eitaa logo
نویدشاهدگیلان
1.2هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
97 فایل
پایگاه اطلاع رسانی نویدشاهدگیلان تازه ترین اخبار و رویدادهای فرهنگی در حوزه ایثار و شهادت معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان ارتباط با ادمین: @Navid_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
در راستای دومین کنگره ملی هشت هزار شهید استان گیلان مراسم نکوداشت یاد و خاطره شهدای غریب اسارت و آزادگان شهید و متوفی استان گیلان #نویدشاهدگیلان 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ محمد امیدی یکی از جانبازان و آزادگان سرافراز گیلانی در دوران دفاع مقدس است که مصادف شدن خدمت سربازی او با دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق وی را راهی جبهه جنگ با دشمن بعثی کرد. محمد امیدی با بیان اینکه من در اسفندماه سال 61 به خدمت سربازی رفتم اظهار داشت: دوره آموزشی بنده در مراغه سپری شد و سپس به لشکر 28 کردستان اعزام شده و در مناطقی همچون سقز، بانه و مریوان خدمت کردم. آزاده دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه بنده مسئولیت واحد بی‌سیم را بر عهده داشتم گفت: بیشتر کار ما فعالیت‌های دفاعی در مناطق مختلف کردستان بود تا اینکه در تاریخ 28 آبان سال 61 در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین اسیر عراقی‌ها شدم‌. جانباز گیلانی دوران دفاع مقدس به خاطرات و مشقت‌های دوران اسارتش در اردوگاه عراق اشاره و خاطرنشان کرد: آن زمان هنگامی که به اسارت درآمدم به همه چیز فکر کرده بودم جز اسارت و آزاد شدنم از اسارت عراق 7 سال به طول انجامید. امیدی افزود: زمانی که اسیر شدم بعد از انتقال به زندان بغداد استخبارات عراق، در زندان یک پناهنده ایرانی بین ما بود که خیلی اصرار داشت که من خودم را پناهنده عراقی‌ها کنم و ادعا می‌کرد که خودش در بغداد زندگی می‌کند و در رفاه کامل است. وی با بیان اینکه با توجه به اینکه در جبهه اسیر شده بودم هرگز به خودم اجازه ندادم دست به چنین کارهایی بزنم گفت: زمانی که در ایران بودم برادر بزرگترم در جبهه بود و من هم که می‌خواستم به سربازی بروم مادرم اصرار داشت که نروم. امیدی با بیان اینکه آن زمان به مادرم گفتم "اگر قرار باشد عراقی‌ها به وطن ما تجاوز کنند و ما هیچ کاری نکنیم دیگر زنده بودن ما بی‌فایده است" ابراز داشت: به همین سبب هیچ موقع هم از سربازی رفتن و اسیر شدن ناراحت نبودم. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ محمد فتاحی یکی از هزاران پاسدار گیلانی است که در سال‌های جنگ برای دفاع از حق به جبهه‌های جنگ شتافت و در پیکار با دشمن بعثی به مقام جانبازی نائل آمده و به اسارت رژیم بعث عراق درآمد. محمد فتاحی با بیان اینکه بنده متولد سال ۱۳۴۰ و بخش خشکبیجار هستم اظهار داشت: سال ۵۹ سپاهی شدم و اولین اعزامم به جبهه سال 1360 و به منطقه کردستان بود؛ در اولین اعزام مسئول دسته و پس از آن دیده‌بان شدم. جانباز دوره دفاع مقدس با اشاره به اینکه قبل از اسارتم و بعد از عملیات والفجر ۸ فشار بسیاری از طرف عراق به ما وارد می‌شد افزود: به همین سبب عملیات والفجر ۹ را در جبهه غرب آغاز کردیم و من هم آذر ۶۴ به آن جا اعزام شدم. وی با بیان اینکه ۲۳ اسفند همان سال در شهر سلیمانیه عراق روی مین رفته و مجروح شده است گفت: در آن شلوغی جنگ، هم‌رزمانم را گم کرده بودم البته در واقع آن‌ها از جایی که در آن مستقر شده، عقب‌نشینی کرده بودند. فتاحی ابراز داشت: پس از مجروح شدنم، حدود یک کیلومتر را با پای زخمی سینه‌خیز رفتم و تصور می‌کردم که دارم مسیر نیرو‌های خودی را طی می‌کنم، اما وقتی رسیدم جایی که قبلاً با رزمندگان بودیم دیدم خبری از نیرو‌های خودی نبود. آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه عراقی‌ها آن‌جا را گرفته بودند افزود: وقتی رسیدم بی‌رمق افتادم و عراقی‌ها من را اسیر کردند و با همان وضع اسفناک به بیمارستانی در سلیمانیه بردند که البته اصلاً به پای زخمی من نیز رسیدگی نکردند. جانباز دوران دفاع مقدس با اشاره به قطع شدن پاهایش خاطرنشان کرد: در تمام ساعت‌های اولیه و روز‌های اول قطع شدن پاهایم بازجویی می‌شدم و حتی بعد از عمل که هنوز به هوش نبودم هم باز نیرو‌های عراقی با کتک از من بازجویی می‌کردند. وی به شکنجه‌های هولناک رژیم بعث عراق برای گرفتن اطلاعات از رزمندگان ایرانی اشاره کرد و اذعان داشت: پس از این شکنجه‌ها من و رزمندگان را به پادگانی که اردوگاه اسرا بود واقع در غرب عراق، استان رمادیه نزدیک مرز اردن بردند. فتاحی درباره روز‌های شنیدن خبر ارتحال امام خمینی (ره) در اردوگاه اسرا اظهار داشت: آن ایام در اردوگاه برای ما هر روز روزنامه عراقی می‌آوردند، اما دو سه روز نیامد و تلویزیون هم خبری پخش نکرد که ما بعد از ۴۸ ساعت متوجه شدیم. آزاده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: به دلیل اینکه عراقی‌ها ارشد‌های اردوگاه را تهدید کرده بودند عملاً ما و رزمندگان نتوانستیم برای ارتحال امام (ره) عزاداری و سینه‌زنی کنیم، زیرا برای ما سلامت جسمی اسرا خیلی مهم بود و شرایط سختی در اردوگاه حاکم بود. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
آزاده گیلانی دفاع مقدس با بیان اینکه همچنین می‌توانستیم از وضعمان به صلیب سرخ اعتراض کنیم ابراز داشت: به همین خاطر هرگز این کار را نکردند چرا که اگر صلیب سرخ وضع ما را می‌دید آن‌ها باید جواب پس می‌دادند و مجازات می‌شدند. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
اسماعیل یکتایی از آزادگان گیلانی دوران دفاع مقدس است که در تمام طول مدت اسارت خود در عراق همواره به آرمان‌هایی که برای آن پا در رکاب امام راحل نهاده بود، پایبند بود و با توسل به اهل‌بیت (ع) سختی اسارت را برای خود آسان می‌کرد. اسماعیل یکتایی به فعالیت‌های مذهبی خود در دوران اسارت اشاره و تصریح کرد: بنده در طول اسارتم به ویژه در ایام رمضان و محرم مداحی می‌کردم، اما از آن‌جایی که مداحی در آسایشگاه عراق ممنوع بود افسران عراقی ما را منع می‌کردند. آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه یکی از افسران عراقی ما را تهدید می‌کرد و می‌گفت «کاری نکنید تا بلایی که سر امام حسین (ع) آورده‌ایم بر سر شما هم بیاوریم.» افزود: با این حال ما از هر فرصتی برای مداحی و توسل به اهل‌بیت (ع) استفاده می‌کردیم. وی با اشاره به خاطرات عزاداری رزمندگان در دوران اسارت گفت: «محرم» آغاز شده بود و با رزمندگان به این نتیجه رسیدیم که باید مراسم عزاداری و سینه‌زنی داشته باشیم، اما سینه‌زنی و زنجیرزنی برای شهدای کربلا ممنوع بود. یکتایی با بیان اینکه سال اول ما بی‌خبر از همه جا شب شروع به عزاداری کردیم و شب اول محرم یک ربع سینه زدیم و نوحه خواندیم و «یا حسین» گفتیم ابراز داشت: ناگهان ده‌ها سرباز عراقی کابل به دست به داخل اردوگاه ریختند و دست و سر و پا بود که در زیر کابل کبود می‌شد.  آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در ماه محرم علاوه بر اینکه نمی‌گذاشتند برای ائمه طاهرین عزاداری کنیم با پخش موسیقی و مسخره کردن عقاید مذهبی عواطف مذهبی ما را هم جریحه‌دار می‌کردند. وی ادامه داد: در سال دوم اسارتمان در عراق که ماه محرم فرا رسید، شب اول محرم مراسم عزاداری و نوحه‌خوانی شروع شده بود که صدای سینه‌زدن رزمندگان از آسایشگاه به حیاط و اتاق فرماندهی نیرو‌های عراقی رسید. جانباز دوران دفاع مقدس افزود: چند لحظه بعد تعداد زیادی از سربازان عراقی به همراه فرمانده اردوگاه آمدند و سؤال کردند چه کار می‌کنید؟ گفتیم عزاداری می‌کنیم. گفتند چرا عزاداری می‌کنید؟ یکی از برادران آزاده گفت: مسلمانیم، شیعه هستیم. یکتایی با بیان اینکه یکی دیگر از رزمندگان اظهار داشت: عزاداری برای امام حسین (ع) ثواب و پاداش دارد تصریح کرد: با گفتن این حرف فرمانده عراقی با تکبر چند بار پشت سر هم گفت: هر کس ثواب می‌خواهد بیاید بیرون! وی عنوان کرد: تعداد زیادی از رزمندگان داوطلب شدند و بیرون رفتند که این اقدام بچه‌ها موجب تعجب فرمانده عراقی شد و گفت دیگر بس است سپس آزاده‌هایی که بیرون رفته بودند، بردند و حسابی با کابل از آنان پذیرایی کردند. یکتایی گفت: از آن پس صدام دستور داد اگر دستی در عراق برای عزاداری امام حسین (ع) بالا رفت، تا به سینه نخورده حکمش اعدام است و با بی‌شرمی می‌گفتند، "حسین از ما بود ما او را کشتیم و اگر قرار است عزاداری کنیم خودمان برایش عزاداری می‌کنیم.  🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
عباس حسین‌علی‌پور آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس متولد ۱۳۴۲ در روستای «پُشته پله سر» شهرستان لنگرود است؛ دوران جوانی این آزاده گیلانی در سال‌های ۵۷ الی ۶۱ با انقلاب و جنگ تحمیلی همزمان بود. عباس حسین‌علی‌پور با اشاره به ورودش به سپاه و اسارتش در جنگ اظهار داشت: بنده ۱۵ مرادماه سال ۶۲ بنا بر پیشنهاد دوستان اعم از شهید املاکی پاسدار شدم و از ۲۴ خرداد سال ۶۱ تا دوران اسارت در جبهه بودم. آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس به حضور خود در عملیات‌های مختلف اشاره و تصریح کرد: در مدت حضورم در جبهه در عملیات‌های مختلفی نظیر رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۴ و والفجر ۶ حضور داشتم. وی گفت: بعد از عملیات والفجر ۶ مدتی در منطقه مهران کار شناسایی را انجام دادیم و از آنجا به سردشت رفته و آن جا و ماووت را هم شناسایی کردیم سپس برای شناسایی به منطقه سومار رفتیم که در تاریخ ۲۸ دی سال ۶۳ در همان منطقه اسیر شدم. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
عباس حسین‌علی‌پور آزاده گیلانی دوران دفاع مقدس متولد ۱۳۴۲ در روستای «پُشته پله سر» شهرستان لنگرود اس
حسین‌علی‌پور با بیان اینکه شهید املاکی گفته بود «می‌خواهیم منطقه سومار را شناسایی کنیم.» افزود: ما در منطقه سومار که منطقه‌ای کوهستانی و مرتفع بین خاک ایران و عراق بود قرار گرفتیم که یک سری از کرد‌هایی که در منطقه بودند روز بیست و هفتم ما را دیدند. آزاده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: شب ۲۸ دی‌ماه که در سومار بودیم هوا بسیار سرد بود و با مشقت فراوان آن شب را به صبح رساندیم. پس از دیده‌بانی، از ارتفاعات پایین آمدیم؛ در منطقه سومار رودخانه‌ای به نام‌های سد و کانی شیخ وجود داشت. حسین‌علی‌پور اذعان داشت: موقع برگشتن شهید املاکی و تعداد دیگری از دوستان از طرف رودخانه کانی شیخ برگشتند و من، آقای علی فردوس، شهید حسن ناطق و شهید امین اصغری و شهید حسن ناطق از رودخانه سد آمدیم. وی با بیان اینکه بعد از اینکه استراحت کوتاهی کردیم فقط تا وسط رودخانه رفته بودم که تیراندازی شروع شد ادامه داد: ما در رودخانه بودیم و عراقی‌ها روی ارتفاعات کاملاً مشرف بر ما بودند و آن زمان باران تیر بود که بر سر ما بارید. آزاده دوران دفاع مقدس گفت: من با اولین تیر در رودخانه افتادم و همان کسی که به من تیراندازی کرده بود مقابل چشمان بهت زده من امین اصغری را از پشت به رگبار بست و او را در محلی بین آب و تقریباً لب رودخانه به شهادت رساند. حسین‌علی‌پور با بیان اینکه صحنه شهادت امین اصغری بسیار دردناک بود افزود: دو نفر بعد از من آقای فردوس و شهید حسن ناطق هم زخمی شده بودند که کرد‌ها آمدند و اسلحه من را برداشتند و بلند کردند و کشان کشان تا لب رودخانه آوردند. وی با اشاره به حس و حال دقایق بعد از اسارت خود ابراز داشت: وقتی کرد‌ها ما را به عراقی‌ها تحویل می‌دادند حس عجیبی بود، احساس می‌کردم تمام غم‌های دنیا روی قلبم سنگینی می‌کند و بار‌ها با حسرت و امید بر گشتم به عقب و به خاکمان نگاه می‌کردم. آزاده گیلانی دفاع مقدس با بیان اینکه همان‌طور ما را تا بغداد آوردند و تقریباً ۱۵ روز با همان وضعیت دردناک در بغداد بودیم عنوان کرد: شرایط من طوری بود که علاوه بر زخمی که بر اثر اصابت گلوله داشتم، در بازجویی‌ها هم خیلی اذیت شده بودم. وی درباره حضورش در جبهه در سن پایین و به اسارت رفتن با همان سن کم افزود: آن موقع از ما کم سن‌تر هم بسیار بودند و اسیر می‌شدند مثلاً شهید املاکی یا شهید حسین خرازی خیلی از لحاظ سنی با ما فاصله نداشتند به عبارتی جبهه را همین‌ها مدیریت می‌کردند. آزاده سرافزار گیلانی دوران دفاع مقدس با تأکید بر اینکه در جبهه فقط و فقط شایسته‌سالاری حاکم بود خاطرنشان کرد: در جبهه هر کس می‌توانست کاری کند می‌ماند و با تمام وجود می‌جنگید از طرفی هر کس نمی‌توانست هم نمی‌ماند. حسین‌علی‌پور با اشاره به تمجید صدام از رزمندگان ایرانی افزود: صدام در صحبتی به سربازهایش گفته بود "با وجود اینکه شما بالاتر (در ارتفاعات) هستید، باز ایرانی‌ها می‌توانند از پایین، سنگر‌های شما را تصرف کنند. " آن‌ها از قدرت رزرمنده‌های ایرانی در شگفت بودند. وی با اشاره به خلأ‌های موجود در حوزه معرفی شهدا با بیان اینکه ما در مورد شهید املاکی واقعاً کار نکردیم اذعان داشت: ایثارگری‌های شهید املاکی را فقط آن‌هایی می‌دانند که او را درک کرده‌اند، ولی متأسفانه در مورد این شهید و امثال او خیلی کم کاری شده است. آزاده دفاع مقدس در مورد روز اعلام آزادی اسرا در اردوگاه عراق گفت: آن روزی که اعلام کردند می‌خواهند اسرا را تبادل کنند.‌ نمی‌توانم بگویم خوشحال نبودیم، ولی این طور هم نبود که از خوشحالی غش و ضعف کنیم. حسین‌علی‌پور ادامه داد: در ۶ سالی که رزمندگان دوران اسارت را با شرایط طاقت‌فرسا، اما سرشار از معنویت پشت سر گذاشته بودند یک آرامش درونی و وقار عجیبی پیدا کرده بودند و شنیدن خبر آزادی آن‌چنان تلاطم عظیمی در روح بزرگ آن‌ها ایجاد نکرد، اما خیلی خوشحال بودیم. وی در پایان با بیان اینکه امیدوارم مسئولان با دلسوزی و همت بیشتری از وجود پیشکسوتان دفاع مقدس استفاده کنند افزود: متأسفانه مسائل زیادی از جنگ از بین رفت و اگر بشود جمعی از دوستان که همه در یک عملیات مشارکت داشتند دعوت شوند کار بسیار مؤثری خواهد شد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
برگزاری مراسم نکوداشت یاد و خاطره شهدای غریب اسارت و آزادگان شهید و متوفی استان گیلان در گلزار شهدای رشت #نویدشاهدگیلان 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
برگزاری نمایشگاه عکس شهدای غریب اسارت و بازگشت آزادگان سرافراز استان گیلان در گلزار شهدای رشت 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
▪️ مراسم شهادت کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام 🌷 به یاد شهیدان و ▪️ قاری : برادر ابراهیم نیکبین ▪️ سخنرانی : حجت‌الاسلام محمدعلی حسن زاده ▪️ با مداحی : کربلایی حمیدرضا طاهری 🌷با حضور : مادر و خواهر شهید هویت طلب از ▪️ پنج‌شنبه ، ۲ شهريورماه، مصادف با ۷ صفرماه ، ساعت : ۱۷ ▪️ ، خیابان شهدا، جنب باشگاه تختی ، مسجد حضرت علی اصغر علیه‌السلام 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc