eitaa logo
قرآن وسنت
239 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
806 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ 🔻اشتباه است که بگوئیم؛ انسان نسبت به هر آنچه از آن منع می‌شود همیشه ولع خواهد داشت! 👈بلکه در واقع انسان نسبت به چیزی حرص می‌ورزد که هم از آن منع شود و هم به سمت آن گردد.⚡️ اما اگر امری عرضه نگردد و یا کمتر موجب بیداری تمنایی در فرد شود این حس هم کمتر بدان جلب خواهد شد و با فرض چنین امری، بدون شک و زن در اجتماع و ، به مراتب بیشتر از محرومیت و عدم دسترسی سبب می‌شود. که دلیل آن هم کاملا مشخص است، چرا که غریزه‌ی جنسی در انسان دارای دو جنبه‌ی و است که از جنبه‌ی روحانی آن غافل مانده و به همین دلیل و را راه‌حل نهایی فروکش کردن در این زمینه میداند. 📌بد نیست افرادی که معتقدند غرب از این روش خود پاسخ گرفته است، هر از چندگاهی سری به آمارهای واقعی، پلیسی و یا قضایی آن کشورها زنند و خود نظاره کنند که نسخه‌ی غرب برای جلوگیری از عقده‌های ناشی از محدودیت جنسی که پیروی و اطاعت مطلق از این غریزه‌ی طغیان‌گر و معاشرت‌های آزاد و بی بند و باری می‌باشد، چه تکان‌دهنده‌ای از و در آن جوامع را به بار آورده‌ است. 💯و چه زیباست فلسفه‌ی ایجاد ها...✨ این حفظ از جانب و و توسط ، که نتیجه‌اش؛ رشد احساسی عالی و لطیف و رقیق در انسان می‌باشد، رغبت به را در او بالا برده و با جلوگیری از تبدیل این تمنای شدید به حرص و ، آن را به شور و عشق در صحنه‌ی در کانون خانواده‌ای مبدل خواهد کرد. ر.کانال دانشگاه حجاب @ghoranvasonat
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿      ↯↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯↯ ✨امام حسین علیه‌السلام و آرزوی بسیار زیبای شهید ابوریاض یکی از افسرای عراقی می‌گوید: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم، رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم، دیدم درسته رفتم جسدش رو ببینم کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده، این فرزند من نیست! افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه میزنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده هر چی گفتم باور نکردند. کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره آرام و زیبای آن جوان که نمی‌دانستم کدام خانواده انتظار او را می‌کشید، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه‌ای برایش خواندم و رفتم. سالها از آن قضیه گذشت. بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است! اسیر شده بود و بعد از مدتی با اُسرا آزاد شد، به محض بازگشتش، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی‌ام که بگی برای چی میخوای اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید می‌شم. قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام دفن بشم، می‌خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... شهید آرزو می‌کند کنار اربابش حسین علیه‌السلام دفن بشه، اونوقت جاده آرزوهای ما ختم می‌شه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ... ⚜خدایا! ما رو ببخش که مثل شهداء بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم... ✍منبع: 📗کتاب حکایت فرزندان فاطمه۱،صفحه۵۴،ر.کانال تلگرامی امین ____🍃🌸🍃____ @ghoranvasonat
🌿🌿🌿افتخاری بزرگ🌿🌿🌿 ﺷﻴﺦ ﺟﺎﺑﺮ، " ﺍﻣﻴﺮ سابق ﻛﻮﻳﺖ" ﺩﺭ کتاب ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ ؛ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖﺻﺪّﺍﻡ، ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺭفتم ؛ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺷﺨﺼﺎً ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺑﻨﺰ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ... ﺻﺪّﺍﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺑﺮﮒ ﮐﻮﺑﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ! ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ؛ انشاالله ﺳﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻛﻮﻳﺖ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ، ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻦ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ؛ ﻛﻮﻳﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ، ﺣﺘﻤﺎً ﻣﯽﺁﻳﻴﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۰ ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ عراق ﺑﻮﺩﻡ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺷﺪﻡ..! ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻛﻮﻳﺖ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ، ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻳﮕﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ نمیﭘﻮﺷﯿﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ؛ ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺖ، من ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ نمیبینم، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﯽﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ دلیل ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ بودند! ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯ و حتی برای حضور در سالن صرف غذا ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻴﺸﺪ!! به جاست ﯾﺎﺩﯼ ﮐﻨﯿﻢ و درودی بفرستیم به ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻣﯿﻦ...به ویژه شهدا وجانبازان وآزادگان سرافراز وافتخار آفرین هشت سال دفاع مقدس،، وآنانی که هنوز برای دفاع از کیان اسلامی وشرف ملی بی ادعا رفتند ،ومی روند. ر.کانال امین ___🍃🌸🍃کانال قرآن و سنت🍃🌸🍃 @ghoranvasonat
🍀 ✨مرحوم آقای محسنی (رضوان اللَّه تعالی علیه) از شاگردهای مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی (ره) در خصوص مقامات عرفانی این مرد بزرگ نقل می‌کردند که ایشان علاوه بر طی الارض، طی اللسان داشت. خیلی چیزها از ایشان نقل می کنند. ایشان به یکی از بزرگان فرموده بود که من ریاضت های متنوعی بجا آورم... بعد فرموده بود امّا در تمام این چله نشینی ها من چیزی را مهمتر از 💫نماز اوّل وقت💫 ندیدم. چیزی را مهمتر از 💫خدمت به خلق خدا💫 ندیدم و انصافاً هم چنین است. 🔹درس اخلاق آیت الله مظاهری رکانال تبیان @ghoranvasonat
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خواندن شعر رژ لب و قرص اکس توسط دختر 8 ساله!😳 ♨️عالیه لطفا ببینید✅ و منتشر کنید📣 @ghoranvasonat
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن 🌹وعلی علی بْن الْحسین 🌹وعلی اولادالحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین @ghoranvasonat💐🌼🌷🌼🌹🌼🌺
🌹 روز خود را معطر به عطر صلوات کنید 🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @ghoranvasonat
اللهم صل علی محمد و آل محمد 📝انگشتر دارای احکامی است : ۱- کسی که مُحرم شده نبایدبرای زینت انگشتر بپوشد ولی پوشیدن آن برای استحباب اشکال ندارد مثل انگشتر عقیق . (۱) ۲- اگر روی انگشتر آیات قرآن یا اسم خدا ومعصومین (ع) نوشته شده نباید دست بی وضو به آن نوشته ها بخورد وهمین طور نباید به هیچ جای بدن برسد . همچنین استدر حال جنابت وحیض ونفاس(۲) ۳- اگر پدر از دنیا برود انگشتراو مال پسر بزرگترش است وبه بقیه ارث نمی رسد. (۳) ۴- هنگام وضو گرفتن باید انگشتر را بیرون آوریم یا بچرخانیم تا آب به زیر آن برسد.(۴) ۵- هنگام تیمم گرفتن باید انگشتر رابیرون آوریم.(۵) ۶- انگشتر طلا بر مردان حرام است.(۶) ــــــــــــــــــــــــ 📚منابع ۱- مناسک محشی ،ص۱۸۶. ۲- روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان ، ص۵۰. ۳- الخلاف ، ج۴،ص۱۱۵. ۴- توضیح المسائل محشی ، ج۱،ص۱۷۸. ۵- همان، ص۳۸۸. ۶- همان ، ص۴۸۱. @ghoranvasonat
لبخند حضرت یوسف (ع) هنگامی که برادران می‌خواستند یوسف علیه السلام را به چاه افکنند، یوسف خندید. برادران تعجب کردند که در این مصیبت چه جای خنده است. حضرت یوسف علیه السلام راز خنده خود را اینگونه بیان نمود: «فراموش نمی‌کنم که روزی به شما برادران نیرومند با بازوان قوی و قدرت زیاد جسمانی نظر افکندم و خوشحال شدم. با خود گفتم کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد چه غم از حوادث سخت خواهد داشت. آن روز بر شما تکیه کردم و به بازوان شما دل بستم، اکنون در چنگال شما گرفتارم و از شما به شما پناه می‌برم و به من پناه نمی‌دهید، خدا شما را بر من مسلّط ساخت تا بیاموزم که به غیر او ـ حتّی به برادران ـ تکیه نکنم» ) 1-. ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلامیه، 1370، ج9، ص342. @ghoranvasonat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا