eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
30 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
395.mp3
1.19M
ترتیل صفحه 395 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
 ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 78)- اکنون نوبت آن رسیده است که ببینیم مرد یاغى و ستمگر بنى اسرائیل به این واعظان دلسوز چه پاسخ گفت؟ قارون با همان حالت غرور و تکبرى که از ثروت بى‏حسابش ناشى مى‏شد چنین «گفت: من این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من است به دست آورده‏ام»! قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِی. این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! در اینجا قرآن پاسخ کوبنده‏اى به قارون- و قارونها- مى‏دهد که «آیا او نمى‏دانست خداوند اقوامى را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر (و آگاهتر) و ثروتمندتر بودند»؟. أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً. تو مى‏گویى آنچه دارى از طریق علم و دانشت دارى، اما فراموش کردى که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند، آیا توانستند از چنگال مجازات الهى رهایى یابند؟ و در پایان آیه با یک جمله کوتاه و پرمعنى هشدار دیگرى به او مى‏دهد و مى‏فرماید: به هنگام نزول عذاب الهى «مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‏شوند» وَ لا یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ اصلا مجالى براى پرسش و پاسخ نیست، عذابى است قاطع و دردناک و کوبنده و ناگهانى. یعنى امروز آگاهان بنى اسرائیل به قارون نصیحت مى‏کنند و مجال اندیشه و پاسخ به او مى‏دهند اما هنگامى که اتمام حجت شد و عذاب الهى فرا رسید، دیگر مجالى براى اندیشه یا سخنان ناموزون و کبرآلود نیست، عذاب الهى همان و نابودى همان!   (آیه 79)- جنون نمایش ثروت! معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مى‏شوند، یک شاخه آن «جنون نمایش ثروت» است، آنها از این که ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت مى‏برند، از این که سوار مرکب راهوار گران قیمت خود شوند و از میان پا برهنه‏ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بیفشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر مى‏کنند! به هر حال قارون از این قانون مستثنى نبود، بلکه نمونه بارز آن محسوب مى‏شد، قرآن در یک جمله آن را بیان کرده، مى‏فرماید: «پس قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (بنى اسرائیل) ظاهر شد» (فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ). در اینجا- طبق معمول- مردم دو گروه شدند: اکثریت دنیا پرست که این صحنه خیر کننده قلبشان را از جا تکان داد و آه سوزانى از دل کشیدند و آرزو که اى کاش به جاى قارون بودند، حتى یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگى شیرین و جذابى چه عالم نشاطانگیز و لذت بخشى؟ چنانکه قرآن مى‏گوید: «کسانى که طالب زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم»! (قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ).  «به راستى که او بهره عظیمى (از نعمتها) دارد»! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ). آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟ در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهى داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته، و باید امتحان خیره‏سرى خود را بدهد، و از سوى دیگر دنیا پرستان بنى اسرائیل در گردا گرد این کوره قرار گرفته‏اند.  (آیه 80)- ولى در مقابل این گروه عظیم گروه اندکى عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانى که شخصیت را با معیار زر و زور نمى‏سنجیدند، کسانى که این مغزهاى پوک را تحقیر مى‏کردند آرى گروهى از آنها در آنجا بودند. چنانکه قرآن مى‏گوید: «و کسانى که علم و آگاهى به آنها داده شده بود صدا زدند: واى بر شما! (چه مى‏گویید؟) ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است» (وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً). و سپس افزودند: «اما جز صابران آن را دریافت نمى‏کنند» (وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ).  (آیه 81)- قارون با این عمل، طغیان و سر کشى خود را به اوج رسانید، ولى در تواریخ و روایات در اینجا ماجراى دیگرى نقل شده است که نشانه نهایت بى شرمى قارون است و آن این که: روزى موسى (ع) به قارون گفت: خداوند به من فرمان داده که زکات مالت را بگیرم، قارون سر باز زد، و براى تبرئه خویش به مبارزه با موسى (ع) برخاست و جمعى از ثروتمندان بنى اسرائیل را نیز با خود همراه ساخت. یک فکر شیطانى به نظرش رسید، گفت: باید به سراغ زن بد کاره‏اى از فواحش بنى اسرائیل بفرستیم تا به سراغ موسى برود و او را متهم کند که با او سر و سرّى داشته! به سراغ آن زن فرستادند او نیز این پیشنهاد را پذیرفت، این از یکسو. از سوى دیگر قارون به سراغ موسى آمد و گفت: خوب است بنى اسرائیل را جمع کنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى پذیرفت و آنها را جمع کرد. گفت: خداوند به من دستور داده که جز او ر
ا پرستش نکنید، صله رحم به جا آورید و چنین و چنان کنید، و در مورد مرد زنا کار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد، سنگسار شود! در اینجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى! گفت: آرى! حتى اگر خود من باشم! در اینجا وقاحت را به آخرین درجه رساندند و گفتند: ما مى‏دانیم که تو خود مرتکب این عمل شده‏اى و فورا به دنبال آن زن بد کاره فرستادند. موسى (ع) رو به او کرد و گفت: به خدا سوگندت مى‏دهم حقیقت را فاش بگو! زن بد کاره با شنیدن این سخن تکان سختى خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین مى‏گویى من حقیقت را فاش مى‏گویم، اینها از من دعوت کردند تو را متهم کنم، ولى گواهى مى‏دهم که تو پاکى و رسول خدایى! سپس دو کیسه پولى را که به او داده بودند نشان داد و گفتنیها را گفت. موسى (ع) به سجده افتاد و گریست، در اینجا بود که فرمان مجازات قارون زشت سیرت توطئه‏گر صادر شد. چنانکه قرآن مجید مى‏گوید: «ما او و خانه‏اش را در زمین فرو بردیم» (فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ). عجبا! فرعون در امواج نیل فرو مى‏رود، و قارون در اعمال زمین، آبى که مایه حیات است مأمور نابودى فرعونیان مى‏شود، و زمینى که مهد آرامش است گورستان قارون و قارونیان. مسلم است که در آن خانه، قارون تنها نبود، او و اطرافیانش، او و هم سنگرانش.  «و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى‏توانست خویشتن را یارى دهد»! (فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرِینَ).  (آیه 82)- این آیه دگرگونى عجیب تماشاچیان دیروز را که از مشاهده جاه و جلال قارون به وجد و سرور آمده بودند منعکس مى‏کند که به راستى عجیب و آموزنده است، مى‏گوید: «و آنها که دیروز آرزو داشتند که به جاى او باشند (آنگاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند) مى‏گفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى‏دهد و بر هر کس بخواهد تنگ مى‏گیرد» و کلید آن تنها در دست اوست (وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ). لذا در مقام شکر این نعمت بر آمدند و گفتند: «اگر خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو مى‏برد»! (لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا).  «اى واى! مثل این که کافران هرگز رستگار نمى‏شوند» (وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ). الان حقیقت را با چشم خود مى‏بینیم، و نتیجه غرور و غفلت و سر انجام کفر و شهوت را.    (آیه 83)- نتیجه سلطه جویى و فساد در ارض: بعد از ذکر ماجراى تکان دهنده ثروتمند جنایتکار یعنى قارون، در این آیه بیانى آمده است که در حقیقت یک نتیجه گیرى کلى از این ماجراست، مى‏فرماید: آرى «این سراى آخرت را (تنها) براى کسانى قرار مى‏دهیم که اراده برترى جویى در زمین و فساد را ندارند» (تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً). آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سراى آخرت مى‏شود در حقیقت همین دو است «برترى جویى» (استکبار) و «فساد در زمین» که همه گناهان در آن جمع است. لذا قرآن در پایان آیه مى‏فرماید: «و عاقبت نیک براى پرهیز کاران است» (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ).  «عاقبت» به مفهوم وسیع کلمه، سر انجام نیک، پیروزى در این جهان، بهشت و نعمتهایش در جهان دیگر است.   (آیه 84)- بعد از ذکر این واقعیت که سراى آخرت و نعمتهایش از آن سلطه جویان و مستکبران نیست بلکه مخصوص پرهیز کاران متواضع و حق طلب است، در این آیه به بیان یک قانون کلى- که آمیزه‏اى است از «عدالت» و «تفضل» در مورد پاداش و کیفر- پرداخته، مى‏گوید: «کسى که کار نیکى انجام دهد براى او پاداشى بهتر از آن است» (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها). این همان مرحله «تفضل» الهى در باره نیکو کاران است یعنى خداوند همچون مردم تنگ چشم نیست که به هنگام رعایت عدالت، سعى مى‏کنند مزد و پاداش درست به اندازه عمل باشد او گاهى چندین برابر از لطف بى‏کرانش پاداش عمل را مى‏دهد و حد اقل آن ده برابر است. سپس به ذکر مجازات بد کاران پرداخته، مى‏گوید: «و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بد کاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود» (وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ). و این مرحله «عدل» پروردگار است، چرا که ذره‏اى بیش از آنچه انجام داده‏اند کیفر نمى‏شوند.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 396✨ إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾ آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد تو را به جايگاهت (زادگاهت) بازمي گرداند بگو پروردگار من از همه بهتر مي‏داند چه كسي (برنامه) هدايت آورده، و چه كسي در ضلال مبين است ؟ (۸۵)   وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾ تو هرگز اميد نداشتي كه اين كتاب آسماني به تو القا گردد، ولي رحمت پروردگارت چنين ايجاب كرد، اكنون كه چنين است هرگز از كافران پشتيبان مكن. (۸۶)   وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾ هرگز تو را از آيات خداوند بعد از آنكه بر تو نازل شد باز ندارند، به سوي پروردگارت دعوت كن، و از مشركان مباش. (۸۷)   وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾ و معبود ديگري را با خدا مخوان كه هيچ معبودي جز او نيست، همه چيز جز ذات پاك او فاني مي‏شود، حاكميت از آن اوست و همه به سوي او بازمي گرديد. (۸۸) سوره عنکبوت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان الم ﴿۱﴾ الم (۱) أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾ آيا مردم گمان كردند به حال خود رها مي‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟! (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾ ما كساني را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مي‏كنيم) بايد علم خدا در مورد كساني كه راست مي‏گويند و كساني كه دروغ مي‏گويند تحقق يابد. (۳) أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾ آيا كساني كه اعمال بد بجا مي‏آورند گمان كردند از حوزه قدرت ما بيرون خواهند رفت ؟ چه بد داوري مي‏كنند؟ (۴) مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾ كسي كه اميد به لقاء الله (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او فروگذار نكند) زيرا زماني را كه خدا تعيين كرده سرانجام فرا مي‏رسد، و او شنوا و دانا است. (۵) وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾ كسي كه جهاد و تلاش كند براي خود جهاد مي‏كند، چرا كه خداوند از همه جهانيان بينياز است. (۶)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 85)- شأن نزول: هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قصد هجرت از «مکّه» به سوى مدینه مى‏آمد به سر زمین «جحفه» که رسید، به یاد موطنش «مکّه» افتاد، آثار این شوق که با تأثر و اندوه آمیخته بود در چهره مبارکش نمایان گشت. در اینجا پیک وحى خدا جبرئیل نازل شد و پرسید آیا به راستى به شهر و زادگاهت اشتیاق دارى؟ پیامبر فرمود: آرى! جبرئیل عرض کرد: خداوند این پیام را براى تو فرستاده: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ) آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده است تو را به سر زمین اصلیت باز مى‏گرداند.» و مى‏دانیم این وعده بزرگ سر انجام تحقق یافت. بنا بر این آیه فوق یکى از پیشگوئیهاى اعجازآمیز قرآن است که چنین خبرى را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده و بعد از مدت کوتاهى تحقق یافت. تفسیر: وعده بازگشت به حرم امن خدا- در شأن نزول آمد که این آیه طبق مشهور در سر زمین «جحفه» در مسیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به سوى مدینه نازل شد، او مى‏خواهد به «یثرب» برود و آن را «مدینة الرسول» کند، اما با این حال عشق و دلبستگى او به مکه سخت او را آزار مى‏دهد. اینجاست که نور وحى به قلب پاکش مى‏تابد و بشارت بازگشت به سر زمین مألوف را به او مى‏دهد، و مى‏گوید: «همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز مى‏گرداند» (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ). غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش باز گرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش باز گردانید، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مى‏گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس بر مى‏افروزد. سپس مى‏افزاید در برابر خیره سرى مخالفان سر سخت «بگو: پروردگار من از همه بهتر مى‏داند چه کسى هدایت را (از سوى او) آورده، و چه کسى در ضلال مبین است» (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‏ وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ). راه هدایت روشن است و گمراهى آنها آشکار، آنها بیهوده خود را خسته مى‏کنند، خدا به خوبى مى‏داند و دلهاى حق طلب نیز از این واقعیت آگاه است.  (آیه 86)- این آیه به یکى دیگر از بزرگترین نعمتهاى پروردگار به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرداخته، و مى‏گوید: «تو هرگز این امید را نداشتى که این کتاب (بزرگ آسمانى) به تو القاء گردد، لکن رحمت پروردگار تو چنین ایجاب کرد» (وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقى‏ إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ). سپس مى‏افزاید: اکنون به شکرانه این نعمت بزرگ «هرگز از کافران پشتیبانى مکن» (فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ).   (آیه 87)- دو آیه پایان این سوره تأکیدى است بر مسأله توحید با تعبیرها و استدلالات گوناگون، توحیدى که خمیر مایه تمام مسائل دینى است. در این دو آیه چهار دستور به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داده شده و چهار توصیف از پروردگار به عمل آمده است، و مجموع بحثهایى را که در آیات این سوره آمده تکمیل مى‏کند. نخست مى‏گوید: «نباید (کفار) تو را از آیات خداوند بعد از آن که بر تو نازل شد باز دارند» (وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ). گر چه نهى متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر کار شکنیها و توطئه‏هاى آنهاست. و به این ترتیب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد هنگامى که آیات الهى نازل شد باید با قاطعیت روى آن بایستى و به سوى مقصد با قدمهاى محکم پیش بروى که خدا همراه تو و پشتیبان تو است. به دنبال این دستور که جنبه نفى داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر کرده، و مى‏گوید «و به سوى پروردگارت دعوت کن» (وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّکَ). خداوندى که مالک تو و صاحب اختیار توست، و مربى و پرورش دهنده تو مى‏باشد. سومین دستور بعد از دعوت به سوى اللّه، نفى هر گونه شرک و بت پرستى است، مى‏گوید: «و قطعا از مشرکان مباش» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). که راه توحید آشکار است و نورانى، و رهروان آن بر صراط مستقیمند.    (آیه 88)- بالاخره چهارمین دستور، تأکید مجددى است بر نفى هر گونه شرک، مى‏فرماید: «و هیچ معبود دیگرى را با خدا مخوان» (وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ). این دستورهاى پى در پى که هر کدام دیگرى را تأکید مى‏کند، اهمیت مسأله توحید را در برنامه‏هاى اسلامى روشن مى‏سازد. به دنبال این دستورات چهارگانه، توصیفهاى چهار گانه‏اى از خدا مى‏کند، که آنها نیز تأکید پى در پى در مسأله توحید است. نخست مى‏گوید: «هیچ معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).  «همه چیز جز ذات پاک او فانى و نابود مى‏شود» (کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ). و هنگامى که دانستیم تنها چیزى که در این عالم با
396.mp3
1.24M
ترتیل صفحه 396 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قى مى‏ماند ذات پاک خداست روشن مى‏شود هر چیز به نحوى با ذات پاک او پیوند و ارتباط داشته باشد از آن نظر فنا و هلاک براى او نیست.  «حکم و حاکمیت (در جهان تکوین و تشریع) مخصوص ذات پاک اوست» (لَهُ الْحُکْمُ).  «و همه به سوى او باز گردانده مى‏شوید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). توصیفهاى سه گانه اخیر مى‏تواند دلیلى بر اثبات توحید و ترک هر گونه بت پرستى باشد که در توصیف اول آمده است.  «پایان سوره قصص»   سوره عنکبوت [29] این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 69 آیه است محتواى سوره: بطور کلى مى‏توان گفت بحثهاى این سوره در چهار بخش خلاصه مى‏شود: 1- بخش آغاز این سوره که پیرامون مسأله «امتحان» و «وضع منافقان» است و این دو پیوند ناگسستنى با هم دارند. 2- بخش دیگرى که در حقیقت براى دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان اندک نخستین از طریق بیان گوشه‏هایى از سر نوشت پیامبران بزرگى همچون نوح و ابراهیم و لوط و شعیب است. 3- بخش دیگرى از توحید، نشانه‏هاى خدا در عالم آفرینش، و مبارزه با شرک، سخن مى‏گوید. 4- قسمت دیگرى از این سوره بر محور ضعف و ناتوانى معبودهاى ساختگى، و عابدان «عنکبوت صفت» آنها و همچنین عظمت قرآن و دلائل حقانیت پیامبر اسلام و لجاجت مخالفان و نیز یک سلسله مسائل تربیتى همچون نماز، نیکى به پدر و مادر، و اعمال صالح دور مى‏زند. نامگذارى این سوره به «سوره عنکبوت» از آیه 41 آن گرفته شده که بت پرستان را که تکیه بر غیر خدا مى‏کنند تشبیه به عنکبوت مى‏کند که تکیه‏گاهش، تارهاى سست و بى‏بنیاد است.                          فضیلت تلاوت سوره: از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره عنکبوت را بخواند به تعداد تمام مؤمنان و منافقان، ده حسنه براى او نوشته مى‏شود». مخصوصا درباره تلاوت سوره عنکبوت و روم در ماه رمضان در شب بیست و سوم، فضیلت فوق‏العاده‏اى وارد شده است تا آنجا که در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «هر کس سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان شب بیست و سوم تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است، و من هیچ کس را از این مسأله استثنا نمى‏کنم، و نمى‏ترسم که خداوند در این سوگند قاطع من گناهى بر من بنویسد، و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد». بدون شک محتواى پر بار این دو سوره و درسهاى مهم توحیدى آن، و برنامه‏هاى سازنده عملى که در این سوره ارائه شده است کافى است که هر انسانى را که اهل اندیشه و الهام و عمل باشد به بهشت جاویدان سوق دهد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر   (آیه 1)- باز در آغاز این سوره به حروف مقطّعه «الف- لام- میم» (الم). بر خورد مى‏کنیم که تاکنون بارها تفسیر آن را بیان کرده‏ایم.   (آیه 2)- آزمایش الهى یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکى از مهمترین مسائل زندگى بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهاى الهى است اشاره کرده، مى‏گوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمى‏شوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).   (آیه 3)- بعد بلا فاصله به ذکر این حقیقت مى‏پردازد که امتحان یک سنّت همیشگى و جاودانى الهى است، امتحان مخصوص شما جمعیت مسلمانان نیست، سنتى است که در تمام امتهاى پیشین جارى بوده است، مى‏فرماید: «ما کسانى را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).   آنها را نیز در کوره‏هاى سخت امتحان افکندیم، آنها نیز همچون شما در فشار دشمنان بى‏رحم و جاهل و بى‏خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند. باید هم چنین باشد چرا که در مقام ادعا هر کس مى‏تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفى کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود. آرى «باید خدا بداند چه کسانى راست مى‏گویند، و چه کسانى دروغگو هستند» (فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ). بدیهى است خدا همه اینها را مى‏داند، منظور از «علم» در اینجا ظهور آثار و شواهد عملى است، یعنى باید علم خدا درباره مردم عملا در خارج پیاده شود، و تحقق عینى یابد، و هر کس آنچه را در درون دارد بیرون ریزد، تا ثواب و جزا و کیفر مفهوم داشته باشد.  (آیه 4)- فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست! در آیات گذشته سخن از آزمایش عمومى مؤمنان بود، و این آیه تهدید شدیدى براى کفار و گنهکاران است، تا گمان نکنند اگر مؤمنان را تحت فشار قرار دادند و مجازاتهاى الهى فورا دامان آنها را فرو نگرفت خدا از آنها غافل است. مى‏فرماید: «آیا کسانى که سیئات را انجام مى‏دهند گمان کردند بر ما پیشى خواهند گرفت (و از چنگال کیفر ما رهایى خواهند یافت؟) چه بد قضاوتى کردند»! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَع
ْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ). مهلت الهى آنها را مغرور نکند که این نیز براى آنها آزمونى است و فرصتى براى توبه و بازگشت.   (آیه 5)- سپس بار دیگر به سراغ برنامه‏هاى مؤمنان و اندرز به آنها مى‏رود مى‏گوید: «هر کس امید لقاء پروردگار دارد (باید آنچه در توان دارد از اطاعت فرمان او مضایقه نکند) زیرا زمانى را که خداوند تعیین کرده (سر انجام) فرا مى‏رسد» (مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ). آرى! این وعده الهى تخلف‏ناپذیر است. و از این گذشته خداوند سخنان شما را مى‏شنود و از اعمال و نیات شما آگاه است که «او شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). لقاى پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسى است که یک لقاى روحانى و یک نوع شهود باطنى است، چرا که در آنجا پرده‏هاى ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جان انسان کنار مى‏رود، و حالت شهود به انسان دست مى‏دهد.  (آیه 6)- این آیه در حقیقت تعلیلى است براى آنچه در آیه قبل گذشت، مى‏گوید: این که دستور داده شده مؤمنان به «لقاء اللّه» آنچه در توان دارند فرو گذار نکنند به خاطر این است که «هر کسى جهاد و تلاش و کوششى کند (و تحمل مصائب و مشکلاتى نماید) در حقیقت براى خود جهاد کرده است، چرا که خدا از همه جهانیان بى‏نیاز است» (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ). برنامه آزمون الهى، جهاد با هواى نفس، و مبارزه با دشمنان سر سخت براى حفظ ایمان و پاکى و تقوا، به سود خود انسان است.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 397 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۷﴾ و كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنها را مي‏پوشانيم (و مي‏بخشيم) و آنها را به بهترين اعمالي كه انجام داده‏ اند پاداش مي‏دهيم. (۷) وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند، و اگر آنها تلاش كنند كه براي من شريكي قائل شوي كه به آن علم نداري، از آنها اطاعت مكن، بازگشت همه شما به سوي من است، و شما را از آنچه انجام مي‏داديد با خبر خواهم ساخت. (۸) وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ ﴿۹﴾ كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهم كرد. (۹) وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾ در ميان مردم كساني هستند كه مي‏گويند به خدا ايمان آورده‏ ايم اما هنگامي كه به خاطر خدا (از سوي دشمنان) مورد آزار قرار مي‏گيرند فتنه دشمنان را همچون عذاب الهي مي‏شمارند (و از آن سخت وحشت مي‏كنند) اما هنگامي كه پيروزي از سوي پروردگارت بيايد مي‏گويند ما هم با شما بوديم (و در اين پيروزي شريكيم!) آيا خداوند به آنچه در سينه‏ هاي جهانيان است آگاه تر نيست ؟ (۱۰) وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿۱۱﴾ مسلما خداوند مؤ منان را مي‏شناسد، و يقينا منافقان را (نيز) مي‏شناسد. (۱۱) وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۲﴾ كافران به مؤ منان گفتند: شما از ما پيروي كنيد (اگر گناهي داشته باشد) ما گناهانتان را بر عهده خواهيم گرفت! آنها هرگز چيزي از گناهان اينها را بر دوش نخواهند گرفت، آنها دروغ مي‏گويند! (۱۲) وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳﴾ آنها بار سنگين گناهان خويش را بر دوش مي‏كشند، و بارهاي سنگين ديگري را اضافه بر بارهاي سنگين خود، و روز قيامت مسلما از دروغهائي كه مي‏بستند سئوال خواهند شد. (۱۳) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۴﴾ ما نوح را به سوي قومش فرستاديم و او در ميان آنها هزار سال، الا پنجاه سال، درنگ كرد اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالي كه ظالم بودند. (۱۴)
397.mp3
1.2M
ترتیل صفحه 397 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 7)- این آیه توضیح و تکمیلى است براى آنچه بطور سر بسته در آیه قبل تحت عنوان «جهاد» آمده بود، در اینجا حقیقت جهاد را شکافته و چنین باز گو مى‏کند: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنها را مى‏پوشانیم» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ). بنا بر این نخستین فایده این جهاد بزرگ (ایمان و عمل صالح) تکفیر و پوشاندن گناهان است که عائد خود انسان مى‏شود، همان‏گونه که ثواب آن هم از آن خودشان مى‏باشد. چنانکه قرآن در پایان آیه مى‏گوید: «و ما بطور قطع آنها را به بهترین اعمالى که انجام دادند پاداش مى‏دهیم» (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ).   (آیه 8)- شأن نزول:  «بعضى از مردانى که در مکّه بودند ایمان و اسلام را پذیرفتند هنگامى که مادران آنها از این مسأله آگاه شدند تصمیم گرفتند که غذا نخورند، آب ننوشند، تا فرزندانشان از اسلام باز گردند! گر چه هیچ کدام از این مادران به گفته خود وفا نکردند و اعتصاب غذا را شکستند، ولى آیه نازل شد و خط مشى روشنى در برخورد با پدر و مادر در زمینه مسأله ایمان و کفر به دست همگان داد. تفسیر: برترین توصیه نسبت به پدر و مادر: یکى از مهمترین آزمایشهاى الهى مسأله «تضاد» خط ایمان و تقوا، با پیوندهاى عاطفى و خویشاوندى است، قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنى بیان کرده است. نخست به عنوان یک قانون کلى- که از ریشه‏هاى عواطف و حق شناسى سر چشمه مى‏گیرد- مى‏فرماید: «و ما به انسان توصیه کردیم نسبت به پدر و مادرش نیکى کند» (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً). بنا بر این هر کس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق شناس باشد، و احترام و تکریم و نیکى به آنها را در تمام عمر فراموش نکند، هر چند با این اعمال هرگز نمى‏تواند دین خود را به آنها ادا کند. سپس براى این که کسى تصور نکند که پیوند عاطفى با پدر و مادر مى‏تواند بر پیوند انسان با خدا و مسأله ایمان حاکم گردد، با یک استثنا صریح مطلب را در این زمینه روشن کرده، مى‏فرماید: «و اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش و کوشش کنند و به تو اصرار ورزند که براى من شریکى قائل شوى، که به آن علم ندارى، از آنها اطاعت مکن» (وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما). و در پایان آیه مى‏افزاید: «باز گشت همه شما به سوى من است پس من شما را از اعمالى که انجام مى‏دادید آگاه مى‏سازم» (إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). و پاداش و کیفر آن را بى‏کم‏وکاست در اختیارتان خواهم گذاشت. این جمله در حقیقت تهدیدى است براى کسانى که راه شرک را مى‏پویند، و کسانى که دیگران را به این راه دعوت مى‏کنند.  (آیه 9)- این آیه بار دیگر حقیقتى را که قبلا در مورد کسانى که ایمان و عمل صالح دارند بیان شد، تکرار و تأکید کرده، مى‏فرماید: «کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند آنها را در زمره صالحان داخل خواهیم کرد» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ). اصولا عمل انسان به انسان رنگ مى‏دهد، عمل صالح انسان را از نظر روحى به رنگ خود در مى‏آورد و در زمره «صالحان» وارد مى‏کند، و عمل سوء در زمره بدان و «ناصالحان».  (آیه 10)- در پیروزیها شریکند اما در مشکلات نه! از آنجا که در آیات گذشته بحثهاى صریحى از «مؤمنان صالح» و «مشرکان» آمده بود در این آیه به گفتگو پیرامون گروه سوم یعنى «منافقان» مى‏پردازد، مى‏گوید: «و از مردم کسانى هستند که مى‏گویند: به خدا ایمان آورده‏ایم! اما هنگامى که در راه خدا شکنجه و آزار مى‏بینند، آزار مردم را همچون عذاب الهى مى‏شمارند» و از آن سخت وحشت مى‏کنند (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذابِ اللَّهِ).  «ولى هنگامى که پیروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بیاید، مى‏گویند: ما هم با شما بودیم» و در این پیروزى شریکیم (وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ). آیا اینها گمان مى‏کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست؟  «آیا خداوند به آنچه در سینه‏هاى جهانیان است آگاهتر نیست»؟ (أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِی صُدُورِ الْعالَمِینَ).   (آیه 11)- در این آیه باز براى تأکید بیشتر مى‏افزاید: «بطور قطع خداوند مؤمنان را مى‏شناسد، و نیز بطور یقین خداوند منافقان را نیز مى‏شناسد» (وَ لَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِینَ). اگر ساده لوحانى فکر مى‏کنند مى‏توانند با اخفاى حقایق از قلمرو علم خدا دور بمانند سخت در اشتباهند.  «منافقین» معنى وسیعى دارد و افراد ضعیف الایمانى را که با مختصر فشارى تغییر عقیده م
ى‏دهند نیز شامل مى‏شود.   (آیه 12)- این آیه به یک نمونه از منطقهاى سست و پوچ مشرکان اشاره کرده، مى‏گوید: «کافران به مؤمنان گفتند: شما بیایید از راه و آیین ما پیروى کنید و (اگر گناهى داشته باشید) ما گناه شما را به دوش مى‏گیریم» (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ).   امروز نیز بسیارى از وسوسه‏گران را مى‏بینیم که هنگام دعوت به یک عمل خلاف مى‏گویند اگر گناهى دارد به گردن ما! در حالى که مى‏دانیم هیچ کس نمى‏تواند گناه دیگرى را به گردن بگیرد، چرا که خداوند عادل است و کسى را به جرم دیگرى مجازات نمى‏کند. لذا در جمله بعد با صراحت مى‏گوید: «آنها هرگز چیزى از خطاها و گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت، آنها دروغ مى‏گویند» (وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).  (آیه 13)- سپس براى این که تصور نشود این دعوت کنندگان به کفر و شرک و بت پرستى و ظلم، در برابر این عملشان مجازاتى ندارند در این آیه مى‏افزاید، «آنها بارهاى سنگین گناهانشان را بر دوش مى‏کشند، و بارهاى دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خودشان»! (وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ). این بار گناه اضافى همان بار گناه اضلال و اغوا کردن و تشویق دیگران به گناه است، همان بار سنت بد گذاردن. و در پایان آیه مى‏افزاید: «آنها بطور قطع در روز قیامت از افتراها و دروغهایى که مى‏بستند سؤال مى‏شوند» و باید خود جوابگوى آن باشند (وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَمَّا کانُوا یَفْتَرُونَ).  (آیه 14)- اشاره‏اى به سر گذشت نوح و ابراهیم: از آنجا که بحثهاى گذشته سخن از آزمایش عمومى انسانها بود از اینجا به بعد بخشهایى از آزمایشهاى سخت انبیا و اقوام پیشین را منعکس مى‏کند. نخست از اولین پیامبر اولوا العزم یعنى نوح (ع) شروع مى‏کند و در عبارتى کوتاه آن بخش از زندگانیش را که بیشتر متناسب وضع مسلمانان آن روز بود بازگو مى‏کند. مى‏گوید: «و ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و او در میان آنها هزار سال- مگر پنجاه سال- درنگ کرد» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عاماً).    شب و روز مشغول تبلیغ و دعوت به سوى توحید بود، یعنى 950 سال! به سوى خدا فرا خواند، و از این تلاش پى‏گیر خسته نشد اما با این همه جز گروه اندکى ایمان نیاوردند- حدود هشتاد نفر طبق نقل تواریخ یعنى بطور متوسط هر دوازده سال یک نفر!. بنا بر این شما در راه دعوت به سوى حق و مبارزه با انحرافات خسته نشوید که برنامه شما در مقابل برنامه نوح (ع) سهل و آسان است. ولى ببینید پایان این قوم ستمگر و لجوج به کجا رسید: «سر انجام طوفان عظیم آنها را فرو گرفت، در حالى که ظالم و ستمگر بودند» (فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ).
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 398 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۵﴾ ما او و اصحاب كشتي را رهائي بخشيديم و آنرا آيتي براي جهانيان قرار داديم. (۱۵) وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۶﴾ ما ابراهيم را فرستاديم، هنگامي كه به قومش گفت: خدا را پرستش كنيد، و از او بپرهيزيد كه اين براي شما بهتر است اگر بدانيد. (۱۶) إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۷﴾ شما غير از خدا فقط بتها (قطعات سنگ و چوبي) را مي‏پرستيد و دروغهائي به هم مي‏بافيد، كساني را كه غير از خدا پرستش مي‏كنيد مالك رزق شما نيستند، روزي را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد و شكر او را بجا آوريد، كه به سوي او باز مي‏گرديد. (۱۷) وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۸﴾ اگر شما (مرا) تكذيب كنيد، امتهاي پيش از شما نيز (پيامبرانشان را) تكذيب كردند وظيفه فرستاده خدا جز ابلاغ آشكار نيست. (۱۸) أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۹﴾ آيا آنها نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مي‏كند، سپس بازمي گرداند؟ اين كار براي خدا آسان است. (۱۹) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۰﴾ بگو، در زمين سير كنيد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز كرده ؟ سپس خداوند (به همين گونه) جهان آخرت را ايجاد مي‏كند، خداوند بر هر چيز قادر است. (۲۰) يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَنْ يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ ﴿۲۱﴾ هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مي‏كند، و هر كس را بخواهد مورد رحمت قرار مي‏دهد، و به سوي او بازمي گرديد. (۲۱) وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۲۲﴾ شما هرگز نمي‏توانيد بر اراده خدا چيره شويد و از حوزه قدرت او در زمين و آسمان فرار كنيد، و براي شما جز خدا ولي و ياوري نيست. (۲۲) وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۳﴾ كساني كه به آيات خدا و لقاي او كافر شدند از رحمت من ماءيوسند، و براي آنها عذاب دردناكي است. (۲۳)
ترتیل صفحه 398 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 15 تا 23 سوره عنکبوت (صفحه 398) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 15)- در این آیه مى‏افزاید: «ما او و سر نشینان کشتى را رهایى بخشیدیم، و آن را آیتى براى جهانیان قرار دادیم» (فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِینَةِ وَ جَعَلْناها آیَةً لِلْعالَمِینَ).   (آیه 16)- سپس به دنبال ماجراى فشرده نوح (ع) و قومش به سراغ داستان ابراهیم (ع) دومین پیامبر بزرگ اولوا العزم مى‏رود و مى‏فرماید: «ما ابراهیم را (نیز فرستادیم) هنگامى که به قومش گفت: خداى یگانه را پرستش کنید و از او بپرهیزید که این براى شما بهتر است اگر بدانید» (وَ إِبْراهِیمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ). چرا که دنیایتان را از آلودگیهاى شرک و گناه و بد بختى نجات مى‏دهد، و آخرت شما نیز سعادت جاویدان است.   (آیه 17)- سپس ابراهیم (ع) به دلائل بطلان بت پرستى مى‏پردازد و با چند تعبیر مختلف که هر کدام متضمن دلیلى است، آیین آنها را شدیدا محکوم مى‏کند. نخست مى‏گوید: «شما غیر از خدا فقط بتهایى (از سنگ و چوب) را مى‏پرستید» (إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً). مجسمه‏هایى بى‏اراده، بى‏عقل و شعور و فاقد همه چیز که چگونگى منظره آنها خود دلیل گویایى بر بطلان عقیده بت پرستى است. بعد از این فراتر مى‏رود و مى‏گوید: نه تنها وضع این بتها نشان مى‏دهد که معبود نیستند، بلکه شما نیز مى‏دانید که «دروغى به هم مى‏بافید» و نام معبود را بر این بتها مى‏گذارید (وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً). سپس به دلیل سومى مى‏پردازد که پرستش شما نسبت به این بتها یا به خاطر منافع مادى است و یا سر نوشتتان در جهان دیگر، و هر کدام باشد باطل است، چرا که «آنهایى را که غیر از خدا پرستش مى‏کنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند» (إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً). شما خود قبول دارید که بتها خالق نیستند، بلکه خالق، خداست بنا بر این روزى دهنده نیز اوست «پس روزى را تنها نزد خدا بطلبید» (فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ). و چون روزى دهنده اوست «او را پرستش کنید و شکر او را به جا آورید» (وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُوا لَهُ). و اگر زندگى سراى دیگر را مى‏طلبید بدانید «که بسوى او بازگشت داده مى‏شوید» و نه به سوى بتها! (إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). بتها نه در اینجا منشأ اثرى هستند و نه آنجا.  (آیه 18)- سپس ابراهیم (ع) به عنوان تهدید، و همچنین بى‏اعتنایى نسبت به آنها، مى‏گوید: «اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جاى تعجب نیست) امتهایى پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند» و به سر نوشت دردناکى گرفتار شدند (وَ إِنْ تُکَذِّبُوا فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ).  «وظیفه رسول و فرستاده خدا جز ابلاغ آشکار نیست» خواه پذیرا شوند یا نشوند (وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ). منظور از امتهاى پیشین، قوم نوح و اقوامى بودند که بعد از آنها روى کار آمدند.   (آیه 19)- در اینجا قرآن داستان ابراهیم را موقتا رها کرده و بحثى را که ابراهیم در زمینه توحید و بیان رسالت خویش داشت به وسیله ذکر دلیل بر معاد تکمیل مى‏کند. مى‏گوید: «آیا این منکران معاد، ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مى‏کند سپس آن را باز مى‏گرداند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ).   در پایان آیه به عنوان تأکید مى‏افزاید: «این کار براى خدا سهل و آسان است» (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ). چرا که تجدید حیات در برابر ایجاد روز نخست مسأله ساده‏ترى محسوب مى‏شود، گر چه ساده و مشکل در برابر کسى که قدرتش بى‏انتهاست مفهومى ندارد.  (آیه 20)- قرآن همچنان بحث معاد را تعقیب مى‏کند و در این آیه مردم را به «سیر آفاقى» در مسأله معاد دعوت مى‏کند در حالى که آیه قبل، بیشتر جنبه «سیر انفسى» داشت. مى‏فرماید: «بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد مى‏کند» (قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ). چرا که او با خلقت نخستین، قدرتش را بر همگان ثابت کرده است، آرى «خداوند بر هر چیز تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ). هم این آیه و هم آیه قبل از آن، امکان معاد را از طریق وسعت قدرت خداوند اثبات مى‏کند.   (آیه 21)- سپس به ذکر یکى از مسائل مربوط به معاد مى‏پردازد، و آن مسأله رحمت و عذاب است مى‏گوید: «او در قیامت هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مى‏کند، و هر کس را بخواهد (و لایق ببیند) مورد رحمت قرار مى‏دهد، و به سوى او بازگشت مى‏کنید» (یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشاءُ وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ).
با اینکه رحمت الهى بر غضبش پیشى گرفته اما در اینجا نخست سخن از عذاب مى‏گوید بعد رحمت، چرا که در مقام تهدید است.   (آیه 22)- در تکمیل این بحث که عذاب و رحمت به دست خداست، و باز گشت همه به سوى اوست، مى‏افزاید: اگر تصور کنید مى‏توانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون روید و چنگال مجازات گریبان شما را نگیرد، سخت در اشتباهید چرا که «شما نمى‏توانید بر اراده خداوند چیره شوید و از دست قدرت او در زمین یا آسمان فرار کنید» (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ).   و اگر تصور کنید سر پرست و یاورى از شما دفاع مى‏کند، آن هم اشتباه محض است زیرا «براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست» (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ). و به این ترتیب قرآن تمام درهاى فرار از چنگال مجازات الهى را به روى این مجرمان مى‏بندد.  (آیه 23)- لذا در این آیه بطور قاطع مى‏فرماید: «و کسانى که به آیات خدا و لقاى او کافر شدند از رحمت من مأیوسند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی). سپس براى تأکید مى‏افزاید: «و براى آنها عذاب دردناکى است» (وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). این «عذاب الیم» لازمه مأیوس شدن از رحمت خداست.
399.mp3
1.14M
ترتیل صفحه 399 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 24 تا 30 سوره عنکبوت (صفحه 399) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 24)- طرز پاسخ مستکبران به ابراهیم (ع) حال نوبت آن است که ببینیم این قوم گمراه در برابر دلائل سه گانه ابراهیم (ع) در زمینه توحید و نبوت و معاد چه گفتند؟ آنها قطعا پاسخ منطقى نداشتند و لذا مانند همه زورمندان قلدر بى‏منطق تکیه بر قدرت شیطانیشان کردند، و فرمان قتل او را صادر نمودند. چنانکه قرآن مى‏گوید: «اما جواب قوم او [ابراهیم‏] جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانید»! (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ). سر انجام پیشنهاد اول پذیرفته شد چون معتقد بودند بدترین نوع اعدام همان سوزاندن به آتش است. در اینجا سخنى در مورد چگونگى آتش سوزى ابراهیم به میان نیامده است، همین اندازه در دنباله آیه مى‏خوانیم: «ولى خداوند او را از آتش رهایى بخشید» (فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ). شرح ماجراى آتش سوزى در سوره انبیا آیه 68- 70 آمده است. در پایان مى‏افزاید: «در این ماجرا نشانه‏هایى است براى کسانى که ایمان مى‏آورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). (آیه 25)- به هر حال ابراهیم (ع) از آن آتش عظیم به صورت خارق العاده‏اى به لطف پروردگار رهایى یافت، ولى نه تنها دست از بیان هدفهاى خود بر نداشت بلکه شتاب و سرعت و حرارت بیشترى به آن داد. ابراهیم «گفت: شما غیر از خدا بتهایى براى خود انتخاب کرده‏اى که مایه دوستى و محبت میان شما در زندگى دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى مى‏جویید و یکدیگر را لعن مى‏کنید و جایگاه شما آتش است و هیچ یار و یاورى براى شما نخواهد بود» (وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ مَأْواکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ). پرستش براى هر قوم و قبیله‏اى به اصطلاح رمز وحدت بود و نیز پیوندى میان آنها و نیاکانشان ایجاد مى‏کرد. از این گذشته سران کفار پیروان خود را دعوت به پرستش بتها مى‏کردند و این حلقه اتصالى بین «سران» و «پیروان» بود. ولى در قیامت همه این پیوندهاى پوچ و پوسیده و پوشالى از هم گسسته مى‏شود و هر یک گناه را به گردن دیگرى مى‏اندازد. (آیه 26)- در این آیه اشاره به ایمان لوط و هجرت ابراهیم مى‏کند، مى‏گوید: «و لوط به او [ابراهیم‏] ایمان آورد» (فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ). «لوط» خود از پیامبران بزرگ خدا بود- مى‏گویند: پسر خواهر ابراهیم بود- و از آنجا که پیروى یک فرد بزرگ به منزله پیروى یک امت و ملت است، خداوند در اینجا مخصوصا از ایمان لوط آن شخصیت والاى معاصر ابراهیم سخن مى‏گوید: تا روشن شود اگر دیگران ایمان نیاوردند مهم نبود. سپس مى‏افزاید: «و (ابراهیم) گفت: من بسوى پروردگارم هجرت مى‏کنم که او صاحب قدرت و حکیم است» (وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ابراهیم (ع) از سر زمین بابل- به اتفاق لوط و همسرش ساره- به سوى سر زمین شام، مهد انبیا و توحید، حرکت کرد، تا بتواند در آنجا دعوت توحید را وسعت بخشد. (آیه 27)- در این آیه سخن از مواهب چهار گانه‏اى است که خداوند بعد از این هجرت بزرگ به ابراهیم داد. نخست فرزندان لایق و شایسته بود، فرزندانى که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند، مى‏گوید: «و (در اواخر عمر) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم» (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ). دیگر این که: «نبوّت و کتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْکِتابَ). سوم این که: «و پاداش او را در دنیا دادیم» (وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیا). این پاداش ممکن است اشاره به امور مختلفى باشد: مانند نام نیک و لسان صدق در میان همه امتها، چرا که همه به ابراهیم (ع) به عنوان یک پیامبر عظیم الشأن احترام مى‏گذارند، به وجود او افتخار مى‏کنند و شیخ الانبیایش مى‏نامند. آبادى سر زمین مکه به دعاى او یکى دیگر از این پاداشها است. چهارم این که: «او در آخرت از صالحان است» (وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ). و این یک مجموعه کامل از افتخارات را تشکیل مى‏دهد. (آیه 28)- آلوده دامنان خیره سر! بعد از بیان گوشه‏اى از ماجراى ابراهیم (ع) به سراغ ذکر بخشى از سر گذشت پیامبر هم عصرش لوط (ع) پرداخته، مى‏فرماید: «و لوط را فرستادیم (به خاطر بیاور) هنگامى که به قومش گفت: شما عمل بسیار زشتى انجام مى‏دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است» (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ). «الْفاحِشَةَ» در اینجا کنایه از «همجنس گرایى»
است. (آیه 29)- «لوط» (ع) این پیامبر بزرگ سپس مقصد خود را فاش‏تر بیان ساخت و گفت: «آیا شما به سراغ مردان مى‏روید»؟! (أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ). «و آیا راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‏کنید»؟! (وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ). «و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهید» (وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ). اکنون ببینیم پاسخ این قوم گمراه و ننگین در برابر سخنان منطقى حضرت لوط (ع) چه بود. قرآن مى‏گوید: «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست مى‏گویى عذاب الهى را براى ما بیاور» (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). (آیه 30)- در اینجا بود که لوط (ع) دستش از همه جا کوتاه شد، رو به درگاه خدا آورد و با قلبى آکنده از غم و اندوه «عرض کرد: پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما» (قالَ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ). قومى که روى زمین را به فساد و تباهى کشیده‏اند، اخلاق و تقوا را بر باد داده‏اند، عفت پاکدامنى را پشت سر انداخته‏اند، شرک و بت پرستى را با فساد اخلاق و ظلم و ستم آمیخته‏اند و نسل انسان را به فنا و نیستى تهدید کرده‏اند.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 399 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۴﴾ اما جواب قوم او (ابراهيم) چيزي جز اين نبود كه گفتند، او را به قتل برسانيد يا بسوزانيد، ولي خداوند او را از آتش رهائي بخشيد، در اين ماجرا نشانه‏ هائي است براي كساني كه ايمان مي‏آورند. (۲۴) وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۵﴾ (ابراهيم) گفت: شما غير از خدا بتهائي براي خود انتخاب كرده‏ ايد كه مايه دوستي و محبت ميان شما در زندگي دنيا باشد، سپس روز قيامت هر يك به ديگري كافر مي‏شويد و يكديگر را لعن مي‏كنيد و جايگاه شما آتش است و هيچ يار و ياوري نخواهيد داشت! (۲۵) فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾ لوط به او (ابراهيم) ايمان آورد و (ابراهيم) گفت من به سوي پروردگارم هجرت مي‏كنم كه او عزيز و حكيم است. (۲۶) وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾ و ما به او اسحق و يعقوب را بخشيديم، و در دودمانش نبوت و كتاب آسماني قرار داديم، پاداش او را در دنيا داديم و در آخرت از صالحان است. (۲۷) وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾ و لوط را فرستاديم هنگامي كه به قوم خود گفت: شما كار بسيار زشتي انجام مي‏دهيد كه احدي از مردم جهان قبل از شما آنرا انجام نداده! (۲۸) أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۹﴾ آيا شما به سراغ مردان مي‏رويد، و راه تداوم نسل انسان را قطع مي‏كنيد، و در مجلستان اعمال منكر انجام مي‏دهيد؟!، اما پاسخ قومش جز اين چيزي نبود كه گفتند: اگر راست مي‏گوئي عذاب الهي را براي ما بياور! (۲۹) قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾ (لوط) عرض كرد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم مفسد ياري فرما. (۳۰)
400.mp3
1.09M
ترتیل صفحه 400 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 400 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۳۱﴾ هنگامي كه فرستادگان ما (از فرشتگان) به سراغ ابراهيم با بشارت (به تولد فرزند براي او) آمدند، گفتند: ما اهل اين شهر و آبادي را (اشاره به شهرهاي قوم لوط) هلاك خواهيم كرد چرا كه اهل آن ستمگرند. (۳۱) قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۲﴾ (ابراهيم) گفت: در اين آبادي لوط است، گفتند ما به كساني كه در آن است آگاهتريم! ما او و خانواده‏ اش را نجات مي‏دهيم، جز همسرش را كه در ميان قوم باقي خواهد ماند. (۳۲) وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۳﴾ هنگامي كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند از ديدن آنها اندوهگين شد، گفتند، نترس و غمگين مباش، ما تو و خانواده‏ ات را نجات خواهيم داد، جز همسرت را كه در ميان قوم باقي مي‏ماند. (۳۳) إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۳۴﴾ ما بر اهل اين شهر و آبادي عذابي از آسمان به خاطر فسقشان فرو خواهيم ريخت. (۳۴) وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾ ما از آن آبادي نشانه روشني و درس عبرتي براي كساني كه تعقل مي‏كنند باقي گذارديم. (۳۵) وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾ ما به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد. (۳۶) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾ آنها او را تكذيب كردند و به اين سبب زلزله آنها را فرو گرفت و در خانه‏ هاي خود به رو در افتادند و مردند. (۳۷) وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾ ما طايفه عاد و ثمود را نيز هلاك كرديم، و مساكن (ويران شده) آنها براي شما آشكار است، شيطان اعمالشان را براي آنها زينت كرده بود، لذا آنان را از راه بازداشت در حالي كه مي‏ديدند! (۳۸)