7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر شایسته تقدیر در جشنواره شعر شهدای عشایر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من یادم نمیاد اولین بار کِی رفتم حرم امام رضا جان و این قشنگترین فراموشی عمرمه چون معنی ش اینه که پیش خودشون قد کشیدم»
هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمایُم
پا ثابت جشن و گریه، مین روضه هایُم
پِر دادنِما از او محله ها اگر چه
سنگُم بزنی بازُم همی دُو ر و ورایُم
او بچه ایُم که قد کشیده زیر بالت
آمُختَه یِ صحن نوو و ایوون طلایُم
آهو که نِه، کِفتَرُم که نِه، ولی خداییش
موسی کو تِقیِ ولِ لای کفترایُم
یک عمره که پشت پِنجِره گره زِده نخ
هرکس مِرَضی گرفته ،شاهد شفایُم
آرامش محضه دِ حرم که عمریه مُ
جلد حرم و صحن غریب الغربایُم
یک تیکه ی از بهشته اینجه با وجودت
مُ نوکر پادشای ای صحن سرایُم
از دست کریم و قلب پاک مهربونت
محتاج سفر به سرزمین کربلایُم
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@gida13
به هر خیر و شری از روز ایجاد
زمانه پاسخی در شان می داد
گره از کار مردم باز کردیم
گره در کارمان هرگز نیفتاد
#محمدجوادمنوچهری
هر قصه ای را آغازی وهر شروعی را پایانیست
وچه غم انگیز قصه ای را که بدون شروع خاتمه یافت
وغم انگیز تر برای نقش اولی که هرگز نقشی نداشت...
#محمدجواد_منوچهری