ها کرد و هر کجا گوسفند و گاو و شتر دید آن را تصرف نمود . در بیابان حجاز ، شبانی را با دویست شتر ملاقات کرد . 🌴 شترها از عبدالمطلب و شبان هم شبان او بود ، ابرهه شترهای عبدالمطلب را گرفت و به راه خود ادامه داد تا در پیرون شهر مکه منزل نمود . 🌴 ابرهه در خیمه خود روی تخت نشسته و سران سپاه در اطرافش ایستاده بودند که دربان او وارد شد و گفت : اینک عبدالمطلب رئیس مکه و سرور قریش بیرون خیمه است و اذن ورود می خواهد . ابرهه اجازه داد و پس از لحظه ای عبدالمطلب وارد شد . 🌴 آثار بزرگی و عظمت در چهره او نمایان بود . ابرهه وقتی او را دید بی اختیار از جا پرید و چند قدم او را استقبال کرد و کنار خود روی تخت نشانید و مراسم احترام را به عمل آورد . سپس به مترجم خود گفت : از عبدالمطلب بپرس برای چه اینجا آمده ای ؟ 🌴 گفت : به من خبر رسیده که سپاهیان تو شتران مرا گرفته اند . آمده ام درخواست کنم شتران مرا به من برگردانید . 🌴 ابرهه گفت : عجبا ! من برای خراب کردن کعبه و ویران کردن اساس عظمت این مرد آمده ام،او به فکر شتران خویش است . به خدا قسم اگر این مرد از من درخواست می کرد از همین جا برگردم و کعبه را خراب نکنم ، من به احترام او بر می گشتم . 🌴 عبدالمطلب گفت : من صاحب شترها هستم و این خانه هم صاحبی دارد ، من باید شتران خود را حفظ کنم و صاحب این خانه هم ، خانه خود را . ادامه دارد .. @gholch ♥️