#نقاشی بیاین قدم به قدم باهم مورچه بکشیم🐜 #نقاشی 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

🔸️شعر مورچه 🌸مورچه مورچه مورچه 🌱 راه میره توی کوچه 🌸 گندم گرفته بر دوش 🌱 تند میره مثل خرگوش 🌸می‌گه اگر چه ریزم 🌱ولی زرنگ و تیزم 🌸کار می کنم فراون 🌱تا نرسیده بارون 🌸دون می‌برم به انبار 🌱برا فصل زمستون #شعر 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

بازی درمانی 🔰بازی های کاهش دهنده استرس کودکان: 🔸 خمیر بازی 🔸 شن بازی 🔸 شنیدن قصه و داستان 🔸 آب بازی 🔸 نقاشی انگشتی 🔸 استفاده از عروسک های انگشتی یا قاشقی برای تخلیه هیجانی 🔸 بازی با والدین 🔸 بازی های توپی #بازی 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

#کاردستی 🦋 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

ای ایران ای مرز پر گهر #سرود 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

شب ها بیاین کنار هم به آسمون نگاه کنیم ستاره ها رو بچینیم با هم دیگه دعا کنیم به یاد بیاریم که خدا ما آدما رو آفرید ماه قشنگ نقره ای ستاره ها رو آفرید بیاین با هم بگیم خدا خدای خوب و مهربون هر کسی که به یادته به آرزوهاش برسون(الهی آمین) #شعر 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

⭐️🍬🍭⭐️🍭🍬⭐️ 🌟 آیا می دانید که هیچ اتفاقی بدون اجازه خداوند انجام پذیر نیست حتی امام زمان(علیه السلام) برای ظهور نیز به اذن و اجازه خداوند نیازمند است. ⭐️🍬🍭⭐️🍭🍬⭐️ #پدر_مهربان 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

داستان تربیتی 🌺دو خاطره متفاوت و قابل تأمل از گم شدن مداد سیاه‌ دو نفر در دوران دبستان: 🔹مرد اول می گفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم ولی کم کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه های زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفه ای شدم!» 🔹مرد دوم می گفت: «دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به ماردم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب چه کار کردم بدون مداد؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود می‌دهم و بعد از پایان درس پس می‌گیرم. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونه ای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند. حالا که بزرگ شده ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده داده ام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.» #تربیت_مهدوی 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

#تــم شفق قطبی💚 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

کتاب رنگ آمیزی من مجموعه رنگ آمیزی و سرگرمی عمواخوان #نقاشی 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

احکام موانع وضو🤔 #احکام 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

[°•💚☁️•°] 🇮🇷 کارتون اتل متل یه جنگل 🇮🇷 این قسمت : فروشنده های کوچولو کودکانـہ🍏 #کارتون 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

انیمیشن فوتبالی سلام فرمانده با شبیه سازی حاج ابوذر روحی #کارتون 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

🎨رنگ آمیزی به مناسبت هفته بسیج #نقاشی 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi

🌹قلک من🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا (عموقصه گو) 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۵۲ تا ۵۴ 🎶تدوین:عمو قصه گو #قصه 🌼غنچه های مهدوی🌼 @ghonchehayeasheghi