eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
541 دنبال‌کننده
501 عکس
60 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
شادیم که موسم طرب آمده است خورشید به مهمانی شب آمده است همگام ولادت شکافنده ی علم ماهِ پرِ برکت رجب آمده است
هم بوی حسن دارد و هم بوی حسین غرق شعف اند چون ملائک، حسنین بابا شده زین العابدین (ع)،با شادی گوید که محمد است این نور دو عین
میلاد محمد است و باقر(ع) لقبش دنیا شده مات علم و حلم و ادبش خوشبخت کسی که در نزول برکات ذکر صلوات است دمادم به لبش
از سمت بهشت در به دنیا وا شد روزی که مدینه غرق در غوغا شد از راه رسید ماه پر خیر رجب ماهی که امام ساجدین ع بابا شد
غرقیم در اعماق مصائب، برگرد از راه سفر امام غائب، برگرد عجل لولیک الفرج می گوییم در ندبه ی لیله الرغائب، برگرد @gida13
هم نام علی (ع) است ،پاک و پاکیزه سرشت از فضل علی(ع) گفت و «غدیریه» نوشت شد هادی راه و شیعیان را آموخت در «جامعه ی کبیره» پیداست بهشت یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ @gida13
او آمد و تاج و تخت از مد افتاد غم ریخت به کام ظلم و ایران شد شاد فهمید جهان که باتوکل به خدا با دیو همیشه می شود در افتاد @gida13
او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته @gida13
  وقتی پدر نبود ،روز پدر غمه این روز با شکوه ،آوار ماتمه مادر نشسته باز ،یک گوشه ی اتاق قامت خمیده تر ،از غصه ی فراق چن سال میشه که ، بی تاج سر شدیم روز پدر رسید، دیوونه تر شدیم محزون و غصه دار ،چون ابر بی قرار دل می کِشد مرا هربار تا مزار کامم همیشه تلخ ،دنیای من خراب یک تکه سنگ و باز ،پاشیدن گلاب خیرات و شاخه گل ،این هدیه ی منه این بغض لعنتی ،ای کاش بشکنه ...
بحث کل جهان شود خبرش... سال تحویل شد خبر آمد تیرگی مرد تا سحر آمد... عطر نرگس گرفته عالم را صاحب الامر از سفر آمد...
هم حب وطن ماضی استمراری است هم تا به ابد در رگ و جانم جاری است جمهوری اسلامی ایران عزیز رای ام به تو در اوج بلاها ، "آری" است @gida13
تقدیم به روح مطهر شهید عبدالحسین برونسی خدا کند که بیایی به خواب فرمانده سلام کردم و دارد جواب فرمانده نوشتم از تو و از حال و روزمان بی تو در این هوای به ظاهر خراب فرمانده عزیز زاده ی گلبوی مرد بی غل و غش کم است مثل تو پا در رکاب ،فرمانده شکست زیر شکنجه ،تمام دندان هات صبور بودی و شد انقلاب فرمانده امیر و خط شکن روزهای ترکش و خون حدیث سادگی ات شد کتاب فرمانده چقدر ضجه زدی تا که در قیامت «بدر» شد آرزوی دلت مستجاب فرمانده ببخش بعد شما ما اگر عوض شده ایم گذشت فصل تب و التهاب فرمانده حجاب دغدغه ات بود و غیرت زینب رسیده دوره ی کشف حجاب فرمانده کسی شبیه تو پیدا نشد به یکرنگی کجاست آنکه ندارد نقاب فرمانده همیشه در پی نان حلال می گشتی حلال باهمه رنج و عذاب فرمانده و از مرام تو دورند و در سر بعضی نمانده باور روز حساب فرمانده فقط برای خیابان و کوچه ی شهری شده است نام شما انتخاب فرمانده چقدر عکس تو رفتیم و سخت می گرییم به عکس خنده ی تان توی قاب فرمانده برای عرض ارادت همیشه آوردیم برای سنگ مزارت گلاب فرمانده شما به مرکز خورشید متصل شده اید و ما به سایه پی آفِتاب فرمانده به زیر دین شماییم و گوش مان شده کر سر شنیدن حرف حساب فرمانده بدا به حال هر آنکس که از ولایت عشق بریده رفته به سمت سراب فرمانده همیشه راه علی قبله است و می چرخد به سمت او جهت قبله یاب فرمانده @gida13
بانی فاجعه جبر است و سپس پنجَره را باز کردند ببیند غم این منظره را از بهشت آمده مستاجریِ روی زمین ونشان داد کسی عاقبت و مقبره را خنده ماسید به رویِ لب و از اول کار گریه آمد که بگیرد عطشِ حنجره را اولین بوسه و آغوش پر از مِهرِ مَلَک در بدر کرد تب و لرزِ پر از سیطره را ناخوش احوال، نگینی است که از بختِ بدش متحمل شده بد فرم ترین چنبره را... یک نفر نیست شبِ بی سحرِ میلادش گِل بگیرد دهنِ مسخره ی زنجره را به وقت میلاد...................2/4
شعر منتخب جشنواره شهدای عشایر۱۴۰۱ استان خراسان زلال و ساده ام بی ادعا ،سرسخت چون آهن رفیق دشت و کوه و جویبارم،خانه ام گلشن پرم از خاطرات کوچ و چادرهای صحرایی هزاران قصه دارم از غم دل بستن و کندن لرم،کردم،عرب،افشار و قشقایی و کرمانجم و حتی ترکمن یا شهسون در قاب این میهن مرا برنو به دستم خوانده ای و خوب فهمیده است زبان اقتدار و غیرتم را سینه ی دشمن برای حفظ ناموس و وطن خون شهیدانم نشان افتخاری شد برای فصل روییدن عشایر پاره ای از پیکر ایران آباد است مگر ایران بدون ایل معنا می شود اصلا
مجموعه شعرهای عاشقانه ام در کتاب «گیدا» توسط انتشارات اورازان چاپ ومنتشر شد
چاپ و انتشار کتاب مشترکم«ماه اندیشان ماه قلم» توسط انتشارات ماهواره🌹 به فاصله یک روز از چاپ و انتشار کتاب «گیدا»توسط انتشارات اورازان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من یادم نمیاد اولین بار کِی رفتم حرم امام رضا جان و این قشنگترین فراموشی عمرمه چون معنی ش اینه که پیش خودشون قد کشیدم» هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمایُم پا ثابت جشن و گریه، مین روضه هایُم پِر دادنِما از او محله ها اگر چه سنگُم بزنی بازُم همی دُو ر و ورایُم او‌ بچه ایُم که قد کشیده زیر بالت آمُختَه یِ صحن نوو و ایوون طلایُم آهو که نِه، کِفتَرُم که نِه، ولی خداییش موسی کو تِقیِ ولِ لای کفترایُم یک عمره که پشت پِنجِره گره زِده نخ هرکس مِرَضی گرفته ،شاهد شفایُم آرامش محضه دِ حرم که عمریه مُ جلد حرم و صحن غریب الغربایُم یک تیکه ی از بهشته اینجه با وجودت مُ نوکر پادشای ای صحن سرایُم از دست کریم و قلب پاک مهربونت محتاج سفر به سرزمین کربلایُم @gida13
شاعر برگزیده جشنواره شعر نیکوکاری در بخش شعر کوتاه(رباعی)
به هر خیر و شری از روز ایجاد زمانه پاسخی در شان می داد گره از کار مردم باز کردیم گره در کارمان هرگز نیفتاد
هر قصه ای را آغازی وهر شروعی را پایانیست وچه غم انگیز قصه ای را که بدون شروع خاتمه یافت وغم انگیز تر برای نقش اولی که هرگز نقشی نداشت...