eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
33 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (47) وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ (48): (مردم به صالح) گفتند: ما به‏تو وهمراهانت فال‏بد زده‏ایم (وقحطى موجود به خاطر وجود شماست. صالح) گفت: فال (وسرنوشت نیك وبد) شما نزد خداست، بلكه شما گروهى هستید كه مورد آزمایش قرار گرفته‏اید. و در آن شهر نُه دسته (و گروه) بودند كه در آن سرزمین فساد مى‏كردند و اهل اصلاح نبودند. كلمه‏ى «رَهط» به دسته‏اى گفته مى‏شود كه میانشان رابطه‏ى گرمى باشد.(60) كلمه‏ى «تَطیُّر» از «طیر» به معناى پرنده است. مردم عرب هنگام سفر، پرنده‏اى را رها مى‏كردند كه اگر به سمت راست مى‏پرید (این كار را به فال نیك مى‏گرفتند و) سفر مى‏كردند و اگر به سمت چپ مى‏پرید (فال بد مى‏زدند و) سفر را تعطیل مى‏كردند.(61) در اسلام، فال بد زدن (به نام طیره) شرك دانسته شده است. فال بد، رها كردن دلایل اصلى و رفتن به سراغ خرافات است. فال بد زدن به انبیا، در قرآن مكرّر آمده است: فرعونیان بدبختى‏ها را از موسى مى‏دانستند؛ «یطّیّروا بموسى»(62) به حضرت عیسى مى‏گفتند: «انّا تطیّرنا بكم»(63) در این آیه نیز مى‏فرماید: به صالح گفتند: «اطّیّرنا بك» جمله‏ى «بل انتم قوم تفتنون» را چند نوع معنا كرده‏اند: الف: شما توسط عوامل خدعه‏گر فریب خورده‏اید كه این گونه مقاومت مى‏كنید. (بنا بر اینكه «فتنه» به معناى فریب و خدعه باشد) ب: شما با حوادث تلخ آزمایش مى‏شوید. (اگر مراد از فتنه، امتحان وآزمایش باشد) ج: شما به خاطر لجاجت كیفر مى‏شوید. (بنا بر اینكه مراد از فتنه، عذاب باشد) ----- 60) التحقیق‏فى‏كلمات‏القرآن. 61) تفسیر كشّاف. 62) اعراف، 131. 63) یس، 18. - پیامبر اسلام و مسلمانان بدانند كه انبیاى گذشته و یارانشان چگونه تحقیر مى‏شدند، پس سختى‏ها را تحمّل كنند. «قالوا اطّیّرنا» - فال‏زدن، تاریخى بس طولانى دارد. (كسى كه به خدا و حكمت الهى ایمان نداشته باشد، به خرافات روى مى‏آورد). «اطّیّرنا» - در نظامى كه علم و ادب و منطق و وحى، حاكم نباشد، چهره‏هایى كه مایه‏ى بركت هستند مایه‏ى بدبختى معرّفى مى‏شوند. «اطّیّرنا بك» - حضور انبیا، به معناى محو مشكلات طبیعى و روزمره نیست. «اطّیّرنا بك» - تلخى‏ها و ناگوارى‏ها، هر یك دلایل حكیمانه‏اى دارد كه خداوند قرار داده است. «طائركم عنداللّه» - برخورد با انبیا، یك آزمایش الهى است. «تفتنون» تفسیر نور آقای قرائتی
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (49): (آن گروه مفسد) گفتند: به خداوند سوگند یاد كنید (و هم‏قسم شوید) كه بر او و خانواده‏اش شبیخون مى‏زنیم، سپس به ولىّ او خواهیم گفت: ما در محل قتل كسانش حاضر نبودیم (تا چه رسد به اینكه آنان را كشته باشیم)، و ما قطعاً راست مى‏گوییم. «نبیّتنّه»، از واژه‏ى «تبییت»، به معناى سوءقصد و هجوم شبانه است. در اسلام، سوگندى ارزش دارد و وفاى به آن لازم است كه نسبت به انجام كارى ارزشمند یا ترك كارى ناپسند صورت گیرد، لذا اگر شخصى سوگند یاد كرد كه به مظلومى ضربه‏اى بزند یا از ظالمى حمایتى كند، این سوگند ارزش شرعى و قانونى ندارد. این آیه، مارا به یاد هم سوگند شدن كفّار مكّه مى‏اندازد كه تصمیم گرفتند شبیخون بزنند و پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله را در بستر خواب شهید كنند، ولى پیامبر اكرم، حضرت على‏علیه السلام را به جاى خود خواباند و توطئه‏ى دشمن خنثى شد. - گفته‏هاى مخفیانه، بعد از قرن‏ها كشف مى‏شود. «قالوا تقاسموا» - دشمن، از مقدّسات دینى سوء استفاده مى‏كند. «تقاسموا باللّه» - مجرم‏ترین افراد - كه قاتلان انبیا هستند - در دل، خدا را قبول دارند و با نام او شرارت‏هاى خود را سر و سامان مى‏دهند. «تقاسموا باللّه» - افراد یا گروه‏هاى باطل، براى اهداف مشترك خود، متحدّ و هم‏قسم مى‏شوند. «تقاسموا» - در تاریخ، عبرت‏هاى زیادى است. (سوگند به نام خدا براى قتل پیامبر خدا!) «تقاسموا باللّه لَنبیّتنه» (همچنان كه خوارج در خانه‏ى خدا و در ماه خدا، ولىّ خدا را در حال عبادت خدا، به نیّت تقرب به خدا در لیالى قدر وسحر نوزدهم رمضان ضربت زدند و شهید كردند). - استفاده از تاریكى شب، براى انجام توطئه‏ها، تاریخى طولانى دارد. «لَنبیّتنّه» - انبیا و یاورانشان، در معرض سخت‏ترین توطئه‏ها بوده‏اند. «لَنبیّتنّه و اهله» - قساوت بشر، حدّ و مرزى ندارد. (پیامبركشى، قتل بستگان پیامبر و شبیخون زدن). «لنبیّتنّه و اهله» - قصاص، قانون عقلى و در تمام ادیان آسمانى نیز بوده است. «نقولنّ لولیّه» - مجرم، با ظاهرسازى وتوجیه، بر گناه خود سرپوش مى‏گذارد. «ما شهدنا» - به همه‏ى كسانى كه ادّعاى صداقت دارند و شعار صداقت مى‏دهند، اطمینان نكنید. «لنقولنّ... انّا لصادقون» - صداقت را حتّى قاتلان انبیا، یك شرف و ارزش مى‏دانند. «انّا لصادقون» تفسیر نور آقای قرائتی
وَمَكَرُوا مَكْراً وَمَكَرْنَا مَكْراً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (50) فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ (51): و (آن نه گروه مفسد) دست به تدبیر بزرگى زدند و ما نیز به تدبیر بزرگى دست زدیم، ولى آنها نمى‏فهمیدند. پس بنگر كه پایان تدبیر آنان (و شبیخون به صالح و كسانش) به كجا انجامید، ما آنان و قومشان همگى را هلاك كردیم. هلاكت قوم ثمود با چند تعبیر در قرآن آمده است: الف: زلزله. «فاخذتهم الرَّجفة»(64) ب: صاعقه. «فاخذتهم الصاعقة»(65) ج: صیحه. «و اَخَذ الّذین ظلموا الصَیحة»(66) البتّه هیچ مانعى ندارد كه هر سه عذاب، در یك زمان واقع شده باشد. یكى از نمونه‏هاى مكر الهى، همان مهلت و نعمت دادن به گناهكاران است، تا آنان سرگرم شوند و همین كه پیمانه‏ى آنان پر شد، ناگهان به قهر الهى گرفتار شوند. ----- 64) اعراف، 78. 65) ذاریات، 44. 66) هود، 67. - كیفرهاى الهى، با جُرم انسان متناسب است. «مكروا - مكرنا» - كسانى كه علیه اولیاى خدا توطئه مى‏كنند، طرف آنها خداست. «مكروا مكراً و مكرنا مكراً» - در برابر نقشه‏هاى كفّار شما نیز باید اهل تدبیر و نقشه باشید. «مكروا مكراً و مكرنا مكراً» - خداوند تدبیر مردم را مى‏داند، امّا مردم تدبیر او را نمى‏دانند. «وهم‏لایشعرون» - چوب خدا صدا ندارد. «مكرنا... و هم لایشعرون» - تاریخ، بر قانون و سنّت معیّنى استوار است و دقّت در آن، براى دوران‏هاى دیگر سودمند است. «فانظر كیف كان عاقبة مكرهم» - سنّت الهى بر پیروزى حقّ بنا نهاده شده است. «فانظر كیف كان عاقبة مكرهم» - زود قضاوت نكنید؛ از توفیقاتى كه به خاطر مكر، نصیب بعضى‏ها مى‏شود، فریب نخورید، بلكه به عاقبت آنان توجّه كنید. «عاقبة مكرهم» - آماده‏باش دشمنان براى ارتكاب جنایت، سبب قهر الهى است، گرچه آنان به اهداف پلید خود نرسند. (دشمنان، هم‏قسم شدند تا پیامبر را بكشند و در كمین هم نشستند، ولى حضرت را نكشتند، لكن خودشان هلاك شدند). «دمّرناهم» - پیروى از مفسدان، عقوبت دارد. «دمّرناهم و قومهم» تفسیر نور آقای قرائتی
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (52) وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ (53): پس این خانه‏هاى آنهاست كه به خاطر ظلمى كه كردند ویران و خالى شده است، و قطعاً در این (كیفر، عبرت‏و) نشانه روشنى است براى اهل علم و آگاهى. و مؤمنان و كسانى را كه اهل پروا بودند، (از مهلكه) نجات دادیم. كلمه‏ى «خاویة»، هم به معناى سقوط، فنا و ویرانى است، و هم به معناى خالى شدن از ساكنان مى‏باشد. - آثار باستانى عبرت‏آموز باید براى آیندگان حفظ شود. «فتلك بیوتهم» - عقوبت، مخصوص آخرت نیست، گاهى ستمگران، در دنیا به عقوبت مى‏رسند. «فتلك بیوتهم خاویة» - عبرت‏ها و نشانه‏ها، به تنهایى كافى نیست؛ انگیزه‏ى عبرت آموزى در انسان‏ها لازم است. «لآیة لقوم یعلمون» - سرنوشت انسان، در گرو اعمال اوست. «خاویة بما ظلموا - انجینا الّذین آمنوا» - قهر الهى،تر و خشك را با هم نمى‏سوزاند، لذا افراد متّقى استثنا مى‏شوند و نجات مى‏یابند. «و انجینا الّذین آمنوا و كانوا یتّقون» - آثار ایمان و تقوا، مخصوص آخرت نیست؛ اهل تقوا، در دنیا نیز نتیجه‏ى كار خود را مى‏بینند. «و انجینا الّذین آمنوا و كانوا یتّقون» - ایمانى كارساز است كه با تقواى دائمى همراه باشد. «آمنوا و كانوا یتّقون» تفسیر نور آقای قرائتی
وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ (54) أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55): و (نیز) لوط را (فرستادیم) كه به قومش گفت: آیا این كار بسیار زشت را در حالى كه به زشتى آن آگاهید، انجام مى‏دهید؟ آیا شما با بودن زنان، براى غریزه‏ى شهوت به سراغ مردان مى‏روید؟ بلكه شما مردمى (نادان و) جهالت پیشه‏اید. قوم لوط در برابر چشم یكدیگر و در جلسه‏ى علنى، لواط مى‏كردند. در آیه‏ى 29 عنكبوت مى‏خوانیم: «و تأتون فى نادیكم المنكر» یعنى شما در انجمن و جلسه‏ى علنى، منكر انجام مى‏دهید. در این آیه نیز مى‏فرماید: «و انتم تبصرون» یعنى در برابر چشم یكدیگر و یا با بصیرت و آگاهى گناه مى‏كنید. لواط از گناهان كبیره است، زیرا در آیات بعد آمده است كه عذاب الهى را به دنبال دارد. در آیات دیگر قرآن كریم آمده است: همسر براى آرامش، تربیت نسل و تعاون در زندگى، است، ولى در این جا تنها مسأله‏ى شهوت را بیان كرده است، زیرا قوم لوط هدفى جز شهوت نداشتند. «شهوة من دون النساء» - پیامبران و رهبران مصلح جامعه با گناهانِ شایع زمان خود به شدّت مبارزه مى‏كنند. «أتأتون الفاحشة» - با سؤال انتقادى، وجدان‏ها را بیدار كنید. «أتأتون الفاحشة» - یكى از وظایف انبیا، مبارزه با منكرات است. «أتأتون الفاحشة» - حرمت لواط، مخصوص اسلام نیست. «أتأتون الفاحشة» - گناه علنى و آگاهانه، زشتى، كیفر و انتقاد بیشترى دارد. «و انتم تبصرون» - زشتى لواط بر همه روشن است. «و انتم تبصرون» - در نهى از منكر، به سراغ منكرات علنى بروید. «و انتم تبصرون» - دفع شهوت باید از طریق مشروع باشد. «أئنّكم لتأتون الرجال شهوة...» - انحراف از مسیر طبیعى و شرعى در امور جنسى، جهل و حماقت است. «بل انتم قوم تجهلون» - هم‏جنس‏گرایى، برخاسته از بى‏فرهنگى است. علم و دانشى كه انسان را از گناه باز ندارد، جهل است. «لتأتون الرجال... انتم قوم تجهلون» تفسیر نور آقای قرائتی
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 382 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۵۶﴾ آنها پاسخي جز اين نداشتند كه به يكديگر گفتند: خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد كه اينها افرادي پاكدامن هستند! (۵۶)   فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۵۷﴾ ما او و خانواده‏ اش را نجات داديم، بجز همسرش كه مقدر كرديم جزء باقي ماندگان باشد. (۵۷)   وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۵۸﴾ سپس باراني (از سنگ) بر آنها فرستاديم (كه همگي زير آن مدفون شدند) و چه بد است باران انذار شدگان. (۵۸)   قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾ بگو حمد مخصوص خداست و سلام (و درود) بر بندگان برگزيده‏ اش، آيا خداوند بهتر است يا بتهائي را كه شريك او قرار مي‏دهند؟ (۵۹)   أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿۶۰﴾ آيا بتهائي كه معبود شما هستند بهترند يا كسي كه آسمان و زمين را آفريده ؟، و براي شما از آسمان آبي فرستاد كه با آن باغهائي زيبا و سرور انگيز رويانديم، و شما قدرت نداشتيد درختان آنرا برويانيد، آيا معبود ديگري با خداست ؟ نه، آنها گروهي هستند كه (از روي ناداني) مخلوقات خدا را در رديف او قرار مي‏دهند. (۶۰) أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾ يا كسي كه زمين را مستقر و آرام قرار داد، و در ميان آن نهرهائي روان ساخت، و براي زمين كوههاي ثابت و پا بر جا ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعي قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند، با اين حال) آيا معبودي با خدا است ؟، نه بلكه اكثر آنها نمي‏دانند (و جاهلند). (۶۱) أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ يا كسي كه دعاي مضطر را اجابت مي‏كند و گرفتاري را برطرف مي‏سازد، و شما را خلفاي زمين قرار مي‏دهد، آيا معبودي با خداست ؟ كمتر متذكر مي‏شويد! (۶۲) أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۳﴾ يا كسي كه شما را در تاريكيهاي صحرا و دريا هدايت مي‏كند، و كسي كه بادها را بشارت دهندگان پيش از نزول رحمتش مي‏فرستد، آيا معبودي با خداست ؟ خداوند برتر است از اينكه شريك براي او قرار دهند. (۶۳)
382.mp3
1.33M
ترتیل صفحه 382 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ (57) وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَراً فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ (58): پس ما لوط و خانواده‏اش را نجات دادیم، جز زنش را كه (به خاطر انحراف) مقدّر كرده بودیم از بازماندگان (و هلاك شدگان در آن شهر) باشد. سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها باریدیم (و همگى زیر آن دفن شدند) و چه بد است باران انذار شدگان. كلمه‏ى «غابرین» به معناى بازماندگان و هلاك شدگان است، این كلمه هفت بار در قرآن به كار رفته و تمام هفت مورد درباره‏ى همسر لوط است. مراد از باران، گِل سخت است، به دلیل آیه‏ى «و اَمطرنا علیهم حجارة من سِجّیل»(67) خداوند بارها نجات مؤمنان و خوش عاقبتى متّقین را وعده داده و تحقّق آن را در تاریخ انبیا و امّت‏ها بیان كرده است، از جمله: الف: «انّا لننصر رسلنا والّذین آمنوا»(68) ما قطعاً پیامبران و كسانى را كه ایمان آورده‏اند یارى خواهیم كرد. ب: «حقّاً علینا ننج المؤمنین»(69) بر ما لازم است كه اهل ایمان را نجات دهیم. ----- 67) حجر، 74. 68) غافر، 51. 69) یونس، 103. - ثمره‏ى تقوا و پاكدامنى در دنیا، نجات از قهر الهى است. «فانجیناه» - نجات الهى از طریق اسباب طبیعى است. (لوط به امر خدا از منطقه خارج شد تا نجات پیدا كند). «فانجیناه» - رهبران الهى، تحت حمایت خداوند هستند. «فانجیناه» - زن در انتخاب عقیده، مستقلّ است ونظام خانوادگى، محیط زندگى و وابستگى اقتصادى به شوهر، او را در انتخاب عقیده و عمل مجبور نمى‏كند. «الاّامراته» - وابستگى، عامل نجات نیست؛ شایستگى لازم است. «الاّامراته» - در كیفر و مجازات متخلفان، تحت تأثیر روابط قرار نگیرید. «الاّامراته» - در برخوردها، حساب هر كسى را جداگانه بررسى كنیم؛ انحراف همسر، به پاكى شوهر ضررى نمى‏زند. «فانجیناه... الاّامراته» (همسر پیامبر مى‏تواند دوزخى باشد) - گاهى همسر، عامل نفوذى مخالفان است. (هرگاه زمینه‏اى براى لواط پیدا مى‏شد، مثلاً اگر مهمانان زیبا صورتى به خانه‏ى حضرت لوط مى‏آمدند، این زن مردم را خبر مى‏كرد و به گناه دیگران راضى بود). «الاّامراته» - مقدرات الهى، به عملكرد خود انسان بستگى دارد. «قدّرناها» - كسانى كه با لواط تولید نسل را قطع مى‏كنند، با سنگباران شدن، نسل خودشان قطع مى‏شود. «امطرنا» - تغییر مسیر ازدواج، به هم‏جنس‏بازى، و تغییر قانون خلقت، سبب تغییر باران رحمت به باران عذاب مى‏شود. «فساء مطر المنذرین» - عقاب‏هاى الهى، بعد از اتمام حجّت است. «مطر المنذرین»
تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‌ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ «59» بگو: سپاس براى خداست و سلام بر آن بندگانش، كه آنان را برگزيد. آيا خدا بهتر است يا آنچه را كه شريك قرار مى‌دهند؟ پیام ها 1- مجازات مجرمان و نجات مؤمنان، از الطاف الهى است و بايد شكر آن را به جاى آورد. «فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ‌- قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» 2- شيوه‌ى شكر را بايد از خدا بياموزيم. «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» 3- ستايش بندگان خدا و سلام بر آنان، در كنار ستايش خدا مطرح است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» جلد 6 - صفحه 441 4- به ياد خدا باشيم، «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» تا خدا هم ياد ما را زنده بدارد. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 5- ياد اولياى خدا را فراموش نكنيد. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 6- اولياى خدا زنده‌اند و سلام ما را دريافت مى‌كنند. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 7- دل به خدا بسپاريم و بنده‌ى او شويم تا سلام خدا و رسول را دريافت كنيم. «سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ» 8- بندگى انسان، معيار گزينش الهى است. «عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‌» 9- با سؤال، وجدان‌ها را بيدار كنيد. «آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ»
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (60): كیست كه آسمان‏ها و زمین را آفرید؟ و از آسمان براى شما آب فرستاد، پس به وسیله‏ى آن، باغ‏هایى بهجت‏انگیز رویانید؛ كار شما نبود كه درختانش را برویانید، آیا معبودى با خداست؟ (نه) بلكه آنان قومى منحرفند. «حدائق»، جمع «حدیقه»، به معناى باغى است كه دیوار داشته باشد، نظیر حدقه‏ى چشم. - تفكّر در آفرینش، بهترین راه وصول به خداست. «أمّن خلق» - هر درخت و گیاهى كه مى‏روید، زیر نظر خداوند و با اراده‏ى اوست. «اَنبتنا» - اِعمال قدرت الهى، از طریق اسباب عادّى است. «اَنبتنا به» - زیبایى دل‏انگیز، یك ارزش است. «ذات بهجةٍ» - طورى سخن بگوییم كه همه بفهمند. (خواصّ و اسرار گیاهان را همه نمى‏فهمند، ولى شادابى وزیبایى سبزه وگل‏ها را همه درك مى‏كنند. «حدائق ذات بهجةٍ» - وقتى به قدرت خدا پى مى‏بریم كه به ناتوانى خود - حتّى براى رویاندن یك درخت - پى ببریم. «ما كان لكم ان تنبتوا» - با سؤال‏هاى پیام‏دار، وجدان‏ها را بیدار كنیم. «أمّن خلق... ءالهٌ مع اللّه» - جلوى شبهات را بگیرید. آفرینش آسمان‏ها و زمین، مدعى ندارد، ولى كشت و زرع، مدعى دارد. بعضى مى‏گویند: ما منطقه را سبز و آباد كردیم. و لذا خداوند مى‏فرماید: «ما كان لكم ان تنبتوا شجرها» و در جاى دیگر مى‏فرماید: «ءانتم تَزرعونه ام نحن الزّارعون»(70) آیا شما كشت و زراعت مى‏كنید یا ما؟ - توحید، راه مستقیم و شرك، راه انحرافى است. «یعدلون» ----- 70) واقعه، 64. تفسیر نور محسن قرائتی
درباره‏ى تلاوت آیه‏ى 62 در روایات مى‏خوانیم: نمونه‏ى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّل‏اللّه تعالى فرجه الشریف) است و بدترین سوء «و یكشف السوء»، سلطه‏ى كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مى‏شود و نمونه‏ى «یجعلكم خلفاء» حكومت صالحان در آن زمان است.(72) هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دلیلى دارد، همچون: الف: دعاى ما، طلبِ خیر نبوده وما گمان مى‏كردیم خیر است. (زیرا دعا، یعنى طلبِ خیر) ب: نحوه‏ى درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است. ج: در دعا اخلاص نداشته‏ایم، یعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده‏ایم، به دیگران نیز چشم امید داشته‏ایم. البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى‏خواهیم، خداوند حكیم مشابه آن را به ما مى‏دهد و گاهى به جاى خواسته‏ى ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نیست، خداوند بلائى از ما دور مى‏كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنیا، در قیامت جبران مى‏كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى‏كند كه همه‏ى این مطالب در روایات آمده است. اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغییر نمى‏دهد. مثلاً سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى باید از دنیا بروند و همه‏ى انسان‏ها در لحظه‏ى احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، باید قانون مرگ را لغو كند. ریشه‏ى ایمان به خدا ریشه‏ى ایمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّیون مى‏گویند: ریشه‏ى ایمان به خدا ترس است. یعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى‏بیند، هنگام بروز حادثه‏اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى‏كند و به آن پناه مى‏برد. مادّیون با این محاسبه، ایمان را زاییده‏ى ترس مى‏دانند؛ امّا اشتباه آنان این است كه تفاوت رفتن به سوى خدا را با اصل ایمان به خدا نمى‏فهمند. مثلاً ما هنگام دیدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ مى‏رویم. امّا آیا مى‏توان گفت: پیدایش سنگ به خاطر سگ است؟ همچنین ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا مى‏رویم، آیا مى‏توان گفت: اصل ایمان به خدا زاییده‏ى ترس است؟ علاوه بر آنكه اگر سرچشمه‏ى ایمان ترس باشد، باید هر كس ترسوتر است، مؤمن‏تر باشد. در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع‏ترین افراد زمان خود بوده‏اند و باید انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ایمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه‏هایى كه ترس نداریم خدا را به دلیل عقل و فطرت قبول داریم. در حقیقت ترس و اضطرار، پرده‏ى غفلت را كنار مى‏زند و مارا متوجّه خدا مى‏كند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپیما یا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط یا غرق شدن را بشنوند و یقین كنند كه هیچ قدرتى به فریادشان نمى‏رسد؛ از عمق جان به یك قدرت نجاتبخش امید دارند. آنها در آن هنگام به یك نقطه و به یك قدرت غیبى دل مى‏بندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است. ----- 72) تفسیر نورالثقلین. - از راه‏هاى شناخت خدا و یكتایى او، توجّه به یك قدرت نجاتبخش و بریدن از قدرت‏ها ووسایل دیگر در هنگام اضطرار است. «أمّن یجیب» - شرط استجابت دعا، قطع امید از دیگران واخلاص در دعاست. «یجیب‏المضطر» - آنان كه با سكوت، از خداوند حاجتى مى‏خواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولى دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «اذا دعاه» - انسان بر طبیعت حكومت دارد. «یجعلكم خلفاء الارض» - آیا در حال اضطرار، به قدرت‏هاى مادّى توجّه مى‏كنید؟! «ءاله مع‏اللّه» تفسیر نور آقای محسن قرائتی
أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (63): كیست كه شما را در تاریكى‏هاى خشكى و دریا (به وسیله‏ى ستارگان) هدایت مى‏كند، و كیست كه بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش به عنوان بشارت مى‏فرستد، آیا معبودى با خداست؟ خداوند برتر است از آن چه براى او شریك قرار مى‏دهند. شاید مراد از هدایت در تاریكى‏هاى دریا و خشكى، هدایت از طریق ستارگان باشد. زیرا در جاى دیگر مى‏خوانیم: «و بالنّجم هم یهتدون»(73) ----- 73) نحل، 16. - بهترین راه خداشناسى، توجّه كردن به مشكلات و بن‏بست‏هاى زندگى و پیدا شدن راه‏حل وروزنه‏هاى امید به لطف خداوند است. «أمّن یهدیكم - من‏یرسل» - حركت بادها با تدبیر اوست. «یرسل الریاح» - اگر وجدان خود را قاضى كنیم، در مى‏یابیم كه جز او خدایى نیست. «ءالهٌ مع اللّه» - هرگونه شرك، محكوم است. «عمّا» - قرار دادن شریك براى خداوند، توهین به مقام اوست. «تعالى اللّه عمّایشركون»