eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
551 دنبال‌کننده
526 عکس
66 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد با هرچه که داشت، از دل و جان آمد دیدند مسیحیان نجران ، احمـد با حوریـه و لولوء و مرجان آمد @gida13
با کوهی از دلایل روشن، نشد مجاب ابری که خواست پرده بگیرد بر آفتاب بعد از هزار بحث و جدل جز مباهله دیگر نداشت هیچ کسی حق انتخاب اهل کسا مقابل جمع مسیحیان یک سمت در تبسم و سمتی در اضطراب فرجام این مباهله چون روز روشن است با ایل نور و قوم دعاهای مستجاب ترسیده بود اُسقُف اعظم که بعد از آن نازل شود به امر خدا ناگهان عذاب اصلا فضا عوض شد و پایان گرفت کار وقتی که پا گذاشت به میدان ابوتراب خیبر شکن،وصی نبی،راز« هل اتی» زیبا ترین تلالؤ ایمان ابوتراب روزی که کنده شد در خیبر به دست او گفتند عرشیان همگی ،جان ابوتراب اصلا برای وصف و شکوهت نبوده است آخر کدام آیه ی قرآن، ابوتراب؟ دنیا طفیل رحمت این خانواده است احمد،صدیقه، لولو و مرجان ،ابوتراب @gida13
هم علم و عمل دارد و هم نقشـه ی راه از حق وطن نخواهــد آمـد کوتاه در جبهـه گذاشت پای خود را که شود پاینـده نهــال نهضــت روح الله @gida13
دل عهد شبانه بست و همواره شکست آهی به بساط خود ندارم من پست شرمنده ام و امید بخشش دارم تا هست حسین (ع)و اشک در چشمم هست @gida13
هرچند که در جامعه بحران داریم خاکیم ولی به نور ایمان داریم سید علی حسینی خامنه ای هستیم فدایی تو تا جان داریم @gida13
بر شهر دوباره گرد غم پاشیده است انگار که بیرق وعلم باریده است عالم شده غرق حزن وماتم یعنی تقویم به خود نام «محرم» دیده است @gida13
بر چهره ی شهر گَرد غم ریخته اند باران دو چشـم را بر انگیخته اند پیراهن خونی حسین بن علی(ع) از عرش مگر دوباره آویخته اند؟ @gida13
دیندار اما در عمل یک مشت لامذهب از کوفیان زخم فراوان خورده این مکتب از آن همه بیعت کننده با سفیر عشق حتی نمانده یک نفر بعد از نماز امشب با سنگ و آتش رفته استقبال از مهمان شهری که پاسخ داده خوبی را به بد اغلب نفرین به دعوتنامه های قوم پوشالی نفرین به عشقی که می افتد این چنین از تب آنقدر اینجا بی وفایی دیده می گوید در سیل اشک انا الیه راجعون بر لب تنها برای غربت خورشید می گرید ای کاش برگردد از این راه بلا یارب لب تشنه از دارالاماره سر نگون شد ماه آغاز شد قبل از محرم غصه ی زینب @gida13
با سیلی و زور هرچه زیور بردند... از روی سرش به زور معجر بردند... از خار مغیلان و بیابان که گذشت آغوش پدر خواست ولی سر بردند... @gida13
با هر غمی شبیه و برابر نمی شود هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع) نمی شود زخمی گذاشت حرمله بر قلب اهل بیت زخمی که بسته تا صف محشر نمی شود شش ماهه را ز شیر مگر می شود گرفت!!!؟ باشد، به دست تیر که دیگر نمی شود اصلا به فرض جرم پدر، هیچ کودکی با حکم هیچ محکمه کیفر نمی شود آخر جواب اشک و تلظی ،سه شعبه نیست آنهم روانه سوی کبوتر نمی شود ظلمت به روی پیکر خورشید اگر چه تاخت بر روی جسم غنچه ی پر پر نمی شود! باب الحوائجی است که جز با نگاه او احوال شهر غم زده بهتر نمی شود هرکس گرفت حاجت از او غرق اشک گفت: هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع)نمی شود @gida13
تو آسمانی و توصیف تو هنر می خواست سرودن از تو فقط ،شاعری قدر می خواست کبوتری که گرفتار بازی دنیاست برای پر زدن تا دمشق پر می خواست شکست بغض غزل تا نوشت یا زینب(س) برای وصف تو شاعر دو چشم تر می خواست بزرگ مرتبه ای دختر علی (ع)که حسین(ع) به احترام تو از جای خویش بر می خاست گذشتی از همه دنیا برای عشق حسین برادری که تو را تاج روی سر می خواست برای دیدن داغ عظیم زاده شدی شکسته کشتی بحر بلا سپر می خواست صبور بودن در داغ کربلا هنر است شکست دادنتان را اگرچه شر می خواست میان آن همه بی رحم ای سلاله ی نور شکستن جبروت ستم جگر می خواست تو خطبه خواندی و آوار شد بنای ستم خلیل آل علی(ع) اینچنین تبر می خواست نبود قسمت من در مدافعین حرم شهید راه تو بودم خدا اگر می خواست @gida13
ماه پوشیده کفن در دل طوفان می رفت آه فرزند حسن داشت به میدان می رفت همه دیدند عمو در بغلش غش کرده چون به میدان بلا داشت دل و جان می رفت دانش آموخته ی مکتب ثاراللهی بی زره در نفس سایه ی قرآن می رفت او که حتی نرسیده است دو پایش به رکاب در دل لشکر طاغوت رجز خوان می رفت مرگ از طعم عسل در نظرش شیرین تر داشت با عشق ،به قربانی سلطان می رفت گرچه فرزند حسن بود ولی عشق حسین داشت آئینه ای از لولوء و مرجان می رفت رقص شمشیر و رجز خوانی او بر دل کفر داغ می زد پی هم تا خط پایان می رفت عاقبت بوسه ی شمشیر به فرق سر او خبر آورد به مهمانی رحمان می رفت همه دیدند در آغوش عمو جان می داد ماه را حضرت خورشید به قربان می رفت @gida13