eitaa logo
قُرَةُ عَیني
478 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
281 ویدیو
0 فایل
خوش آمدید😊 قرة عینی(نور چشمم) برا استفاده در کانال ها لطفا با ذکر آدرس☺️ من اینجام👇 @nooraa1396
مشاهده در ایتا
دانلود
{ أَلَيْسَ الله بِكَافٍ عبده } ... ؟! آویزه‌ی گوش‌ام کنم اگر که خود را بسپارم به «تـو» و ببُرم از «غیــر» چه‌ها که برایم نمی‌کنی ... (٣۶) @ghoratoainy
دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ می‌شود که می‌خواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و بغلش کنی ...🌱 @ghoratoainy
❤️ یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم ! یا .... گزینه دیگه ای وجود نداره ... :)
11.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا چند کنیم از طو قناعت به نگاهی ؟!🥺
گاهی شبیه آدم و حوّا در اوجِ غم؛ بنشین و جای توبه، فراوان بگو علی🌱 @ghoratoainy
«فزع» یعنی وحشت کردن طوری که دیگه نتونی خودت رو کنترل کنی و سریع به یکی پناه می‌بری و ازش کمک میخوای. (علیه السلام) تو دعای ابوحمزه میگه مولای من، وقتی به گناهانم نگاه می‌کنم، دچار فزع میشم و وقتی یادم میاد تو چقدر کریمی، به بخشش تو طمع می‌کنم. نمیگه امیدوار میشم، میگه طمع می‌کنم...🌱 @ghoratoainy
🌱 خدا بزرگ‌تر از غم‌های ماست ؛ رفیق :) @ghoratoainy
♥️ بانو سلام ! کاش زمان با همین سلام در آستانه در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من؛ این فتاده به لکنت بایستد @ghoratoainy
حال مَن شده چون زاهد رُسوا ماندِه مِثل نوحی که خود از کِشتی خود جامٰانده...🌱 @ghoratoainy
مَن ؛ بــه شــوقِ قفــس‌ات آمَـده ام ! دَر بگشا ؛ وَعده‌ی دٰانه مَـده ! دور و بَـرم ریختِه است...🌱 @ghoratoainy
حاج آقا شیخ علی ثمری تعریف می کردند: برای افطار یه طلبه ای که تو بازار زندگی میکرد مارو دعوت کرده بود خونه‌ش .. دم اذان داشتم میرفتم خونه‌ش دیدم این طلبه ای که مارو دعوت کرده کنار یه مغازه نشسته داره گریه می کنه! صداش کردم گفتم فلانی اینجا چیکار میکنی؟ چرا گریه میکنی؟ گفت: من شمارو دعوت کردم افطار گفتم خوبه که سر سفره سبزی هم باشه اومدم مغازه سبزی بخرم، سبزی که خریدم به مغازه دار گفتم چقدر شد؟ گفت صد تومن. دست کردم تو جیبم دوتا صدی بود. یکیش نو بود. یکیش کهنه. صدی نو رو گذاشتم جیبم کهنه رو دادم به مغازه دار... داشتم از مغازه میومدم بیرون یک لحظه به خودم گفتم داری کجا میری!؟ توی نو و کهنگی یه صدی هنوز گیری...🌱 @ghoratoainy