ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ.
“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟”
ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.
ازش پرسیدم:ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
گفت:ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه
یعنی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!!😅😂
😍 @gizmiz00 😍
رفته بودم فروشگاه، کنار من یه دختره داشت خرید میکرد، یه پسره هم کنارش هی داشت نازشو میکشید این محل نمیذاشت، بعد از یه ساعت ناز کشیدن، دختره آشتی کرد برگشت گفت ببخشید منم نباید اونطوری بهت میگفتم تقصیر منم بود، پسره هم جواب داد آره رو اخلاقت یکم کار کن، دختره دوباره قهر کرد😄😂
😂🥳🤣@gizmiz00🤣🥳😂
آخرین خوشیمون
برمیگرده به اون آخر هفته های دوران ابتدایی که پنجشنبه شیفت صبح بودیم و شنبه شیفت عصر🥹🥹
😂🥳🤣@gizmiz00🤣🥳😂
🔞 اینم لینک دخترای اینستا کلیپاش یادت نره🤩👇
https://eitaa.com/joinchat/4102684998C2d41a52db5
عشق کلیپهای ترمیم آرایش هستی؟!💄😻
ورود دخترا برای سرگرمی واجبه🌚💘
https://eitaa.com/joinchat/4102684998C2d41a52db5
#مقاومت نکن joinروبزن👀👆
🔔فقط دخترااا پسر #ممنوع ❌😡☝️🏿
“ببخشید دیگه، خوب نشده بود” چیست؟
یکی از جملاتی که میزبان بعد شام میگه
تا مهمون ها شروع کنن به تعریف از غذاهاش😂🤣🤣
😂🥳🤣@gizmiz00🤣🥳😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خندیدن بعد از عمل بینی😂😂
😂🥳🤣@gizmiz00🤣🥳😂
وقتى يه زن بهت ميگه برو هركارى ميخواى بكنى بكن،
اون كارى كه ميخواى بكنى رو نكن
بى حركت بمون، پلك هم نزن، حتى نفس هم نكش ..
فقط خودتو به بزن مُردن 😂
قدیمیا میدونن چی میگم 😅
🤦♂🤦♂🤦♂🤦♂🤣🤣🤣🤦♂🤦♂🤦♂
😂🥳🤣@gizmiz00🤣🥳😂
🔻پیرمرد و شیطان
پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت.
در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد.
به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دومخيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.
ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه،اى پير،من شيطان هستم.
براى بار اول كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان او را بخشيدم.»
براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.»
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى ، خداوند به فرشتگان بگويد: «تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم» كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!
#شیطان
#داستان
@gizmiz00