eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
29 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
392.mp3
1.21M
ترتیل صفحه 392 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی آیه 51- شأن نزول: در مورد نزول این آیه و چهار آیه بعد از آن روایات گوناگونى نقل شده که قدر مشترک همه آنها ایمان آوردن گروهى از علماى یهود و نصارى و افراد پاکدل به آیات قرآن و پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم است. از جمله: از «سعید بن جبیر» نقل شده که: این آیات در باره هفتاد نفر از کشیشهاى مسیحى نازل شده که «نجاشى» آنها را براى تحقیق از «حبشه» به «مکّه» فرستاد، هنگامى که پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم سوره یس را براى آنها تلاوت کرد اشک شوق ریختند و اسلام آوردند. تفسیر: حق طلبان اهل کتاب به قرآن تو ایمان مى‏آورند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه‏هایى بود که مشرکان براى عدم تسلیم در مقابل حقایق قرآن مطرح مى‏کردند، در اینجا از دلهاى آماده‏اى سخن مى‏گوید که با شنیدن این آیات، حق را پیدا کرده و به آن سخت وفادار ماندند، و جان و دل تسلیم آن شدند، در حالى که قلبهاى تاریک جاهلان متعصب کمترین اثرى از خود نشان نداد! مى‏فرماید: «و ما آیات قرآن را یکى بعد از دیگرى براى آنها آوردیم شاید متذکر شوند» وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.   (آیة 52)- ولى «کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنها داده‏ایم (از یهود و نصارى) به آن [قرآن‏] ایمان مى‏آورند» الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ. چرا که آن را هماهنگ با نشانه‏هایى مى‏بینند که در کتب آسمانى خود یافته‏اند.   (آیه 53)- سپس مى‏افزاید: «و هنگامى که (این آیات) بر آنها خوانده مى‏شود مى‏گویند: به آن ایمان آوردیم، اینها مسلما حق است، و از سوى پروردگار ما است، وَ إِذا یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا.  سپس اضافه مى‏کند: نه تنها امروز تسلیم سخنان پروردگاریم که «ما پیش از این هم مسلمان بودیم» (إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ).  (آیه 54)- سپس قرآن به پاداش عظیم این گروه تقلید شکن و حق طلب پرداخته چنین مى‏گوید: «آنها کسانى هستند که اجر و پاداششان را به خاطر صبر و شکیبائیشان دو بار دریافت مى‏دارند»! (أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا). یک بار به خاطر ایمان به کتاب آسمانى خودشان که به راستى نسبت به آن وفادار و پایبند بودند، و یک بار هم به خاطر ایمان آوردن به پیامبر اسلام، پیامبر موعودى که کتب پیشین از او خبر داده بود. سپس به یک رشته از اعمال صالح آنها که هر یک از دیگرى ارزنده‏تر است اشاره مى‏کند این اعمال عبارتند از «دفع سیئات به وسیله حسنات» «انفاق از نعمتهاى الهى» و «بر خورد بزرگوارانه با جاهلان» که به انضمام «صبر و شکیبایى» که در جمله قبل آمد، چهار صفت ممتاز مى‏شود. نخست مى‏گوید: «آنها به وسیله نیکیها، بدیها را دفع مى‏کنند» (وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ). دیگر این که: «از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ). نه تنها از اموال و ثروتشان که از علم و دانش و نیروى فکرى و جسمى و وجاهت اجتماعیشان که همه مواهب و روزیهاى الهى است در راه نیازمندان مى‏بخشد.   (آیه 55)- و بالاخره آخرین امتیاز عملى آنان این است که: «هر گاه سخن لغو و بیهوده‏اى را بشنوند از آن روى مى‏گردانند» (وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ). هرگز «لغو» را با «لغو» پاسخ نمى‏گویند، و جهل را با جهل جواب نمى‏دهند، بلکه به بیهوده گویان «مى‏گویند: اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان»! (وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ). سپس مى‏افزاید: آنها با جاهلان بیهوده گو و کسانى که با سخنان موذیانه سعى مى‏کنند اعصاب افراد با ایمان و نیکو کار را در هم بریزند، وداع مى‏گویند و گفتارشان این است: «سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم»! (سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ). ما نه اهل زشت گویى و جهل و فسادیم، و نه خواهان آن، ما خواهان دانشمندان روشن ضمیر و علماى عامل و مؤمنان راستین هستیم. آرى! این بزرگوارانند که مى‏توانند رسالت ایمان را در خود پذیرا شوند و در برابر انواع ناملایمات براى رسیدن به سر منزل ایمان مقاومت به خرج دهند.  (آیه 56)- هدایت تنها به دست خداست! این آیه پرده از روى این حقیقت بر مى‏دارد که: «تو نمى‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى، ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى‏کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است» (إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ). منظور از هدایت در اینجا «ارائه طریق» نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است و بدون استثناء راه را به همه نشان مى‏دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا «ایصال به مطلوب» و رسانیدن به سر منزل مقصود است. به هر حال این آیه یک نوع دلد
ارى براى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است که به این واقعیت توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهى از بت پرستان مکّه بى‏دلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشه یا نجران و امثال سلمانها و بحیراها. و هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانى به خود راه ندهد.   (آیه 57)- در این آیه سخن از کسانى مى‏گوید که در دل به حقانیت اسلام معترف بودند ولى روى ملاحظات منافع شخصى، حاضر به قبول ایمان نبودند مى‏فرماید: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم (و از آن پیروى کنیم) ما را از سر زمینمان مى‏ربایند»! (وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‏ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا). این سخن را کسانى مى‏گویند که قدرت پروردگار را ناچیز مى‏شمرند و نمى‏دانند چگونه او یارانش را یارى و دشمنانش را در هم مى‏شکند. لذا قرآن در پاسخ آنها چنین مى‏گوید: «آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) به سوى آن آورده مى‏شود رزقى است از جانب ما»؟! أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبى‏ إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا.  «ولى بیشترشان نمى‏دانند» وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ. خداوندى کم هسرزمین شوره‏زار و سنگلاخ بى‏آب و درختى را حرم امن قرار داد، و آن‏چنان دلها را متوجه آن ساخت که بهترین محصولات از نقاط مختلف جهان را به سوى آن مى‏آورند، قدت خود را به‏خوبى نشان داده است. بنابراین چگونه ممکن است خداوند بعد از اسلام شما را از آن محروم سازد، دل قوى دارید و ایمان بیاورید.  (آیه 58)- دلبستگیهاى دنیا شما را نفریبد! در آیات گذشته سخن از این بود که بعضى از کفّار متوسل به این عذر مى‏شدند که اگر ما ایمان بیاوریم، عرب به ما حمله مى‏کند و ما را از سرزمینمان بیرون مى‏راند. در اینجا دو پاسخ دیگر به آن داده شده است. نخست مى‏فرماید: به فرض که شما ایمان را نپذیرفتید ود ر سایه کفر و شرک زندگى مرفّه و مادّى پیدا کردید، اما فراموش نکنید: «ما بسیارى از شهرهایى را که مست و مغرور نعمت و زندگى مرفّه بودند نابودشان کردیم» وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها. آرى! غرور نعمت آنها را به طغیان دعوت کرد، و طغیان سر چشمه ظلم و بیدادگرى شد، و ظلم ریشه زندگانى آنها را به آتش کشید.  «پس این خانه‏ها و دیار آنهاست که بعد از آنان جز مدت قلیلى کسى در آن سکونت نکرد، فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا. آرى! شهرها و خانه‏هاى ویران آنها همچنان خالى و خاموش و بدون صاحب مانده است و اگر کسانى به سراغ آن آمدند افراد کم و در مدت کوتاهى بود.  «و ما وارث آنها بودیم»! وَ کُنَّا نَحْنُ الْوارِثِینَ. جمله فوق اشاره‏اى است به مالکیت حقیقى خداوند نسبت به همه‏چیز، که اگر مالکیت اعتبارى بعضى اشیا را موقتا به بعضى انسانها واگذار کند، چیزى نمى‏گذرد که همه زائل مى‏گردد و او وارث همگان خواهد بود.  (آیه 59)- این آیه در حقیقت جواب سؤال مقدرى است و آن این که: اگر چنین است که خداوند طغیانگران را نابود مى‏کند، پس چرا مشرکان مکّه و حجاز که طغیانگرى را به حد اعلا رسانیده بودند و جهل و جنایتى نبود که مرتکب نشوند با عذابش نابود نکرد. قرآن مى‏گوید: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى‏کرد تا این که در کانون و مرکز آنها پیامبرى بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند» وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا. آرى، تا اتمام حجت نکنیم و پیامبران را با دستورات صریح نفرستیم مجازات نخواهیم کرد. تازه بعد از اتمام حجت مراقب اعمال آنها هستیم، اگر ظلم و ستمى از آنها سر زد و مستوجب عذاب شدند مجازاتشان مى‏کنیم «و ما هرگز شهرهاى را هلاک نمى‏کردیم مگر آن‏که اهلش ظالم و ستمگر باشند» وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى‏ إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 393 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾ آنچه به شما داده شده متاع زندگي دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است، آيا انديشه نمي‏كنيد؟ (۶۰)   أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾ آيا كسي كه به او وعده نيك داده‏ ايم و به آن خواهد رسيد، همانند كسي است كه متاع زندگي دنيا به او داده‏ ايم، سپس روز قيامت (براي حساب و جزا) احضار مي‏شود. (۶۱)   وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ روزي را به خاطر بياوريد كه خداوند آنها را ندا مي‏دهد، و مي‏گويد: كجا هستند شريكاني كه براي من مي‏پنداشتيد؟! (۶۲)   قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ گروهي (از معبودان) كه فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده مي‏گويند: پروردگارا ما اين (عابدان) را گمراه كرديم (آري) ما آنها را گمراه كرديم همانگونه كه خود گمراه شديم، ما از آنها بيزاري مي‏جوئيم، آنها در حقيقت ما را نمي‏پرستيدند (بلكه هواي نفس خويش را پرستش مي‏كردند). (۶۳)   وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ به آنها (عابدان) گفته مي‏شود شما معبودهايتان را كه شريك خدا مي‏پنداشتيد بخوانيد (تا شما را ياري كند) آنها معبودهايشان را مي‏خوانند، ولي جوابي به آنها نمي‏دهند. در اين هنگام عذاب الهي را (با چشم خود) مي‏بينند، و آرزو مي‏كنند اي كاش هدايت يافته بودند. (۶۴)   وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ به خاطر بياوريد روزي را كه خداوند آنها را ندا مي‏دهد و مي‏گويد: به پيامبران چه پاسخي گفتيد؟ (۶۵)   فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ در اين هنگام همه اخبار بر آنها پوشيده مي‏ماند (حتي نمي‏توانند) از يكديگر سؤ الي كنند! (۶۶)   فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ اما كسي كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد اميد است از رستگارا باشد. (۶۷)   وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ و پروردگار تو هر چه را بخواهد مي‏آفريند، و هر چه را بخواهد برمي گزيند. آنها (در برابر او) اختياري ندارند، منزه است خداوند و برتر است از شريك هائي كه براي او قائل مي‏شوند. (۶۸)   وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ پروردگار تو مي‏داند آنچه را كه سينه‏ هاشان پنهان مي‏دارد و آنچه را كه آشكار مي‏كند. (۶۹)   وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾ او خدائي است كه معبودي جز او نيست، ستايش براي اوست. در اين جهان و در جهان ديگر، حاكميت (نيز) از آن اوست، و همه شما به سوي او باز مي‏گرديد. (۷۰)
393.mp3
1.26M
ترتیل صفحه 393 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 60)- این آیه پاسخ سومى است براى گفتار بهانه‏جویانى که مى‏گفتند: اگر ایمان بیاوریم عرب بر ما هجوم مى‏کند و زندگانى ما را به هم مى‏ریزد. قرآن مى‏گوید: آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است» وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها.  «ولى آنچه نزد خداست (از نعمتهاى بى‏پایان جهان دیگر، و مواهب معنویش در این دنیا) بهتر و پایدارتر است» وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏. چرا که تمام نعمتهاى مادى دنیا داراى عوارض ناگوار و مشکلات گوناگونى است و هیچ نعمت مادى خالص از ضرر و خطر یافت نمى‏شود. به‏علاوه نعمتهایى که در نزد خود است به خاطر جاودانگى آنها و زود گذر بودن مواهب این دنیا قابل مقایسه با متاع دنیا نیست، بنابراین هم بهتر و هم پایدارتر است.   به این ترتیب در یک مقایسه ساده هر انسان عاقلى مى‏فهمد که نباید آن را فداى این کرد، لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «آیا اندیشه نمى‏کنید»؟! (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).   (آیه 61)- در آیات گذشته سخن از کسانى بود که به خاطر تمتع و بهره گیرى از نعمتهاى دنیا کفر را بر ایمان و شرک را بر توحید ترجیح داده‏اند، در اینجا وضع این گروه را در قیامت در برابر مؤمنان راستین مشخص مى‏کند. نخست با یک مقایسه که به صورت استفهام مطرح شده، وجدان همگان را به داورى مى‏طلبد و مى‏گوید: «آیا کسى که به او وعده نیک داده‏ایم، و به آن خواهد رسید همانند کسى است که متاع زندگى دنیا به او داده‏ایم سپس روز قیامت (براى حساب و جزا) از احضار شدگان خواهد بود»؟ (أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ).   (آیه 62)- و به دنبال این سخن، صحنه‏هاى رستاخیز را در برابر کفار مجسّم مى‏کند صحنه‏هایى که از تصورش مو بر بدن راست مى‏شود و اندام را به لرزه در مى‏آورد. مى‏گوید: «روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گوید: کجا هستند همتایانى که براى من مى‏پنداشتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). این سؤال یک نوع سر زنش و مجازات است.   (آیه 63)- اما به جاى این که آنها به پاسخ پردازند معبودهایشان به سخن در مى‏آیند و از آنها اظهار تنفر و بیزارى مى‏کنند، زیرا مى‏دانیم معبودان گاه بتهاى سنگ و چوبى بودند، و گاه مقدسینى همچون فرشتگان و مسیح، و گاه جن و شیاطین، در اینجا گروه سوم به سخن مى‏آیند که سخن آنها را در این آیه مى‏خوانیم:  «گروهى (از معبودان) که فرمان عذاب در باره آنها مسلم شده، مى‏گویند: پروردگارا! ما اینها [عابدان‏] را گمراه کردیم (آرى) ما آنها را گمراه کردیم همان گونه که خودمان گمراه شدیم (ولى آنها به میل خویش به دنبال ما آمدند) ما (از آنها) به سوى تو بیزارى مى‏جوییم، آنان در حقیقت ما را نمى‏پرستیدند بلکه هواى نفس خود را پرستش مى‏کردند! (قالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنا أَغْوَیْناهُمْ کَما غَوَیْنا تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ).   (آیه 64)- به دنبال سؤالى که از آنها در باره معبودهایشان مى‏شود و آنها در پاسخ عاجز مى‏مانند، به آنان «گفته مى‏شود: شما معبودهایتان را (که شریک خدا مى‏پنداشتید) بخوانید» تا به یارى شما بر خیزند! (وَ قِیلَ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ). آنها با این که مى‏دانند در آنجا کارى از دست معبودان ساخته نیست، بر اثر شدت وحشت و یا به خاطر اطاعت فرمان خدا دست تقاضا به سوى معبودانشان دراز مى‏کنند و «آنها را به کمک مى‏خوانند» (فَدَعَوْهُمْ). ولى پیداست «جوابى به آنها نمى‏دهند» و دعوت آنها را لبیک نمى‏گویند (فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ). در این هنگام است که «عذاب الهى را در برابر چشم خود مى‏بینند» (وَ رَأَوُا الْعَذابَ).  «و آرزو مى‏کنند که اى کاش هدایت یافته بودند» (لَوْ أَنَّهُمْ کانُوا یَهْتَدُونَ). چرا که هر دست و پایى در آنجا کنند جز ناکامى و رسوایى نتیجه‏اى نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ایمان و عمل صالح بوده که آنها فاقد آنند.   (آیه 65)- به دنبال سؤال از معبودهاى آنها، سؤال دیگرى از عکس العمل آنان در برابر پیامبران مى‏شود، مى‏فرماید: «و روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گوید: چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ). و مسلما آنها پاسخى ندارند، آیا بگویند دعوت آنها را اجابت کردیم که این دروغ است و دروغ در آن صحنه خریدار ندارد؟ یا بگویند تکذیبشان کردیم، به آنها تهمت زدیم، ساحرشان نامیدیم مجنونشان خواندیم؟! بر ضد آنها دست به پیکار مسلحانه زدیم. هر چه بگویند مایه بد بختى و رسوایى است!   (آیه 66)- لذا در
این آیه مى‏فرماید: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشیده مى‏ماند» و هیچ پاسخى براى گفتن در اختیار ندارند (فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْباءُ یَوْمَئِذٍ).  «حتى نمى‏توانند از یکدیگر سؤالى کنند» و پاسخى از هم بشنوند فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ. و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده مى‏شود، هیچ پاسخى در برابر این سؤال کمه جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمى‏کنند.  (آیه 67)- و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روى کافران و گنهکاران باز مى‏گذارد تا در هر مرحله‏اى از فساد و آلودگى باشند بتوانند به راه حق برگردند، در این آیه مى‏افزاید: «اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد» فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى‏ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ.   (آیه 68)- این آیه در حقیقت دلیلى است بر نفى شرک و بطلان عقیده مشرکان، مى‏فرماید: «و پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق مى‏کند، و (هر چه را بخواهد) برمى‏گزیند» وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ. آفرینش به دست اوست و تدبیر و اختیار و گزینش نیز به اراده و فرمان اوست.  «آنها در برابر او اختیارى ندارند» ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ. اختیار آفرینش با اوست، اختیار شفاعت به دست او، و اختیار ارسال پیامبران نیز به اراده اوست، خلاصه اختیار همه چیز بستگى به مشیت ذات پاک او دارد. با این حال چگونه آنه راه شرک مى‏پویند و چگونه به سوى غیر خدا مى‏روند؟! لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از همتایانى که براى او قائل مى‏شوند» سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ.  (آیه 69)- این آیه که سخن از علم گسترده خداوند مى‏گوید در حقیقت تأکیدى است و یا دلیلى است براى آنچه در آیه قبل از اختیار و مشیت گسترده خداوند بیان شد. مى‏فرماید: «و پروردگار تو مى‏داند آنچه را سینه‏هاشان پنهان مى‏دارد، و آنچه را که آشکار مى‏کنند، وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ. این احاطه او بر همه چیز دلیلى است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدى است براى مشکان که گمان نکنند خدا از نیات و توطئه‏هاى آنها آگاه نیست.   (آیه 70)- این که در حقیقت، حکم نتیجه‏گیرى و توضیح براى آیات گذشته در زمینه نفى شرک دارد، چهار وصف از اوصاف الهى را منعکس مى‏کند که همه فرع بر خالقیت و مختار بودن اوست. نخست مى‏گوید: «و او خدایى است که معبودى جز وى نیست، وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. بنابراین آنها که به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها مى‏زنند، سخت در اشتباهند. دیگر این که تمام نعمتها چه در این جهان و چه در آن جهان همه از ناحیة اوست، و این لازمه خالقیت مطلقة او مى‏باشد، لذا مى‏افزاید: «هر حمد و ستایشى براى اوست در این جهان و جهان دیگر» لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ. سوم این که: «حاکمیت (نیز) از آن اوست، وَ لَهُ الْحُکْمُ. بدیهى است وقتى خالق و مختار او باشد، حاکمیت تکوین و تشریع نیز در اختیار او خواهد بود. چهارم این که: «و همه شما (براى حساب و پاداش و کیفر) به سوى او بازگردانده مى‏شوید» وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. اوست که شما را آفریده، و اوست که از اعمال شما آگاه است و اوست که حاکم یوم الجزاء مى‏باشد، بنابراین حساب و جزاى شما نیز به دست او خواهد بود.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 394 ✨ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿۷۱﴾ بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند شب و را براي شما تا روز قيامت جاودان قرار دهد آيا معبودي جز خدا مي‏تواند روشنائي براي شما بياورد؟ آيا نمي‏شنويد؟! (۷۱)   قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۷۲﴾ بگو: به من خبر دهيد هر گاه خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان كند، كدام معبود غير از الله است كه شبي براي شما بياورد تا در آن آرامش يابيد؟ آيا نمي‏بينيد؟! (۷۲)   وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾ از رحمت اوست كه براي شما شب و روز قرار داد، تا هم در آن آرامش داشته باشيد و هم براي بهره گيري از فضل خدا تلاش كنيد، شايد شكر نعمت او را بجا آوريد. (۷۳)   وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۷۴﴾ به خاطر بياوريد روزي را كه آنها را ندا مي‏دهد و مي‏گويد كجايند شريكاني كه براي من مي‏پنداشتيد؟ (۷۴)   وَنَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۷۵﴾ (در آن روز) از هر امتي گواهي برمي گزينيم و (به مشركان گمراه) مي‏گوئيم دليل خود را بياوريد، اما آنها مي‏دانند كه حق براي خداست و تمام آنچه را افترا مي‏بستند از (نظر) آنها گم خواهد شد! (۷۵)   إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ﴿۷۶﴾ قارون از قوم موسي بود اما بر آنها ستم كرد، ما آنقدر از گنجها به او داده بوديم كه حمل صندوقهاي آن براي يك گروه زورمند مشكل بود، به خاطر بياور هنگامي را كه قومش به او گفتند: اين همه شادي مغرورانه مكن كه خداوند شادي كنندگان مغرور را دوست نمي‏دارد. (۷۶)   وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۷۷﴾ و در آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را جستجو كن، بهره‏ ات را از دنيا منما، و همانگونه كه خدا به تو نيكي كرده است نيكي كن و هرگز فساد در زمين منما كه خدا مفسدان را دوست ندارد. (۷۷)
394 (1).mp3
1.2M
ترتیل صفحه 394 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 71)- نعمت بزرگ روز و شب: در اینجا سخن از بخش عظیمى از مواهب الهى مى‏گوید که هم دلیلى است بر مسأله توحید و نفى شرک- و از این نظر بحث گذشته را تکمیل مى‏کند- و هم نمونه‏اى است از نعمتهاى خداوند که به خاطر آن شایسته حمد و ستایش است.   نخست به نعمت بزرگ نور و روشنایى روز که مایه هر جنبش و حرکت است اشاره کرده، مى‏فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد آیا معبودى جز خدا مى‏تواند روشنایى براى شما بیاورد؟ آیا نمى‏شنوید»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیاءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ).  (آیه 72)- این آیه سخن از نعمت «ظلمت و تاریکى» به میان مى‏آورد، مى‏فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند چه معبودى غیر از اللّه است که شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمى‏بینید»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ).   (آیه 73)- و در این آیه که در حقیقت نتیجه گیرى از دو آیه قبل است مى‏فرماید: «و از رحمت الهى است که براى شما شب و روز قرار داد، تا از یک سو در آن آرامش پیدا کنید، و از سوى دیگر براى تأمین زندگى و بهره گیرى از فضل خداوند تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را به جا آورید» (وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). آرى! گستردگى دامنه رحمت خدا ایجاب مى‏کند که تمام وسائل حیات شما را تأمین کند.   (آیه 74)- بار دیگر پس از ذکر گوشه‏اى از دلائل توحید و ابطال شرک به سراغ همان سؤالى مى‏رود که در آیات گذشته نیز مطرح شده بود. مى‏فرماید: «روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گوید کجایند شریکانى که براى من مى‏پنداشتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ).   (آیه 75)- در این آیه مى‏فرماید: در آن روز «از هر امتى گواهى بر مى‏گزینیم» (وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً). سپس به مشرکان بى‏خبر و گمراه «مى‏گوییم: دلیل خود را (بر شرکتان) بیاورید»؟! (فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَکُمْ). اینجاست که همه مسائل آفتابى مى‏شود «و آنها مى‏دانند که حق براى خداست» (فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ).  «و تمام آنچه را افترا مى‏بستند از (نظر) آنها گم خواهد شد»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ). این گواهان به قرینه آیات دیگر قرآن، همان پیامبرانند که هر پیامبرى گواه امت خویش است، و پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله که خاتم انبیاست گواه بر همه انبیا و امتها.  (آیه 76)- ثروتمند خود خواه بنى اسرائیل: سر گذشت عجیب موسى و مبارزه او با فرعون در بخشى از آیات این سوره مشروحا گذشت. در این بخش از آیات این سوره سخن از در گیرى دیگر بنى اسرائیل با مردى ثروتمند و سر کش از خودشان به نام قارون به میان مى‏آورد. معروف است که او از بستگان نزدیک موسى (ع) بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظه‏اى داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولى غرور ثروت او را به آغوش کفر کشید و به قعر زمین فرستاد، او را به مبارزه با پیامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرت‏انگیزش درسى براى همگان شد. نخست مى‏گوید: «قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم و ظلم کرد» (إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَیْهِمْ). علت این بغى و ظلم آن بود که ثروت سرشارى به دست آورده بود. قرآن مى‏گوید: «ما آنقدر اموال و ذخائر و گنج به او دادیم که حمل خزائن او براى یک گروه زورمند، مشکل بود» (وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ). ببینیم بنى اسرائیل به قارون چه گفتند؟ قرآن مى‏گوید: «به خاطر بیاور زمانى را که قومش به او گفتند: این همه خوشحالى (آمیخته با غرور و غفلت و تکبر) نداشته باش که خدا شادى کنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد» (إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ).    (آیه 77)- بعد از این نصیحت، چهار اندرز پرمایه و سرنوشت ساز دیگر به او مى‏دهند که مجموعا یک حلقه پنج‏گانه کامل را تشکیل مى‏دهد. نخست مى‏گویند: «در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو کن، وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ. اشاره به این که مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کج‏اندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى به‏کار مى‏افتد. و قارون کسى بود که با داشتن آن اموال عظیم، قدرت کارها
ى خیر اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود که غرورش اجازة دیدن حقایق را به او نداد. در نصیحت دوم افزودند: «و سهم و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن» وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا. این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مى‏شود مقدار معینى است، و مازاد بر آن به هیچ وجه قابل جذب نیست. مگر یک نفر چقدر مى‏تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب مى‏تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود مى‏تواند ببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانت‏دار آنها! و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان على علیه السّلام: «اى فرزند آدم! هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست مى‏آورى خزانه‏دار دیگران در مورد آن خواهى بود»! سومین اندرز این که: «همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده است تو هم نیکى کن» وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ. و به تعبیر دیگر همان‏گونه که خدا به تو بخشیده است به دیگران ببخش. بالاخره چهارمین اندرز این کمه: نکند که این امکانات مادى تو را بفریبد و آن را در راه فساد و افساد به‏کار گیرى! «هرگز فساد در زمین مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد» وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. این نیز یک واقعیت است که بسیارى از ثروتمندان ب ایمان گاه بر اثر جنون افزون‏طلبى و گاه براى برترى‏جویى دست به فساد مى‏زنند جامعه را به محرومیت و فقر مى‏کشانند همه‏چیز را در انحصار خود مى‏گیرند.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 395 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾ (قارون) گفت: اين ثروت را به وسيله دانشي كه نزد من است به دست آورده‏ ام، آيا او نمي‏دانست خداوند اقوامي را قبل از او هلاك كرد كه از او نيرومندتر و ثروتمندتر بودند؟! (و هنگامي كه عذاب الهي فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤ ال نمي‏شوند (و مجالي براي عذرخواهي آنان نيست). (۷۸)   فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾ (قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه طالب حيات دنيا بودند گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستي كه او بهره عظيمي دارد! (۷۹)   وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾ كساني كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند واي بر شما! ثواب الهي بهتر است براي كساني كه ايمان آورده‏ اند و عمل صالح انجام مي‏دهند، اما جز صابران آنرا دريافت نمي‏كنند. (۸۰)   فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ ﴿۸۱﴾ سپس ما، او و خانه‏ اش را در زمين فرو برديم، و گروهي نداشت كه او را در برابر عذاب الهي ياري كنند، و خود نيز نمي‏توانست خويشتن را ياري دهد. (۸۱)   وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۲﴾ آنها كه ديروز آرزو مي‏كردند بجاي او باشند (هنگامي كه اين صحنه را ديدند) گفتند: واي بر ما گوئي خدا روزي را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش مي‏دهد، يا تنگ مي‏گيرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نيز به قعر زمين فرو مي‏برد! اي واي گوئي كافران هرگز رستگار نمي‏شوند! (۸۲)   تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾ (آري) اين سراي آخرت را تنها براي كساني قرار مي‏دهيم كه اراده برتريجوئي در زمين و فساد را ندارند، و عاقبت نيك براي پرهيزكاران است. (۸۳)   مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾ كسي كه كار نيكي انجام دهد براي او پاداشي بهتر از آن است و به كساني كه كار بدي انجام دهند مجازاتي جز اعمالشان داده نمي‏شود. (۸۴)
395.mp3
1.19M
ترتیل صفحه 395 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
 ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 78)- اکنون نوبت آن رسیده است که ببینیم مرد یاغى و ستمگر بنى اسرائیل به این واعظان دلسوز چه پاسخ گفت؟ قارون با همان حالت غرور و تکبرى که از ثروت بى‏حسابش ناشى مى‏شد چنین «گفت: من این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من است به دست آورده‏ام»! قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِی. این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! در اینجا قرآن پاسخ کوبنده‏اى به قارون- و قارونها- مى‏دهد که «آیا او نمى‏دانست خداوند اقوامى را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر (و آگاهتر) و ثروتمندتر بودند»؟. أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً. تو مى‏گویى آنچه دارى از طریق علم و دانشت دارى، اما فراموش کردى که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند، آیا توانستند از چنگال مجازات الهى رهایى یابند؟ و در پایان آیه با یک جمله کوتاه و پرمعنى هشدار دیگرى به او مى‏دهد و مى‏فرماید: به هنگام نزول عذاب الهى «مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‏شوند» وَ لا یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ اصلا مجالى براى پرسش و پاسخ نیست، عذابى است قاطع و دردناک و کوبنده و ناگهانى. یعنى امروز آگاهان بنى اسرائیل به قارون نصیحت مى‏کنند و مجال اندیشه و پاسخ به او مى‏دهند اما هنگامى که اتمام حجت شد و عذاب الهى فرا رسید، دیگر مجالى براى اندیشه یا سخنان ناموزون و کبرآلود نیست، عذاب الهى همان و نابودى همان!   (آیه 79)- جنون نمایش ثروت! معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مى‏شوند، یک شاخه آن «جنون نمایش ثروت» است، آنها از این که ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت مى‏برند، از این که سوار مرکب راهوار گران قیمت خود شوند و از میان پا برهنه‏ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بیفشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر مى‏کنند! به هر حال قارون از این قانون مستثنى نبود، بلکه نمونه بارز آن محسوب مى‏شد، قرآن در یک جمله آن را بیان کرده، مى‏فرماید: «پس قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (بنى اسرائیل) ظاهر شد» (فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ). در اینجا- طبق معمول- مردم دو گروه شدند: اکثریت دنیا پرست که این صحنه خیر کننده قلبشان را از جا تکان داد و آه سوزانى از دل کشیدند و آرزو که اى کاش به جاى قارون بودند، حتى یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگى شیرین و جذابى چه عالم نشاطانگیز و لذت بخشى؟ چنانکه قرآن مى‏گوید: «کسانى که طالب زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم»! (قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ).  «به راستى که او بهره عظیمى (از نعمتها) دارد»! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ). آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟ در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهى داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته، و باید امتحان خیره‏سرى خود را بدهد، و از سوى دیگر دنیا پرستان بنى اسرائیل در گردا گرد این کوره قرار گرفته‏اند.  (آیه 80)- ولى در مقابل این گروه عظیم گروه اندکى عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانى که شخصیت را با معیار زر و زور نمى‏سنجیدند، کسانى که این مغزهاى پوک را تحقیر مى‏کردند آرى گروهى از آنها در آنجا بودند. چنانکه قرآن مى‏گوید: «و کسانى که علم و آگاهى به آنها داده شده بود صدا زدند: واى بر شما! (چه مى‏گویید؟) ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است» (وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً). و سپس افزودند: «اما جز صابران آن را دریافت نمى‏کنند» (وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ).  (آیه 81)- قارون با این عمل، طغیان و سر کشى خود را به اوج رسانید، ولى در تواریخ و روایات در اینجا ماجراى دیگرى نقل شده است که نشانه نهایت بى شرمى قارون است و آن این که: روزى موسى (ع) به قارون گفت: خداوند به من فرمان داده که زکات مالت را بگیرم، قارون سر باز زد، و براى تبرئه خویش به مبارزه با موسى (ع) برخاست و جمعى از ثروتمندان بنى اسرائیل را نیز با خود همراه ساخت. یک فکر شیطانى به نظرش رسید، گفت: باید به سراغ زن بد کاره‏اى از فواحش بنى اسرائیل بفرستیم تا به سراغ موسى برود و او را متهم کند که با او سر و سرّى داشته! به سراغ آن زن فرستادند او نیز این پیشنهاد را پذیرفت، این از یکسو. از سوى دیگر قارون به سراغ موسى آمد و گفت: خوب است بنى اسرائیل را جمع کنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى پذیرفت و آنها را جمع کرد. گفت: خداوند به من دستور داده که جز او ر
ا پرستش نکنید، صله رحم به جا آورید و چنین و چنان کنید، و در مورد مرد زنا کار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد، سنگسار شود! در اینجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى! گفت: آرى! حتى اگر خود من باشم! در اینجا وقاحت را به آخرین درجه رساندند و گفتند: ما مى‏دانیم که تو خود مرتکب این عمل شده‏اى و فورا به دنبال آن زن بد کاره فرستادند. موسى (ع) رو به او کرد و گفت: به خدا سوگندت مى‏دهم حقیقت را فاش بگو! زن بد کاره با شنیدن این سخن تکان سختى خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین مى‏گویى من حقیقت را فاش مى‏گویم، اینها از من دعوت کردند تو را متهم کنم، ولى گواهى مى‏دهم که تو پاکى و رسول خدایى! سپس دو کیسه پولى را که به او داده بودند نشان داد و گفتنیها را گفت. موسى (ع) به سجده افتاد و گریست، در اینجا بود که فرمان مجازات قارون زشت سیرت توطئه‏گر صادر شد. چنانکه قرآن مجید مى‏گوید: «ما او و خانه‏اش را در زمین فرو بردیم» (فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ). عجبا! فرعون در امواج نیل فرو مى‏رود، و قارون در اعمال زمین، آبى که مایه حیات است مأمور نابودى فرعونیان مى‏شود، و زمینى که مهد آرامش است گورستان قارون و قارونیان. مسلم است که در آن خانه، قارون تنها نبود، او و اطرافیانش، او و هم سنگرانش.  «و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى‏توانست خویشتن را یارى دهد»! (فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرِینَ).  (آیه 82)- این آیه دگرگونى عجیب تماشاچیان دیروز را که از مشاهده جاه و جلال قارون به وجد و سرور آمده بودند منعکس مى‏کند که به راستى عجیب و آموزنده است، مى‏گوید: «و آنها که دیروز آرزو داشتند که به جاى او باشند (آنگاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند) مى‏گفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى‏دهد و بر هر کس بخواهد تنگ مى‏گیرد» و کلید آن تنها در دست اوست (وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ). لذا در مقام شکر این نعمت بر آمدند و گفتند: «اگر خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو مى‏برد»! (لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا).  «اى واى! مثل این که کافران هرگز رستگار نمى‏شوند» (وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ). الان حقیقت را با چشم خود مى‏بینیم، و نتیجه غرور و غفلت و سر انجام کفر و شهوت را.    (آیه 83)- نتیجه سلطه جویى و فساد در ارض: بعد از ذکر ماجراى تکان دهنده ثروتمند جنایتکار یعنى قارون، در این آیه بیانى آمده است که در حقیقت یک نتیجه گیرى کلى از این ماجراست، مى‏فرماید: آرى «این سراى آخرت را (تنها) براى کسانى قرار مى‏دهیم که اراده برترى جویى در زمین و فساد را ندارند» (تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً). آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سراى آخرت مى‏شود در حقیقت همین دو است «برترى جویى» (استکبار) و «فساد در زمین» که همه گناهان در آن جمع است. لذا قرآن در پایان آیه مى‏فرماید: «و عاقبت نیک براى پرهیز کاران است» (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ).  «عاقبت» به مفهوم وسیع کلمه، سر انجام نیک، پیروزى در این جهان، بهشت و نعمتهایش در جهان دیگر است.   (آیه 84)- بعد از ذکر این واقعیت که سراى آخرت و نعمتهایش از آن سلطه جویان و مستکبران نیست بلکه مخصوص پرهیز کاران متواضع و حق طلب است، در این آیه به بیان یک قانون کلى- که آمیزه‏اى است از «عدالت» و «تفضل» در مورد پاداش و کیفر- پرداخته، مى‏گوید: «کسى که کار نیکى انجام دهد براى او پاداشى بهتر از آن است» (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها). این همان مرحله «تفضل» الهى در باره نیکو کاران است یعنى خداوند همچون مردم تنگ چشم نیست که به هنگام رعایت عدالت، سعى مى‏کنند مزد و پاداش درست به اندازه عمل باشد او گاهى چندین برابر از لطف بى‏کرانش پاداش عمل را مى‏دهد و حد اقل آن ده برابر است. سپس به ذکر مجازات بد کاران پرداخته، مى‏گوید: «و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بد کاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود» (وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ). و این مرحله «عدل» پروردگار است، چرا که ذره‏اى بیش از آنچه انجام داده‏اند کیفر نمى‏شوند.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 396✨ إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾ آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد تو را به جايگاهت (زادگاهت) بازمي گرداند بگو پروردگار من از همه بهتر مي‏داند چه كسي (برنامه) هدايت آورده، و چه كسي در ضلال مبين است ؟ (۸۵)   وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾ تو هرگز اميد نداشتي كه اين كتاب آسماني به تو القا گردد، ولي رحمت پروردگارت چنين ايجاب كرد، اكنون كه چنين است هرگز از كافران پشتيبان مكن. (۸۶)   وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾ هرگز تو را از آيات خداوند بعد از آنكه بر تو نازل شد باز ندارند، به سوي پروردگارت دعوت كن، و از مشركان مباش. (۸۷)   وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾ و معبود ديگري را با خدا مخوان كه هيچ معبودي جز او نيست، همه چيز جز ذات پاك او فاني مي‏شود، حاكميت از آن اوست و همه به سوي او بازمي گرديد. (۸۸) سوره عنکبوت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان الم ﴿۱﴾ الم (۱) أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾ آيا مردم گمان كردند به حال خود رها مي‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟! (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾ ما كساني را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مي‏كنيم) بايد علم خدا در مورد كساني كه راست مي‏گويند و كساني كه دروغ مي‏گويند تحقق يابد. (۳) أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾ آيا كساني كه اعمال بد بجا مي‏آورند گمان كردند از حوزه قدرت ما بيرون خواهند رفت ؟ چه بد داوري مي‏كنند؟ (۴) مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾ كسي كه اميد به لقاء الله (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او فروگذار نكند) زيرا زماني را كه خدا تعيين كرده سرانجام فرا مي‏رسد، و او شنوا و دانا است. (۵) وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾ كسي كه جهاد و تلاش كند براي خود جهاد مي‏كند، چرا كه خداوند از همه جهانيان بينياز است. (۶)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 85)- شأن نزول: هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قصد هجرت از «مکّه» به سوى مدینه مى‏آمد به سر زمین «جحفه» که رسید، به یاد موطنش «مکّه» افتاد، آثار این شوق که با تأثر و اندوه آمیخته بود در چهره مبارکش نمایان گشت. در اینجا پیک وحى خدا جبرئیل نازل شد و پرسید آیا به راستى به شهر و زادگاهت اشتیاق دارى؟ پیامبر فرمود: آرى! جبرئیل عرض کرد: خداوند این پیام را براى تو فرستاده: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ) آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده است تو را به سر زمین اصلیت باز مى‏گرداند.» و مى‏دانیم این وعده بزرگ سر انجام تحقق یافت. بنا بر این آیه فوق یکى از پیشگوئیهاى اعجازآمیز قرآن است که چنین خبرى را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده و بعد از مدت کوتاهى تحقق یافت. تفسیر: وعده بازگشت به حرم امن خدا- در شأن نزول آمد که این آیه طبق مشهور در سر زمین «جحفه» در مسیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به سوى مدینه نازل شد، او مى‏خواهد به «یثرب» برود و آن را «مدینة الرسول» کند، اما با این حال عشق و دلبستگى او به مکه سخت او را آزار مى‏دهد. اینجاست که نور وحى به قلب پاکش مى‏تابد و بشارت بازگشت به سر زمین مألوف را به او مى‏دهد، و مى‏گوید: «همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز مى‏گرداند» (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ). غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش باز گرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش باز گردانید، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مى‏گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس بر مى‏افروزد. سپس مى‏افزاید در برابر خیره سرى مخالفان سر سخت «بگو: پروردگار من از همه بهتر مى‏داند چه کسى هدایت را (از سوى او) آورده، و چه کسى در ضلال مبین است» (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‏ وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ). راه هدایت روشن است و گمراهى آنها آشکار، آنها بیهوده خود را خسته مى‏کنند، خدا به خوبى مى‏داند و دلهاى حق طلب نیز از این واقعیت آگاه است.  (آیه 86)- این آیه به یکى دیگر از بزرگترین نعمتهاى پروردگار به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرداخته، و مى‏گوید: «تو هرگز این امید را نداشتى که این کتاب (بزرگ آسمانى) به تو القاء گردد، لکن رحمت پروردگار تو چنین ایجاب کرد» (وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقى‏ إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ). سپس مى‏افزاید: اکنون به شکرانه این نعمت بزرگ «هرگز از کافران پشتیبانى مکن» (فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ).   (آیه 87)- دو آیه پایان این سوره تأکیدى است بر مسأله توحید با تعبیرها و استدلالات گوناگون، توحیدى که خمیر مایه تمام مسائل دینى است. در این دو آیه چهار دستور به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داده شده و چهار توصیف از پروردگار به عمل آمده است، و مجموع بحثهایى را که در آیات این سوره آمده تکمیل مى‏کند. نخست مى‏گوید: «نباید (کفار) تو را از آیات خداوند بعد از آن که بر تو نازل شد باز دارند» (وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ). گر چه نهى متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر کار شکنیها و توطئه‏هاى آنهاست. و به این ترتیب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد هنگامى که آیات الهى نازل شد باید با قاطعیت روى آن بایستى و به سوى مقصد با قدمهاى محکم پیش بروى که خدا همراه تو و پشتیبان تو است. به دنبال این دستور که جنبه نفى داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر کرده، و مى‏گوید «و به سوى پروردگارت دعوت کن» (وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّکَ). خداوندى که مالک تو و صاحب اختیار توست، و مربى و پرورش دهنده تو مى‏باشد. سومین دستور بعد از دعوت به سوى اللّه، نفى هر گونه شرک و بت پرستى است، مى‏گوید: «و قطعا از مشرکان مباش» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). که راه توحید آشکار است و نورانى، و رهروان آن بر صراط مستقیمند.    (آیه 88)- بالاخره چهارمین دستور، تأکید مجددى است بر نفى هر گونه شرک، مى‏فرماید: «و هیچ معبود دیگرى را با خدا مخوان» (وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ). این دستورهاى پى در پى که هر کدام دیگرى را تأکید مى‏کند، اهمیت مسأله توحید را در برنامه‏هاى اسلامى روشن مى‏سازد. به دنبال این دستورات چهارگانه، توصیفهاى چهار گانه‏اى از خدا مى‏کند، که آنها نیز تأکید پى در پى در مسأله توحید است. نخست مى‏گوید: «هیچ معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).  «همه چیز جز ذات پاک او فانى و نابود مى‏شود» (کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ). و هنگامى که دانستیم تنها چیزى که در این عالم با
396.mp3
1.24M
ترتیل صفحه 396 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قى مى‏ماند ذات پاک خداست روشن مى‏شود هر چیز به نحوى با ذات پاک او پیوند و ارتباط داشته باشد از آن نظر فنا و هلاک براى او نیست.  «حکم و حاکمیت (در جهان تکوین و تشریع) مخصوص ذات پاک اوست» (لَهُ الْحُکْمُ).  «و همه به سوى او باز گردانده مى‏شوید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). توصیفهاى سه گانه اخیر مى‏تواند دلیلى بر اثبات توحید و ترک هر گونه بت پرستى باشد که در توصیف اول آمده است.  «پایان سوره قصص»   سوره عنکبوت [29] این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 69 آیه است محتواى سوره: بطور کلى مى‏توان گفت بحثهاى این سوره در چهار بخش خلاصه مى‏شود: 1- بخش آغاز این سوره که پیرامون مسأله «امتحان» و «وضع منافقان» است و این دو پیوند ناگسستنى با هم دارند. 2- بخش دیگرى که در حقیقت براى دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان اندک نخستین از طریق بیان گوشه‏هایى از سر نوشت پیامبران بزرگى همچون نوح و ابراهیم و لوط و شعیب است. 3- بخش دیگرى از توحید، نشانه‏هاى خدا در عالم آفرینش، و مبارزه با شرک، سخن مى‏گوید. 4- قسمت دیگرى از این سوره بر محور ضعف و ناتوانى معبودهاى ساختگى، و عابدان «عنکبوت صفت» آنها و همچنین عظمت قرآن و دلائل حقانیت پیامبر اسلام و لجاجت مخالفان و نیز یک سلسله مسائل تربیتى همچون نماز، نیکى به پدر و مادر، و اعمال صالح دور مى‏زند. نامگذارى این سوره به «سوره عنکبوت» از آیه 41 آن گرفته شده که بت پرستان را که تکیه بر غیر خدا مى‏کنند تشبیه به عنکبوت مى‏کند که تکیه‏گاهش، تارهاى سست و بى‏بنیاد است.                          فضیلت تلاوت سوره: از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره عنکبوت را بخواند به تعداد تمام مؤمنان و منافقان، ده حسنه براى او نوشته مى‏شود». مخصوصا درباره تلاوت سوره عنکبوت و روم در ماه رمضان در شب بیست و سوم، فضیلت فوق‏العاده‏اى وارد شده است تا آنجا که در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «هر کس سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان شب بیست و سوم تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است، و من هیچ کس را از این مسأله استثنا نمى‏کنم، و نمى‏ترسم که خداوند در این سوگند قاطع من گناهى بر من بنویسد، و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد». بدون شک محتواى پر بار این دو سوره و درسهاى مهم توحیدى آن، و برنامه‏هاى سازنده عملى که در این سوره ارائه شده است کافى است که هر انسانى را که اهل اندیشه و الهام و عمل باشد به بهشت جاویدان سوق دهد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر   (آیه 1)- باز در آغاز این سوره به حروف مقطّعه «الف- لام- میم» (الم). بر خورد مى‏کنیم که تاکنون بارها تفسیر آن را بیان کرده‏ایم.   (آیه 2)- آزمایش الهى یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکى از مهمترین مسائل زندگى بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهاى الهى است اشاره کرده، مى‏گوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمى‏شوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).   (آیه 3)- بعد بلا فاصله به ذکر این حقیقت مى‏پردازد که امتحان یک سنّت همیشگى و جاودانى الهى است، امتحان مخصوص شما جمعیت مسلمانان نیست، سنتى است که در تمام امتهاى پیشین جارى بوده است، مى‏فرماید: «ما کسانى را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).   آنها را نیز در کوره‏هاى سخت امتحان افکندیم، آنها نیز همچون شما در فشار دشمنان بى‏رحم و جاهل و بى‏خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند. باید هم چنین باشد چرا که در مقام ادعا هر کس مى‏تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفى کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود. آرى «باید خدا بداند چه کسانى راست مى‏گویند، و چه کسانى دروغگو هستند» (فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ). بدیهى است خدا همه اینها را مى‏داند، منظور از «علم» در اینجا ظهور آثار و شواهد عملى است، یعنى باید علم خدا درباره مردم عملا در خارج پیاده شود، و تحقق عینى یابد، و هر کس آنچه را در درون دارد بیرون ریزد، تا ثواب و جزا و کیفر مفهوم داشته باشد.  (آیه 4)- فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست! در آیات گذشته سخن از آزمایش عمومى مؤمنان بود، و این آیه تهدید شدیدى براى کفار و گنهکاران است، تا گمان نکنند اگر مؤمنان را تحت فشار قرار دادند و مجازاتهاى الهى فورا دامان آنها را فرو نگرفت خدا از آنها غافل است. مى‏فرماید: «آیا کسانى که سیئات را انجام مى‏دهند گمان کردند بر ما پیشى خواهند گرفت (و از چنگال کیفر ما رهایى خواهند یافت؟) چه بد قضاوتى کردند»! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَع
ْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ). مهلت الهى آنها را مغرور نکند که این نیز براى آنها آزمونى است و فرصتى براى توبه و بازگشت.   (آیه 5)- سپس بار دیگر به سراغ برنامه‏هاى مؤمنان و اندرز به آنها مى‏رود مى‏گوید: «هر کس امید لقاء پروردگار دارد (باید آنچه در توان دارد از اطاعت فرمان او مضایقه نکند) زیرا زمانى را که خداوند تعیین کرده (سر انجام) فرا مى‏رسد» (مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ). آرى! این وعده الهى تخلف‏ناپذیر است. و از این گذشته خداوند سخنان شما را مى‏شنود و از اعمال و نیات شما آگاه است که «او شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). لقاى پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسى است که یک لقاى روحانى و یک نوع شهود باطنى است، چرا که در آنجا پرده‏هاى ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جان انسان کنار مى‏رود، و حالت شهود به انسان دست مى‏دهد.  (آیه 6)- این آیه در حقیقت تعلیلى است براى آنچه در آیه قبل گذشت، مى‏گوید: این که دستور داده شده مؤمنان به «لقاء اللّه» آنچه در توان دارند فرو گذار نکنند به خاطر این است که «هر کسى جهاد و تلاش و کوششى کند (و تحمل مصائب و مشکلاتى نماید) در حقیقت براى خود جهاد کرده است، چرا که خدا از همه جهانیان بى‏نیاز است» (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ). برنامه آزمون الهى، جهاد با هواى نفس، و مبارزه با دشمنان سر سخت براى حفظ ایمان و پاکى و تقوا، به سود خود انسان است.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 397 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۷﴾ و كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنها را مي‏پوشانيم (و مي‏بخشيم) و آنها را به بهترين اعمالي كه انجام داده‏ اند پاداش مي‏دهيم. (۷) وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند، و اگر آنها تلاش كنند كه براي من شريكي قائل شوي كه به آن علم نداري، از آنها اطاعت مكن، بازگشت همه شما به سوي من است، و شما را از آنچه انجام مي‏داديد با خبر خواهم ساخت. (۸) وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ ﴿۹﴾ كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهم كرد. (۹) وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾ در ميان مردم كساني هستند كه مي‏گويند به خدا ايمان آورده‏ ايم اما هنگامي كه به خاطر خدا (از سوي دشمنان) مورد آزار قرار مي‏گيرند فتنه دشمنان را همچون عذاب الهي مي‏شمارند (و از آن سخت وحشت مي‏كنند) اما هنگامي كه پيروزي از سوي پروردگارت بيايد مي‏گويند ما هم با شما بوديم (و در اين پيروزي شريكيم!) آيا خداوند به آنچه در سينه‏ هاي جهانيان است آگاه تر نيست ؟ (۱۰) وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿۱۱﴾ مسلما خداوند مؤ منان را مي‏شناسد، و يقينا منافقان را (نيز) مي‏شناسد. (۱۱) وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۲﴾ كافران به مؤ منان گفتند: شما از ما پيروي كنيد (اگر گناهي داشته باشد) ما گناهانتان را بر عهده خواهيم گرفت! آنها هرگز چيزي از گناهان اينها را بر دوش نخواهند گرفت، آنها دروغ مي‏گويند! (۱۲) وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳﴾ آنها بار سنگين گناهان خويش را بر دوش مي‏كشند، و بارهاي سنگين ديگري را اضافه بر بارهاي سنگين خود، و روز قيامت مسلما از دروغهائي كه مي‏بستند سئوال خواهند شد. (۱۳) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۴﴾ ما نوح را به سوي قومش فرستاديم و او در ميان آنها هزار سال، الا پنجاه سال، درنگ كرد اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالي كه ظالم بودند. (۱۴)