#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #انتظار لحظه ای آرام وقرار نداشت شبا نه وبه قصد آوردن آب بیرون رفت  مشکش را پرکرد بلند شد نگاهی به اطراف انداخت،  گویی راه را گم کرده چاره ای نبود بایدراهی می شد  اما هیچ وقت به مقصد نرسید کم کم هوا روشن می شد ولی هیچکس در گردان  ازماجرای دیشب خبرنداشت، چندی گذشت ،خبری از اونشد حالا سالهاست، ازکوچه ای می گذریم که روی تا بلوی  آن نوشته شده  جاویدالا اثر سید عباس ندیمی ❇️ #ارسالی : اعظم سادات سرآبادانی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #مکتب‌شهادت اشک هایمان تمامی ندارد شده ایم مثل ابر باران مگر میشود برای کسانیکه تا بحال ندیده‌ای آنقدر بباری انگار که سال ها است شما را میشناسیم خدایا به دلمان آرامش بده از خدا میخواهیم هر چه زودتر بیایید این بار در لشکر یاران صاحب الزمان ( عج ) ❇️ #ارسالی: مرضیه خوانساری 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #تقدیم‌به‌سردار‌دلها🥀✨ صدایمان می کنی و ما بعد از یک سال فراق بی هوا به دنبال صدایت سر می گردانیم نگاهمان به مسیری و مکتبی است که با شهادت شما جان تازه ای گرفت مسیری در امتداد عاشورا و انتظارکه نوید بخش روزی است با منتظر خواهی آمد ... ❇️ #ارسالی: ندا حقانی شمامی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #مسیر‌وصال ✨🥀 تازه از راه مدرسه رسیده بود کیف اش را روی زمین گذاشت رو به مادر کرد وبی مقدمه وبا بغضی در گلوگفت : بابا چه وقت از ماموریت بر می گردد گویی از قبل انتظار این سوال را داشت نگاهی به قامت دخترک کرد دستی روی سرش کشید وگفت : هروقت که حرم امن شد بابا خودش می آید - دخترک را در آغوش گرفت دوباره برایش قصه کربلا را زمزمه کرد به ماجرای شام که رسید کمی مکث کرد دلشوره خواب دیشب با سوال دخترک بیشتر شده بود دستی بر سرش کشید در همین افکار بود که خبری از تلویزون سکوت مادر ودختر را شکست ورود پیکر 9 شهید مدافع حرم به کشور کمی آرام تر شد مثل اینکه خوابش تعبیر شد بود‌ ❇️ #ارسالی: ندا حقانی شمامی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#شهیدحسینعلی‌پورابراهیمی✨🥀 زادروز : 1350/01/02 تاریخ شهادت : 1395/03/20 محل شهادت : سوریه - حلب زندگینامه : دوم فروردین 1350 در شهرستان آستانه اشرفیه به دنيا آمد. پدرش صفرعلی ، کشاورز و مادرش نرگس نام داشت .پاسدار بود.سال1375 ازدواج کردوصاحب دو پسر شد . بیستم خرداد 1395 ،دردمشق سوریه در عملیات مستشاری به شهادت رسید. مدفن وي در شهرستان رشت واقع است. 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام سلام سلام برشهدا و علی الخصوص شهدای گمنام...🌹🥀🌷 ای شهیدوالا مقام اکنون پیش خدایت هستی و اکنون غرق در نعمت های اویی. ناراحت نباش! گرچه از این دنیا گمنام رفتی، اما پیش خدایت کاملاً شناخته شده ای. قسمت بزرگی از بهشتی که خداوند دائما نوید آن را به انسان ها می داد، از آن توست. در آن شاد باش و اجر جوانمردی ات در این دنیا را در آنجا بگیر. ❇️ #ارسالی: محمد رضا صمصامی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #لحظه‌ی‌دیدار✨ معلم گچ را روی تخته می زند تا بچه ها بیشتر حواسشان را جمع کنند همه ساکت می شوند رو به بچه ها می گوید: - قراراست فردا جشن یلدا را بیرون ازمدرسه ودرکنار پدر ریحانه برگزار کنند ریحانه که روی نیمکت وکنار ملیحه نشسته ،نگاهش را می دزدد باشنیدن این خبر صورت نمک گونش قرمز می شود دل توی دل اش نیست کتاب ودفترش را مرتب می کند اصلادیگرحواسش به گفته هاي معلم نبود تمام روز مدرسه و سر كلاس لحظه اي از اين مسئله غافل نشد اون روز بعد از تعطيل شدن از مدرسه ، بلافاصله به خونه رفت عادت داشت ازمدرسه که برمی گشت لحظه لحظه ی روزش را برای مادرتعریف می کردگوئی مادر ازماجرا خبر داشت اما به روی ریحانه نیاورد بعد ازشنیدن صحبت های ریحانه آماده برنامه ریزی برای جشن فردا شد ریحانه می دانست پدر به پذیرایی از مهمان اهمیت زیادی می دهد بعد ازنوشتن مشق ها به اتاق رفت مادر درب اتاق را باز کردوگفت : - کارهای فردای من تمام شد تو هم زودتر بخواب ودرب رامی بندد نگاهی به ساعت انداخت عقربه ها ساعت 9 رانشان می داد برای آخرین بار نامه ای که برای پدرش نوشته بود را خواند و زیر سرش گذاشت و با فکر برنامه فردا چراغ را خاموش کرد صبح با صدای مادر ازخواب بلند شد بعد ازخوردن صبحانه به سمت مدرسه حرکت کرد داخل کلاس مدام فکر برنامه ی امروز بود قبل ازخوردن زنگ کلاس اول ، خانم مددی وارد شد وگفت: - بچه ها به صف شوید وقت حرکت است ریحانه زودتر ازدوستانش ابتدای صف می ایستد زمان رفتن که می شود پله ها را دوتا یکی به طرف حیاط می رود همه در حیاط جمع شده بودند ، بعد از ازجلونظام به سمت اتوبوسی که بیرون بود حركت می کنند خانم مددی جلوي اتوبوس نشسته وبه كساني كه داخل مي شدند شاخه ی گل می دهد صندلي هاي جلو زودتر پرشد عقب اتوبوس چند صندلي خالي بود کنار پنجره می نشیند راننده صلوات می فرستد وهمين طوركه جمعيت صلوات مي فرستاد اتوبوس حركت می کند ، پرده را كنارمی زند و تمام طول مسیر از پنجره به بيرون نگاه می اندازد ،زمانی متوجه رسیدن می شود که اتوبوس می ایستد بچه ها با شاخه های گل پیاده می شوند بوی خاک باران خورده وعطریاس هواراپر کرده سفره ی یلدای تزئین شده مسیر رامشخص وتوجه هربیننده ای را جلب می کند ریحانه جلوتر ازهمه بالای سرش زانو می زند وبه عکس خیره می شود نامه ای را که از شب قبل نوشته را برایش می خواند و دوباره تا کرده در کنار عکس پدر که وسط سفره یلدا است می گذارد خانم مددی وبچه ها کم کم از راه می رسند وهرکدام شاخه های گل را جلوی عکسی می گذارند که زیر آن نوشته شده : شهید مدافع حرم عبدالله باقری ❇️ #ارسالی: نادر حقانی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام بسم رب الشهداء و الصدیقین سلام بر امام راحل (ره) سلام بر شهدا سلام بر شهید سلام بر شهید گمنام بزرگترین میراثی که کشورمان می تواند برای ما به جای بگذارد، شهدای گمنام مان هستند. چرا که هر بار بر مزار آنها برویم، برایمان تجدید خاطر خواهد شد که حتی از آنها هیچ نامی باقی نمانده و این یعنی آنها حاضر شده اند برای آرامش اکنون ما، هیچ ردی از خودشان به جا نماند. پس باید قدر آن ها را دانست و آنها را بزرگترین ارثیه ای که یک کشور می تواند به مردمش بدهد دانست. ارواح پاک و مطهر و منور شهدا به ویژه شهدای گمنام شاد و راه و یادشان همیشه ایام مستدام باد. ❇️ #ارسالی: حمید شیخ زاده 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#دعوتید به دسته عزاداری دختران انقلاب رشت ⚫️به مناسب شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) زمان: ۲۶ آذرماه (روز شهادت) ساعت ۹:۳۰ صبح شروع حرکت : از حرم مطهر حضرت فاطمه اخری (سلام الله علیها) به سمت میدان شهدای ذهاب 📌اینک چادر ما لباس رزم ماست... #دختران_انقلاب_رشت #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #قدس #فلسطین #عزاداری #رشت 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

در دیار ما شهیدان زنده اند،دشمن بدان جانبازان همچنان رزمنده اند،دشمن بدان ما کماکان گوشمان بر نطقهای حیدریست خط قرمز های ما تنها نظام و رهبریست #شهید_مجید_یوسفی✨🥀 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

❗️اطلاعیه مهم ❗️ مردم غیور شهرستان بندر انزلی در مراسم فردا لطفاً حضور پیدا فرمایید #حضرت_زهرا‌_سلام‌الله‌علیها #خوش_آمدی_قهرمان ✅ مراسم وداع با شهید گمنام همراه با عزاداری ایام فاطمیه ⏰ زمان: پنجشنبه 23 آذر ماه، ساعت 07:15صبح 🕌 مکان: بندرانزلی بلوار تکاوران ،مسجد پیامبراعظم(ص) 💠 روابط عمومی ناوگان شمال ومنطقه چهارم دریایی امام رضا علیه السلام انزلی #دریاسالاران #دریادلان‌کاسپین 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

🥀 شهيد صمد صفياری 🌷 شهيد صمد صفياری، از پاسداران رشيد و غیور شهر کلور خلخال بود. 🌸 آن شهيد به تازگی داماد مرحوم حاج سيد قدرت‌اله هاشمي‌نژاد از اهالی روستای پلنگ‌سرای شاندرمن شده بود. 🥀 شهيد صفياری از جمله شهيدانی است که #حنظله‌وار تنها شش روز پس از عروسی به تاريخ هشتم ارديبهشت ۱۳۶۰ در نبرد با بعثيان صدامی در جبهه #بازي‌دراز کرمانشاه به شهادت رسيد و پيکرش در ارتفاعات بازي‌دراز باقی ماند و بعد از يک‌سال به وطن بازگشت و پس از تشييع، در بهشت زهراي تهران به خاک سپرده شد. ياد همه‌ی شهيدان، جاويد 🥀🇮🇷🥀 #شهيد_صمد_صفياری #کلور_خلخال #روستای_پلنگسرا_شاندرمن #شهید_جنگ_تحمیلی #ماسال_شاندرمن 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام ای عشق باز هم پر پر زنان سمت دلهایمان پر کشیدی تا انگار در گوشه ای از دلمان فریاد بزنی از غم و ماتم بی مادری باز هم نام مادر زینت بخش کوچه ها شد و شما ای شهید گمنام که نام زیبایت نامعلوم اما به وسعت آسمان هاست انگار بی تاب شدید تا دلسوزانه قدم بردارید در جایی که بعضی ها انگار یادشان رفته رسالت شان برای چادر خاکی مادر را... سلام بر شما که از دار دنیا تنها یک پلاک و چفیه و سربند را برگزیدید... این روز ها نبودنتان بر شانه ی بغض تنهایی هایمان عجیب اشک خیرات می کند... بی گمان بی خبر نیستی که این روز ها بعضی ها غفلت کرده اند از یادگار نامی که شما بر سر سربندش دعوایتان می آمد ای شهید عزیز برای دلهای دور افتاده از مادرتان فاطمه دعا کنید دلها این روز ها شوری بپا کرده... سردار که مهمانتان شد انگار دوباره حال و هوای بهشت را به شهر ها هدیه دادند... و اما امروز هم شما آمدید... گویی انگار هوای عاشقی دوباره برگشته و با وزش هر نسیم، نام مادر سمت دلها میپیچید... عجب جاذبه ای دارد قدومتان سلام بر شما ای گلبرگ سرخ و ای لاله ی دشت شقایق که با آمدنتان انگار بوی پدران شهیدمان را برایمان می دهید... بوی، گلوله، بوی خون، بوی باروت، بوی خدا و حالا خود مادر که نام زیبایش به در و دیوار گره خورده به استقبالتان آمده و برای شما اسپند دود می کندخوش آمدید من هم آمدم به استقبال از شما ای نام و نشان گم کرده ی به جان و دل آشنا بدون شک شما مهمان ویژه ی بابای زهرا هستید و رسم مهمان نوازی همین است که پیش پایتان قد علم کنم و به استقبالتان بیایم.... سلام بر شمایی که چشمانتان را به روی دنیا بستید و خدایتان را به نظاره نشستید راستی سلام سردار میدانم که شما هم اینجایی در هوایی که بوی چادر خاکی مادر به مشام می رسد... کاش گوشی برای شنیدن داشتم تا برایم بگویید مهمانی آسمان چطور است... چه خوب رسم عاشقی را ادا کردید و با رفتنتان یک جهان را عاشورایی کردید. ❇️ #ارسالی: فاطیما زارعی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام باسلام و درود. بسم رب الشهدا ⚘ شهید گمنام سلام ⚘ خوش آمدی خسته نباشی قهرمان دیده مادرت به راه است هنوز پرستوی که با آمدنت عطر شهادت در کوچه پس کوچه های خزان گرفته شهر می پیچید. زمانی که میرفتی به دعای مادر کوچه ها عطر گل یاس گرفت وقتی به دنبال سربند یا زهرا بودی ؛ میزبان روضه مادر شدی. رسم گمنامی عجب عمق عظیمی دارد ؛آری هنوز داستان کوچه ؛ آتش بر دل میزند . میدانم که در تابوت سبکت که پس از سال ها از اعتکاف خاک آمده هیچ چیز جز عطر عاشورا نیست وآمدی تا سلام دوباره ی به مادر دهی و روضه خوانش باشی وگمنامیت میخواهد فریاد بزند مظلومیت قبر نا پیدایش را. «دل منتظرم را فرش قدومت میکنم» ❇️ #ارسالی: بهرام زارعی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام به روی سنگ قبرم اسمم را ننویسید … می خواهم هم چون دهها شهید دیگر گمنام باقی بمانم . اگر خواستید فقط این جمله را بنویسید … پر کاهی تقدیم به آستانه کبریایی الله ❇️ #ارسالی: فاطمه خداوردیان 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #حسرت‌دیدار کمی بزرگتر که شد ماجرا را از اطرافیان فهمید همیشه دلش می خواست به دیدارش برود از نزدیک از او تشکر کند سال دوم دبیرستان بود که که نیروهای بعثی به ایران حمله کردند او نیز مانند بچه های هم سن وسال خود بی قرار رفتن به جبهه ها شد تاهم نذر مادر را ادا وهم فرمان امام(ره) را لبيك گويد آرزو داشت كه به دیدار كسي كه سلامتي اش را از مديونش بود برود اما این آرزو بردلش ماند ،در جبهه ها به خاطر از خود گذشتگي ومهرباني اش زبان زد خاص وعام بود رزمنده ها به اوعلاقه مند بودند چند ماهی از رفتنش نگذشته بودکه درعملیات فکه شهید شد خبر شهادتش آمد در محل غوغايي شد همه كساني كه او را مي شناختند در محل ومسجد حاضروآماده استقبال از جنازه اش شدند اما نیامد چند ساعتی گذشت خبردادند که پیکر شهید اشتباهی به مشهد منتقل شده ولی اشتباهی درکار نبود جنازه را که آوردند مادرش از همه آرام تر بود شاید زمانی رابه یاد می آوردکه درصحن گوهرشاد نذرش ادا شده بود خبر شهادت سید قاسم هم مانند ماجرای شفایش در محل وحرم پیچیده بود ❇️ #ارسالی: محمود جانقربانی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com

#لاله‌های‌زهرایی🌷 دلنوشته به شهدای گمنام #منتظر از ماشین که پیاده شد به سمت جمعیت رفت وکنار پیرمرد نشست تسبیح بین انگشت های پیرمرد به چشم می آید انگشت های خمیده که پوست شان دراثر سال ها کار ضخیم شده نمی دانم خیال کردم چهره اش آشنا است اولین باری بود که اورا از نزدیک می دید تبسمی برلب داشت و ذکری که هرز گاهی زیر لب تکرار می کرد با نگاهی معصومانه به چند نفری که دور و برش بودند می نگریست انگار که به دنبال گمشده اش میگشت.همان گمشده ای که عمری درمقابل چشم هایش درتک تک لحظات زندگی اش نقش می بست.یا به مانند خورشیدی که کسی برای طلوعش به انتظار غروبش نشسته بود بعد از خبر آن روز دیگر کسی نخندید ، همه فهمیدند که بود و چه کرد و چگونه رفت ، حالا هم نبودنش را می توان احساس کرد. همان که عمری شانه به شانه قدم به قدم نفس به نفس کنارمان بود نفس می کشید و ما به قدر دنیایی از او دور بودیم حالا که محرم است نمیدانم در کدام روز از محرم او را یاد کنیم روزمسلم بن عقیل چون فرستادهی رهبرت و میهمان بودی یا روز حبیب بن مظاهر، چون بهترین دوست بودی یا روز قاسم ابن الحسن چون اسمت قاسم بود یا روز علی اکبر چون قطعه قطعه شدی یا روز عباس چون حامل علم و پرچم بود و دو دستت قطع شد حاج قاسم چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" می‌رسیم تو را یاد می کنیم و می دانیم که به یقین رفته ای که نفسی تازه کنی و در رکاب امام زمان عج برگردی ❇️ #ارسالی: اعظم سادات سرآبادانی 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com