•~~~~~~~~~~~~~~~~~•.⚜⚜⚜⚜
⚜
⚜
دوستان سوره فتح آیه ۴ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
•~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~•
آیه۴} «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
.•⚜•.
آیه۴}اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند. و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست، و خدا همواره داناى سنجيدهكار است.
•~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~•
تفسیر آیه۴} نزول سکینه بر دل هاى مؤمنان
آنچه در آیات گذشته خواندیم، مواهب بزرگى بود که خدا در پرتو فتح مبین (صلح حدیبیه) نصیب پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرد، اما در آیه مورد بحث، از موهبت عظیمى که بر همه مؤمنان مرحمت فرموده، بحث مى کند، مى فرماید: او کسى است که سکینه و آرامش را بر دل هاى مؤمنان نازل کرد، تا ایمانى بر ایمانشان بیفزاید (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ).
چرا سکینه و آرامش بر دل آنها فرود نیاید؟ در حالى که لشکریان آسمان ها و زمین از آن خدا است، و خداوند دانا و حکیم است (وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَکِیماً).
🔅 سکینه در اصل از ماده سکون به معنى آرامش و اطمینان خاطرى است که هر گونه شک و تردید و وحشت را از انسان زائل مى کند، و او را در طوفان حوادث ثابت قدم مى دارد.
این آرامش، ممکن است جنبه عقیدتى داشته باشد، و تزلزل اعتقاد را بر طرف سازد و یا جنبه عملى، به گونه اى که ثبات قدم و مقاومت و شکیبائى به انسان بخشد، و البته به تناسب بحث هائى که گذشت و تعبیرات خود آیه در اینجا بیشتر ناظر به معنى اول است، در حالى که در آیه ۲۴۸ سوره بقره در داستان طالوت و جالوت ، بیشتر روى جنبه هاى عملى تکیه دارد.
جمعى از مفسران، براى سکینه معانى دیگرى ذکر کرده اند، که در نهایت، بازگشت به همین تفسیر مى کند.
جالب این که، در بعضى از روایات، سکینه به ایمان تفسیر شده، و در بعضى دیگر، به نسیم بهشتى که در شکل انسانى ظاهر مى شود، و به مؤمنان آرامش مى بخشد.
اینها نیز تأییدى است بر آنچه گفته شده; چرا که سکینه زائیده ایمان است و همچون نسیم بهشتى آرام بخش.
این نکته نیز قابل توجه است، که در مورد سکینه ، تعبیر به انزال شده است، و چنان که مى دانیم این تعبیر در قرآن مجید، گاهى به معنى ایجاد و خلقت و بخششِ نعمت، آمده، و چون از یک مقام عالى به مقام پائین است این تعبیر در آن به کار رفته است.
🔸 آرامش بى نظیر!
اگر ایمان هیچ ثمرى جز همین مسأله آرامش نداشت، کافى بود که انسان با تمام وجود از آن استقبال کند، چه رسد به ثمرات و برکات دیگر.
بررسى حال مؤمنان، و افراد بى ایمان، روشنگر این حقیقت است که گروه دوم، در یک حال اضطراب و نگرانى دائم به سر مى برند، در حالى که گروه اول، از اطمینان خاطر بى نظیرى بهره مندند، و در سایه آن:
هرگز از کسى جز خدا نمى ترسند : وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّهَ.
هرگز ملامت ها و سرزنش این و آن در اراده آهنینشان اثر نمى گذارد : وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم.
هرگز به خاطر آنچه از دست داده اند، غمگین نمى شوند، و به آنچه دارند دلبستگى شدید ندارند ـ و این دو اصل سبب مى شود که آرامش روحى آنها به خاطر گذشته و آینده متزلزل نشود ـ : لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ.
و بالاخره، هرگز در برابر حوادث سخت، سست نمى شوند، و اندوهى به خود راه نمى دهند، و همواره خود را برتر از دشمن مى بینند : وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.
{تفسیر نمونه}
•~~~~~~~~•
🆔🖊 @ghorun
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~•.⚜⚜⚜
شأن نزول👇
🔅این سکینه چه بود؟
باز لازم است در اینجا به داستان صلح حدیبیه بر گردیم، و خود را در فضاى حدیبیه و در جوّى که بعد از صلح پیدا شد، تصور کنیم، تا به عمق مفهوم آیه آشنا گردیم.
✨پیامبر(صلى الله علیه وآله) خوابى دیده بود ـ رؤیائى الهى و رحمانى ـ که با یارانش وارد مسجد الحرام مى شوند، و به دنبال آن، به عزم زیارت خانه خدا حرکت کرد، غالب اصحاب، فکر مى کردند تعبیر این خواب و رؤیاى صالحه در همین سفر واقع مى شود، در حالى که مقدّر چیز دیگرى بود، این از یکسو.
✨از سوى دیگر، مسلمانان مُحْرِم شده بودند، و حیوانات قربانى با خود آورده بودند، اما بر خلاف انتظارشان، توفیق زیارت خانه خدا نصیب آنها نشد، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد در همان حدیبیه شتران قربانى را نحر کنند، و از احرام بیرون آیند، کارى که براى آنها بسیار سخت و باورناکردنى بود; چرا که آداب و سنن آنها، و نیز دستورات اسلام، ایجاب مى کرد تا مناسک عمره را انجام ندهند، از احرام بیرون نیایند.
✨از سوى سوم، در مواد صلحنامه حدیبیه ، مطالبى توافق شده بود که پذیرش آن بسیار سنگین مى نمود، از جمله این که: اگر کسى از قریش مسلمان شود و به مدینه پناه آورد، مسلمانان او را به خانواده اش تحویل دهند، اما عکس آن لازم نیست!
✨از سوى چهارم، به هنگام تنظیم صلحنامه، قریش حاضر نشدند کلمه رسول اللّه کنار نام محمّد(صلى الله علیه وآله) باشد، و سهیل نماینده قریش با اصرار آن را حذف کرد، و حتى با نوشتن بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم نیز موافقت نکرد، و اصرار داشت به جاى آن بِسْمِکَ اللّهُمَّ نوشته شود، که با سنت اهل مکّه سازگار بود، واضح است این امور، هر کدام به تنهائى مطلب ناگوارى بود، چه رسد به مجموع آنها، و به همین جهت، تزلزلى در قلوب افراد ضعیف الایمان افتاد، حتى وقتى سوره فتح نازل شد بعضى با تعجب پرسیدند: چه فتحى؟!
اینجا است که باید لطف الهى شامل حال مسلمانان شود، و سکینه و آرامش را به دل هاى آنها باز گرداند، نه تنها ضعف و فتورى در آنان راه نیابد، بلکه به مصداق لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ ، بر قدرت ایمان آنها، افزوده شود، آیه فوق در چنین شرایطى نازل گردید.
🔸 دو وسیله مهم آرامش
در ذیل آیه مورد بحث، دو جمله خواندیم که هر کدام بیانگر یکى از عوامل سکینه و آرامش مؤمنان است: نخست جمله وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: لشکریان آسمان ها و زمین از آن خدا و تحت فرمان اویند ، سپس جمله وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَکِیماً: خداوند علیم و حکیم است .
اولى، به انسان مى گوید: اگر با خدا باشى، تمام قواى زمین و آسمان با تو است ، و دومى به او مى گوید: خداوند هم نیازها و مشکلات و گرفتارى هاى تو را مى داند، و هم از تلاش ها و کوشش ها و اطاعت و بندگى تو، با خبر است.
و با ایمان به این دو اصل، چگونه ممکن است آرامش خاطر بر وجود انسان حاکم نگردد؟.
{تفسیر نمونه}
•~~~~~~~~~•
🆔🖊 @ghorun
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌙 اولین شب جمعه ماه #رمضان و شب زیارتی سیدالشهدا
#اللهم_الرزقنا_کربلا
🌙 @ghorun
~🌙.~.💐💐💐~•🌙•~💐💐💐.~.🌙~
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دوستان سوره مریم آیه۲۳ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفاپس از خواندن نشر دهید.التماس دعا
•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
آیه۲۳) فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً
.✨.✨.✨.
آیه۲۳) درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمائى کشاند; (آن قدر ناراحت شد که) گفت: اى کاش پیش از این مرده بودم، و به کلى فراموش مى شدم !
•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
تفسیر آیه۲۳)هر چه بود دوران حمل پایان گرفت، و لحظات طوفانى زندگى مریم شروع شد، درد سخت زائیدن، به او دست داد آنچنان که او را از آبادى به بیابان کشاند بیابانى خالى از انسان ها، و خشک و بى آب و بى پناه!
گر چه در این حالت زنان به آشنایان و دوستان خود پناه مى برند، تا براى تولد فرزند به آنها کمک کنند، ولى چون وضع مریم یک وضع استثنائى بود و هرگز نمى خواست کسى وضع حمل او را ببیند، با آغاز درد زائیدن، راه بیابان را پیش گرفت.
قرآن در این زمینه، مى گوید: درد وضع حمل، او را به کنار درخت خرمائى کشاند (فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ).
تعبیر به جِذْعِ النَّخْلَةِ با توجه به این که: جِذْع به معنى تنه درخت است نشان مى دهد: تنها بدنه اى از آن درخت باقى مانده بود، یعنى درختى خشکیده بود.
در این حالت، طوفانى از غم و اندوه، سراسر وجود پاک مریم را فرا گرفت احساس کرد: لحظه اى را که از آن مى ترسید، فرا رسیده است، لحظه اى که هر چه پنهان است در آن آشکار مى شود و رگبار تیرهاى تهمت مردم بى ایمان متوجه او خواهد شد.
به قدرى این طوفان سخت بود، و این بار بر دوشش سنگینى مى کرد که: بى اختیار گفت: اى کاش! پیش از این مرده بودم و به کلى فراموش مى شدم !. (قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً).
بدیهى است تنها ترس تهمت هاى آینده نبود که قلب مریم را مى فشرد، هر چند مشغله فکرى مریم بیش از همه، همین موضوع بود، ولى مشکلات و مصائب دیگر مانند وضع حمل بدون قابله و دوست و یاور، در بیابانى تنهاى تنها، نبودن محلى براى استراحت، آبى براى نوشیدن و غذا براى خوردن، وسیله براى نگاهدارى مولود جدید، اینها امورى بود که سخت او را تکان مى داد.
و آنها که مى گویند: چگونه مریم با ایمان و داراى شناخت توحیدى که آن همه لطف و احسان الهى را دیده بود، چنین جمله اى را بر زبان راند که اى کاش! مرده بودم و فراموش شده بودم هرگز ترسیمى از حال مریم در آن ساعت در ذهن خود نکرده اند، و اگر خود به جزء کوچکى از این مشکلات گرفتار شوند چنان دست پاچه مى شوند که خود را نیز فراموش خواهند کرد.
✨.✨.✨
🌟چرا مریم تقاضاى مرگ از خدا کرد؟
بدون شک تقاضاى مرگ از خدا کار درستى نیست، ولى گاه، در زندگى انسان حوادث سختى روى مى دهد که طعم حیات کاملاً تلخ و ناگوار مى شود، مخصوصاً در آنجا که انسان هدف هاى مقدس و یا شرف و حیثیت خود را در خطر مى بیند و توانائى دفاع در برابر آن را ندارد، در این گونه موارد، گاهى براى رهائى از شکنجه هاى روحى تقاضاى مرگ مى کند.
مریم نیز چون در لحظات نخستین در فکرش این تصور پدید آمد که: تمام آبرو و حیثیت او در برابر مردم بى خرد با تولد این فرزند به خطر خواهد افتاد، اینجا بود که آرزوى مرگ و فراموش شدن کرد، و این خود، دلیل بر آن است که او عفت و پاکدامنى را حتى از جانش بیشتر دوست مى داشت و براى آبروى خود ارزشى بیش از حیات خود قائل بود،.
اما این گونه افکار که شاید در لحظات بسیار کوتاهى صورت گرفت، دیرى نپائید و با دیدن دو اعجاز الهى جوشیدن چشمه آب و بارور شدن درخت خشکیده خرما تمام این افکار از روحش به کنار رفت، و نور اطمینان و آرامش تمام قلبش را فرا گرفت.
تفسیر نمونه)
💐 @ghorun