ای سوخته از جای دگر!!!،دشمن من...
دیوانه شدی!!! گشوده ای چاک دهن!!!
تا هست هوادار من آن بالایی
تهمت بزن و خرابمان کن مثلا...
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
چه حزن آلود می خواند قناری قصه تنهائی خود را
چو بگشاید لب از لب لو دهد دیوانه دل شیدائی خود را
خموشی بهترین کارست وقتی عقل حاکم نیست در بزمی
به وزن حرفهایش هرادیبی روکند دانائی خود را
عزیز مردم چشم سیاهش بودم وامروز دانستم
خودم بر طبل کوبیدم بنای خواری ورسوائی خود را
سکوت پسته حتما درد دندان دارد اما درس هم دارد
در این بازار دنیا چون صدف پنهان کنی دارائی خود را
صداقت جنس نایاب است واینجا مدعی خروار در خروار
چو افتد پرده میبینی ندارد هیچ کس زیبائی خود را
تبی باید که ارزشمند باشد مرگ اما اوج نامردیست
فروافتادن از چشمی که دارد از خودت برپائی خود را
تو ساکت باش ای دیوانه دل،مستانه خوان،آخر نفهمیدی
برای خواب خوش هرگز نمیخواند کسی لالائی خود را
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
عید زیبای غدیر آمده عید اعظم
باده ی عشق بنوشید و ببخشید به هم
نگذارید فراموش شود هیچ کسی
جز علی(ع) نیست برازنده ی مهر خاتم
جز علی (ع)هیچکسی جان محمد(ص)نشده است
جز علی(ع) حیدر کرار ندیده عالم
از فراموشی این عید زمین ریخت بهم
شیعیان اند عزادار هزاران ماتم
مستیِ باده ی "خُم" از سر نامردان رفت
که لگد خورد در و کرب بلا خورد رقم
#محمدجواد_منوچهری
#عید_غدیر
#یا_امیرالمومنین_حیدر
@gida13
گفتیم از علی(ع)،به عمل ابن ملجمیم...
ما وارثان کینه ی قابیل آدمیم...
نامحرمیم با غم و درد زمان خود
اما همیشه در تب ماه محرمیم
داد از علی(ع) زدیم و عدالت نداشتیم
اصلا به عشق و عاطفه عادت نداشتیم
شهری اسیر تهمت و زخم زبانمان
هرکس بلا ندید، سعادت نداشتیم!
تنها مسیر دفع غم امن یجیب نیست
در کوچه های غم زده مان عطر سیب نیست
وقت عمل رسیده به لبها و سینه ها
"نام حبیب هست و نشان از حبیب نیست"
محتاج یک کرشمه و لطف و عنایتیم
گم گشته ایم و در پی راه هدایتیم
ما اهل حرف های قشنگیم و وقت خود
اثبات می شود چقدر با ولایتیم!
آقا ببخش واژه به واژه گلایه شد
این شعر خام خسته سراسر کنایه شد
اما کجای عالم امکان نوشته اند
خورشید نام پاک علی(ع)زیر سایه شد
#محمدجواد_منوچهری
📚ردپای سرخ دل
@gida13
مایوس نه، ما مردمان غرق امیدیم!!!
حتی میان گریه هم گه گاه خندیدیم...
جایی نترسیدیم و هرگز کم نیاوردیم
اما بماند از درون صد بار پاشیدیم
پرواز تنها آرزومان بود و بالاجبار
ما بر مدار ریلها عمریست چرخیدیم
در جستجوی واژه ی زیبای آزادی
خود را میان حلقه ی پرگارها دیدیم
افکارمان دیوار حائل بود و بیهوده
یک آسمان دیوار را از راه برچیدیم
هرگز نمی فهمند قدر ابر باران را
یک روز شاید آمد و دیگر نباریدیم...
#محمدجواد_منوچهری
آذر1395
@gida13
بر دشمن و بدخواهِ منِ سر به هوا
روزی برسان بیش تر از پیش خدا
بگذار چنان غرق خوشی ها بشود
تا اینکه فراموش کند یاد مرا
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
بر شهر دوباره گرد غم پاشیده است
انگار که بیرق وعلم باریده است
عالم شده غرق حزن وماتم یعنی
تقویم به خود نام «محرم» دیده است
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
بر چهره ی شهر گَرد غم ریخته اند
باران دو چشـم را بر انگیخته اند
پیراهن خونی حسین بن علی(ع)
از عرش مگر دوباره آویخته اند؟
#محمدجواد_منوچهری
#محرم
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
@gida13
در اول روضه نام اصغر (ع) آورد
اشک همه را چه بی هوا در آورد...
مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت
بلوا شده بود و شمر خنجر آورد...
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
هر ثانیه در عزا و ماتم وطنم
مشکی است همیشه چهره ی پیرهنم
سر فصل تمامی خبرها شده مرگ
باید که دم از امیدواری بزنم...
#محمدجواد_منوچهری
#تسلیت_ایرانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@gida13
سیلاب تیر و نیزه ،عطش در کنار رود...
با شطّ و مشک گریه فقط می شود سرود
شرمنده شد زمین و خجالت کشید آب
تیری به مشک خورد و به فرق یلی عمود
#محمدجواد_منوچهری
#یا_قمر_بنی_هاشم
@gida13