هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد
با هرچه که داشت، از دل و جان آمد
دیدند مسیحیان نجران ، احمـد
با حوریـه و لولوء و مرجان آمد
#محمدجواد_منوچهری
#مباهله
@gida13
با کوهی از دلایل روشن، نشد مجاب
ابری که خواست پرده بگیرد بر آفتاب
بعد از هزار بحث و جدل جز مباهله
دیگر نداشت هیچ کسی حق انتخاب
اهل کسا مقابل جمع مسیحیان
یک سمت در تبسم و سمتی در اضطراب
فرجام این مباهله چون روز روشن است
با ایل نور و قوم دعاهای مستجاب
ترسیده بود اُسقُف اعظم که بعد از آن
نازل شود به امر خدا ناگهان عذاب
اصلا فضا عوض شد و پایان گرفت کار
وقتی که پا گذاشت به میدان ابوتراب
خیبر شکن،وصی نبی،راز« هل اتی»
زیبا ترین تلالؤ ایمان ابوتراب
روزی که کنده شد در خیبر به دست او
گفتند عرشیان همگی ،جان ابوتراب
اصلا برای وصف و شکوهت نبوده است
آخر کدام آیه ی قرآن، ابوتراب؟
دنیا طفیل رحمت این خانواده است
احمد،صدیقه، لولو و مرجان ،ابوتراب
#محمدجواد_منوچهری
#مباهله
@gida13
هم علم و عمل دارد و هم نقشـه ی راه
از حق وطن نخواهــد آمـد کوتاه
در جبهـه گذاشت پای خود را که شود
پاینـده نهــال نهضــت روح الله
#محمدجواد_منوچهری
#جلیلی
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
دل عهد شبانه بست و همواره شکست
آهی به بساط خود ندارم من پست
شرمنده ام و امید بخشش دارم
تا هست حسین (ع)و اشک در چشمم هست
#محمدجواد_منوچهری
#یا_حسین_ابن_علی_علیه_السلام
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
هرچند که در جامعه بحران داریم
خاکیم ولی به نور ایمان داریم
سید علی حسینی خامنه ای
هستیم فدایی تو تا جان داریم
#محمدجواد_منوچهری
#سیدعلیحسینیخامنهای
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
بر شهر دوباره گرد غم پاشیده است
انگار که بیرق وعلم باریده است
عالم شده غرق حزن وماتم یعنی
تقویم به خود نام «محرم» دیده است
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
بر چهره ی شهر گَرد غم ریخته اند
باران دو چشـم را بر انگیخته اند
پیراهن خونی حسین بن علی(ع)
از عرش مگر دوباره آویخته اند؟
#محمدجواد_منوچهری
#محرم
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
دیندار اما در عمل یک مشت لامذهب
از کوفیان زخم فراوان خورده این مکتب
از آن همه بیعت کننده با سفیر عشق
حتی نمانده یک نفر بعد از نماز امشب
با سنگ و آتش رفته استقبال از مهمان
شهری که پاسخ داده خوبی را به بد اغلب
نفرین به دعوتنامه های قوم پوشالی
نفرین به عشقی که می افتد این چنین از تب
آنقدر اینجا بی وفایی دیده می گوید
در سیل اشک انا الیه راجعون بر لب
تنها برای غربت خورشید می گرید
ای کاش برگردد از این راه بلا یارب
لب تشنه از دارالاماره سر نگون شد ماه
آغاز شد قبل از محرم غصه ی زینب
#محمدجواد_منوچهری
#مسلمابنعقیلعلیهالسلام
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
با سیلی و زور هرچه زیور بردند...
از روی سرش به زور معجر بردند...
از خار مغیلان و بیابان که گذشت
آغوش پدر خواست ولی سر بردند...
#محمدجواد_منوچهری
#صلی_الله_علیک_یارقیه_بنت_الحسین
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
با هر غمی شبیه و برابر نمی شود
هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع) نمی شود
زخمی گذاشت حرمله بر قلب اهل بیت
زخمی که بسته تا صف محشر نمی شود
شش ماهه را ز شیر مگر می شود گرفت!!!؟
باشد، به دست تیر که دیگر نمی شود
اصلا به فرض جرم پدر، هیچ کودکی
با حکم هیچ محکمه کیفر نمی شود
آخر جواب اشک و تلظی ،سه شعبه نیست
آنهم روانه سوی کبوتر نمی شود
ظلمت به روی پیکر خورشید اگر چه تاخت
بر روی جسم غنچه ی پر پر نمی شود!
باب الحوائجی است که جز با نگاه او
احوال شهر غم زده بهتر نمی شود
هرکس گرفت حاجت از او غرق اشک گفت:
هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع)نمی شود
#محمدجواد_منوچهری
#یا_باب_الحوائج
#یا_علی_اصغر_علیه_السلام
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
تو آسمانی و توصیف تو هنر می خواست
سرودن از تو فقط ،شاعری قدر می خواست
کبوتری که گرفتار بازی دنیاست
برای پر زدن تا دمشق پر می خواست
شکست بغض غزل تا نوشت یا زینب(س)
برای وصف تو شاعر دو چشم تر می خواست
بزرگ مرتبه ای دختر علی (ع)که حسین(ع)
به احترام تو از جای خویش بر می خاست
گذشتی از همه دنیا برای عشق حسین
برادری که تو را تاج روی سر می خواست
برای دیدن داغ عظیم زاده شدی
شکسته کشتی بحر بلا سپر می خواست
صبور بودن در داغ کربلا هنر است
شکست دادنتان را اگرچه شر می خواست
میان آن همه بی رحم ای سلاله ی نور
شکستن جبروت ستم جگر می خواست
تو خطبه خواندی و آوار شد بنای ستم
خلیل آل علی(ع) اینچنین تبر می خواست
نبود قسمت من در مدافعین حرم
شهید راه تو بودم خدا اگر می خواست
#محمدجواد_منوچهری
#یا_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
ماه پوشیده کفن در دل طوفان می رفت
آه فرزند حسن داشت به میدان می رفت
همه دیدند عمو در بغلش غش کرده
چون به میدان بلا داشت دل و جان می رفت
دانش آموخته ی مکتب ثاراللهی
بی زره در نفس سایه ی قرآن می رفت
او که حتی نرسیده است دو پایش به رکاب
در دل لشکر طاغوت رجز خوان می رفت
مرگ از طعم عسل در نظرش شیرین تر
داشت با عشق ،به قربانی سلطان می رفت
گرچه فرزند حسن بود ولی عشق حسین
داشت آئینه ای از لولوء و مرجان می رفت
رقص شمشیر و رجز خوانی او بر دل کفر
داغ می زد پی هم تا خط پایان می رفت
عاقبت بوسه ی شمشیر به فرق سر او
خبر آورد به مهمانی رحمان می رفت
همه دیدند در آغوش عمو جان می داد
ماه را حضرت خورشید به قربان می رفت
#محمدجواد_منوچهری
#السلام_علیک_یا_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
@gida13