سلام و روز بخیر
به بندههای خوب و نازنینِ خدا🌸🖐🏻
سلام به دردونههایی
که با خـدا و اهـلبیت
دغدغههای مشترک دارن🤝
سلام به اونایی که یه دعا
برا خودشون میکنن و ۱۰۰ تا دعا
برای کشور و دین و امام و جامعهشون
بهشت انتظارتونو میکشه ⏰😌❤️
چهارشنبه روز امام رضاست؛
خونهی امامرضا؏ چهارشنبهها
پر از مهمونه
اما بعضی چهارشنبهها خاصّه
بعضی مهمونا ویژه هستن
بعضی چهارشنبهها، امام رئوف
دعوتی مخصوص دارن...🕊
مثل چهارشنبه قبل که
سردار شهیدحاجعباسنیلفروشان
مهمونشون بود 🌷
و این چهارشنبه...
یک مهمون عزیز از راه دور اومدن...
بانوی شهیده، شهیدهی راه قدس🕌
شهیده معصومه کرباسی🌷
مادر ۵ فرزند نازنین،
که همراه همسر مجاهدش ،
دست در دست هم
تا بهشت پرواز کردند...🕊
امشب، همزمان با نماز مغرب و
عشا، رواق مطهر امامخمینی(ره)
#لبنان #معصومه_کرباسی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
📝 حزبالله در بیانیهای رسمی، شهادت #سیدهاشم_صفیالدین، رئیس شورای اجرایی #حزبالله را در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اعلام کرد
#طوفان_تبیین
#پایان_اسقاطیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همه فرماندهان شورای نظامی جهادی حزب الله در راه قدس به شهادت رسیدند🖤💔
#طوفان_تبیین
#سید_حسن_نصرالله
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#دختر_شینا #رمان #قسمت_چهاردهم بدون اینکه حرفی بزنم، ساک را گرفتم و دویدم طرف یکی از اتاق های زیرز
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_پانزدهم
تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.»
بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.»
آن قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه
دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد.
لباس ها هم با سلیقة تمام تا شده بود. خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.»
ایمان، که دنبالمان آمده بود، به در می کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم کنیم.»
خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!»
خجالت می کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند، فکر می کند من هم به او عکس داده ام.»
ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته اید؟! باز کنید ببینم.»
با خدیجه سعی کردیم عکس را بکَنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی شد. خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»
ایمان، چنان به در می کوبید که در می خواست از جا بکند. دیدیم چاره ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی توانیم بکنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب هایی که گوشة اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. (پایان فصل سوم)
#ادامه_دارد
📚 #رمان_خوب
•••
بارخدایا🌱
مرزهای مسلمانان را به عزت خودت
استواردار و نگهبانان آن را به نیـروی
خویش پشتیبانی فرما.
الهی آمین
صحیفه سجادیه🌿
نیایش ۲۷. دعای برای مرزداران
صبح بخیر☘
#حزب_الله
#لبنان
#وعده_صادق
🌺خوبیها و زیباییهای خدا
🌼آنقدر خوبیها و زیباییهای خدا،جذاب و پرکشش است که میتواند انسان را از همهی رنجهای دنیا غافل کند و تمام لذتها و شیرینیهای حیات را در نظر آدم محو نماید.❎
💢مشکل اینجاست که خوبیها و زیباییهای خدا را تنها کسانی میفهمند که به احترام خدا از گناه چشم بپوشند و به عبادت و اطاعت بپردازند.👌✔️
#استاد_پناهیان
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
3424426017.mp3
3.42M
🚫 بنبست تو زندگی وجود نداره!
🌱 همیشه یه راهی هست ...
#حال_خوب
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🚫 بنبست تو زندگی وجود نداره! 🌱 همیشه یه راهی هست ... #حال_خوب
چقدر زیباست این فایل صوتی...
❇️ یک تنهامسیری کسی هست که هییییچ وقت توی زندگیش نا امید نخواهد شد...
همیشه باید بدونی که یه راهی برای نجاتت هست...
همیشه باید برای زندگی خودت راه پیدا کنی..🌹
هیچ وقت ناامید نشو از سختی هایی که برات پیش میاد...
⭕️ اجازه نده ابلیس نامرد تو رو ناامید کنه...
به خدا توکل کن عزیز دلم....