eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
30 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‌ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ «59» بگو: سپاس براى خداست و سلام بر آن بندگانش، كه آنان را برگزيد. آيا خدا بهتر است يا آنچه را كه شريك قرار مى‌دهند؟ پیام ها 1- مجازات مجرمان و نجات مؤمنان، از الطاف الهى است و بايد شكر آن را به جاى آورد. «فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ‌- قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» 2- شيوه‌ى شكر را بايد از خدا بياموزيم. «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» 3- ستايش بندگان خدا و سلام بر آنان، در كنار ستايش خدا مطرح است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» جلد 6 - صفحه 441 4- به ياد خدا باشيم، «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» تا خدا هم ياد ما را زنده بدارد. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 5- ياد اولياى خدا را فراموش نكنيد. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 6- اولياى خدا زنده‌اند و سلام ما را دريافت مى‌كنند. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 7- دل به خدا بسپاريم و بنده‌ى او شويم تا سلام خدا و رسول را دريافت كنيم. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 8- بندگى انسان، معيار گزينش الهى است. «عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‌» 9- با سؤال، وجدان‌ها را بيدار كنيد. «آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ»
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (60): كیست كه آسمان‏ها و زمین را آفرید؟ و از آسمان براى شما آب فرستاد، پس به وسیله‏ى آن، باغ‏هایى بهجت‏انگیز رویانید؛ كار شما نبود كه درختانش را برویانید، آیا معبودى با خداست؟ (نه) بلكه آنان قومى منحرفند. «حدائق»، جمع «حدیقه»، به معناى باغى است كه دیوار داشته باشد، نظیر حدقه‏ى چشم. - تفكّر در آفرینش، بهترین راه وصول به خداست. «أمّن خلق» - هر درخت و گیاهى كه مى‏روید، زیر نظر خداوند و با اراده‏ى اوست. «اَنبتنا» - اِعمال قدرت الهى، از طریق اسباب عادّى است. «اَنبتنا به» - زیبایى دل‏انگیز، یك ارزش است. «ذات بهجةٍ» - طورى سخن بگوییم كه همه بفهمند. (خواصّ و اسرار گیاهان را همه نمى‏فهمند، ولى شادابى وزیبایى سبزه وگل‏ها را همه درك مى‏كنند. «حدائق ذات بهجةٍ» - وقتى به قدرت خدا پى مى‏بریم كه به ناتوانى خود - حتّى براى رویاندن یك درخت - پى ببریم. «ما كان لكم ان تنبتوا» - با سؤال‏هاى پیام‏دار، وجدان‏ها را بیدار كنیم. «أمّن خلق... ءالهٌ مع اللّه» - جلوى شبهات را بگیرید. آفرینش آسمان‏ها و زمین، مدعى ندارد، ولى كشت و زرع، مدعى دارد. بعضى مى‏گویند: ما منطقه را سبز و آباد كردیم. و لذا خداوند مى‏فرماید: «ما كان لكم ان تنبتوا شجرها» و در جاى دیگر مى‏فرماید: «ءانتم تَزرعونه ام نحن الزّارعون»(70) آیا شما كشت و زراعت مى‏كنید یا ما؟ - توحید، راه مستقیم و شرك، راه انحرافى است. «یعدلون» ----- 70) واقعه، 64. تفسیر نور محسن قرائتی
درباره‏ى تلاوت آیه‏ى 62 در روایات مى‏خوانیم: نمونه‏ى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّل‏اللّه تعالى فرجه الشریف) است و بدترین سوء «و یكشف السوء»، سلطه‏ى كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مى‏شود و نمونه‏ى «یجعلكم خلفاء» حكومت صالحان در آن زمان است.(72) هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دلیلى دارد، همچون: الف: دعاى ما، طلبِ خیر نبوده وما گمان مى‏كردیم خیر است. (زیرا دعا، یعنى طلبِ خیر) ب: نحوه‏ى درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است. ج: در دعا اخلاص نداشته‏ایم، یعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده‏ایم، به دیگران نیز چشم امید داشته‏ایم. البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى‏خواهیم، خداوند حكیم مشابه آن را به ما مى‏دهد و گاهى به جاى خواسته‏ى ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نیست، خداوند بلائى از ما دور مى‏كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنیا، در قیامت جبران مى‏كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى‏كند كه همه‏ى این مطالب در روایات آمده است. اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغییر نمى‏دهد. مثلاً سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى باید از دنیا بروند و همه‏ى انسان‏ها در لحظه‏ى احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، باید قانون مرگ را لغو كند. ریشه‏ى ایمان به خدا ریشه‏ى ایمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّیون مى‏گویند: ریشه‏ى ایمان به خدا ترس است. یعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى‏بیند، هنگام بروز حادثه‏اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى‏كند و به آن پناه مى‏برد. مادّیون با این محاسبه، ایمان را زاییده‏ى ترس مى‏دانند؛ امّا اشتباه آنان این است كه تفاوت رفتن به سوى خدا را با اصل ایمان به خدا نمى‏فهمند. مثلاً ما هنگام دیدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ مى‏رویم. امّا آیا مى‏توان گفت: پیدایش سنگ به خاطر سگ است؟ همچنین ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا مى‏رویم، آیا مى‏توان گفت: اصل ایمان به خدا زاییده‏ى ترس است؟ علاوه بر آنكه اگر سرچشمه‏ى ایمان ترس باشد، باید هر كس ترسوتر است، مؤمن‏تر باشد. در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع‏ترین افراد زمان خود بوده‏اند و باید انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ایمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه‏هایى كه ترس نداریم خدا را به دلیل عقل و فطرت قبول داریم. در حقیقت ترس و اضطرار، پرده‏ى غفلت را كنار مى‏زند و مارا متوجّه خدا مى‏كند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپیما یا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط یا غرق شدن را بشنوند و یقین كنند كه هیچ قدرتى به فریادشان نمى‏رسد؛ از عمق جان به یك قدرت نجاتبخش امید دارند. آنها در آن هنگام به یك نقطه و به یك قدرت غیبى دل مى‏بندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است. ----- 72) تفسیر نورالثقلین. - از راه‏هاى شناخت خدا و یكتایى او، توجّه به یك قدرت نجاتبخش و بریدن از قدرت‏ها ووسایل دیگر در هنگام اضطرار است. «أمّن یجیب» - شرط استجابت دعا، قطع امید از دیگران واخلاص در دعاست. «یجیب‏المضطر» - آنان كه با سكوت، از خداوند حاجتى مى‏خواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولى دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «اذا دعاه» - انسان بر طبیعت حكومت دارد. «یجعلكم خلفاء الارض» - آیا در حال اضطرار، به قدرت‏هاى مادّى توجّه مى‏كنید؟! «ءاله مع‏اللّه» تفسیر نور آقای محسن قرائتی
أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (63): كیست كه شما را در تاریكى‏هاى خشكى و دریا (به وسیله‏ى ستارگان) هدایت مى‏كند، و كیست كه بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش به عنوان بشارت مى‏فرستد، آیا معبودى با خداست؟ خداوند برتر است از آن چه براى او شریك قرار مى‏دهند. شاید مراد از هدایت در تاریكى‏هاى دریا و خشكى، هدایت از طریق ستارگان باشد. زیرا در جاى دیگر مى‏خوانیم: «و بالنّجم هم یهتدون»(73) ----- 73) نحل، 16. - بهترین راه خداشناسى، توجّه كردن به مشكلات و بن‏بست‏هاى زندگى و پیدا شدن راه‏حل وروزنه‏هاى امید به لطف خداوند است. «أمّن یهدیكم - من‏یرسل» - حركت بادها با تدبیر اوست. «یرسل الریاح» - اگر وجدان خود را قاضى كنیم، در مى‏یابیم كه جز او خدایى نیست. «ءالهٌ مع اللّه» - هرگونه شرك، محكوم است. «عمّا» - قرار دادن شریك براى خداوند، توهین به مقام اوست. «تعالى اللّه عمّایشركون»
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 383✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶۴﴾ يا كسي كه آفرينش را آغاز كرد، و سپس آنرا تجديد مي‏كند، و كسي كه شما را از آسمان و زمين روزي مي‏دهد، آيا معبودي با خداست ؟ بگو دليلتانرا بياوريد اگر راست مي‏گوئيد. (۶۴)   قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾ بگو كساني كه در آسمان و زمين هستند از غيب آگاهي ندارند جز خداو نمي‏دانند كي برانگيخته مي‏شوند. (۶۵)   بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿۶۶﴾ اين مشركان اطلاع صحيحي درباره آخرت ندارند، بلكه در اصل آن شك دارند، بلكه نابينا و اعمي هستند. (۶۶)   وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿۶۷﴾ كافران گفتند: آيا هنگامي كه ما و پدرانمان خاك شديم باز هم از دل خاك بيرون مي‏آئيم. (۶۷)   لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾ اين وعده‏ اي است كه به ما و پدرانمان از پيش داده شده اينها همان افسانه‏ هاي خرافي پيشينيان است. (۶۸)   قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۶۹﴾ بگو در روي زمين سير كنيد، ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد؟ (۶۹)   وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۷۰﴾ از تكذيب و انكار آنها غمگين مباش، و اينهمه غصه آنها را مخور، و سينه‏ ات از توطئه آنها تنگ نشود. (۷۰)   وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۷۱﴾ مي گويند اين وعده (عذاب را كه به ما مي‏دهي) اگر راست مي‏گوئيد كي خواهد آمد؟ (۷۱)   قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۷۲﴾ بگو شايد پاره‏ اي از آنچه را عجله مي‏كنيد نزديك و در كنار شما باشد! (۷۲)   وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾ پروردگار تو نسبت به مردم فضل و رحمت دارد ولي اكثر آنها شكرگزار نيستند. (۷۳)   وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۴﴾ و پروردگارت آنچه را در سينه‏ هاشان پنهان مي‏دارند و آنچه را آشكار مي‏كنند بخوبي مي‏داند. (۷۴)   وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۷۵﴾ و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بيپايان پروردگار) ثبت است. (۷۵)   إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾ اين قرآن اكثر چيزهائي را كه بني اسرائيل در آن اختلاف دارند براي آنها بيان مي‏كند. (۷۶)
383 (1).mp3
1.29M
ترتیل صفحه 383 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قرآن هدیه به امام زمان
💠📖🕋📖💠 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج
أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (64): كیست كه آفرینش را آغاز مى‏كند، سپس آن را (در قیامت) باز مى‏گرداند و كیست كه شما را از آسمان و زمین روزى مى‏دهد؟ آیا با خداوند معبودى هست؟ بگو: اگر راست مى‏گویید برهانتان را بیاورید. از آیه‏ى 60 تا این آیه، پنج مرتبه پى در پى، جمله‏ى «ءالهٌ مع اللّه» آمده است كه براى باطل كردن شرك و نفى خدایان دروغین مى‏باشد. روزىِ انسان، گاهى مثل نور، هوا و باران، از آسمان است و گاهى مثل سبزى و میوه از زمین و گاهى از حیوانات است كه آنها نیز با واسطه، از زمین استفاده و رشد مى‏كنند و گاهى از معادن است كه آنها نیز از زمین هستند.(74) از نظر قرآن هیچ آفریده‏اى محو نمى‏شود بلكه از نظر ماست كه مفقود مى‏شود.(75) معاد، برگرداندن معدوم نیست تا بعضى خیال كنند كارى محال است، بلكه رجوع موجودات به شكل اوّل است، بعد از تغییرى كه در شكل آنها به وجود آمده است. آیات تكرارى قرآن، با نوآورى همراه است: از آیه‏ى 60 تا 64، جمله‏ى «أاله مع اللّه» تكرار شده، لكن هر بار با یك جمله‏ى تازه همراه است: * در آیه‏ى 60 مى‏خوانیم: «بل هم قوم یعدلون» مشركان انحراف دارند. * در آیه‏ى 61 مى‏خوانیم: «بل اكثرهم لایعلمون» انحرافشان به خاطر جهل است. * در آیه‏ى 62 مى‏خوانیم: «قلیلا ما تذكّرون» و حالا كه جاهلند، كمتر متذكّر مى‏شوند. * در آیه‏ى 63 مى‏خوانیم: «تعالى اللّه عمّا یشركون» خداوند از شرك آنان منزّه است. * در آیه‏ى 64 مى‏خوانیم: «قل هاتوا برهانكم» این‏ها بى‏دلیل به سراغ شرك رفته‏اند. ----- 74) تفسیر نمونه. 75) تفسیر المیزان. - همان قدرتى كه در آغاز آفرید، باز هم مى‏تواند آن را برگرداند. «یبدؤا - یعید» - معاد، جسمانى است. «یعیده» - با سؤال، وجدان‏ها را بیدار كنید. «أمّن یبدؤا الخلق - من یرزقكم - ءاله» - مخالفان شما اگر برهان دارند بپذیرید. «قل هاتوا» - اسلام، دین برهان است و از مخالفان خود هم برهان مى‏طلبد. «قل هاتوا برهانكم» تفسیر نور محسن قرائتی
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (65) بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ (66) وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَاباً وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67) لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68): بگو: جز خداوند، هیچ كس در آسمان‏ها و زمین، غیب نمى‏داند و كسى نمى‏داند چه زمانى برانگیخته خواهد شد. بلكه علم مشركان در قیامت به كمال خواهد رسید، بلكه آنان (امروز)درباره‏ى آن (آخرت) در شك هستند، بلكه نسبت به (چگونگى) وقوع آن كورند. و كسانى كه كفر ورزیدند، گفتند: آیا هرگاه ما و پدرانمان (بعد از مرگ) خاك شدیم، آیا حتماً (زنده از گور) بیرون آورده مى‏شویم؟ در حقیقت به ما و نیاكانمان از قبل، این وعده داده شده، (لكن) این وعده جز افسانه‏هاى پیشینیان چیز دیگرى نیست. غیب، چند نوع است: نوعى از آن را خداوند به انبیا مى‏آموزد، «تلك من انباء الغیب نوحیها الیك»(76) ولى نوعى دیگر نظیر علم به زمان وقوع قیامت، مخصوص ذات مقدّس اوست. كلمه‏ى «مَن» براى موجودات باشعور است، بنابراین چه بسا در آسمان‏ها علاوه بر فرشتگان موجودات باشعورى باشند كه در قیامت همچون انسان‏ها مبعوث شوند. جمله‏ى «بل ادّارك علمهم فى‏الآخرة» نظیر جمله «كلاّسیعلمون ثمّ كلاّسیعلمون»(77) است. كلمه‏ى «ادّارك» از «تدارك» به معناى پیوستن و ملحق شدن اجزا مى‏باشد. یعنى مشركان در دنیا گرفتار تشتّت فكرند، ولى در آخرت اطلاعات آنها بهم پیوسته و به علم مى‏رسند، البتّه دیگر چه سود! كلمه «اساطیر» جمع «اُسطوره» به‏معناى افسانه است. كافران به پیامبران تهمت مى‏زدند كه آنچه درباره‏ى قیامت مى‏گویید، مطالب بى‏اساسى است كه براى سرگرمى بیان مى‏شود. ----- 76) هود، 49. 77) نبأ، 4 - 5. - انكار معاد، كفر است. «قال الّذین كفروا» - اگر حقیقتى را ما نپذیرفتیم، دلیل آن نیست كه واقع نمى‏شود یا وجود ندارد. «ءاذا كنّا» - تكرار سؤال، همراه با ناباورى، نشانه‏ى انكار است. «ءاذا - ءانّا» - یكى از كارهاى دشمنان، ایجاد شك در مسایل عقیدتى است. «ءانّا لمجرمون» - قدیمى بودن حرف، نشانه‏ى ضعف آن نیست. «لقد وعدنا هذا ... من قبل» - همه‏ى انبیا وعده‏ى معاد مى‏دادند. «لقد وعدنا هذا نحن و اباؤنا من قبل» - خلافكار، دنبال یافتن شریك جرم است. «نحن و اباؤنا» - افسانه خواندن سخنان انبیا، یكى از حربه‏هاى كافران است. «اساطیر الاوّلین»
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 384 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾ و مايه هدايت و رحمت براي مؤ منان است. (۷۷) إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۷۸﴾ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند و اوست قادر و دانا. (۷۸) فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾ پس بر خدا توكل كن كه تو بر طريقه حق آشكار هستي (۷۹) إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۸۰﴾ تو نمي‏تواني سخنت را به گوش مردگان برساني و نمي‏تواني كران را هنگامي كه روي بر مي‏گردانند و پشت مي‏كنند صدا كني! (۸۰) وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾ و نيز نمي‏تواني كوران را از گمراهي برهاني، تو فقط مي‏تواني سخن خود را به گوش كساني برساني كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند. (۸۱) وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿۸۲﴾ هنگامي كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند) جنبنده‏ اي را از زمين براي آنها خارج مي‏كنيم كه با آنها تكلم مي‏كند و مي‏گويد: مردم به آيات ما ايمان نمي‏آورند. (۸۲) وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۸۳﴾ به خاطر بياور روزي را كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه آيات ما را تكذيب مي‏كردند محشور مي‏كنيم و آنها را نگه مي‏داريم تا به يكدگر ملحق شوند (۸۳) حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾ تا زماني كه (به پاي حساب) مي‏آيند به آنها مي‏گويد آيا آيات مرا تكذيب كرديد و در صدد تحقيق بر نيامديد شما چه اعمالي انجام مي‏داديد. (۸۴) وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۸۵﴾ در اين هنگام فرمان عذاب بر آنها واقع مي‏شود و آنها سخني ندارند كه بگويند. (۸۵) أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾ آيا آنها نديدند ما شب را قرار داديم كه در آن بيارامند و روز را روشني بخش، در اين امور نشانه‏ هاي روشني است براي كساني كه آماده پذيرش ايمانند. (۸۶) وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿۸۷﴾ به خاطر بياوريد روزي را كه در صور دميده مي‏شود و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند در وحشت فرو مي‏روند جز كساني كه خدا به خواهد و همگي با خضوع در پيشگاه او حاضر مي‏شوند. (۸۷) وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾ كوهها را مي‏بيني و آنها را ساكن و جامد مي‏پنداري در حالي كه مانند ابر در حركتند اين صنع و آفرينش خداوندي است كه همه چيز را متقن آفريده او از كارهائي كه شما انجام مي‏دهيد آگاه است. (۸۸)
384.mp3
1.35M
ترتیل صفحه 384 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (80) وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ (81): بى‏شك، نمى‏توانى دعوت خود را به گوش مردگان برسانى، ونمى‏توانى كران را آنگاه كه روى برمى‏گردانند و پشت مى‏كنند، فراخوانى (و حقیقت را به آنان بفهمانى). تو هدایت كننده كوران از گمراهیشان نیستى؛ تو فقط مى‏توانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه به آیات ما ایمان آورده‏اند و در برابر حقّ تسلیم هستند. مرگ و حیات در فرهنگ قرآن، هم به مرگ و حیات طبیعى و مادّى گفته مى‏شود و هم به مرگ و حیات معنوى. قرآن، كسانى را كه تحت تأثیر كلام حقّ قرار نمى‏گیرند، مرده مى‏داند «انّك لا تسمع الموتى» چنانكه مكرّر مى‏فرماید: شهدا را مرده ندانید، آنان زنده و شادمانند و به یكدیگر نوید مى‏دهند و از رزق الهى كامیابند. بنابراین، زنده‏هاى سنگدل و لجوج، مرده‏اند، و شهیدان كه از دنیا رفته‏اند، زنده‏اند. بهتر است مسئله را كمى باز و روشن كنیم: مراحل حیات‏ حیات، داراى مراحلى است: 1. حیات نباتى. قرآن مى‏فرماید: «یحیى الارض بعد موتها»(79) خداوند زمین را بعد از مرگ به وسیله‏ى باران زنده مى‏كند. 2. حیات حیوانى. قرآن مى‏فرماید: «یحییكم»(80) ما به شما حیات دادیم. 3. حیات روحى. «لینذر مَن‏كان حیّاً»(81) تا افراد زنده‏را هشدار دهى. یعنى كسانى كه عقل و فطرت سالم دارند ونیز مى‏فرماید: دعوت انبیا براى حیات شماست، «دعاكم‏لمایحییكم»(82) 4. حیات سیاسى واجتماعى. «ولكم فى القصاص حیاة»(83) اگر با اجراى حكم قصاص، عدالت برقرار كردید، جامعه زنده است (وگرنه جامعه‏ى مرده‏اى دارید). 5. حیات اخروى. «یالیتنى قدّمت لحیاتى»(84) اى كاش براى حیات و زندگى حقیقى در آخرت چیزى مى‏فرستادم و ذخیره‏اى مى‏اندوختم. پاسخ یك اشكال‏ در تفسیر نمونه(85) مى‏خوانیم: فرقه‏ى وهّابیون، آیه‏ى «انّك لاتسمع الموتى» را دستاویز تفكّر انحرافى خود قرار داده، مى‏گویند: پیامبر اكرم از دنیا رفته وهیچ سخنى را نمى‏شنود، بنابراین معنا ندارد كه ما پیامبر را زیارت كنیم وخطاب به او مطالبى را بیان كنیم. پاسخ فرقه‏ى مذكور این است كه آیه در مقام یك تشبیه اجمالى است؛ نظیر تشبیه قلب سنگدلان به سنگ در تأثیر ناپذیرى، «قلوبكم ... كالحجارة»(86) نه اینكه قلب آنان در همه چیز مثل سنگ است، زیرا قرآن، حیات برزخى را درباره‏ى شهدا پذیرفته ونسبت به آن، روایاتى از شیعه و سنّى نقل شده است: 1. محمّدبن عبدالوهّاب در كتاب الهدیة السنیه، ص 41، مى‏گوید: پیامبر بعد از وفاتش داراى حیات برزخى، برتر از حیات شهداست و سلام كسانى را كه به او سلام مى‏دهند مى‏شنود. 2. روایات فراوانى در كتب شیعه واهل‏سنّت، در این زمینه آمده است كه پیامبر و امامان‏علیهم السلام سخن كسانى را كه بر آنها از دور و نزدیك، سلام مى‏دهند مى‏شنوند و پاسخ مى‏دهند و حتّى اعمال مردم بر آنان عرضه مى‏شود.(87) 3. ما خود شاهد هزاران نمونه از توسلاتى هستیم كه عین سخن و درخواست افراد متوسّل، لباس عمل پوشیده است. 4. در صحیح بخارى مى‏خوانیم: رسول خداصلى الله علیه وآله با كفّار هلاك‏شده‏ى جنگ بدر گفتگو مى‏كرد و همین كه مورد سؤال عمر قرار گرفت، فرمود: «والّذى نفس محّمد بیده ما انتم باسمَع» به خدایى كه جانم در دست اوست، شما از آنان شنواتر نیستید.(88) 5. حضرت على‏علیه السلام در پایان جنگ جمل فرمود: لاشه‏ى كعب‏بن سور را بنشانند، سپس به او كه هلاك شده بود فرمود: واى بر تو كه علم و دانش، تو را سودى نبخشید و شیطان تو را گمراه كرد و به دوزخ فرستاد.(89) ----- 79) عنكبوت، 50. 80) جاثیه، 26. 81) یس، 70. 82) انفال، 24. 83) بقره، 179. 84) فجر، 24. 85) تفسیر نمونه، ج 15، ص 543. 86) بقره، 74. 87) كشف‏الارتیاب،ص‏109. 88) صحیح‏بخارى، ج‏5، ص‏97. 89) شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید، ج 1، ص 248. - كار كوردلان را به خداوند واگذار كن. «فتوكّل... انّك لا تسمع الموتى» - اگر شنونده سنگدل باشد، سخن حقّ از گوینده‏ى پاك و شایسته نیز در او اثرى ندارد. آرى، لامپ سوخته با اتّصال به هیچ برقى روشن نمى‏شود. «انّك على الحقّ المبین - انّك لا تسمع الموتى» بر سیه دل چه سود خواندن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ‏ - بى‏اثر بودن تبلیغ پیامبران، به خاطر ابهام در كار نیست، بلكه به خاطر كوردلى منكران است. «اِنّك على الحقّ المبین - انّك لا تسمع الموتى» - ایمان به منزله‏ى روح در كالبد است. كسانى كه با دیدن معجزه وشنیدن منطق، ایمان نمى‏آورند، لاشه‏اى بى‏روح و مرده هستند. «انّك لا تسمع الموتى» آرى حقّ شنوى و حقّ پذیرى، نشانه‏ى سلامت روح است. - اگر انسان به یقین برسد، اعراض مردم در او اثرى ندارد. «انك على الحق المبین - ولّوا مدبرین» - افراد كر مى‏توانند با اشاره چیزى بفهمند، ولى افراد شنوا كه به حقیقت پشت كرده واز اهل حق
ّ دور شده‏اند، اشارات را هم نمى‏فهمند. «ولّوا مدبرین» - بدتر از اعراض، تداوم اعراض است. «ولّوا مدبرین» تفسیر نور آقای محسن قرائتی
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ (83) حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْماً أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (84): و (یاد كن) روزى كه از هر امّتى گروهى از كسانى كه آیات ما را انكار مى‏كنند محشور مى‏كنیم، پس آنان از پراكنده شدن منع مى‏شوند. چون گردآیند، (خداوند) مى‏فرماید: آیا آیات مرا دروغ انگاشتید و حال آن كه به آنها احاطه‏ى علمى نداشتید، آیا شما (در طول حیات جز تكذیب) چه مى‏كردید؟ با توجّه به اینكه در قیامت همه‏ى مردم محشور مى‏شوند، «و حشرناهم فلم نغادر منهم احداً»(91) و آیه‏ى مورد بحث (83 نمل) مى‏فرماید: از هر امّتى تنها گروهى را محشور مى‏كنیم، روشن مى‏شود كه این آیه مربوط به قیامت نیست، بلكه مربوط به رجعت است كه قبل از قیامت گروهى زنده مى‏شوند. در قرآن براى زنده شدن در دنیا، نمونه‏هایى آمده است، از جمله در سوره‏ى بقره مى‏خوانیم: خداوند به گروهى فرمان مردن داد، سپس آنان را زنده كرد؛ «فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم»(92) یا در جاى دیگر مى‏فرماید: ما شما را بعد از مرگ در همین دنیا زنده كردیم؛ «بَعَثناكم مِن بَعد مَوتِكم»(93) و به حضرت عیسى‏علیه السلام مى‏فرماید: تو با اذن من مرده‏ها را زنده از قبرها خارج مى‏كنى؛ «اذ تخرج المَوتى‏ بِاِذنى»(94) و درباره‏ى یكى از اولیاى خدا مى‏فرماید: او را براى صد سال میراندیم و بعد از این مدّت او را زنده كردیم؛ «فاَماتَه اللّه مائة عام ثمّ بَعَثه»(95) همچنین در روایات بسیارى نیز وارد شده است كه قبل از قیامت، افرادى كه در ایمان یا كفر برجستگى دارند، به اراده‏ى خداوند زنده مى‏شوند و با حاكمیّت اهل حقّ، براى مدّتى زندگى مى‏كنند و سردمداران كفر، كیفر مى‏شوند. ----- 91) كهف، 47. 92) بقره، 243. 93) بقره، 56. 94) مائده، 110. 95) بقره، 259. تفسیر نور آقای محسن قرائتی
385 (1).mp3
1.27M
ترتیل صفحه 385 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 385✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾ كساني كه كار نيكي انجام دهند پاداشي بهتر از آن خواهند داشت و آنها از وحشت آن روز در امانند. (۸۹)   وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾ و آنها كه اعمال بدي انجام دهند به رو در آتش افكنده مي‏شوند آيا جزائي جز آنچه عمل مي‏كرديد خواهيد داشت. (۹۰)   إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾ (بگو) من مامورم پروردگار اين شهر (مقدس مكه) را عبادت كنم همان كسي كه اين شهر را حرمت بخشيده و همه چيز از آن اوست و من مامورم كه از مسلمين باشم. (۹۱)   وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾ و اينكه قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براي خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از انذار كنندگانم. (۹۲)   وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾ بگو حمد و ستايش مخصوص ذات خداست به زودي آياتش را به شما نشان مي‏دهد تا آنرا بشناسيد و پروردگار تو از آنچه انجام مي‏دهيد غافل نيست. (۹۳) متن و ترجمه سوره قصص سوره 28 قرآن کریم جزء 20  تعداد آیات 88 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان   طسم ﴿۱﴾ طسم. (۱)   تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ اينها آيات كتاب مبين است. (۲)   نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾ ما از داستان موسي و فرعون به حق بر تو مي‏خوانيم، براي گروهي كه ايمان بياورند. (۳)   إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ فرعون برتريجوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني مي‏كشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه مي‏داشت، او مسلما از مفسدان بود. (۴)   وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾ اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم! (۵)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93): وبگو: ستایش براى خداست. به زودى آیاتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهید شناخت. وپروردگارت از آنچه انجام مى‏دهید غافل نیست. «الحمدللّه»، بهترین جمله براى ستایش الهى است كه هم بارها پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله به گفتن آن مأمور شده و هم در سوره‏ى حمد همه‏ى مسلمانان، هر روز باید آن را تكرار كنند. سعدى درباره‏ى غفلت انسان از عاقبت كارش مى‏گوید: كنون باید اى خفته بیدار بود چو مرگ اندر آید زخوابت چه سُود تو غافل در اندیشه‏ى سود و مال‏ كه سرمایه‏ى عمر شد پایمال‏ كنون كوش كاب از كمر در گذشت‏ نه وقتى كه سیلاب از سرگذشت‏ سكندر كه بر عالمى حكم داشت‏ در آن دم كه بگذشت عالم گذاشت‏ میسّر نبودش كز و عالمى‏ ستانند و مهلت دهندش دمى‏ - رسالت الهى، لطفى است كه باید براى آن شكر كرد. «انّما اُمرت... و قل الحمدللّه» - آنچه تاكنون از آیات الهى دیده‏اید، گوشه‏اى از آنهاست؛ آیات دیگرى نیز در آینده به شما نشان خواهد داد. «سیریكم آیاته» - مهلت‏هاى الهى را نشانه‏ى غفلت خداوند نگیرید. «و ما ربّك بغافل» - نظارت دائمى خداوند، از شئون ربوبیّت اوست. «وما ربّك بغافل» - انسان در برابر اعمال خویش مسئول است. «وما ربّك بغافل عمّاتعملون» - از كفر و شرك مخالفان نگران نباش. «و ما ربّك بغافل عمّاتعملون»
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 386 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم   وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾ حكومتشان را پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم. (۶)   وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷﴾ ما به مادر موسي الهام كرديم كه او را شير ده، و هنگامي كه بر او ترسيدي وي را در دريا (ي نيل) بيفكن، و نترس و غمگين مباش كه ما او را به تو باز مي‏گردانيم، و او را از رسولانش قرار مي‏دهيم. (۷)   فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿۸﴾ (هنگامي كه مادر از سوي كودك خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دريا افكند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشكريان آن دو خطاكار بودند. (۸)   وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾ همسر فرعون (هنگامي كه ديد آنها قصد كشتن كودك را دارند) گفت او را نكشيد، نور چشم من و شماست ؟ شايد براي ما مفيد باشد، يا او را پسر خود برگزينيم و آنها نمي‏فهميدند (كه دشمن اصلي خود را در آغوش خويش مي‏پرورانند!). (۹)   وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾ قلب مادر موسي از همه چيز (جز ياد فرزندش) تهي گشت، و اگر قلب او را به وسيله ايمان و اميد محكم نكرده بوديم نزديك بود مطلب را افشا كند. (۱۰)   وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾ مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پيگيري كن، او نيز از دور ماجرا را مشاهده كرد، در حالي كه آنها بيخبر بودند. (۱۱)   وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿۱۲﴾ ما همه زنان شيرده را از قبل بر او تحريم كرديم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (كه بيتابي ماموران را براي پيدا كردن دايه مشاهده كرد) گفت: آيا شما را به خانواده‏ اي راهنمائي كنم كه ميتوانند اين نوزاد را كفالت كنند و خيرخواه او هستند؟ (۱۲)   فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾ ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود، و غمگين نباشد، و بداند وعده الهي حق است ولي اكثر آنها نميدانند. (۱۳)
386 (1).mp3
1.17M
ترتیل صفحه 386 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (7) فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ (8): و ما به مادر موسى الهام كردیم كه او را شیر بده، پس هرگاه (از فرعونیان) براو بیمناك شدى، او را (در جعبه‏اى گذاشته و) به‏دریا بیفكن و (از این فرمان) مترس و (از دوریش) غمگین مباش، (زیرا) ما او را به تو بازمى‏گردانیم و او را از پیامبران قرار مى‏دهیم. پس (مادر موسى چنان كرد، چیزى نگذشت كه) فرعونیان، او را (دیده و از آب) برگرفتند تا سرانجام، دشمن و مایه اندوهشان گردد. همانا فرعون و هامان و سپاهیانشان خطاكار بودند. به فرعون گفته شده بود كه امسال كودكى به دنیا مى‏آید كه اگر بزرگ شود تو را سرنگون مى‏كند. او دستور داد تمام نوزادانى را كه به دنیا مى‏آیند بكشند؛ امّا همین كه موسى به دنیا آمد، خداوند به مادرش الهام كرد كه او را شیر دهد، آنگاه در صندوقى گذارده و به دریا اندازد. در این آیه نسبت به مادر حضرت موسى، دو امر، دو نهى و دو بشارت آمده است: دو امر: «اَرضعیه - اَلقیه»، دو نهى: «لاتخافى - لاتحزنى»، دو بشارت: «رادّوه - جاعلوه» كلمه «خوف»، در مورد احتمال خطر و كلمه «حُزن» در مورد نگرانى قطعى بكار مى‏رود.(25) مراد از دریا در این آیه، رود عظیم نیل در كشور مصر است كه به جهت بزرگى و عظمت، دریا خوانده شده و كاخ فرعون در ساحل آن بنا شده بود. وقتى خداوند بخواهد، دشمن انسان نیز مأمن و ملجأ او مى‏شود. «التقطه آل‏فرعون» (عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد.) گر نگهدار من آن است كه من مى‏دانم‏ شیشه را در بغل سنگ نگه مى‏دارد. ----- 25) تفسیر المیزان. - در اضطراب‏ها و بن‏بست‏ها، خداوند بهترین هادى و حامى مؤمنان است.«اوحینا» - زن نیز مى‏تواند مورد الهام الهى قرار گیرد. «اوحینا الى امّ موسى» - نزول امدادهاى غیبى با بهره‏گیرى از امكانات مادّى منافاتى ندارد. شیردادن و در صندوق گذاردن، منافاتى با توكّل ندارد. «ارضعیه» - در هیچ شرایطى نباید شیر مادر را از فرزند دریغ داشت. «ارضعیه» - در دستورهاى الهى اسرارى نهفته است كه شاید در نظر ابتدایى، معقول نیاید. «القیه فى الیم» - در راه اجراى فرامین الهى، نه از چیزى بترسیم و نه نسبت به مسئله‏اى نگران باشیم. «لاتخافى و لاتحزنى» (مادر موسى دو نگرانى داشت: یكى ترس از كشته شدن فرزند و دیگرى غم فراق او، كه خداوند هر دو را همان گونه كه در آیات بعد خواهیم خواند به نحو احسن جبران فرمود.) - آنچه در راه خداوند داده شود، به بهترین وجه باز مى‏گردد. «القیه - رادّوه، جاعلوه من المرسلین» (مادر موسى به فرمان خداوند فرزندش را رها كرد،خداوند هم او را برگرداند و هم به مقام نبوّت رساند.) - خداوند، اخبارى از غیب را در اختیار افرادى كه بخواهد قرار مى‏دهد. «جاعلوه من المرسلین» - فرعون واسطه نجات موسى از دریا شد، وسرانجام به دست او در همان دریا غرق گردید. «التقطه آل فرعون لیكون لهم عدوّاً وحزنا» (آرى، خدا مى‏تواند نوزاد بى‏دست وپا را در دریا حفظ كند، ولى انسان صاحب دست وپا را غرق سازد) - خواست انسان در مقابل اراده‏ى الهى بى اثر است. «لیكون لهم عدوّاً و حزنا» فرعون گمان كرد كه هدیه‏اى براى او رسیده است؛ امّا خداوند اراده فرموده بود كه دشمنش را در دامان او بپروراند. - فرعون و وزیر و لشكریانش طرح دادند و عمل كردند، ولى تدبیر خداوند همه‏ى آنها را خنثى‏ كرد. «كانوا خاطئین» - طرّاح، مشاور، آمر ومباشر، همگى به نوعى در جرم شریكند. «كانوا خاطئین»
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (9): و (چون) همسر فرعون (احساس كرد كه آنان قصد كشتن كودك را دارند خطاب به فرعون) گفت: او را نكشید (كه او) روشنى چشم من و توست. شاید به ما سودى برساند یا او را به فرزندى بگیریم، ولى آنها نمى‏فهمیدند (كه چه كسى را در آغوش خویش مى‏پرورانند). در زندگى حضرت موسى، چند زن، نقش محورى و اساسى داشته‏اند: مادر موسى، خواهر موسى، زن فرعون و همسر موسى، در این آیه نقش زن فرعون در جلوگیرى از قتل او بیان شده است. - زنان، در امور اجتماعى داراى نقشى مؤثّرند. «قالت امرأت فرعون» (زن فرعون، رأى فرعون را تغییر داد و شوكت، سلطنت وثروت فرعون هیچ یك مانع او نشد) - با طرح پیشنهادات صحیح و سریع، از القاى طرح‏هاى انحرافى جلوگیرى كنیم. قبل از آنكه فرعون تصمیم خود را ابراز كند، همسرش راه درست برخورد با مسئله را القا نمود. «قالت امرأت فرعون قُرّة عین لى و لك لاتقتلوه» - در بیان پیشنهادات از كلمات عاطفى ودلنشین استفاده كنیم. «قُرّة عین لى ولك» - دل‏هاى همه به دست خداست. او مى‏تواند سخت‏ترین دل‏ها همچون دل فرعون را نیز نرم سازد. «قُرّة عین لى و لك» - در برخورد با منكرات، ابتدا از راه عاطفه وارد شویم و سپس به امر و نهى بپردازیم. «قرة عین لى و لك لا تقتلوه» - از نهى از منكر زبانى، غفلت نورزیم كه بسیار كارساز است. «لا تقتلوه» (زن فرعون با گفتن «لاتقتلوه» از كشته شدن موسى جلوگیرى كرد، چنانكه یكى از برادران یوسف با گفتن «لاتقتلوا یوسف» از كشته شدن یوسف جلوگیرى كرد.) - طاغوت‏ها از ابتدایى‏ترین عواطف انسانى نیز بى‏بهره‏اند و نیاز به تذكّر دارند. «لا تقتلوه» - فوائد امر ونهى را بگوییم تا مردم آسان‏تر بپذیرند. «لاتقتلوه عسى‏ أن یَنفعنا» - در نظام طاغوتى، ملاك وضع یا لغو قوانین، هوس‏ها و منافع شخصى طاغوت‏هاست. (قانون قتلِ عام نوزادانِ پسر، بر اساس منافع شخصى فرعون وضع شد و باز بر پایه‏ى امید به منافع آینده در مورد نوزاد آب آورده (حضرت موسى) همین قانون لغو گردید.) «لا تقتلوه عسى‏ أن یَنفعنا» - برخى انسان‏ها در ظاهر بسیار بلند پروازند، ولى درباطن اسیر نیازهاى درونى خویش هستند. فرعون كه ادّعا مى‏كرد: «انَاربّكم‏الاعلى‏» سرانجام مى‏پذیرد كه ممكن است یك نوزاد آب آورده براى او سودمند واقع شود. «عسى‏ أن یَنفعنا» - فرعون از فرزند پسر محروم بود. لذا با پذیرش نوزاد از آب آورده، به حقارت و عجز خود بیشتر پى برد. «نتّخذه ولدا» - گاه ایجاد علاقه و محبّت میان افراد بر اساس یك خط غیبى است كه خود طرفین نیز از آن غافلند. «وهم لا یشعرون»
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغاً إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (10) وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (11): ودل مادر موسى (از هر چیز، جز فكر فرزند) تهى شد (و) اگر قلب او را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان (به وعده‏ى ما باقى) بماند، همانا نزدیك بود كه (به واسطه جزع وفزع) آن (راز) را افشا كند. و(مادر موسى) به‏خواهر او گفت: (صندوق حامل موسى را) دنبال كن پس او از دور وى را زیر نظر داشت، در حالى كه (دشمنان) متوجّه نبودند (كه آنكه او را تعقیب مى‏كند خواهر موسى است و از این تعقیب، چه هدفى دارد). تفسیر المیزان، آیه‏ى «و اصبح فؤاد اُمّ موسى فارغا» را با توجّه به سیاق و ظاهر آیات قبل و بعد، چنین معنا نموده‏اند: دلِ مادر موسى به واسطه‏ى وحى الهى آرام گرفت و دیگر خوف و ترسى نداشت و اگر آن وعده‏ى الهى نبود، مادر موسى به سبب شدّت اضطراب، آن راز را افشا مى‏كرد. مادر موسى بعد از آنكه فرزندش را در صندوقى گذارده و در دریا انداخت، به خواهر موسى مأموریّت داد تا مخفیانه این جریان را پیگیرى كند. او نیز به دور از چشم مأموران حكومتى، صندوق را دنبال كرد تا این‏كه از دریا نجات یافت و در دامان همسر فرعون قرار گرفت. او همچنان موسى را زیر نظر داشت تا این‏كه متوجّه شد درباریان فرعون به دنبال دایگانى براى شیردادن به كودك هستند؛ امّا موسى هیچ سینه‏اى را نمى‏پذیرد، سرانجام خواهر موسى با طرح پیشنهاد دایگى مادرش و پذیرش دربار، مأموریّتش خاتمه یافت. - افشاى اسرار از نشانه‏هاى سستى و ضعف ایمان است. «لتبدى به لولا ان ربطنا على قلبها» - آرامش دل‏ها به دست خداست. «ربطنا على قلبها» - از نشانه‏هاى ایمان، آرامش خاطر ودل آرام است. «ربطنا... لتكون من المؤمنین» - آنچه در نظر الهى مهمّ است، ایمان است و زن و مرد تفاوتى ندارند. «لتكون من المؤمنین» در صورتى كه باید مى‏فرمود: «من المؤمنات» - زنان ودختران نیز باید از تدبیرهاى لازم در مسائل اجتماعى برخوردار باشند. «قالت لاُخته قصّیه» - در امور حساسیّت برانگیز، كارها را به دیگران واگذار كنیم. «لاُخته» در ماجراى موسى‏علیه السلام حساسیّت بر روى مادر بیشتر بود و امكان داشت كه مطلب افشا گردد. - توكّل به خدا به معناى بى‏تفاوتى در مسائل نیست. با این‏كه مادر موسى زن باایمانى بود، ولى باز هم دخترش را براى تعقیب ماجرا فرستاد. «من المؤمنین، قالت لاخته قُصّیه» - در برخورد با نظام‏هاى طاغوتى و خفقان‏آور، تعقیب ومراقبت امرى ضرورى است. «قُصیّه» - براى حفظ اسرار، عادّى‏سازى در رفتار یك امر لازم است. «عن‏جُنُب» (خواهرموسى از دور صندوق برادر را زیر نظر داشت، تا این مراقبت بسیار عادّى باشد وسبب حساسیّت وتحریك دشمن نشود.) - مؤمن، مأموریّت خود را به دور از توجّه دشمن به انجام مى‏رساند. «و هم لایشعرون»
وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ (12): و ما (به دهان گرفتن سینه‏ى) زنان شیرده را از پیش بر او ممنوع كردیم، پس (خواهر موسى كه مأموران را در جستجوى دایه دید) گفت: آیا مى‏خواهید شما را بر خانواده‏اى راهنمایى كنم كه سرپرستى او را براى شما بپذیرند و براى او خیرخواه باشند؟ «مراضع» جمع «مرضع»، یعنى زنان شیرده و دایه. - اگر خداوند نخواهد، تشكیلات عریض و طویلى همچون دستگاه فرعون نیز از تأمین غذاى یك كودك عاجز مى‏ماند. «حرّمنا» - ابتدایى‏ترین كارها مثل مكیدن نوزاد نیز با اراده‏ى الهى است و اگر او نخواهد، اتّفاق نخواهد افتاد. «حرّمنا» - رضاع و سپردن نوزاد به دایه براى شیردادن، سابقه‏اى تاریخى و طولانى دارد. «المراضع» - وقتى سر انسان متكبّر به سنگ خورد، راهنمایى و پیشنهاد دیگران، حتّى یك فرد ناشناس را نیز به راحتى مى‏پذیرد. «فقالت هل ادلّكم» - پیشنهادات خود را در رابطه با چیزى كه حساسیّت برانگیز است، به طور عادّى مطرح كنیم. «هل ادلّكم» - در برابر دشمن باید زیرك بود. (خواهر موسى، نامى از مادر به میان نیاورد و نگفت: «على‏ اُمّه»، بلكه آن را به صورت ناشناس ذكر كرد.) «على اهل‏بیتٍ» - نیازمندى‏هاى نوزاد، منحصر در غذا نیست، بلكه او به خانواده و كانون محبّت نیز احتیاج دارد؛ لذا خواهر موسى سخن از سرپرستى همه‏جانبه كرد، نه تنها تغذیه. «یكفلونه» - پیش نهادهاى خود را به گونه‏اى مطرح كنیم كه مخاطب، آن را به نفع خود بداند. «یكفلونه لكم» - كفالتى ارزشمند است كه با خیرخواهى و محبّت همراه باشد. «یكفلونه لكم و هم له ناصحون»