#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
❧ که طولانی شدن غیبت شما، به خاطر نداشتن یار است و من چقدر دیر دانستم که من هم میتوانم یار شما باشم. اصلا در فکر من نمیگنجید که یاران تو از همین کره خاکی و تعدادی از آنها از همین خاک پاک ایرانند.🌺
✅اگر به من گفته بودند که یاران شما، منتظر شما هستند، گناه در زندگیشان راه ندارد و اخلاقشان ستودنی است، هرگز گناه نمیکردم و با مادرم بسیار خوش اخلاق بودم، اما دیر فهمیدم و ندانسته سمت گناه رفتم و در جوانی و غرور بلوغ، دچار بداخلاقی هایی شدم.😔
✅اما میدانم حالا هم دیر نشده اگر ...
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
❧ که یاد شما در قلبم باران نور و برکتی میبارد که دانه وجودم را تا خورشید وجودت میپرورد و بالا میبرد و این، یعنی بهره مندی از تربیت خصوصی بهترین مربی عالم از جانب پروردگار.🌷
✠ تازه دانستم که حتی وقتی تو را فراموش کرده ام به یادم هستی، اما چقدر دیر فهمیدم اگر یاد تو باشم تو مرا با نگاه ویژهای یاد میکنی و این نگاه ویژه چهها که نمیکند.😔
✠ هر چند دیر، اما خوب شد دانستم که ....
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
❧ که رابطه شما با ما، رابطه پدر و فرزندی است. شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمیآمد. اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم، چیزی نگفتند.😔
اکنون دریافته ام که تا حال، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبودهام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام.😭
چقدر دیر فهمیدم که ...
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
❧ که رمز دیدار شما، پاکی و دوری از گناه است...😔
✠به ما نگفتند که در دیدار علی بن مهزیار اهوازی که بیست سال به انتظار ایستاد تا شما را ملاقات کند به او فرمودی که علت دوری شما از ما، چند گناهی بود که انجام میدادی.😭
✠ و فرمودی که علت در پشت پرده بودن ما، اعمال بد شما شیعیان است و اگر شما پیمان پاکی که با امامان خود بسته بودید را فراموش نمیکردید، پردهها کنار میرفت.😢
😞کاش به ما گفته بودند که ....
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
❧ که دعای ما در فرج شما اثر دارد و آن را نزدیک میکند، نمیدانستم که شما دعا کردنمان را دوست داری و فرمودهای که خیلی برای فرج من دعا کنید.😔
✠ به ما نرسید که راز فرج و ظهورت در دعای شب و روز ما نهفته است و تا دستان تک تک ما آسمانی نشود و چشمانمان از اشک، بارانی نگردد تو نمیآیی.
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
❧ که غیبت شما، به معنای نبودن نیست، بلکه به معنای ندیدن هم نیست، چرا که تو روی فرش مجالس ما، قدم میگذاری، در بین مائی، ما را میبینی و میشناسی، ما هم تو را میبینیم، ولی نمیشناسیم. مگر نه این است که شما را تشبیه کردهاند به یوسف (علیه السلام) که برادران را دید و شناخت، ولی برادران، او را با اینکه دیدند نشناختند.😔
✠مگر نه این است که در دعای ندبه میخوانیم، ای غایبی که غایب از ما نیستی؛ فدایت شوم، ای دور از مایی که از ما دور نیستی.
✠مگر نه این است که ...
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
🍃🌼
😔 #هیچ_کس_به_من_نگفت... _29
👈 که تو آنقدر مقام و منزلت داری که در هنگام ظهور، عیسی (علیه السلام)، پیامبر بزرگ خدا، با افتخار در نماز به شما اقتدا میکند و تعارف پر از محبت شما را قبول نمیکند که ...
💫جهت تعجیل فرج صلوات
🍃🌼 @Allah_Almighty
#زره_امیرالمومنین
زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام در #کوفه ،زره آن حضرت گم شد. پس ازمدتی نزدِیک مرد مسیحی پیدا شد. امیرمومنان او را به محضر قاضی برد و اقامه دعوی کرد که: این زره از آن من است ، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکـنون آن را در نزد این مرد یافته ام
قاضی بـه مرد مسیحی گـفت: خلیفه ادعـای خود را اظهار کرد ، تو چه می گویی؟ او گفت این زره مال خود من است و در عیـن حـال گفتـه خلیفه را تکذیب نمی کنـم ، ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد
قاضی به #امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: شما مـدعی هستید و این شخص منکر است علیهذا بر شماست که شاهد بر مـدعای خود بیاورید. آقا خندید و فرمودنـد: قاضی راست می گوید، اکنون می بایست که من شاهد بیاورم ، ولی مـن شاهد ندارم. قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، بـه نفع مسیحی حکم کرد و او زره را برداشت و روان شد
مرد مسیحی کـه خود بهتر میدانست که زره مال کیست ، پس از آنکه چند قـدم رفت بـرگشت و گفت: ایـن طرز #حکومت و رفتـار از نـوع رفتارهای بـشـر عـادی نیست ، از نـوع حکومت انبیاء است و اقـرار کرد که زره از آن امیرالمومنین است
روایت میفرماید بعد او را دیدند که مسلمان شده و باشوق وایمان در زیر پرچم مولا در جنگ نهروان می جنگد بحار ، جلد۹ ، چاپ تبریز ، صفحه۵۹۸
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
با «ابن ملجم» مهربان باش
✍امام علی علیه السلام وقتی به هوش آمدند، نگاهشان به «ابنملجم» افتاد كه دست هايش را بسته بودند. امیرالمومنین با صدايي ضعيف فرمودند: «اي ابن ملجم! جنايتي هولناك مرتكب شدي. آيا براي تو امام بدی بودم كه اين گونه مرا پاداش دادي؟ آيا به تو احسان نكردم؟»
سپس امام علی علیه السلام به امام حسن علیهالسلام فرمودند: «پسرم! با اسير خود مدارا كن و دربارهي او رحمت و مهرباني پيشگير. آیا نميبيني كه چشمهاي او از ترس چگونه گردش ميكند و دلش مضطرب است؟!»
امام حسن عليه السلام فرمودند:
«او به شما ضربت زده و دل ما را به درد آورده، ولی دستور میدهید با او مدارا كنیم؟»
💥امام علی علیه السلام فرمودند:
«آري پسرم! ما از اهل بيت رحمت و مغفرتيم. به حقي كه به گردن تو دارم، از آن چه خود ميخوري، به او بخوران و از آن چه خود ميآشامي، به او بياشام. او را به غل و زنجير مكش و دستهايش را نبند»
📚بحارالانوار - جلد ۴۲ - صفحه ۲۸۷
📚منتهی الآمال - جلد ۱ - صفحه ۱۸۷
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
🔴ماجرای خارج کردن تیر از پای مبارک هنگام نماز
✍هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - حضرت علی علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.
📗انوار نعمانیه، ص ۳۴۲
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
داستان دلنشین منبر
@membariha313
نوشت و گفت در حقّ اولینی
غریبی و أمیرالمؤمنینی
طلب کرد از خدا عمرِ دوباره
برای گریه، علّامه امینی!
#أللهم_العن_قتلة_أمیرالمؤمنین
#اول_مظلوم_عالم_علی_ع
#مرضیه_عاطفی
داستان دلنشین منبر
@membariha313