eitaa logo
🌷کانال دیدارخانواده‌ معظم شاهد و جانباز و ایثارگر درکنگره هشت هزار شهید استان گیلان🌷
148 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2هزار ویدیو
6 فایل
ادمین : @hasanfaqiri
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬گزارش تصویری دیدار از خانواده سردارشهید احمد صفرپور گوشه ای از خاطرات همسر شهید احمد آقا بسیار مقید بوده به نماز اول وقت وسجده های طولانی که با گریه وزمزمه های عاشقانه همراه بود ،وقتی گوش میسپردم می شنیدم که با امام حسین(ع) درد میکند،که آقا جان من شما را دوست دارم خدایا مرا شرمنده امام حسین نکن مرا پیش ارباب رو سفید بگردان حالا همسر شهید که گوشه چشم خود را که ازاشک پاک میکرد میگفت بار آخرقبل رفتن به جبهه مرا به گلزار شهدا برد وجای دفن خود را نشان دادکه اکنون مزار ایشان است، او به آرزویش رسید وقتی که شهیدم راآوردن دیدم شهیدم سربرتن ندارد همچون اربابش #خبرگزاری_کنگره۸۰۰۰شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
📸//گزارش تصویری 🔰دیدار آقای فقیری مدیر هماهنگی دیدارهای خانواده‌های معظم شهدا وایثارگران درکنگره هشت هزار شهید استان گیلان درروز بزرگداشت شهدا،امروز جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲درمنزل خانواده محترم پدر و برادر برگزار شهید هشت سال دفاع مقدس!! دربخش سنگر شهرستان رشت (شهید مهدی باقرزاده) باحضورش ازاین پدر عزیز شهید والامقام که در بستر بیماری خوابیده بود عیادت کرده و برای سلامتی شفای عاجل ایشان دعانمودند، 🌐همچنین در پایان این دیدار با دادن لوح تقدیر نامه ازمقام والای این خانواده محترم الخصوص پدربزرگوارشهید تکریم وتجلیل رابجا آورد، #خبرگزاری کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧭نماهنگ 🌷شهدای مدافع حرم با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف😔🌷🌷 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یادواره شهدای هنرمند استان گیلان 💢 با حضور و 💠 همراه با اجرای؛ 🔸نمایش 🔸شعرخوانی 🔸گروه سرود ضحی 🔸طراحی زنده 🔸تحریر خوشنویسی زنده 📆 شنبه، ۱۹ اسفندماه، ساعت ۱۶ 🏫 رشت، چهارراه گلسار، سالن همایش مخابرات استان گیلان کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
‏میگفت هرموقع حاج قاسم شهید بشه منم شهید میشم.. شهید حسین پور جعفری کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
📝 | شهیدی که لباس رزم خود را حتی شب عروسی‌اش در نیاورد 🔻خواهر شهید مسعود آخوندی می‌گوید: " مسعود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم فعالیت گسترده‌ای داشت، یک‌بار نیز در همین تظاهرات دستگیر شد و به زندان ساری افتاد و سه ماه را در زندان سپری کرد و به مدت دو سال از تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از آزادی از زندان فعالیت‌های خویش را هوشمندانه‌تر ادامه داد". 🔹مسعود آخوندی در سال ۱۳۶۰ با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیت‌الله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار برادر شهیدش برد و خیرات کرد. 🔺شهید آخوندی شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرش دائم می‌گفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان می‌گفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروه‌های مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راه‌های مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
36.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 بسم الله الرحمن الرحیم ▪️رفقا ؛ همیشه دوست داشتم از او بگویم از او که گمنام ترین است اما انگار نمی شد یا خودش نمیخواست.فرمانده ی شجاع گردان امام حسین لشکر ویژه ۲۵ کربلا را می‌گویم.امکان نداشت در دوران دفاع مقدس رزمنده ای شمالی اسم و آوازه او را نشنیده باشد.توفیق شد تا با همسر فداکار سردار شهید اسودی مصاحبه ای کنیم و به خودم و آقا صمد قول دادم در سالروز شهادتش منتشر خواهم کرد. 📆 ۱۸ صمد اَسودی امام حسین ویژه ۲۵ گرامیباد ...🇮🇷🌷 کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
50.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهیان نور شلمچه جذاب ،دیدنی و شنیدنی جمعه ۱۸ اسفند روایتگری حاج حسین یکتا کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
▪️انالله و انا الیه راجعون ▪️پدر شهید «عزت‌الله منفردی» آسمانی شد 🔹️حاج صفر منفردی پدر شهید «عزت‌الله منفرد» در تالش در سن ۹۵ سالگی و به علت کهولت سن در گذشت و به فرزند شهیدش ملحق شد. 🔹️پیکر این پدر شهید امروز پس از تشییع در خاله سرای ۵۷ از بخش اسالم تالش به خاک سپرده شد. 🔹️شهید والامقام عزت‌الله منفردی متولد از نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در تاریخ دوم آبان سال ۵۹ در نفت‌شهر، منطقه گیلانغرب در پی حمله رژیم بعثی عراق به شهادت رسید و جاویدالاثر شد. 🔹️رئیس کنگره هشت هزار شهید استان گیلان سرهنگ پاسدار دکتر ملک علیپور وآقای فقیری مدیر هماهنگی دیدارهای خانواده‌های معظم شهدا وایثارگران درکنگره هشت هزار شهید استان گیلان درگذشت این پدر بزرگوار رابه خانواده محترم شان تسلیت گفته‌اند و برای این عزيز از دست رفته علو درجات را از درگاه خداوند متعال مسالت راداریم، روحش شاد 🌷 کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
🌹🌹🌹🌹 🌹 ۳۶ سال گذشت ✅ 19 اسفندماه 1365 بود که از پرکشید یاد و خاطره او را گرامی میداریم. 🔶 دویار قدیمی،سرداران شهید داود حیدری فرمانده گردان زهیر(ع) و شهید محمد موافق فرمانده گردان مسلم کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
19 اسفند ماه سالگرد شهادت همسنگری است که همه بچه های به او عشق میورزیدند واز صمیم قلب او را دوست داشتند وشهادت او برایشون خیلی غیر منتظره بود.. البته شهادت حق او بود وبه حقش رسید.. ✅‌سردار شهید در آخرین روزهای اسفند ماه سال 66 به معراج رفت و همه را داغدار کرد... روحش شاد و با اربابش امام حسین(ع) محشور باد.. 🟢شهید زعفری را با صلواتی یاد کنیم... کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
🌷کانال دیدارخانواده‌ معظم شاهد و جانباز و ایثارگر درکنگره هشت هزار شهید استان گیلان🌷
19 اسفند ماه سالگرد شهادت همسنگری است که همه بچه های #تخریبچی_لشگر10 به او عشق میورزیدند واز صمیم قل
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 ✍🏿✍🏿 : راوی: آخرین دیدار ما با غلام وقت رفتن برای عملیات بود. ما داشتیم سوار اتوبوس ها میشدیم که غلام رسید. بدو اومد سمت ما و از همان دور هم آغوش باز کرد. من رو بغل کرد. بغض گلوش رو گرفته بود . غلام زبانش لکنت داشت ." لکنت زبان غلام برای بود که خودش میگفت گلوله کاتیوشا نزدیکم خورد و موج انفجار گلوله من رو چندین متر پرت کرد ". غلام گفت کجا!!!! گفتم عملیات... با حسرت گفت خوشبحالتون به من که اجازه نمیدند. غلام داشت به من التماس میکرد اگر شهید شدی انگشت کوچیکه ما رو بگیر. گفت جعفر ، رسول فیروزبخت پرید و ما موندیم. گفتم غلام خدای ما هم بزرگه... بچه ها سوار شده بودند و من و غلام توی آغوش هم بودیم.و هی میگفتند بسه دیگه دیر شد. غلام گفت : خانواده ام تماس گرفتند و گفتند بیا روستا...فکر کنم میخواهند منو قاطی مرغ ها کنند. میترسم برم و زنم بدهند و گرفتار بشم.من به قول دادم که گردان رو رها نکنم. بهش گفتم مبارکه ، انشاءالله که خیره.. انگشتر فیروزه ای داشتم که خوده غلام از مشهد برام خریده بود از انگشتم در آورده و داخل انگشتش کردم و گفتم رفتی روستا و کار جور شد این انگشتر رو بده طرفت دستت کنه. غلام خیلی خوشحال شد . و دم آخر با صدایی که به لکنت افتاده بود گفت: ج....ع.....فر اگ....ه ش...هید شدی م....ا رو هم ش....فاعت کن و س...لام من رو ه...م به حاج عب...دالله برسون. احساس میکردم که شونه هام خیس شده و غلام حاضر به جدا شدن نیست به بهونه اینکه بچه ها معطلند از غلام جدا شدم. وقت آخر هم من یک ماچ آبدار از صورت اشک آلوده غلام کردم. اتوبوسها حرکت کردند و غلام با چشمهای اشک آلوده توی ایستاده بود و با حسرت رفتن ما رو تماشا میکرد. کنگره۸۰۰۰ شهیداستان گیلان https://eitaa.com/gilanshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا