eitaa logo
نویدشاهدگیلان
1.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2هزار ویدیو
101 فایل
پایگاه اطلاع رسانی نویدشاهدگیلان تازه ترین اخبار و رویدادهای فرهنگی در حوزه ایثار و شهادت معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان ارتباط با ادمین: @Navid_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 (ابراهیم) تاریخ تولد : 1364/04/30 محل تولد : رامسر تاریخ شهادت : 1394/09/29 محل شهادت : خانطومان - سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 1 فرزند محل مزار شهید : شهریار - گلزار شهدای بهشت رضوان 🆔 @gilannavideshahed
نویدشاهدگیلان
🌸همیشه خنده بر لب داشت🌸 سجاد در ۳۰ تیر ۱۳۶۴ در رامسر به دنیا آمد و سه خواهر و برادر دیگر دارد. آن د
✨ 📻راوی :مادر 🥀 وقتی مصطفی صدرزاده و امیرحسین حاجی نصیری سوریه رفتند، سجاد خیلی بی تاب شد. چند روزی دنبال مدارک شناسنامه و کپی گرفتن بود و یک روز گفت: «مامان می شود من برای جنگ با داعش به عراق بروم؟ گفتم: نمی­ دانم از پدرت بپرس. پدر سجاد به خواسته فرزندنش جواب منفی نمی­ دهد و من را واسطه می ­کرد، و دوباره از پدرش پرسید. پدر گفت: دخترت سنا خیلی کوچک است و سجاد در جواب گفت: آن زمان که شما رفتی جنگ پدر بزرگ در مقابل رفتن شما مقاومت می­کرد؟ نگران نباشید سنا آرام می­ گیرد.» تقریبا ۸ ماه برای دانشگاه همسرش قزوین زندگی کردند و دو بار به مدت یک ماه به عراق رفت و وقتی آمد ماجرای شهادت آقا مصطفی اتفاق افتاد و سجاد واقعا از خود بی­ خود شد. دو هفته نذر روزه کرد و در نهایت با رفتن سجاد به سوریه موافقت شد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
#نذر_روزه✨ 📻راوی :مادر #شهیدسجادعفتی🥀 وقتی مصطفی صدرزاده و امیرحسین حاجی نصیری سوریه رفتند، سجاد خ
❣ تفریح سجاد مزار شهدا بود❣ دو هفته­ ای نذر روزه داشتم، یک روز غروب که افطار کردم، سجاد و همسرش خواستند بیرون بروند و گفتم هوا سرد است سنا را پیش من بگذارید و بعد نماز خواندند و رفتند. وقتی برگشتند دیدم چشم­ های همسرش پف کرده و گفتم:«مامان جان کجا بودید؟ گفت: مزار شهید مصطفی. گفتم: سجاد جان! به جز مزار شهدا تفریح دیگری نداری؟ گفت: مامان جان! تفریح اول و آخر ما آنجاست.» تا اینکه بعد شهادت آقاسجاد، همسرش گفت:«خاله! سجاد آن شب که مرا مزار برد وصیت کرد و گفت: ❣سعیده! کنار آقا مصطفی خالیه، این جای من است، بنرهای آقا مصطفی آمد پایین، بنرهای من بالا می ­رود و نوحه «تو که از خاک مزارم گذری نوحه بگو، نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم»، را در دفتر خاطراتش نوشت و گفت این شعر را روی سنگ مزارم بنویسید و آن شب برای همین گریه کرده بودم.»❣ 💔🥀 🕊✨ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc