eitaa logo
قنوت قلم
451 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
410 ویدیو
14 فایل
اینجا گوشه دنجی است برای دل نوشته ها و زمزمه های گاه و بی گاه قلم و قلبم، هرآنچه از تجربه ها و دانسته هایم که رزق آسمانی‌ام باشد و میهمان خانه دل‌ هرکسی بشود که رزقش این کلمات بوده و بماند به یادگار... #مهدی_طوقانی 👇👇 @MAHDI_T_114
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌مسجد سهله 👆👆 یکشنبه ۶ اسفند ، روز نیمه شعبان در ایران و دوشنبه ۷ اسفند ، نیمه شعبان عراق بود. صبح روز یکشنبه از حرم امام علی(ع) به سمت مسجد کوفه و مسجدسهله رفتیم.
و اما گزارش تصویری پیاده روی نیمه شعبان در روز یکشنبه از نجف به کربلا که پر از اتفاقات خاص و شگفتی بود. 👇👇
پویانفر عزیزم‌حسین! - ‹یاس‌فاطمی›.mp3
10.42M
بهشتم حسیـن؛ می‌خواستم که مشق لیلی کنم؛ نوشتم حسین..(:'
کرمانشاهی دلتنگم! - ‹یاس‌فاطمی›.mp3
8.98M
دلتنگم؛ برا نیمه شبای حرم؛ میبینی له‌له میزنم که برم؛ بخرم... ببرم...(:'
🌴مشایه به سمت کربلا این بار از جنس جشن و شکلات و کیک💐💐💐 🔸در سپیده دم روز یکشنبه (۶ اسفند) در شهر نجف، نم نم باران می بارید و نسیم ملایمی می وزید. یکشنبه، روز نیمه شعبان در ایران و دوشنبه، نیمه شعبان عراق بود. حدود ساعت ۹ صبح یکشنبه با خودروی ون کرایه ای نفری نیم دینار دادیم و از شهر نجف‌ به سمت کوفه رفتیم. من و پسرم محمدصالح بعد از زیارت مسجدکوفه و مسجدسهله، حدود ساعت ۱۱ صبح با پای پیاده راهی طریق العلما شدیم، طریق العلما یا طریق الفرات جاده قدیمی مسیر نجف تا کربلاست. در زمان ممنوعیت زیارت کربلا، این مسیر از سوی علما انتخاب و به «طریق العلماء» معروف شد. این راه اصلی اولیای خدا و بندگان خالص است. ابتدای راه، یک نانوایی در حال پخت نان بود ، یک نان گرفتم اما نانوا پولش را نگرفت. روبروی نانوایی، مغازه ای بود، یک پنیر کوچک خریدم‌ و پولش را حساب کردم، فروشنده که فهمید ما زائر مشایه هستیم، به شاگردش اشاره کرد و او از یخچال برای ما خوراکی آورد و با احترام تعارف کرد که بشینیم و از ما پذیرایی کرد، از فروشنده پرسیدم: «مواکب طریق العلما موجود؟» گفت: «الان واغلبهم فی كربلا...» بیشتر زائرین نزدیک کربلا هستند و امروز موکب برای پذیرایی نیست. جلوتر که رسیدیم یک موکب را دیدیم که بساط چای ذغالی اش مهیا بود و دودش به هوا می رفت. چند دختربچه با انرژی به سمت ما دویدند و شیرینی و شکلات تعارف کردند. برایم جالب بود که هنوز هم موکبی برپاست! هر چه جلوتر می رفتیم زیبایی مسیر بیشتر می شد و من‌ و محمدصالح هم مشتاق تر می شدیم. اصلا این مسیر هیچ وقت تکراری نمی شود. حالا دیگر باران بند آمده بود اما مسیر پیاده روی پر از گل و لای بود. آسمان صاف و تکه ابرهای سفید، زیباترین قاب طریق المشایه بود. شکوه نخلستان ها جلوه های زیبایی دارد؛ ترکیبی عاشقانه از بهشتی زیبا در دل نخلستان که به حرم عشق می رسد. آب باران در حفره های زمین جمع شده بود و زیر نور خورشید مثل طلا برق می زد و طراوت روحم را بیشتر می کرد. چقدر دلم می خواست ساعت ها به تماشای این نمای بارانی بنشینم اما حیف که روز کوتاه بود و مسافت زیاد... نفس عمیقی در خلوت نخلستان و بهشت زیبای روی زمین کشیدم و به راهم ادامه دادم. این مسیر با همین خلوتی، هنوز همان حال و هوای دوست‌داشتنی ایام اربعین را دارد. فقط کافیست خودت را به دل جاده بسپاری! تو را مشایعت می کنند. ساعت ۱۲ ظهر ماشینی جلوی ما نگه داشت و راننده صدا زد؛ زائر! سیاره مجانی! جلوتر که رسیدیم دونفر در حال پیاده روی بودند، به راننده اشاره کردم که احتمالا زائر و حدس زدم ایرانی هستند، نزدیک تر که شدیم پرسیدم: ایرانی! آنها هم سوار شدند. راننده عراقی ما را در یک موکب پیاده کرد ، به محض پیاده شدن از خودرو ، چند پسر بچه به استقبال ما آمدند و از ما پذیرایی کردند ؛ طعم تلخ چای عراقی هر زائری را شیفته خودش می‌کند! چیزی به اذان ظهر نمانده بود که با دو همسفر هم صحبت شدیم هردوی آنها سادات بودند؛ یکی از آنها روحانی و نسبش به حضرت امام سجاد(ع) می رسید و دیگری مداح اهلبیت(ع) و اسمش سید محمد بود. حالا دیگر جمعان جمع بود. بعد از نماز جماعت ظهر و عصر، سید محمد روضه ی جانسوزی خواند. بلافاصله اهالی موکب ، سفره ناهار را پهن کردند. اینجا هنوز هم مثل ایام اربعین ، میزبانان بی نظیری دارد. کمی استراحت کردیم. اندکی بعد من و محمدصالح از جمع همسفران جدا شدیم و دوباره راهی شدیم. حدود ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر، همچنان قدم می زدیم که یک خودروی سفید رنگ، جلوتر از ما نگه داشت. یک نفر از آن پیاده شد، مردی عراقی با دشداشه عربی و عرقچین سفید به سمت ما آمد و با لبخند به من دست داد و پرسید: «هل ستذهب إلى كربلا؟» آیا به کربلا می روید؟ گفتم: «اريد أمشی إلى عمود اصلی» می خوام تا عمودهای اصلی مسیر کربلا پیاده برم! گفت:«طریق اصلی بعید» تا عمودهای اصلی ، مسافت زیادی مانده! سوار خودرو شدیم. او و راننده خودرو راهی کربلا بودند. با آنها هم صحبت شدیم، او گفت: «خانه ام در طریق العلما هست و زائران به خانه ما می آیند»... همراهشان رفتیم ، مسیر اصلی نجف به کربلا به دلیل ترافیک شب نیمه شعبان در ازدحام بود، به اصرار محمدصالح در عمود ۱۲۸۰ پیاده شدیم. هنگام خداحافظی از همراهان عراقی به ایشان گفتم: «انت سفیر الحسین». زائرین نیمه شعبان در حال پیاده روی بودند و بعضی از موکب ها فعال و در حال پذیرایی بودند. حدود ساعت ۷ شب به کهکشان معرفت، شهر کربلا رسیدیم. آن روز برکات عجیبی نصیبمان شد؛ از زیارت امیرالمومنین(ع) و بازدید از بیت امام خمینی(ره) در نجف و زیارت مسجد کوفه و سهله و پیاده روی در طریق العلما تا زیارت حرم سیدالشهدا(ع) در شب نیمه شعبان ، مبهوت این همه لطف خدا بودم. در روزی که خدا ، آدمهای خوبش را جلوی راهمان قرار داد. ✍ مهدی طوقانی دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم سیدالشهدا(ع) 🌺زیارت امام حسین در شب نیمه شعبان زمانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا