<><>.🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾.<><>
دوستان سوره نسا آیه۱۴۳ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
<><>•.................................................•<><>
آیه۱۴۳] مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا
.........................•<><><><>•.......................
آیه۱۴۳] آنها افراد بیهدفی هستند كه نه سوی اینها، و نه سوی آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران!) و هر كس را خداوند گمراه كند، راهی برای او نخواهی یافت.
<><>•..................................................•<><>
تفسیر آیه۱۴۳]
✨۵ ـ آنها افراد سرگردان و بى هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص اند، نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران!
مى فرماید: آنها افراد بى هدفى هستند، نه متمایل به اینها و نه به آنها (مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ).
باید توجه داشت: کلمه مُذَبْذَب اسم مفعول از ماده ذبذب است و در اصل، به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شىء آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا به گوش مى رسد، سپس به اشیاء متحرک، اشخاص سرگردان، متحیّر و فاقد برنامه مذبذب گفته شده است.
این یکى از لطیف ترین تعبیراتى است که در قرآن درباره منافقین وارد شده است و اشاره ضمنى به این مطلب دارد:
چنان نیست که نتوان منافقان را شناخت، بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصى است که با توجه به آن شناخته مى شوند.
و نیز این حقیقت را مى توان از این تعبیر استفاده کرد که:
🔸 اینها همانند یک جسم معلق و آویزان ذاتاً فاقد جهت حرکتند، این بادها هستند که آنها را به هر سو حرکت مى دهند و به هر سمت بوزند با خود مى برند!
و در پایان آیه سرنوشت آنها را چنین بیان مى کند: آنها افرادى هستند که بر اثر اعمالشان خدا حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه ها گمراهشان ساخته.
آرى، کسانى را که خدا گمراه کند هیچ گاه راه نجاتى براى آنان نخواهى یافت (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً).تفسیر نمونه]
<><><><><><><><><><>•🌾 @ghorun
~~~~~~~~~~~🌷 🌷~~~~~~~~~
دوستان سوره تغابن آیه۱۱ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
~~~~~~~~
آیه۱۱) «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
~🌷🌷🌷🌷~
آیه۱۱)هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد، و كسى كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد، و خدا[ست كه] به هر چيزى داناست.
~~~~~~~~
تفسیر آیه۱۱) همه مصائب به فرمان او است!
در این آیه به یک اصل کلى در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره مى کند، شاید از این جهت که، همیشه وجود مصائب، دستاویزى براى کفار در مورد نفى عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح، همیشه مشکلاتى وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آنها، مؤمن به جائى نمى رسد.
نخست مى فرماید: هیچ مصیبتى رخ نمى دهد، مگر به اذن خدا (ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ).
بدون شک، همه حوادث این عالم به اذن خدا است; چرا که به مقتضاى توحید افعالى در تمام عالم هستى، چیزى بدون اراده حق تحقق نمى یابد، ولى از آنجا که مصائب همیشه به صورت یک علامت استفهام در اذهان جاى داشته، بالخصوص روى آن تکیه شده است.
البته، منظور از اذن در اینجا همان اراده تکوینى خداوند است، نه اراده تشریعى.
در اینجا سؤال مهمى مطرح است و آن این که: بسیارى از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ مى دهد، و یا این که: خود انسان بر اثر کوتاهى و ندانم کارى، و یا ارتکاب خلاف، گرفتار آن مى شود، آیا اینها همه به اذن خدا است؟!
در پاسخ این سؤال باید گفت: از مجموع آیاتى که درباره مصائب در قرآن مجید آمده است، برمى آید: مصائب بر دوگونه است:
✨مصائبى که با طبیعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تأثیرى در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتى از حوادث دردناک طبیعى.
✨دوم مصائبى که انسان به نحوى در آن نقشى داشته است.
قرآن درباره دسته اول مى گوید: همه به اذن خدا روى مى دهد، و درباره قسم دوم مى گوید: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى گیرد!
بنابراین، کسى نمى تواند به این بهانه که تمام مصائب از سوى خدا است، در مقابل ظالمان سکوت کرده، به مبارزه برنخیزد، و نیز نمى تواند به این بهانه، دست از مبارزه با بیمارى ها، آفات، مبارزه با فقر و جهل بردارد.
البته، در اینجا نکته دیگرى نیز وجود دارد و آن این که: حتى در مصائبى که خود انسان در آن نقشى دارد، تأثیر این اسباب از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان او است، که اگر او اراده کند هر سببى بى رنگ و بى اثر مى شود.
در دنباله آیه به مؤمنان بشارت مى دهد: هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت مى کند (آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند، مأیوس نشود جزع و بیتابى نکند) ( وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ).
این هدایت الهى، هنگامى که به سراغ انسان آید در نعمت ها شاکر، در مصیبت ها صابر، و در برابر قضاى الهى تسلیم خواهد بود.
البته، هدایت قلبى، معنى وسیعى دارد که صبر ، شکر رضا ، تسلیم و گفتن إِنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلَیْهِ راجِعُون هر کدام یکى از شاخه هاى آن است.
و این که بعضى از مفسران خصوص یکى از این موضوعات را نقل کرده اند، در حقیقت تمام مفهوم آیه نیست، بلکه بیان مصداق روشن است، و در پایان آیه مى فرماید: خداوند به همه چیز دانا است (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ).
این تعبیر، مى تواند اشاره اجمالى به فلسفه مصائب و بلاها باشد، که خداوند روى علم و آگاهى بى پایانش براى تربیت بندگان، اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت، گهگاه در زندگانى آنها مصائبى ایجاد مى کند، تا به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشى نزنند.
تفسیر نمونه)
~~~~🌷 🌷~~~~
🆔✍ @ghorun
✨==========================✨
دوستان سوره انعام آیه۱۱۶ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
🔷==========================🔷
آیه۱۱۶) وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
=============✨✨✨==========
آیه۱۱۶) و اگر اكثر كسانى را كه در روى زمين هستند اطاعت كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند، آنها تنها از گمان پيروى مى كنند و از تخمين و حدس (واهى ).
🔷=========================🔷
تفسیر آیه۱۱۶) تکیه بر معیار اکثریت
مى دانیم آیات این سوره، در مکّه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود این توهّم را براى بعضى ایجاد کند که:
اگر آئین آنها باطل و بى اساس است، چرا این همه پیرو دارند؟
و اگر ما بر حقیم، چرا این قدر کم هستیم؟!
در این آیه، براى دفع این توهّم ـ به دنبال ذکر حقانیت قرآن در آیات قبل ـ پیامبر خود را مخاطب ساخته، مى فرماید: اگر از اکثر مردمى که در روى زمین هستند پیروى کنى تو را از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (وَ إِنْ تُطِـعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ).
پس از آن، دلیل این موضوع را بیان مى کند که: علت آن این است: آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمى کنند، مى فرماید: راهنماى آنها یک مشت گمان هاى آلوده به هوا و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است (إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ).تفسیر نمونه)
===================📖 @ghorun
✨==========================✨
💫اکثریتِ عددى اهمیت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلّم است که اکثریت هاى عددى همواره راه صحیح را مى پیمایند، قرآن در آیات متعددى این موضوع را نفى کرده و براى اکثریتِ عددى اهمیتى قائل نیست.
در حقیقت مقیاس را اکثریتِ کیفى مى داند، نه کمّى ، دلیل این موضوع روشن است; زیرا اگر چه در جوامع کنونى براى اداره اجتماع راهى جز تکیه کردن روى اکثریت ندیده اند.
ولى نباید فراموش کرد که این موضوع ـ همان طور که گفتیم یک نوع اجبار و بن بست است ـ چرا که در جوامع مادى، براى اتخاذ تصمیم ها و تصویب قوانین، هیچ ضابطه اى که خالى از اشکال و ایراد باشد وجود ندارد، لذا بسیارى از دانشمندان با اعتراف به این حقیقت ـ که نظر اکثریت افراد اجتماع، بسیارى از اوقات اشتباه آمیز است ـ مجبور به پذیرش آن شده اند چون راه هاى دیگر، عیبش بیشتر است.
اما یک جامعه مؤمن به رسالت انبیاء براى خود هیچ گونه اجبارى در پیروى نظر اکثریت براى تصویب قوانین نمى بیند; زیرا برنامه ها و قوانین انبیاء راستین خالى از هر گونه عیب، نقص و اشتباه است، و با آنچه اکثریت جایز الخطا تصویب مى کند قابل مقایسه نیست.
یک نگاه، در چهره جهان کنونى و حکومت هائى که بر اساس اکثریت ها بنا شده و قوانین نادرست و آمیخته با هوس ها که گاهى از طرف اکثریت ها به تصویب مى رسد نشان مى دهد که: اکثریتِ عددى دردى را دوا نکرده است، بسیارى از جنگ ها را اکثریت ها تصویب کرده اند و بسیارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها، استثمارها، جنگ ها و خونریزى ها، آزاد شناختن مشروبات الکلى، قمار، سقط جنین، فحشاء و حتى پاره اى از اعمال شنیع که ذکر آن شرم آور است از طرف اکثریت نمایندگان بسیارى از کشورهاى به اصطلاح پیشرفته که منعکس کننده نظریه اکثریت توده مردم آنها است گواه بر این حقیقت مى باشد.
علاوه بر این آیا اکثریت اجتماعات راست مى گویند؟
آیا اکثریت امین هستند؟
آیا اکثریت از تجاوز به حقوق دیگران ـ اگر بتوانند ـ خوددارى مى کنند؟
آیا اکثریت منافع خود و دیگران را به یک چشم مى بینند؟
پاسخ این سؤالات ناگفته پیدا است، بنابراین، باید اعتراف کرد که تکیه کردن دنیاى کنونى روى اکثریت، در حقیقت یک نوع اجبار و الزام محیط است، و استخوانى است که در گلوى اجتماعات گیر کرده.
آرى، اگر مغزهاى متفکر، مصلحان دلسوز جوامع بشرى و اندیشمندان با هدف ـ که همیشه در اقلیت هستند ـ تلاش و کوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه کافى رشد فکرى، اخلاقى و اجتماعى بیابند، مسلّماً نظرات چنان اکثریتى بسیار به حقیقت نزدیک خواهد بود، ولى اکثریت غیر رشید، ناآگاه و یا فاسد و منحرف و گمراه چه مشکلى را مى تواند از سر راه خود و دیگران بردارد؟
بنابراین، اکثریت، به تنهائى کافى نیست، بلکه اکثریتِ رهبرى شده مى تواند مشکلات جامعه خود را تا آنجا که در امکان بشر است حل کند.
و اگر قرآن در مورد اکثریت در آیات مختلف ایراد مى کند، شک نیست که منظورش اکثریتِ غیر رشید و رهبرى نشده است.
تفسیر نمونه)
====================📖 @ghorun
• • • • • • • ▪♦🔴♦▪ • • • • •
دوستان سوره انعام آیه۱۱۷ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
•................................................................•
آیه۱۱۷)إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
♦..........................................................♦
آیه۱۱۷) پروردگارت به كسانی كه از راه او گمراه گشتهاند، آگاهتر است؛ و همچنین از كسانی كه هدایت یافتهاند.
•................................................................•
تفسیر آیه۱۱۷) در آیه بعد، راه شناسائى حقانیت جمعیت ها را نشان داده; زیرا مفهوم آیه قبل این است که اکثریت به تنهائى نمى تواند راه حق را نشان دهد نتیجه آن، این مى شود، که راه حق را تنها باید از خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقلیت بوده باشند.
لذا دلیل این موضوع را این گونه بیان مى فرماید: پروردگارت ـ که از همه چیز با خبر و آگاه است و در علم بى پایان او کمترین اشتباه راه ندارد ـ بهتر مى داند چه کسى از راه او منحرف و گمراه گشته و او هدایت یافتگان را بهتر مى شناسد (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبیلـِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ).
در اینجا سؤالى پیش مى آید: مگر دیگران راه هدایت و ضلالت را بدون راهنمائى خدا مى شناسند که آیه مى گوید: خداوند از دیگران بهتر مى شناسد و بهتر مى داند ؟!
پاسخ سؤال این است: بدون شک انسان به وسیله عقل خود، حقایقى را درک مى کند، و راه هدایت و ضلالت را تا حدودى مى فهمد ولى مسلّماً فروغ چراغ عقل، و شعاعش محدود است، و ممکن است بسیارى از مطالب از دید عقل مخفى بماند.
به علاوه، انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه نیز مى شود و به همین دلیل نیاز به رهبران و راهنمایان الهى دارد.
بنابراین، جمله خداوند داناتر است صحیح خواهد بود، هر چند علم انسان با علم خدا قابل مقایسه نیست.
تفسیرنمونه)
•...•...•...•...•...•...•...•...•...•...•🆔 @ghorun
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰.⭐.✨.⭐.
دوستان سوره اسرا آیه۲۲ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آیه۲۲)لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا
.⭐.✨.⭐.〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
آیه۲۲) هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده، كه نكوهیده و بییار و یاور خواهی نشست!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تفسیر آیه۲۲) توحید و نیکى به پدر و مادر
آیات مورد بحث، سرآغازى است براى بیان یک سلسله از احکام اساسى اسلام که با مسأله توحید و ایمان ، شروع مى شود، توحیدى که خمیر مایه همه فعالیت هاى مثبت، کارهاى نیک و سازنده است و از این طریق، پیوندى میان این آیات و آیات گذشته که سخن از سعادتمندان و برنامه سه گانه آنها یعنى ایمان ، سعى و تلاش و اراده سراى آخرت مى گوید، برقرار مى سازد.
و نیز تأکیدى است مجدّد، بر آنچه قبلاً درباره قرآن و دعوت کننده بودنش به صاف ترین و بهترین راه ها، بیان شده.
نخست از توحید شروع کرده مى گوید: با خداوند یگانه (اللّه) هیچ معبودى قرار مده (لاتَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ).
نمى گوید: معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن! بلکه مى گوید: قرار مده تا معنى وسیع ترى داشته باشد، یعنى نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش، معبود دیگرى را در کنار اللّه قرار مده.
آنگاه به بیان نتیجه مرگبار شرک پرداخته، مى گوید: اگر شریکى براى او قائل شوى با مذمت و خذلان فرو خواهى نشست (فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً).
انتخاب کلمه قُعود (نشستن) در اینجا اشاره به ضعف و ناتوانى است، زیرا در ادبیات عرب، این کلمه، کنایه از ضعف است گفته مى شود: قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنِ الْقِتالِ: ناتوانى سبب شد که او از پیکار با دشمن بنشیند .
تفسیر نمونه)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰📚 @ghorun
🌹¤🔸¤🌹¤🔹¤.🔹.¤🔹¤🌹¤🔸¤🌹
دوستان سوره اسرا آیه۲۳ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آیه۲۳} وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا
¤.¤.¤.¤.¤.¤.¤.¤...🌹..¤.¤.¤.¤.¤.¤.¤.
آیه۲۳ }و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیكی كنید! هرگاه یكی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، كمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیرآیه۲۳} از جمله بالا استفاده مى شود: شرک سه اثر بسیار بد در وجود انسان مى گذارد:
✨۱ ـ شرک، مایه ضعف، ناتوانى، زبونى و ذلت است در حالى که توحید عامل قیام و حرکت و سرفرازى است.
✨۲ ـ شرک، مایه مذمت و نکوهش است; چرا که یک خط روشن انحرافى است در برابر منطق عقل، و کفرانى است آشکار در مقابل نعمت پروردگار، و آن کس که تن به چنین انحرافى دهد، در خور مذمت است.
✨۳ ـ شرک، سبب مى شود: خداوند مشرک را به معبودهاى ساختگیش واگذارد و دست از حمایتش بردارد، و از آنجا که معبودهاى ساختگى نیز قادر بر حمایت کسى نیستند، و خدا هم حمایتش را از چنین کسان برداشته، آنها مخذول یعنى بدون یار و یاور خواهند شد.
در آیات دیگر قرآن، نیز همین معنى به شکل دیگرى مجسّم شده است، چنان که در سوره عنکبوت آیه ۴۱ مى خوانیم: آنها که غیر خدا را معبود خویش انتخاب مى کنند، همانند عنکبوتند که آن خانه سست و بى اساس را تکیه گاه خود قرار داده و سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
* * *
بعد از اصل توحید، به یکى از اساسى ترین تعلیمات انسانى انبیاء، ضمن تأکید مجدّد بر توحید، اشاره کرده مى گوید: پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید (وَ قَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً).
قضاء مفهوم مؤکّدترى از امر دارد، و امر و فرمان قطعى و محکم را مى رساند و این نخستین تأکید در این مسأله است.
قرار دادن توحید یعنى اساسى ترین اصل اسلامى، در کنار نیکى به پدر و مادر تأکید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى.
مطلق بودن احسان که هر گونه نیکى را دربرمى گیرد و همچنین، والدین که مسلمان و کافر را شامل مى شود، سومین و چهارمین تأکید در این جمله است.
نکره بودن احسان (إِحْساناً) که در این گونه موارد براى بیان عظمت مى آید پنجمین تأکید محسوب مى گردد.
توجه به این نکته نیز لازم است که: فرمان، معمولاً روى یک امر اثباتى مى رود در حالى که در اینجا روى نفى رفته است (پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید).
این ممکن است به خاطر آن باشد که: از جمله قَضى فهمیده مى شود که جمله دیگرى در شکل اثباتى در تقدیر است و در معنى چنین مى باشد:
پروردگارت فرمان مؤکد داده: او را بپرستید و غیر او را نپرستید.
و یا این که: مجموع جمله نفى و اثبات (أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ) در حکم یک جمله اثباتى است، اثبات عبادت انحصارى پروردگار، سپس به بیان یکى از مصداق هاى روشن نیکى به پدر و مادر پرداخته مى گوید:
هر گاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند) از هر گونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى سبک ترین تعبیر نامؤدبانه یعنى اف به آنها مگو (إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفّ).
و بر سر آنها فریاد مزن (وَ لاتَنْهَرْهُما).
بلکه با گفتار سنجیده، لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو (وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً).
تفسیرنمونه}
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤🆔 @ghorun
🌺✨•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•✨🌺
دوستان سوره اسرا آیه۲۴ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
...................................................................
آیه۲۴) وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
آیه۲۴) و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكی تربیت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
...................................................................
تفسیر آیه۲۴) و نهایت فروتنى را در برابر آنها بنما، و بال هاى تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر (وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ).
و بگو بار پروردگارا! آنها را مشمول رحمت خویش قرار ده همان گونه که در کودکى مرا تربیت کرده اند (وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً).
* * *
دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر
در حقیقت دو آیه اى که گذشت، قسمتى از ریزه کارى هاى برخورد مؤدبانه و فوق العاده احترام آمیز فرزندان نسبت به پدران و مادران را بازگو مى کند:
🌿۱ ـ از یکسو، انگشت روى حالات پیرى آنها که در آن موقع از همیشه نیازمندتر به حمایت، محبت و احترام اند، گذارده، مى گوید: کمترین سخن اهانت آمیز را به آنها مگو!.
آنها ممکن است بر اثر کهولت، به جائى برسند که نتوانند بدون کمک دیگرى حرکت کنند، و از جا برخیزند و حتى ممکن است قادر به دفع آلودگى از خود نباشند، در این موقع، آزمایش بزرگ فرزندان شروع مى شود:
آیا وجود چنین پدر و مادرى را مایه رحمت مى دانند، و یا بلا و مصیبت و عذاب.
آیا صبر و حوصله کافى براى نگهدارى احترام آمیز، از چنین پدر و مادرى را دارند و یا هر زمان با نیش زبان، با کلمات سبک و اهانت آمیز، و حتى گاه با تقاضاى مرگ او از خدا قلبش را مى فشارند و آزار مى دهند؟
🍃۲ ـ از سوى دیگر، قرآن مى گوید: در این هنگام به آنها اف مگو، یعنى اظهار ناراحتى و ابراز تنفر مکن!
باز اضافه مى کند: با صداى بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آنها سخن مگو!
باز تأکید مى کند: با قول کریم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو، که همه آنها نهایت ادب در سخن را مى رساند که زبان کلید قلب است.
🍀۳ ـ از سوى سوم، دستور به تواضع و فروتنى مى دهد، تواضعى که نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چیز دیگر.
🌱۴ ـ سرانجام، مى گوید: حتى موقعى که رو به سوى درگاه خدا مى آورى پدر و مادر را (چه در حیات و چه در ممات) فراموش مکن، و تقاضاى رحمت پروردگار براى آنها بنما!
مخصوصاً این تقاضایت را با این دلیل، همراه ساز و بگو: خداوندا همان گونه که آنها در کودکى مرا تربیت کردند، مشمول رحمتشان فرما ؟
نکته مهمى که از این تعبیر، علاوه بر آنچه گفته شد، استفاده مى شود این است: اگر پدر و مادر آن چنان پیر و ناتوان شوند که: به تنهائى قادر بر حرکت و دفع آلودگى ها از خود نباشند، فراموش نکن که تو هم در کودکى چنین بودى، و آنها هر گونه حمایت و محبت از تو دریغ نداشتند محبت آنها را جبران نما.
تفسیرنمونه)
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°👉 @ghorun
🔷🌷🔷
🌷🔷
🔷
دوستان سوره اسرا آیه۲۵ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
---------------------.🔷.🔷.🔷. ----------------------
آیه۲۵) رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا
----------------------.🌷.🌷.🌷.----------------------
آیه۲۵) پروردگار شما از درون دلهایتان آگاهتر است؛ (اگر لغزشی در این زمینه داشتید) هر گاه صالح باشید (و جبران كنید) او بازگشتكنندگان را میبخشد.
----------------------.🔷.🔷.🔷. ---------------------
تفسیر آیه۲۵) و از آنجا که گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر، احترام آنها و تواضعى که بر فرزند لازم است، ممکن است لغزش هائى پیش بیاید که انسان آگاهانه، یا ناآگاه، به سوى آن کشیده شود، در آخرین آیه مورد بحث، مى گوید: پروردگار شما به آنچه در دل و جان شما است از شما آگاه تر است (رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ).
چرا که علم او در همه زمینه ها حضورى، ثابت، ازلى، ابدى و خالى از هر گونه اشتباه است، در حالى که علوم شما واجد این صفات نیست.
بنابراین، اگر بدون قصد طغیان و سرکشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمینه احترام و نیکى به پدر و مادر از شما سر زند، و بلافاصله پشیمان شوید و در مقام جبران برآئید مسلّماً مشمول عفو خدا خواهید شد: اگر شما صالح باشید و توبه کار، خداوند توبه کاران را مى آمرزد (إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلا َْوّابِینَ غَفُوراً).
أَوّاب از ماده أَوْب (بر وزن قوم) بازگشت توأم با اراده را مى گویند، در حالى که رجوع، هم به بازگشت با اراده گفته مى شود، و هم بى اراده، به همین دلیل، به توبه ، اوبه گفته مى شود، چون حقیقت توبه بازگشت توأم با اراده به سوى خداست.
و از آنجا که أَوّاب صیغه مبالغه است، به کسى گفته مى شود که: هر لحظه از او خطائى سر زند، به سوى پروردگار بازمى گردد.
این احتمال نیز وجود دارد که:
💫ذکر صیغه مبالغه، اشاره به تعدد عوامل بازگشت و رجوع به خدا باشد، زیرا ایمان به پروردگار از یکسو، توجه به دادگاه عالم قیامت از سوى دیگر، وجدان بیدار از سوى سوم، و توجه به عواقب و آثار گناه از سوى چهارم دست به دست هم مى دهند، و انسان را مؤکداً از مسیر انحرافى به سوى خدا مى برند.
تفسیرنمونه)
-----------------------------------------🔷 @ghorun
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••<🍃🌸
دوستان سوره مومنون آیات۱۲تا ۱۴ به همراه ترجمه،تفسیرو کلیپ اختصاصی آیه، لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
..............................................................🍃
آیات۱۲تا۱۴)وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین
ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکِین
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا
•• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •🌸
آیات۱۲تا۱۴) و ما انسان را از عصاره اى از گل آفریدیم.
سپس او را نطفه اى در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم.
سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته)، و علقه را به صورت مضغه (چیزى شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را به صورت استخوان هائى در آوردیم; و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم; سپس آن را آفرینش تازه اى دادیم; پس بزرگ است خدائى که بهترین آفرینندگان است!
..............................................................🍃
تفسیر آیات۱۲تا۱۴) مراحل تکامل جنین در رحم مادر
ذکر اوصاف مؤمنان راستین، و همچنین پاداش بى نظیرى که خداوند به آنها مى دهد در آیات گذشته، این شوق را در دل ها زنده مى کند که باید به صفوف آنها پیوست، اما از چه راهى؟ و از کدام طریق؟
آیات مورد بحث، و قسمتى از آیات آینده، طرق اساسى تحصیل ایمان و معرفت را نشان مى دهد.
ابتدا دست انسان را گرفته و به کاوش در اسرار درون و سیر در عالم انفس وا مى دارد.
آن گاه، در آیاتى که بعد از آن خواهد آمد، او را به جهان برون و موجودات شگرف عالم هستى، توجه مى دهد و به سیر آفاقى مى پردازد.
نخست، مى گوید: ما انسان را از چکیده و خلاصه اى از گل آفریدیم (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین).
آرى، این گام نخست است که انسان با آن عظمت، با آن همه استعداد و شایستگى ها، این افضل مخلوقات، و برترین موجودات جهان شناخته شود که، از خاکى بى ارزش است، خاکى، که در کم ارزش بودن، ضرب المثل است، و این نهایت قدرت نمائى او است که از چنین مواد ساده اى، چنان موجود بدیعى آفرید.
* * *
در آیه بعد، اضافه مى کند: سپس او را نطفه اى قرار دادیم در قرارگاهى امن و امان (ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکِین).
در حقیقت نخستین آیه، به آغاز وجود همه انسان ها اعم از آدم و فرزندان او اشاره مى کند، که همه به خاک باز مى گردند و از گل برخاسته اند.
اما در دومین آیه، به تداوم نسل آدم از طریق ترکیب نطفه نر و ماده و قرار گرفتن در قرارگاه رحم، توجه مى دهد.
در حقیقت این بحث، شبیه تعبیرى است که در آیات ۷ و ۸ سوره سجده آمده است: وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین * ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَة مِنْ ماء مَهِین: آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد * و نسل او را از چکیده اى از آب بى ارزش .
تعبیر از رحم، به قرار مکین (قرارگاه امن و امان) اشاره به موقعیت خاص رحم در بدن انسان است، در واقع در محفوظ ترین نقطه بدن که از هر طرف کاملاً تحت حفاظت است قرار گرفته.
ستون فقرات و دنده ها از یک سو.
استخوان نیرومند لگن خاصره از سوى دیگر.
پوشش هاى متعدد شکم، از سوى سوم.
حفاظتى که از ناحیه دست ها به عمل مى آید از سوى چهارم، همگى شواهد این قرارگاه امن و امان است.
* * *
پس از آن، به مراحل شگفت آور و بهت آور سیر نطفه در رحم مادر، و چهره هاى گوناگون خلقت، که یکى بعد از دیگرى در آن قرارگاه امن، و دور از دست بشر ظاهر مى شود، اشاره کرده مى فرماید:
سپس، ما نطفه را به صورت خون بسته اى درآوردیم و بعد این خون بسته را به مضغه که شبیه گوشت جویده است تبدیل کردیم و بعداً آن را به صورت استخوان در آوردیم، و از آن پس بر استخوان ها گوشت پوشاندیم (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً). این چهار مرحله متفاوت که به اضافه مرحله نطفه بودن، مراحل پنجگانه اى را تشکیل مى دهد، هر کدام براى خود عالم عجیبى دارد، مملوّ از شگفتى ها که در علم جنین شناسى امروز، دقیقاً مورد بررسى قرار گرفته و پیرامون آن کتاب ها نوشته اند، ولى، روزى که قرآن از این مراحل مختلف خلقت جنینى انسان و شگفتى هاى آن سخن مى گفت، اثرى از این علم و دانش نبود.
و در پایان آیه، به آخرین مرحله که در واقع مهمترین مرحله آفرینش بشر است، با یک تعبیر سر بسته و پر معنى اشاره کرده، مى فرماید: سپس ما او را آفرینش تازه اى بخشیدیم (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ).
ادامه تفسیر:👇
••••••••••••••••••••••••••••••••••🔮 @ghorun
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••<🍃🌸
ادامه تفسیر: 👇
بزرگ و پر برکت است خدائى که بهترین خلق کنندگان است (فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ).
آفرین بر این قدرت نمائى بى نظیر، که در ظلمتکده رحم این چنین تصویر بدیعى با این همه عجائب و شگفتى ها بر قطره آبى نقش مى زند.
آفرین بر آن علم و حکمتى که این همه استعداد، لیاقت و شایستگى را در چنین موجود ناچیزى ایجاد مى کند، آفرین بر او و بر خلقت بى نظیرش.
ضمناً، باید توجه داشت: خالق از ماده خلق ، و خلق در اصل به معنى اندازه گیرى است، هنگامى که یک قطعه چرم را براى بریدن، اندازه گیرى مى کنند، عرب واژه خلق درباره آن به کار مى برد، و از آنجا که در آفرینش مسأله اندازه گیرى بیش از همه چیز اهمیت دارد، این کلمه (خلق) درباره آن به کار رفته است.
تعبیر به احسن الخالقین: بهترین آفرینندگان این سؤال را به وجود مى آورد که: مگر غیر از خدا آفریدگار دیگرى وجود دارد؟!
بعضى از مفسران توجیهات گوناگونى براى آیه کرده اند، در حالى که نیازى به این توجیهات نیست، و کلمه خلق به معنى اندازه گیرى و صنعت درباره غیر خداوند نیز صادق است
ولى البته خلق خدا، با خلق غیر او از جهات گوناگونى متفاوت است:
🔸۱ ـ خداوند ماده و صورت اشیاء را مى آفریند، در حالى که اگر انسان بخواهد چیزى ایجاد کند، تنها مى تواند با استفاده از مواد موجود این جهان، صورت تازه اى به آن ببخشد مثلاً از مصالح ساختمانى خانه اى بسازد، یا از آهن و فولاد، اتومبیل یا کارخانه اى اختراع کند.
🔸۲ ـ از سوئى دیگر، خلقت و آفرینش خداوند، نا محدود است و او آفریدگار همه چیز است اللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْء در حالى که انسان موجودات بسیار محدودى را مى تواند ابداع کند، و گاه توأم با انواع ضعف ها و نقص ها است که در جریان عمل باید آنها را تکمیل کند، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عیب و نقص است.
🔸۳ ـ از سوى سوم، در آنجا که انسان توانائى بر این امر پیدا مى کند، آن نیز به اذن و فرمان خدا است که بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمى جنبد چنان که درباره حضرت مسیح(علیه السلام) در سوره مائده ، آیه ۱۱٠ مى خوانیم: وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی: در آن هنگام که تو از گل، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مى کردى .
تفسیر نمونه)
••••••••••••••••••••••••••••••••••🔮 @ghorun