eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
535 دنبال‌کننده
577 عکس
73 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
وقتی نهاد نام شما را خدا حسن گفتند عرش و فرش همه یکصدا حسن در اوج تلخ کامی و آوار غصه ها طعم عسل دهد به دهان ذکر یا حسن دریای لطف و معدن جودند اهل بیت اهل کرامتند همه منتها حسن... تقسیم مال و بخشش آن کار کوچکی است وقتی فقط کریم گره خورده با حسن اوج هنر نمایی تان بوده در جمل وقتی نشانده شور و شر فتنه را حسن از آن زمان چه سخت برایت گذشت عمر آنهم جوار زور و زر و کینه ها حسن حرفی گزاف نیست که تاریخ گفته است از تو کلید خورده اگر کربلا حسن حتی بدون گنبد و گلدسته و ضریح داری گره گشایی و دارالشفا حسن @gida13
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دنیاسـت بـه زیـر دین الطاف کریم در مانـده جهـان ز ذکر اوصاف کریم با آن همه بذل ، حاتـم طائی داشت از چشمه ی معرفت فقط کاف کریم @gida13
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
کسی که درد و بلای عظیم می گیرد همیشه روضه برای کریم می گیرد همان که ثروت خود را دوبار بخشیده است و باز تا صف محشر سهیم می گیرد به جای زائر کویش همیشه بوسه ی ناب ز روی خاک مزارش نسیم می گیرد دو نیمه ی دل عاشق، حسینی و حسنی است به وقت ذکر حسن(ع)،هر دو نیم می گیرد دلی که تنگ حسن(ع) می شود در این وادی سراغ مرقد عبدالعظیم(ع)می گیرد خوشا به حال کسی که برات کرب و بلا به جای کنگره ها از کریم می گیرد...! @gida13
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
حج فقراست پس به حج می آیند با ذکر و تمنای فرج می آیند عمریست گدا و شاه عالم دارند در مشهد ثامن الحجج می آیند @gida13
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
عمریست در مدار عنایات ایزدند آنان که در حریم تو در رفت و آمدند شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان خدمت گزار عالم آل محمدند @gida13
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیـرون نرود از آستانـت مایوس با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس @gida13
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
رو کـرد رضا(ع) مــرام اجدادی را بخشید به قلب پر غمم شادی را جنت بـه گمان من ندارد حتی آرامش کنج صحن آزادی‌ را @gida13
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
مگـذار کـه آلوده ی دنیـا بشویم کوریـم مدد نمـا کـه بینا بشویم در گوشه ی صحن انقلابت ای کاش ما گـم شده هـا دوباره پیدا بشویم @gida13
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
اگرچه صحن و‌سرای بهشت زیبا بود میان فوج کبوتر، کلاغ تنها بود سیاه بین تمام سفید و روشن ها میان چشم جماعت چقدر رسوا بود به روی پا که نه، با دل قدم گذاشته بود برای عالم و آدم در آن سرا جا بود بهشت روی زمین بود و بوسه ی خورشید به روی گنبد غرق طلای آقا بود میان اشک و تبسم دخیل بست و دلش کنار پنجره فولاد غرق نجوا بود کنار آهن نازک دلی که آغوشش گره گشای غم و غصه های دنیا بود غروب آمد و او بی خیال اطرافش هنوز غرق مناجات و در تمنا بود قیام کرده و در صف تمام زائرها و او نشسته، نماز دلش فرادا بود درست بعد سلامش، بلند شد از جا کسی که شامل لطف دم مسیحا بود چقدر صحن و سرای بهشت زیبا تر صدای نغمه ی نقاره کشف معنا بود میان فوج کبوتر کلاغ تنها نه... میان بهت جهان ،روی دست دریا بود @gida13
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمایُم پا ثابت جشن و گریه، مین روضه هایُم پِر دادنِما از او محله ها اگر چه سنگُم بزنی بازُم همی دُو ر و ورایُم او‌ بچه ایُم که قد کشیده زیر بالت آمُختَه یِ صحن نوو و ایوون طلایُم آهو که نِه، کِفتَرُم که نِه، ولی خداییش موسی کو تِقیِ ولِ لای کفترایُم یک عمره که پشت پِنجِره گره زِده نخ هرکس مِرَضی گرفته ،شاهد شفایُم آرامش محضه دِ حرم که عمریه مُ جلد حرم و صحن غریب الغربایُم یک تیکه ی از بهشته اینجه با وجودت مُ نوکر پادشای ای صحن سرایُم از دست کریم و قلب پاک مهربونت محتاج سفر به سرزمین کربلایُم @gida13
۱۴ شهریور ۱۴۰۳