eitaa logo
❣️⭐غنچه های مهدوی⭐❣️
1.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
487 فایل
کانال مهدوی ما : 💚سه شنبـه هایِ عاشقـــ♡ـــی🌥 @seshanbehayeasheghi کانال نوجوان و جوان ما: ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh 🗣ارتباط با ادمین @Ya_saheb_azaman_adrekni @Sarbaz_velaee قرآن: https://eitaa.com/quran4everyday
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1152704933.mp3
7.99M
ʚ•°🦋°•ɞ دعــاے عهـــد⭐️ .. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار و هــر روز دعای عهد بخون... ❀❀ 🎙با صدای آقای علی فانی🌼 ⛅️الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّڪَ الْفَــرَج🌤 💫 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[°•💚☁️•°] ⭐️السلام علیک یا اباصالح المهدی⭐️ 🎥 نماهنگ🍃 ⛅️دعای زیبای فرج ☀️ 🦋بچه های عزیز بخوانند🦋 ✨الهی عظم البلاء و برح الخفاء✨ ✨وانکشف الغطاء وانقطع الرجاء✨ ○°•___☁️💚___•°○ 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️شگفتانه جاده رویایی نمک آبرود 😍😍 از لحاظ روحی نیاز شدیدی به سفر دارم . 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها با وصل کردن شماره ها نقاشی رو کامل کنید 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷☘🌷☘🌷 📺 داستانی زیبا از شهید چمران ⚱قلک و مرد فقیر 📌یک شب تاریک که مصطفی کوچولو داشت به خونه شان بر می گشت، هوا خیلی سرد بود و برف شدیدی می بارید. در راه یک دفعه چمشش به یک فقیری افتاد که خانه یا اتاق گرمی برای خوابیدن نداشت و یک گوشه خیابان نشسته بود و داشت از سرما می لرزید. مصطفی خیلی ناراحت شد، دلش سوخت. همش می خواست برای آن آدم، یک کاری بکند، ولی نه پولی داشت که به او بدهد، نه جایی می شناخت که آن را ببرد. خیلی فکر کرد… ولی هیچ کاری که از خودش بر بیاید و بتواند انجام بدهد به ذهنش نرسید. خیلی غصه دار شد و ناراحت راه به سمت خانه شان راه افتاد. به خانه رسید و آرام توی رخت خوابش خوابید. اما هر کاری کرد از فکر آن فقیر بیرون نیامد و خوابش نبرد. فردا، صبح اول وقت به مسجد محل شان رفت. دوستانش را جمع کرد و چیزی که دیروز دیده بود را برایشان تعریف کرد . مصطفی گفت: ما پولمون نمیرسه که خودمون تنهایی برای اون نیازمند لباس تهیه کنیم، بیاین هرکی هر چه قدر میتونه پول بذاریم رو هم. پولامونو جمع کنیم و با هم دیگه براش لباس تهیه کنیم. بچه ها قلک هایشان را شکاندند و پول هایشان را روی هم گذاشتند. به بازار رفتند و یک کاپشن گرم خریدند. آن را کادو کردند و همه با هم به آن آقای نیازمند دادند. 🌿هدیه صلوات برای شادی روح این شهید بزرگوار 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌷 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi