eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
551 دنبال‌کننده
526 عکس
66 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
تا آب ،خرابه، سایه ای دید ،گریست غم خورد ،چهل سال نخندید ،گریست یک عمر ندای العطش در گوشش از کرب و بلا هرآنکه پرسید، گریست @gida13
در سوگ پدر وناگه چشم بگشودم ،پدر از دار دنیا رفت وداعی تلخ در باران،ولی بسیار زیبا رفت دبستان یادمان دادند با با آب،بابا نان میان سفره آب ونان ،ولی از سفره بابا رفت دلم تنگ است وهر شب غرق بارانست چشمانم هوای خانه مان ابری ،دم گرم مسیحا رفت صفا پَر، دلخوشی پَر،چشممان تَر، وای از دنیا رفیقم، مونسم ،پشت وپناهم پیر شیدا رفت غریب وآشنا گریید و باران روز وشب باریید شهیر لطف واحسان وکرم از خانه ی ما رفت شدم دیوانه عکسش که می خندد به این دنیا و "کل ومن علیها فان"،خدائی زود اما رفت حسینی بود و بر دوشش محرم بیرق مولا زیارتنامه اش را خوانده بود از دار دنیا رفت @gida13
دلتنگ شدی آمده ای اما دیر من غرق ترک، شکسته و خرد و خمیر یک عمر نشستم التماست کردم جز آب از آسمان چه می خواست کویر...!؟ @gida13
دل هر شب جمعه آرزو کرده حرم هربار غمی داشته رو کرده حرم از بوسه ی زوار به شش گوشه غمی جانکاه حواله ی گلو کرده حرم @gida13
با گریه و زاری و دعا می گیریم با لطف و عنایت رضا (ع) می گیریم گیرم که تمام راه ها بسته شدند از غیب، برات کربلا می گیریم @gida13
لبریز تمام معصیت ها هستیم از هر طرفی بوی بلا می آید... دست کرمش حائل این زلزله شد تا بیش از این به خود نلرزد مشهد... @gida13
شد موسم اربعین و همراهی کن لطفی به منِ کبوتر چاهی کن در گاه رضا (ع) و غیر ممکن ...هرگز بی مُهر و گذر نامه مرا راهی کن @gida13
مضطر شده ام ، باز عطا می خواهم با ذکـر و توسل به دعـا می خواهم مجنون حسینم و من از قبله ی طوس یک جفـت بلیـط کـربلا می خواهم @gida13
عکسی که شبی کرد دچارش به حرم در دست، نگاه بی قرارش به حرم دل راهی و کوله و گذرنامه ردیف پایی که نیفتاد گذارش به حرم... @gida13
درکت نکرده ایم،که هجران سزای ماست چشم انتظار بودنمان حرف و ادعاست غرقیم در هوای دل و کار دنیوی این ندبه ها و العجل و گریه ها ریاست خو کرده این جهان به نبودت نیا عزیز! ما اهل کوفه ایم و ته قصه کربلاست طعم عسل گرفته دهان از دروغمان ما برده های شهوت و تلخ است حرف راست ما مذهبی نما که سر سفره هایمان هرکس که نان رسانده نوشتیم او خداست! هر کار را که مانع دیدارمان شده است با افتخار کرده و گفتیم او کجاست!؟ ما غافلیم از تو و دائم دعای تو در فکر سر به راهی این جمع بی حیاست ما را ببخش مایه ی ننگیم و کارمان چیزی خلاف جمله ی آقا بیا بیاست
نبستم بار و کم کم جمع شد یک سفره ی دیگر نشد کرب و بلا در اربعینت سهم این نوکر در آوردم زتن بعد از چهل شب رخت مشکی را قبول افتاد یا نه؟ پاسخش با حضرت مادر...