eitaa logo
بچه های خوب فردا( قربانی)
119 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
36 فایل
بچه های خوب فردا تخصصی کودک و نوجوان https://eitaa.com/ghorbani1001 ارتباطا با مدیر. https://eitaa.com/Z_ghorbani1
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیستم «بهانه تراشی های اصحاب برای جانشینی من» 🔻پس از اینکه من به بیعت با ابوبکر رضایت ندادم او گفت اگر بیعت نکنی تو را به آن مجبور نخواهم کرد. ابوعبیده بن جراح از جا برخاست و گفت ما هرگز قصد انکار فضیلت های تو را نداریم قرابت و سابقه درخشان تو با رسول خدا و دانش سرشار تو در دین و یاری رسانی به مسلمانان جای انکار ندارد اما تو در مقابل ابوبکر که مردی جا افتاده و پر تجربه است فردی جوان هستی و او برای تحمل سنگینی مسئولیت خلافت تواناتر است . به علاوه این که کار تمام شده است و مردم با او بیعت کرده‌اند. در آینده اگر عمری برای تو باقی باشد خلافت را به تو واگذار می کنند چرا که تو شایسته آنی. 🔻در این جا بود که خطاب به آن جمع گفتم: ای گروه مهاجر و انصار شما را به خدا، خدا را در نظر بگیرید سفارش پیامبرتان را درباره من فراموش نکنید و اهل حق را از حق و جایگاهی که میان مردم دارند باز ندارید خداوند در مسئله خلافت تدبیر کرده و حکم را صادر نموده است و رسول خدا نیز به همه امور آگاهی داشتند... آیا در میان شما کسانی وجود دارند که عالم به کتاب خدا و دین شناس و آگاه به امور رعیت باشند به خدا سوگند جمع این ویژگی ها فقط در میان ما اهل بیت است. ای مردم آیا سزاوار بود که جنازه رسول خدا بر زمین باقی بماند و من بر سر خلافت منازعه میکردم. سعد بن عباده و فروه بن عمر انصاری نیز از کسانی بودند که با بیعت با ابوبکر مخالفت کردند. ✳️ فقط چهار نفر دعوتم را اجابت کردند 🔻جز ۴ نفر دعوتم را برای امر خلافت اجابت نکردند، بعد از خاکسپاری پیکر رسول خدا به همراهی فاطمه دست پسرانم را گرفتم و به خانه یکایک مجاهدان بدر و پیشگامان اسلام از مهاجران و انصار رفتم و آنان را درباره حقم به خدا سوگند دادم و به یاری خویش فرا خواندم ولی جز چهار نفر دعوت مرا پاسخ ندادند آن ۴ نفر سلمان و ابوذر و مقداد و زبیر بودند. 🔻در میان خاندانم نیز پشتیبانی نداشتم تا بتوانم حقم را بگیرم و من بین دو نفر که یکی فاقد توان و جایگاه لازم بود و دیگری تندخو بود مانده بودم یعنی عباس و عقیل که تازه به اسلام روی آورده بودند و باکفر فاصله اندکی داشتند. در چنین اوضاعی مرا به پذیرش بیعت مجبور کردند و من آن روز آیه را تلاوت کردم که هارون به برادرش گفت: «ای پسر مادرم این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند.» 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد ... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیست و یکم :«چگونه غدیر را فراموش کرده‌اید»؟ 🔻پس از هفت روز از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، سخنرانی مفصلی در مدینه ایراد کردم و جایگاه پیامبر و نزدیکی او به درگاه خداوند را برای مردم تشریح کردم و اینکه او واسطه میان خدا و خلق بود؛ تا آنجا که خدا عمل هیچ کسی را بدون وساطت پیامبر صلی الله علیه وآله نمی پذیرد و تقرب به درگاه خویش را فقط با اطاعت از رسولش برای افراد میسر می سازد؛ همانگونه که فرمود: 🔻 [کسی که از پیامبر اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است و کسی که روی گرداند تو را نگهبان او نفرستاده‌ایم] سوره نساء آیه ۸۰ 🔻سپس شرافت های خود را برای آنان برشمردم، به ویژه علمم که رسول خدا مرا از آن بهره مند ساخته بود و سپس غدیر را برای آنها یادآوری کردم و سخنان رسول خدا را برای آنها بازگو کردم و گفتم رسول خدا بر آن بلندی دستم را بالا بردند و با صدای رسا خطاب به مسلمانان فرمودند : «هر که من مولای اویم علی مولای اوست، خدایا دوست بدار هرکه دوستدار اوست و دشمن بدار هر که را دشمن اوست». 🔻با این سخن رسول خدا؛ معیار دوستی با خدا دوستی با من و معیار دشمنی با خدا دشمنی با من شد و خداوند در همان روز این آیه را نازل کرد: «اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَأَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسلامَ دينًا» «امروز، دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم». 🔻و سپس مردم را از عقوبت کسانی که راه کج رفتند و شیوه درست را وارونه نشان دادند انذار دادم و آیات ۴۲ تا ۴۵" سوره ق" را برای آن‌ها خواندم: « روزی که همگان صیحه رستاخیز را به حق می شنوند، و روز خروج از قبرهاست.....پس به وسیله قرآن کسانی را که از عذاب می ترسند متذکر ساز». 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیست و دوم: «نباء عظیم» 🔻... در پایان سخنرانی تذکر دادم بدانید که من در میان شما همانند هارونم در میان آل فرعون و همچون باب حطه در بنی اسرائیل( یکی از درهای بیت المقدس می باشد.) و چونان کشتی نوح در قوم نوح. من نباء عظیم و صدیق اکبرم و در آینده ای نه چندان دور با وعده های الهی رو به رو خواهید شد. ✳️ ارزش حکومت 🔻 به راستی این حکومت چه ارزشی دارد؟! آیا مدت و لذتش بیش از یک دم لیسیدن غذا و یک لحظه چشیدن نوشیدنی و اندکی استراحت و چرت زدن است و البته در پس این لحظه های کوتاه گرفتاری های طولانی و هلاکت های وحشتناک دامنگیر سرکشان خواهد شد. 🔻اندکی از این گرفتاری ها مصیبت هایی است که در دنیا شاهد آن خواهند بود اما اصل گرفتاری در آخرت است که عذاب سخت الهی را خواهند چشید و بدیهی است که خداوند از هیچ یک از اعمال آنها غافل نیست. آنان سراب را آب پنداشتند نعمت را به عذاب، خوشبختی را به نگون بختی و خوشی را به تلخی مبدل ساختند و همه امور را در هم آمیختند. آن نگون‌بختان به من گفتند حق را اگر میتوانی بگیر و اگر تو را از آن محروم کردند صبر کن یا با اندوه و حسرت بمیر!!! ✳️ خار در گلو 🔻به اطرافم نگریستم دیدم که نه یاوری دارم و نه کسی از من دفاع می کند، جز اهل بیتم که اگر مرا یاری می کردند کشته می‌شدند و من مایل نبودم جانشان به خطر افتد پس با خار در چشم، دیده بر هم نهادم و با استخوان در گلو جام تلخ را جرعه جرعه نوشیدم و در عین حال خشمی را که تلخ تر از گیاه حنظل و دردناک تر از فرو رفتن تیغ برنده در دل بود فرو خوردم و بر آن شکیبایی ورزیدم. 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد.... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیست و سوم ✳️ اگر به تعداد رزمندگان بدر یاور داشتم 🔻در همان روزها در شهر مدینه و بین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنرانی کردم و مطالبی را به آنها گوشزد کردم و گفتم سوگند به خدایی که دانه را شکافت و خلق را آفرید اگر به سراغ اهل بیت می آمدید و دانش را از معدن علم کسب می‌کردید، راه ها در برابرتان آشکار و هموار و نشانه های هدایت در برابرتان پدیدار می شد، نعمت ها فراوان می شد و با خوشی زندگی می کردید. 🔻اما افسوس که شما راه تیره و تاری را انتخاب کردید؛ در نتیجه جهان با همه گستردگی اش بر شما تاریک شد و درهای علم و دانش به روی شما بسته شد. امامان به حق را رها کردیم و آنها نیز شما را رها کردند اندکی صبر کنید به زودی محصول آنچه کاشته اید را درو خواهید کرد و با عواقب جرایمی که مرتکب شده اید رو به رو خواهید شد. ✳️ منم پیشوای شما 🔻به خدا سوگند به خوبی می دانید که منم امام و پیشوای شما، منم آن کسی که باید فرمان او را بپذیرید منم دانشمند و عالم شما که با دانش او می‌توان شما را نجات بخشید، منم جانشین پیامبرتان، برگزیده پروردگار شما، زبان قرآن شما و آگاه به مصالح شما. 🔻اندکی صبر کنید به زودی وعده های خدا بر شما فرود خواهد آمد همانند امت های گذشته؛ گرفتاریها شما را درهم خواهد پیچید. ✳️ درباره امامانتان سوال خواهدشد! 🔻 به زودی خداوند از شما درباره امامانتان سوال خواهد کرد و با آن محشور می شوید و در درگاه خداوندی حضور پیدا خواهید کرد. ✳️ به تعداد رزمندگان بدر 🔻به خدا سوگند اگر به شماره یاران طالوت یا به تعداد رزمندگان در جنگ بدر یاور داشتم حتماً شمشیر می کشیدم و با شما مقابله می کردم، به سوی حق بازگردید و در نتیجه شکاف‌ها و اختلافات پدید آمده از میانتان رخت بر می بندد، رفاقت و صمیمیت در بین شما حاکم می شود. خداوندا تو میان ما به حق حکم فرما که بهترین داوری. 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ادامه دارد.... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیست و چهارم ✳️ سکوت برای حفظ وحدت 🔻بعد از بیعت مردم با ابوبکر اوضاع بسیار حساس و سرنوشت ساز شده بود و بار مسئولیت من سنگین تر از گذشته می نمود. شاهد بودم، گروهی از دین اسلام بر می تابند و مردم را به نابود کردن دین محمد صلی الله علیه و آله دعوت می کنند؛ در چنین وضعیتی هراسناک شدم اگر من به یاری اسلام نشتابم، در دین رخنه پدید آید و این بنای تازه تاسیس در هم فرو ریزد این مصیبت در نظر من بسیار فاجعه بار تر از آن بود که خلافت را از دست بدهم؛ چراکه خلافت چند روز کوتاه است و از بین میرود پس به این نتیجه رسیدم که با مردم همراه شوم تا باطل از میان برود که بر خلاف میل کافران، عظمت کلام الهی بر همگان آشکار شود. ✳️ نگرانی از تفرقه مسلمانان 🔻به خدا سوگند اگر بیم آن نبود که تفرقه میان مسلمانان پدید آید و بازگشت به کفر در میانشان آغاز شود و دین آسیب ببیند تا می توانستم اوضاع کنونی را دگرگون می ساختم. ... و من در حوادث صبر کردم؛ همانند کسی که در چشم خار و خاشاک فرو رفته باشد! ما به پاداش الهی امید داشتیم چنین صبری با همه تلخی هایش برای ما بهتر از آن بود که که در میان مسلمانان جدایی افتد و زمینه برای خونریزی فراهم آید. ✳️ اندکی به یاری ام آمدند! 🔻از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گروهی انگشت شمار از بیعت با ابوبکر خودداری کردند به قصد یاری من و نزد من آمدند یاری خود را به من عرضه کردند؛ از جمله آنان ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار، سلمان فارسی، زبیر و براء ابن عازب بودند .... 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیست و پنجم ✳️ پاسخی به فرصت طلبی ابوسفیان 🔻بیعت مردم با ابوبکر به پایان رسیده بود که عباس و ابوسفیان سراغ من آمدند و پیشنهاد بیعت با من را مطرح کردند و در پاسخ آن دو، خطاب به مردم گفتم: ای مردم! امواج فتنه ها و گرداب های بلا را با کشتی های نجات در هم بشکنید، از اختلاف و پراکندگی بپرهیزید. رستگار آن کسی است که با یاران به پا خیزد یا از مردم کناره گیری کند و آنان را آسوده بگذارد، این خلافت همچون آبی بد مزه و لقمه ای گلو گیر است. آن کس که میوه را نرسیده بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگران بذر بپاشد. ✳️ من و ترس از مرگ؟!! 🔻در موقعیتی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می گویند خلافت می‌خواهد و بر حکومت حریص است و اگر خاموش باشم، می گویند: از مرگ می ترسد. هرگز! من و ترس از مرگ! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس فرزند ابوطالب با مرگ در راه خدا، از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است. ✳️ سکوت برای حفظ دین 🔻 سکوتم برای این است؛ چیزهایی می دانم که بر شما پوشیده است، من برای بازپس گیری حقم منازعه نکردم زیرا می دانستم جمعی با من همراهی و در مقابل جمعی مخالفت خواهند کرد و این دوگانگی به زد و خورد کشیده خواهد شد و نهال نورسته اسلام با اندک تند بادی بیم ریشه‌کن شدنش می رفت، و دین با این جدال ها در معرض نابودی قرار خواهد گرفت. برخی می خواستند حق بیعتی را که با من داشتند، ادا کنند. اما من در پاسخ گفتم کمی آرام و شکیبا باشید! امید است خداوند با آسانی و بدون درگیری و خونریزی حقم را به من بازگرداند، زیرا امروز اوضاع اینگونه است که بسیاری از مردم بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفتار شک و شبهه شده اند، کسانی به جانشینی آن حضرت چشم طمع دوخته اند که هیچ شایستگی اش را ندارند، از هر گروهی فریاد سهم خواهی در این کار به گوش می رسد! البته روشن است که این همه تفرقه و طمع به دلیل خارج شدن زمام کار از دست من و تسلط یافتن افراد دیگر بر حکومت به وجود آمده است. 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/ghorbani1001