فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و گل و گیاه خدمت قنوتیهای عزیز🌸
بریم داستان این کوچولوهامونو بگم؟!
اول کار بودیم و بودجمون به شدت کم...
راستیتش میخواستیم طبخ غذا کنیم، از طرفی دستامون انقدری تمیز بود که این چرک کف دست یافت نمیشد برامون😂😂
اینگدر فکر کردیم که مخمون سوت کشید.
کلمه به کلمه شروع کردیم، یکی من گفتم یکی فاطمه، یکی معصومه...
آخرش یه لیست بلند بالا از پیشنهادها تهیه شد.
تصمیم گرفتیم گلهای کوچولو موچولو درست کنیم.
ریسهها و لیوانهارو از پایگاه گرفتیم و گلارو هم یکی از رفقا قلمه زد.
و اینطوری بود که تونستیم بدون هیچ هزینهای یه کار گروهی بکنیم و شده یه لبخند کوچولو رو لبای چندتا عروس و دوماد بیاریم.
پ.ن۱: بنظرتون گلا کجان؟!
منکه مطمئنم الان دارن با عشق رشد میکنن😍.
پ.ن۲:رفقا اینو بگم ما وابسته به هیچ پایگاه و هیج ارگانی نیستیم خودجوشیم و کارا دلیه چون فرمانده پایگاه در جریان کارا بود پیشنهاد داد از وسایل پایگاه که بیمصرف مونده گوشه پایگاه استفاده کنیم.
زنجان🌿
۱۴۰۰/۴/۲۱
مارو در فضای مجازی با آدرس⇩
@ghonot_313
و یا با⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
سلام و مهربونی...
اومدم از یه خونهی پراز صمیمیت بگم، از یه مادری که عجیب مهربون و خودمونی بود.😍
از خاطرات زمان انقلاب و چال کردن اعلامیهها تو باغچه از فعالیتهای پشت جبهه، از رفتن همسر جوون به جبهه و بزرگ کردن دو تا بچه به تنهایی.
اونقدری مهربون بودن که احساس غریبی نکردیم، همینکه رسیدیم رفتیم آشپزخونه کمک حاج خانوم، گفتن:
- خونهای که دختر نداشته باشه همینهدیگه دختر کمکدست آدمه.
گفتم:
- حاج خانوم؟! پس ما چی هستیم؟!
خندهی شیرینی کرد و گفت:
- شما که عزیزدلین...
.
دیدار با همسر شهید جوادرسولی زنجان🌿
۱۴۰۰/۴/۲۱
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
35.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و نور...
هفتهی عفاف و حجاب بود و در فکر اینکه یه کار کم هزینه اما خیلی خوجیل و موجیل انجام بدیم.
یه عالمه از این چوبا گوشه پایگاه افتاده بود، نمیدونستیم باهاشون چیکار کنیم...
باز هم انقدر فکر کردیم که بلانسبت مخمون پوکید تا اینکه به فکر بنده رسید چوب سحرآمیز(اسمی که رو این خوشگلا گذاشتم) درست کنیم.
قرار بود به دخترخانومای کوچولویی که روسری سرشونه بدیم.
گیرههارو هم میخواستیم به مامانهای محجبه و دخترای محجبه همسن خودمون هدیه کنیم.
رفتیم برا پخش که دیدیم اونور یه دختر خانوم کوچولو وایساده که روسری سرش نبود.
هی میخواست نگاهشو از هدیهها بگیرهها اما نمیتونست.
رفتم طرفش، سلام دادم و گفتم:
- خاله چند سالته؟
همونطورکه نگاهش به چوبهای سحرآمیز بود گفت:
ده سالمه.
یکی گرفتم طرفشو گفتم:
- از این به بعد وقتی میخوای بیای بیرون روسری سرت کن خوشگل من...
کلی خوشحال شد و گفت:
- چشم خاله حتما.
ازمون که فاصله گرفتن دیدم داره با دقت نوشتهی روی برگه رو میخونه:
- فرشته کوچولوی من ممنون که حجابتو حفظ میکنی از طرف خدا جون.
پ.ن: باز هم بگم رفقا ما وابسته به هیچ پایگاه و ارگانی نیستتیم و استفاده از وسایل بیاستفاده ی پایگاه به پیشنهاد فرمانده پایگاه بود.
زنجان🌿
۱۴۰۰/۴/۲۴
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامے بہ نقش لالههای پرپر خدمت قنوتےهای گل گلاب🥀
خب، خب قصہ از اونجایے شروع شد کہ...
تولد دوتا از بچہهای گروهمون بود و قرار گذاشتهبودند تا جشنشون رو در ڪنار برادرای شهیدشون برگزار ڪنند.
ما هم گفتیم چہ کاری از این بهتر؟!
حالا بیایم همراه ڪیڪ، چندتا تراڪت امربہ معروف و نهےاز منڪر به همراه گلهاےسرخ پخش ڪنیم.
که هم از خانماۍ محجبہمون با تقدیم ڪردن یہ شاخہ گل بخاطر حفـظ حجابشون تشڪر کنیم.
هم دعوتشـون ڪنیم بہ انجام و احیاۍ واجب فراموش شده! «امربهمعروف و نهیازمنکر»
تهران🌿
۱۴۰۰/۴/۲۹
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و تبریک عیدغدیر🎊
و اما اومدیم باز هم با این چوبهای سحرآمیز ایندفعه با نوشتهی:
- علی امام من است و منم غلام علی😍
آقا بودجه که جمع شد با خوشحالی راه افتادیم سمت کتابفروشی، چون بودجمون نسبت به دفعات قبل زیاد بود بسی شاد و شنگول بودیم.
خیلی مقتدرانه گفتم:
- کتاب داستان درمورد غدیر و امامعلی(ع) میخوایم.
گفتن:
- با عرض پوزش دیر اومدین تموم شده.
پنچر شده داشتیم برمیگشتیم که فروشنده گفت:
- حالا بیاید خودتون بگردید شاید پیدا کردین.
و ما با متانت به سمت قفسهها حرکت کردیم (مدیونید اگه فکر کنید حملهور شدیم)
۱۳ تا کتابداستان از اینور اونور پیدا کردیم و خریدیم.
رفقا میگفتن ۱۳ تا کتاب چیه؟ خیلی کمه به چه دردی میخوره، و من همچنان داشتم قانعشون میکردم که یدونه هم باشه اشکالی نداره مهم اینه خنده رو لبای یه بچه میاد مهم اینه یه بچه رو با امیرالمومنین(ع) آشنا میکنیم.
صبح رفتیم برا پخش که یکی از بچا زنگ زد که از کار دیروز گروه پایگاه ما چندتا گیفت و کتاب و کتابداستان مونده بیارم؟!
پ.ن: شنیدی میگن کار که با دل و جون باشه خدا برکتش میده؟
خدا به کارمون برکت داد.
۱۴۰۰/۵/۷ زنجان
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
سلام و قنوت...
آخ که نگم از مهربونی این مادر...😍
صبح که رفتیم دیدیم داره به رفتگر محله عیدی میده، تعارف کردن رفتیم داخل...
هول شده پیرهن سبزش رنگش رو از رو مبل برداشت و گفت:
- میخواستم پیرهن خوشگلمو بپوشم مرتب باشم نمیدونستم زود میاین.
گفتم:
- مادر شما هرچی بپوشی مرتب و شیکی همینکه تنتونهدکلی بهتون میاد.
میگفت وقتی زنگ زدین گفتین میاین دیدار از خدشحالی گریه کردم، از صبح بلند شدم خونرو مرتب میکنم.
کلی شرمنده شدم...
بلند شدیم رفتیم آشپزخونه یکی از بچهها شربت ریخت و منم میوههایی که حاجخانوم دادن رو شستم.
زنگ خونرو زدن... حاج خانوم زنگ زده بود به پسرش تا میوه بخره.
گفتم:
- حاج خانوم میوه که بود چرا زحمت کشیدین؟!
با مهربونی گفت:
- شما مهمونای حسینمنید هرچی بزارم کم گذاشتم.
بغضم گرفت از اینهمه عشق و علاقه.
حاج خانم یه حاج خانم فعال بودن انگلیسی صحبت میکردن و کتابخون بودن.
تازه بهمون قول آشترش هم دادن😋
پ.ن: داریم یه همچین مادرایی؟!
دیدار با مادر شهید حسین تجزیهچی زنجان🌿
۱۴۰۰/۵/۷
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و پرچمهای سیاه...
اصلا قرار نبود برای محرم کاری انجام بدیم، اما خدا خواست و چندتا پوستر و سربند تهیه کردیم.
میخواستیم مغازههارو زینت بدیم به نام ابیعبدالله...
خیلی استرس داشتیم.
چی میگن؟ نکنه قبول نکنن؟! نکنه باهامون بد رفتار کنن؟!
مغازه اولی یه اسباب بازی فروشی بود، انقدری استقبال کردن و تشکر کردن که استرسمون یه کوچولو کم شد و کم کم دیگه کف دستامون عرق نکرد.
نمیدونید چه لذتی داشت وقتی پیرمرد عکس گنبد طلایی رو که دید چشمهاش چه برقی زد یا آقای عکاسی که خم شد و عکس رو بوسید یا پسری که وقتی عکس رو دید دست به سینه شد.
از پخش سربندا که نگم، چون تعداد زیاد بود میخواستیم چندتا از خیمههایی که بچهها تو محلشون میسازن پخش کنیم.
خیمهی اول کسی نبود و چندتا سربند گذاشتیم رو موکت پهن شده.
اما خیمهی دوم خوب موقعی رسیدیم داشتن شربت نذری پخش میکردن و انقدری تعدادشون زیاد بود که سربند کم اومد، لیواناشونم تموم شده بودا اما عجیب دلم میخواست از شربت نذریشون بخورم بیریا و پر از محبت بود.
اونا هم جوونمردی کردن و دوییدن دو تا لیوان از خونشون آووردن.
زنجان🌿
۱۴۰۰/۵/۲۳
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامے بہ نواۍ روضه اباعبدالله‹ع› خدمت قنوتیهای عزیز
خیلی یهویی به ذهنمون رسید یه کاری برای محرم انجام بدیم...
این شد که بچهها دست به کار شدند و بساط پخت حلوا رو جور کردند!
از اونجایی که در شرایطی بودیم که امکان پخش نبود سینی حلوا رو توی یکی از مغازهها قرار دادیم تا ایشون زحمت پخشش رو بکشند.
تهران🌿
۱۴۰۰/۵/۲۵
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
30.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلامے با حال و هواۍ محرم خدمت قنوتےهای عزیز
ذهنمون درگـیر این بود برای این این شبهای محرم چه کنیم؟ چی میتونیم پخش ڪنیم؟
که هم فرهنگیباشه هم نذری...
یاد ختمصلوات و جلسہهای مادربزرگامون افتادیم کہ ڪنار تلاوت قرآن یہ بسته آجیل یا نمک پخش مےکردند!
این شد که قرار گذاشتیم در شام غریبان نمک پخش کنیم به همراه احادیث ناب عاشورایے کہ به دست خود بچهها درست شده بود.
تهران🌿
۱۴۰۰/۵/۲۸
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
44.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلامے با یڪ دلِتنگ خدمت قنوتیهای عزیز
در گیر و دار اربعین بودیم، بچهها دلتنگ بودند و به امید راهی شدن...
قرار گذاشته بودیم یه سری وسایل تهیه کنیم و توی پیادهروی اربعین بین بچههای عراقی پخش کنیم که متاسفانه نشد!
تصمیم گرفتیم برای شروع سال تحصیلی چندتا بسته شامل دفتر، مداد، جامدادی و... آماده کنیم و بین بچههای نیازمند پخش کنیم تا با یه لبخند قشنگ درسشون و بخونند...
البته هنگام تهیه بستهها با کمبود بودجه روبه رو شدیم که یه آدم دست به خیر دست مارو هم گرفت:)
تهران🌿
۱۴۰۰/۷/۵
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و واجبات..
برای اربعین میخواستیم یه برنامه با محتوای امر به معروف و نهی از منکر انجام بدیم.
اما مشکل این بود ما نهایتا ده تا کتاب میتونستیم تهیه کنیم و یه چیز گسترده نمیشد.
مونده بودیم چه کنیم که طرح یه مثاحبه اومد تو ذهنمون.
سر اینکار نگرانی زیادی داشتیم کمبود بودجه، جور کردن میکروفون، جور کردن دوربین و سهپایه...
نگرانی اینکه کسی مصاحبه میکنه یا نه، اصلا خوب درمیاد؟!
که خداروشکر امامحسین(ع) دستمونو گرفت و کار حداقل به دل خودمون نشست.
انشالله که تاثیرش رو بزاره.
پ.ن۱: رفقا اینکار بیشتر جنبه مجازی داره و باید نشرحداکثری داشته باشهت لطفا از نشر کلیپ دریغ نکنید یاحسین...
پ.ن۲: از تجربههای امربهمعروفونهیازمنکرتون تو کامنتا برامون بگید🙈
زنجان🌿
۱۴۰۰/۷/۵
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
و یا با هشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامخدمترفقایقنوتی😍
بعدازمدتهابچههایتهراندستبهکارشدن و برایشهادتسردارعزیزمون۵۰تاپوستر تهیهکردنوپخشکردن🍃
۱۴۰۰/۱۰/۱۳
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
ویاباهشتگ⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت 💙
دنبالکنید💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمربالمهدی(عج)💚
.
اصلامحالهممکنهماهادستاز کتابخوندنوکتابهدیهدادن برداریم😎✌️
.
پخشچهلعددکتابکودکو بزرگسالبهمناسبتولادت آقاصاحبالزمان(عج)دراستانزنجان🌿
.
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
ویاباهشتگدنبالکنید⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و عطرِ نرگس خدمتقنوتیاۍِعزیز
ما همیشہ در گیر این بودیم کہ آقا چہ ڪارے انجام بدیم کہ بمونہ و ابدۍ باشہ وگرنہ شیرینے و شڪلات کہ مزهاش تموم شدنیہ🙄
تا اینکہ زد و یاد ڪوچولوهاۍ جامعہمون افتادیم.و اینگونہ ۳۰ تا ڪتاب براشون تهیہ ڪردیم از طرف آقا تا هم مهر و محبت امام زمانے تو دلشون تکیہ بزنہ و هم علاقمند بہ ڪتاب بشند.
و یه تشڪر ویژه از باغ ڪتاب شمعدونے کہ براۍ تهیہ ڪتاب بهمون ڪمڪ ڪرد.
اما بزرگاے جامعہ رو یادمون نرفتااا
بالاخره مرامے و معرفتے گفتن!
این شد کہ به تعداد ۳۰ تا پیڪسل یادگارے با برچسب مزین بہ نام آقا براۍ تزیین و دعاے عزیزِ عهد براے پیمان بستن با آقا بهشون هدیہ دادیم.
و چقــــدر قشنگ بود لحظاتے کہ خنده و خوشحالے بچہها رو دیدیم و چطور دور هم چمع مےشدند و تند تند صفحہ ها رو با ذوق ورق مےزدند.
یا حتۍ وقتے کہ یہ مادر بزرگ مهربون بهمون گفت:
- دستت درد نکنہ دخترم، من رفتم مشهد حتمااا دعاتون مےڪنیم!!
ڪارۍ از برابچ تهران
پخش در استان تهران و سمنان
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
ویابانشانیدنبالکنید⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و عطرِ سیب سرخ خدمت قنوتیایعزیز🌿
به مناسبت اربعین حسینی با بچههای تهران دستی بهم زدیم و با کمکهایی که از دوستان و اطرافیان گرفتیم تونستیم چندتا کتاب کودک به زبان فارسی و عربی همراه مداد رنگی و چند پک همراه با سربند و پیکسل آماده و زائرین اباعبدالله‹ع› هدیه بدیم.
.
ڪارۍ از برابچ تهران
پخش در مرز ایران و عراق، کربلا
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
ویابانشانیدنبالکنید⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و عطرِ نرگسهای زمستونے💛
به مناسبت تولد بابا مهدیمون خیلی یهویی عازم شدیم برای تدارک... ۲۰ تا پیکسل و چندتا مگنت تهیه کردیم برای بچهها به همراه یک سری متون با شکلات...
خوشحالی بچهها شیرینترین بخش ماجراش بود!
-
ڪارۍ از برابچ تهران
پخش در یکی از شهرستانهای تهران و مصلی امام خمینی‹ره›
مارودرفضایمجازیباآدرس⇩
@ghonot_313
ویابانشانیدنبالکنید⇩
#گروه_فرهنگی_قنوت 💙